روزنامه اعتماد
1400/09/23
ديپلماسي اقتصادي ضعيفي داريم
قرارداد سوآپ گاز تركمنستان از خاك ايران به آذربايجان هفتم آذرماه با حضور روساي جمهوري ايران و آذربايجان به امضا رسيد. قراردادي كه برخي آن را يك گام مثبت براي ورود ايران به بازار انرژي و خروج از انزوا توصيف كردند و برخي ديگر از امضاي اين قرارداد به دليل هاب انرژي شدن آذربايجان يا تركيه احساس خطر كردند.آيا بايد احساس امنيت كرد يا خطر؟! علي ماجدي، سفير سابق ايران در آلمان و معاون امور بينالملل و بازرگاني وزير نفت در سالهاي ۹۳ و ۹۴ به اين پرسش پاسخ ميدهد: اگر نگاه توسعهاي داريم، به قول مرحوم كاظمپور «از سياست نبايد خرج اقتصاد كنيم.» اگر اينگونه است بايد حتما اين سياست عوض شود. او ميگويد: اگر نگاه توسعه اقتصادي داريم، هيچ راهي وجود ندارد جز اينكه نحوه تعاملمان با جهان متفاوت شود. بايد رابطهمان را بهگونهاي تنظيم كنيم كه با اروپا همكاري داشته باشيم. ماجدي كه هم ديپلمات است و هم اقتصاد خوانده، هم سفير ايران در شرق (ژاپن) بوده و هم در غرب (آلمان) معتقد است: ما در صورتي ميتوانيم نقشمان را در بازار جهاني انرژي ايفا كنيم كه در شرايط عادي بينالمللي و عدم چالش دايمي با امريكا باشيم.گفتوگوي «اعتماد» با علي ماجدي در ادامه ميآيد.
ايران به عنوان دومين دارنده ذخاير گاز جهان چرا سهم اندكي در صادرات گاز دارد؟
پرسش اصلي هم همين است. ما اگر دارنده دومين ذخاير گازي جهان هستيم بهطور طبيعي هم بايد دومين يا سومين صادركننده گاز جهان باشيم. ميزان توليد و سهم گاز روسيه در بازار جهاني را با ايران مقايسه كنيد؛ قابل مقايسه نيست. سهم ايران در تجارت گاز بسيار ناچيز است. اگر اجازه بدهيد به گذشته برگردم. ما هميشه مشتريان بالقوه گاز داشتيم، اما همواره نتوانستيم گاز صادر كنيم. مشتريان گاز ايران بسيار محدود هستند. تركيه يكي از مشتريان بالقوه گاز ايران است كه قرارداد طولانيمدت با ايران داشته و تقريبا تنها مشتري ثابت ايران است كه چند سال است گاز ايران به اين كشور صادر ميشود. عراق ديگر مشتري گاز ايران است كه اكنون مقدار محدودي گاز به اين كشور صادر ميشود. همچنين قراردادي براي صدور گاز به امارات (كرسنت) امضا شده كه هنوز بر سر آن جنجال است. مدتها هم بحث صادرات گاز ايران به پاكستان و هند مطرح بود، يادم است زماني كه معاون بينالملل و بازرگاني وزير نفت (۹۲ تا ۹۳) بودم چند دور با پاكستان مذاكره داشتيم و بسيار مصمم به صادرات گاز به اين كشور بوديم و با ساخت بيش از ۱۱۰۰ كيلومتر خط لوله ۵۶ اينچ از عسلويه تا ايرانشهر عزممان را برخلاف همسايه شرقيمان براي صادرات گاز نشان داديم. همچنين امكان صادرات گاز به شيخنشينهاي خليجفارس و اروپا هم وجود داشته است، اما همانطور كه گفتم موفقيتي به دست نياورديم.
عمدهترين دليل ناكامي ايران در صادرات گاز با توجه به مشتريان بالقوهاي كه عنوان كرديد، چيست؟ پاسخ كوتاه به اين پرسش شايد اين باشد كه مجموعهاي از عوامل داخلي و خارجي دليل اين ناكامي بوده است. متاسفانه ما نتوانستيم از فرصتهايمان در زمينه صادرات گاز استفاده كنيم و تقريبا اكنون هيچ جايگاهي در زمينه صادرات گاز نداريم. ببينيد، موفقيت در بازار گاز نيازمند سرمايه و ارتباط با دنياست. همواره پرسيده ميشود چرا در ايران سرمايهگذاري خارجي نميشود؟! نخستين شرط همه سرمايهگذاران امنيت است. من نميگويم امنيت نداريم ما اكنون امنيت داخلي داريم و هيچ ترديدي نيست، اما بحثي كه هميشه در سياست وجود دارد اين است كه ما چگونه به آنها نگاه ميكنيم و آنها چگونه به ما نگاه ميكنند، چه امكاناتي ما داريم و چه امكاناتي آنها دارند. بايد پذيرفت در شرايط بينالمللي، فشار ابرقدرتها مانع اجراي كارهاي بلندمدت ميشود و عملا در بازار گاز اين موضوع مشهود است.
به موضوع صادرات گاز به اروپا اشاره كرديد، كمي درباره اين موضوع توضيح دهيد و بفرماييد صادرات گاز به اروپا چگونه و چه زماني مطرح شد؟ وقتي موضوع هستهاي ايران در سالهاي ۸۳ و ۸۴ آشكار شد، ايران در حال مذاكره با انگليس، فرانسه و آلمان بود. خاطرم هست در آن مقطع سه گروه سياسي، اقتصادي و هستهاي در ژنو (سوييس) به صورت همزمان مذاكره ميكردند. در آن مذاكرات امتياز گرفتن از سه كشور اروپايي برعهده گروه اقتصادي بود كه به عنوان معاون اقتصادي وزارت خارجه (مهرماه ۸۳ تا شهريور ۸۴) در آن گروه حضور داشتم. خواستههاي ايران چند بخش بود: نخست پذيرش در سازمان تجارت جهاني (WTO)، دوم، اختصاص خط اعتباري معادل ۵۰ ميليارد دلار براي اجراي پروژه در ايران و سوم، صادرات گاز به اروپا. در آن مقطع آقاي جوادي، مديرعامل شركت ملي صادرات گاز در دو سفر در اين گروه شركت كرد. جالب است كه اروپاييها هم با جديت موافق اين موارد و براي دريافت گاز از ايران مصمم بودند. البته در موضوع صادرات گاز يك واقعيت هم اين است كه روسيه به دنبال رقيب براي خود نيست و شايد علاقهاي به صادرات گاز ايران به اروپا نداشته باشد. ممكن است در ظاهر مخالفت نكنند، اما در باطن واقعا خوششان نميآيد كه ما سهمي از بازار گاز اروپا داشته باشيم. با تمام اين شرايط، صادرات گاز به اروپا به عنوان يكي از مشتريان بالقوه ايران از طريق خط لوله بسيار مهم است.
آيا ايران به خواستههاي خود رسيد؟ ايران در همان سال عضو ناظر سازمان تجارت جهاني شد و ساخت خط لوله صادرات گاز ايران به اروپا ازجمله نوباكو در دستور كار قرار گرفت.
دليل تاكيد شما روي صادرات گاز با خط لوله چيست؟ بخش عمدهاي از بازار الانجي از سوي قطر قبضه شده و امريكا هم به دليل داشتن منابع شيل در اين بازار حضور فعالي داشته است، بنابراين ايران عملا در اين بازار توان رقابت نخواهد داشت، مضاف بر اينكه صادرات گاز از طريق خط لوله راهبردي است. به عنوان نمونه، حدود ۴۴ درصد گاز اروپا از سوي روسيه تامين ميشود و وابستگي شديدي به گاز اين كشور وجود دارد، بنابراين با وجود تحريم چندباره اين كشور، عملا اتفاقي نيفتاده است يا با وجود مخالفتهاي امريكا خط لوله نورد استريم ۲ تكميل شد. ميخواهم بگويم اروپاييها واقعا به دنبال متنوع كردن منابع انرژي هستند و امنيت انرژي براي اين كشورها بسيار مهم است و فرصت خوبي براي ايران جهت صادرات گاز به اروپاست و ما بايد به دنبال آن باشيم. نتيجه صادرات گاز ايران به اروپا افزون بر وابستگي متقابل در اقتصاد و كسب درآمد نتيجهاش برد - برد خواهد بود.
چه رفتارهايي سبب شد اينگونه استنباط شود روسيه مخالف صادرات گاز ايران است و آيا اين كشور به صورت رسمي مخالفت خود را اعلام كرده است؟ به صورت رسمي هيچگاه در سطح مياني مسوولان و مديران چنين موضوعي اعلام نشده، ممكن است در سطح كلان مذاكراتي انجام شده باشد. البته در عمل ميدانيم روسها علاقهاي ندارند بخشي از سهم خود از بازار اروپا را به ايران واگذار كنند. البته نميخواهم بگويم روسيه با ما دشمني ميكند، زيرا همه كشورها به دنبال منافع خود هستند و سعي ميكنند بازارها را به خود اختصاص دهند، در صحنه اقتصاد بينالملل اين موضوعي طبيعي است.
سهم دولتهاي مختلف در ايران را در اين ناكامي چقدر ميدانيد؟ متاسفانه صادرات گاز هيچگاه اولويت خاص دولتهاي مختلف ايران نبود. پس از مذاكرات سالهاي ۸۳ و ۸۴ با وجود شكست مذاكرات، كشورهاي انگليس، آلمان و فرانسه باز هم مصمم به دريافت گاز از ايران بودند، اما در دولت بعد از اولويت خارج شد و پس از تحريم شوراي امنيت سازمان ملل عملا كشوري حاضر به همكاري با ايران نشد. اين نكته را بايد بگويم تا زماني كه كشور اقتصادمحور نشويم برخي مزيتمان را در صحنه بينالملل از دست ميدهيم از جمله صادرات گاز. ما در صورتي ميتوانيم نقشمان را در بازارهاي جهاني انرژي ايفا كنيم كه در شرايط عادي بينالمللي و عدم چالش دايمي با امريكا باشيم. البته كاملا قبول دارم كه امريكا زور ميگويد، ما هم در مقابل اين زورگويي مقاومت كرديم، اما يكسري امكاناتمان را در صحنه بينالملل از دست داديم. نگاهمان به نفت، گاز و پتروشيمي بايد افزون بر كسب درآمد، راهبردي باشد. من اين نگاه را در بخش نفت خالي ميبينم و تنها كسي كه در چنين ديدگاهي با او مشترك بودم، مرحوم كاظمپوراردبيلي بود.
چرا ايران احداث خط لوله صادرات گاز به پاكستان (IP) را تكميل نكرد تا پاكستان بهانهاي براي عدم دريافت گاز از ايران نداشته باشد و دست ايران هم براي شكايت از اين كشور در ديوان بينالمللي داوري باز باشد؟ اين فرضيه شكايت ايران قابل بيان است اما واقعا سياست كشور دريافت جريمه از پاكستان نبود و نيست. درباره بخش نخست پرسش شما هم بايد بگويم با توجه به محدوديت منابع مالي، اجراي طرحها اولويتبندي شد كه اين طرح در شرايطي كه ايران بيش از هزار كيلومتر خط لوله كشيده بود و پاكستان هيچ اقدامي انجام نداده و حتي يك كيلومتر خط لوله نكشيده بود در اولويت قرار نگرفت. گاهي اوقات درآمد بالاست و منابع ارزي وجود دارد، بنابراين ميتوانستيم اين خط لوله را تكميل كنيم و سپس از پاكستان به دليل عدم اجراي پروژه به ديوان بينالمللي داوري شكايت كنيم، اما گاهي اوقات درآمد محدود است و برنامهاي هم براي شكايت وجود ندارد، بنابراين منابع را صرف طرحهاي اولويتدار ميكنيم.
حرف حساب پاكستان با توجه به انعطاف زيادي كه ايران به خرج داد، چه بود؟ عنوان ميكردند دنبال سرمايهگذار هستند و پول براي ساخت خط لوله ندارند، فرضيه فشار امريكا هم مطرح بود. البته ضرورت دارد ايران به تلاشهايش براي ورود به بازار گاز پاكستان ادامه دهد، همچنين بازار تركيه را بايد نگه داريم و سعي كنيم وارد بازار اروپا شويم.
با توجه به شرايط ايران در عرصه بينالمللي، شدني است؟ بايد به دنبال اين موضوع باشيم و از تمام ابزارهايمان ازجمله قيمت براي حفظ بازارهاي صادراتيمان و ورود به بازارهاي جديد استفاده كنيم. معتقدم در اين زمينه بايد به جاي ايجاد چالش با كشورها، با آنها مذاكره كنيم. همانطور كه گفتم قطر بازار الانجي را قبضه كرده است و در زمينه صادرات گاز با خط لوله ما و روسها بايد مذاكره كنيم و سهميه هر كشور مشخص شود، بالاخره ما هم به درآمدش نياز داريم، قطعا اين نوع مذاكره با روسيه خيلي بهتر از ورود به رقابت نابرابر است. به نظرم صادرات گاز با توجه به موارد متعدد همكاري ايران و روسيه به حاشيه رفته، مواردي كه از نظر حاكميت مهمتر از صدور گاز است. آيا اين رويكرد درست است يا غلط؟ حاكميت درباره آن تصميم ميگيرد، اما اگر زمينه همكاري ايران و روسيه را تنها گاز درنظر بگيريم بايد با هم مذاكره كنيم.
به نظر ميرسد در بحث صادرات گاز در داخل كشور منافع ملي مشترك وجود ندارد. مثلا يك دولت كرسنت و دولت ديگر صادرات گاز به پاكستان را اجرايي نميكند و سازماني مستقل براي رسيدگي به اين موارد وجود ندارد.
درست است و متاسفانه موضوع مهمي مانند صادرات گاز به حاشيه ميرود. بايد به موضوع نفت و گاز جنبه اقتصادي - امنيتي - سياسي داده شود و صرفا ديد اقتصادي وجود نداشته باشد. نفت، گاز و پتروشيمي نقطه قوت ماست.
به نظر وزارت خارجه خيلي در زمينه اقتصاد فعال نيست؟ من فرزند وزارت امور خارجه هستم، اما متاسفانه نگاه ديپلماسي اقتصادي در وزارت امور خارجه بسيار ضعيف است. اكثر تحصيلكردهها سياسي هستند، بنابراين نگاه اقتصادي به دنيا بسيار ضعيف است. كاركنان وزارت خارجه كه با ديد اقتصادي سفير شدند و موقعيت گرفتند بسيار محدود بودند و تخصص لازم را نداشتند.
در دوره شما و مرحوم كاظمپور به عنوان سفير چند كار شاخص اقتصادي از جمله مذاكره با ژاپن براي توسعه ميدان آزادگان انجام شد.
آزادگان در دوره بنده امضا شد. بنده آنجا بسيار كار كردم. دو پروژه در بخش بالادست نيز با آلمانها داشتيم كه اگر ترامپ از برجام خارج نميشد، آماده امضا بود، يعني همان مقدار كه ژاپنيها را وارد بخش بالادست صنعت نفت كرده بودم، آلمانها را هم داشتم وارد بالادست ميكردم. اگر نقض فاحش امريكا در خروج از برجام نبود رابطه ايران و آلمان گسترش وسيعي پيدا ميكرد. در آن دوره، مذاكرات يك پروژه بسيار بزرگ پتروشيمي و دو پروژه در بخش بالادست صنعت نفت و همكاري زيمنس با مپنا در حال انجام بود كه همه به دليل سياست و نقض عهد امريكا عقيم ماند، اما سفراي پيش از من در آلمان با اين ديد به موضوع نگاه نكرده بودند.
توجه داشته باشيد آلمان و كشورهاي شرق آسيا كشورهاي اقتصادمحور و انگلستان و امريكا سياستمحور هستند. اكثر كشورها در منطقه ما نيز سياستمحور هستند. ايران نيز بايد بهطور كلي نقش اقتصاد بينالملل و نقشي را كه ميتواند اقتصاد بينالملل بهويژه در نفت، گاز و پتروشيمي داشته باشد با يك نگاه راهبردي دنبال و پس از آن آدمهاي مناسب آن را نيز انتخاب كند. شما ببينيد با وجود آنكه برخي كشورهاي اروپايي به خصوص لهستان مخالف خط لوله نورد استريم ۲ هستند، اما آلمان كارش را پيش ميبرد، زيرا آلمان محور اصلي اقتصاد در اروپاست، بنابراين سعي ميكند اين نقطه را قويتر نگه دارد. ايران نيز در نفت و گاز و پتروشيمي بايد اين نگاه را داشته باشد؛ نهتنها در وزارت نفت، بلكه در وزارت خارجه و در شوراي امنيت ملي كشور اگر با اين نگاه پيش برويم، به گاز بهاي لازم داده ميشود.
در آخرين گفتوگويي كه به عنوان معاون وزير نفت در سال ۹۳ داشتيد، مذاكره با تركمنها را بسيار سخت عنوان كرديد. دليل سخت بودن آن چه بود؟ آيا آن مذاكرات سبب شد كه روابط ايران و تركمنستان در بنبست قرار گيرد. عمده بدهي گازي ايران به تركمنستان مربوط به كدام دولت است.
بخشي از بدهي از قبل مانده و بخشي نيز در دولت آقاي روحاني اتفاق افتاده بود. مذاكرات متعددي براي پرداخت اين بدهي انجام شد از جمله پرداخت بخشي از بدهي از طريق چين، حتي يكسري مذاكرات را با تركمنها در چين داشتيم كه در آنجا علاوه بر اينكه چينيها خيلي كمك نكردند، تركمنها هم تلاش واقعي را انجام ندادند. اينكه بين چين و تركمنستان چه مواردي مطرح شد براي من ناشناخته است، زيرا توافق كرده بوديم كه پول تركمنستان را پرداخت كنيم.
يعني از منابعي كه ما در چين داشتيم، پرداخت شود؟ بله، ولي عملا صورت نگرفت. در دورهاي كه من در دور دوم در معاونت امور بينالملل وزارت نفت بودم، دو يا سه سفر به تركمنستان و دو يا سه سفر هم به چين داشتم كه يكي از موضوعات اصلي در چين پرداخت از وجوه حاصل از نفت ما به تركمنها بود. در عمل تركمنها فاقد آن كار تخصصي لازم بودند و كار بانكي آنها كشش چنين كاري را نداشت. چينيها نيز آنطور كه بايد و شايد به اين قضيه نپرداختند و موضوع طولاني شد و كار به اختلاف كشيد.
هيچ بدهي در آن دوران پرداخت نشد؟ عملا نشد. مذاكره كرديم، راههاي مختلفي را رفتيم.
چه راههايي رفتيد؟ مثلا ما گفتيم در ازاي بدهي بخشي را از ما كالا بگيريد، قبول نميكردند. گفتيم از طريق چين دريافت كنيد كه رفتيم و به توافق نرسيديم؛ اين بحثها ميشد اما عملياتي نميشد. اينها تجربه است. زماني نيز كه من مديركل مشتركالمنافع بودم، كارهاي سهجانبه ميخواستيم انجام دهيم و عملا ناموفق بوديم. چند كميته سهجانبه داشتيم، عملا ناموفق بوديم.
قرارداد سوآپ گاز تركمنستان به آذربايجان از خاك ايران اخيرا در حاشيه نشست اكو در تركمنستان به امضا رسيد. از نگاه شما امضاي اين قرارداد چقدر ميتواند راه حضور ايران را در تبادلات انرژي هموار كند؟
اگرچه رقم سوآپ گاز بسيار اندك است، اما گام مثبتي برداشته شده كه بايد از آن در جهت افزايش صادرات گاز استفاده كنيم. هرقدر درهمآميختگي بيشتر باشد امنيت بيشتري خواهيد داشت و هرقدر منزويتر باشيم امكان تحميل خواستهها زيادتر خواهد بود. اين يك نوع تفكر است. گاهي اوقات بيان ميشود ما با دنيا چكار داريم؟! اتفاقا ما خيلي با دنيا كار داريم. درهمآميختگي با دنيا سبب افزايش امنيت ميشود. امنيت اين نيست كه منزوي باشيم. يك عده هم ميگويند خودكفا ميشويم، هيچ كشور در دنيا خودكفا نشده است، شما نميتوانيد در همه موارد خودكفا شويد. همانطور كه در صحبتهايم بيان كردم آنچه در عالم سياست و اقتصاد مطرح ميشود، اين است كه چگونه به ديگران نگاه ميكنيد و ديگران چگونه به شما نگاه ميكنند؛ اين نگاه سياسي و اقتصادي است. ميتوانم اينگونه به شما بگويم امضاي اين قرارداد در واقع آغازي براي خروج از انزوا و يك گشايش كوچك براي پرداخت بدهي به تركمنستان است.
آقاي ماجدي، برخي معتقدند امضاي اين قرارداد بيش از اينكه به نفع ايران باشد به ضرر ايران است از اين جهت كه آذربايجان يا تركيه را در يك موقعيت برتر و تبديل شدن به هاب انرژي قرار ميدهد؟ از جزييات اين قرارداد مطلع نيستم، اما با توجه به اينكه حجم گاز محدود است نبايد احساس خطر كرد. اگر حجم گاز بالا بود و آذربايجان هم با هدف صادرات اين گاز را دريافت ميكرد ممكن بود خط لوله نوباكو احيا شود و دست ايران از صادرات گاز به اروپا كوتاه بماند. باز هم تاكيد ميكنم نگاه ما بايد سهم گرفتن از بازار گاز اروپا باشد و هر چيزي كه بخواهد اين نگاه را به خطر بيندازد بايد نسبت به آن ترديد داشت.
آيا امكانش هست ايران روزي وارد بازار گاز اروپا شود؟ با مذاكره و سرمايهگذاري امكانش وجود دارد. ببينيد، ممكن است ما نخواهيم هيچ مراودهاي با امريكا داشته باشيم، اما بايد رابطهمان را بهگونهاي تنظيم كنيم كه با اروپا همكاري داشته باشيم. توجه داشته باشيد چين به دليل قدرت سياسي، اقتصادي و امنيتي كه دارد توامان با امريكا و ايران كار ميكند البته همكاري با ايران كمتر از انتظار است، اما اگر چالشمان با امريكا زياد شود چين هم با ايران كار نميكند. وقتي به عنوان سفير در آلمان بودم مديرعامل زيمنس بارها اعلام كرد بسيار علاقهمند به همكاري با ايران و شركت مپنا هستم و عنوان ميكرد در زمينه نيروگاهي هر فناوري كه به روسيه داديم به ايران هم دادهايم و علاقهمند به همكاري با ايران هستيم، اما وقتي در موقعيتي قرار بگيريم كه بخواهيم ميان حجم مبادلات ۳۰ ميليارد دلاري با امريكا و يك ميليارد دلاري با ايران يك كدام را انتخاب كنيم قطعا امريكا را انتخاب ميكنيم. در آلمان برخلاف ژاپن دولت نميتواند شركتها را براي همكاري با كشورها تحت فشار قرار دهد. اگر نگاه توسعهاي داريم، به قول مرحوم كاظمپور «از سياست نبايد خرج اقتصاد كنيم.» اگر اينگونه است بايد حتما اين سياست عوض شود. اگر از اقتصاد خرج سياست كنيم، ميتواند روش درستي باشد. شايد با اهداف سياسي كه بزرگان و كساني كه حاكميت در دستشان است، ميخواهند انجام بدهند درست باشد، اما اگر نگاه توسعه اقتصادي داريم هيچ راهي وجود ندارد جز اينكه نحوه تعاملمان با جهان متفاوت شود. اين جهان از نظر اقتصادي بيشتر به هم پيوسته است تا از نظر سياسي.
باتوجه به مصرف فعلي آيا لزوما ايران گازي براي صادرات دارد؟ متاسفانه سهم گاز در سبد انرژي ما بسيار زياد است و قيمت گاز در ايران عملا به صورت مجاني دراختيار صنايع قرار ميگيرد، همچنين بر قيمت انرژي در ايران حساسيت ويژهاي وجود دارد؛ نه در نظام جمهوري اسلامي، بلكه در رژيم سابق هم حساسيت وجود داشت. يادم است سال ۵۵ وقتي قيمت بنزين از ۴ ريال به ۶ ريال رسيد جامعه شلوغ شد. در سال ۹۸ هم با چنين حوادثي روبهرو بوديم و با افزايش قيمت بنزين جامعه تكان خورد. تقريبا همه كشورهاي نفتخيز اين مشكلات را دارند، بنابراين براي انجام برخي كارهاي اقتصادي بايد عواقب اجتماعي آن بررسي شود. با اين روند مصرف، واقعا آينده صادرات گاز در ابهام قرار خواهد گرفت.
چه آيندهاي براي صادرات گاز متصوريد؟ صادرات گاز بايد در كنار نفت و پتروشيمي به عنوان يك اولويت قرار گيرد. نگاه ما بايد همانند نگاه به شرق به غرب هم باشد و با اروپا كار كنيم. درست است اروپا وابسته به امريكاست و روابط قوي دارد اما بايد روابطمان را طوري تنظيم كنيم كه توامان با شرق و غرب كار كنيم.
شما هم به عنوان سفير در شرق (ژاپن) بوديد و هم غرب (آلمان)، كار كردن با كدام راحتتر است.
بايد اولويتها مشخص شود مثلا در بخش بالادست و پاييندست نفت هم ميتوانيم با ژاپن و هم با غرب كار كنيم. بايد ديد كدام مشتاقترند. زماني ميتوانيم كشور را اداره كنيم كه حق انتخاب بيشتري داشته باشيم. هر چه حق انتخاب بيشتر موفقتر و هرقدر حق انتخاب كمتر محدودتر خواهيم بود و آنها ميتوانند قيمت را تحميل كنند.
ممكن است نخواهيم هيچ مراودهاي با امريكا داشته باشيم، اما بايد رابطهمان را بهگونهاي تنظيم كنيم كه با اروپا همكاري داشته باشيم. توجه داشته باشيد چين به دليل قدرت سياسي، اقتصادي و امنيتي كه دارد توامان با امريكا و ايران كار ميكند، اما اگر چالشمان با امريكا زياد شود چين هم با ايران كار نميكند.
نميخواهم بگويم روسيه با ما دشمني ميكند، زيرا همه كشورها به دنبال منافع خود هستند، اما در موضوع صادرات گاز واقعيت هم اين است كه روسيه به دنبال رقيب براي خود نيست و شايد علاقهاي به صادرات گاز ايران به اروپا نداشته باشد. ممكن است در ظاهر مخالفت نكنند، اما در باطن واقعا خوششان نميآيد كه ما سهمي از بازار گاز اروپا داشته باشيم.
سایر اخبار این روزنامه
اعتراضات معلمان درسومين روز
تنها خواسته معلمان از وزير
چالشهاي مطالبات معلمان در ايران -4
يادداشتهاي امروز
ديپلماسي اقتصادي ضعيفي داريم
ابوظبي در دو راهي تهران و تلآويو
تلاش تا تحول قضايي
تجليل معاون اول رييسجمهور از صادركنندگان نمونه كشور
بودجه در راستاي منافع سازمانهاي خاص نيست
قيمت واقعي دلار؟!
نفتالي بنت در ابوظبي!
«امت و امامت» يا «دولت - ملت»؟
بودجه 1401، رييسي 1404
تفاوت نفتي بودجه دو دولت
صنايع پيشرفته غذاي ايتاليايي...