روزنامه آفتاب یزد
1400/09/24
۴ گام برای کمک به صدا وسیما
آفتاب یزد - رضا بردستانی: این روزها «بودجه» به کانون خبرهای کشور تبدیل شده است تا جایی که برخی خبرهای بعضاً اشتباه، به جنجالهای رسانهای نیز مبدل میشود از جمله «تعرفه خروج از کشور» که بالاخره معلوم شد حتی اگر صد در صد نیز افزایش پیدا کند لابد از مرز یک میلیون تومان عبور نخواهد کرد و این یعنی تعرفهی ۵ میلیون تومانی خروج از کشور صحت ندارد.بحثهای بودجه ای، مربوط به امسال و دولت «رئیسی» نیست زیرا، تمامی دولتها در روزهای پایانی «پاییز» هرسال، معمولاً دچار اینگونه حملات رسانهای بودهاند و اما در نهایت آن چه دولت و مجلس «توافق» و «تصویب» کنند میشود «سیاههی مالی» یک سال یا به عبارتی «دخل و خرج» مملکت برای یک سالِ شمسی.
این روزها و در میانهی اعتراضها و مقایسه کردنها و سوالات و چراییهایی که گاه هیچ پاسخی برای آن نمیتوان یافت، انبوهی از هجمهها و حملهها به صدا و سیما مربوط است و بودجهی این سازمان عریض و طویل و میزان افزایش و رد و بدل شدنِ رقمهایی که گاه هوش از سر آدمی میبرد.
> رسانهای با دهها شبکه و میلیونها ثانیه زمان
رسانه ملی، فارغ از صدا یا سیما، متشکل است از دهها شبکه که هر کدام به صورت شبانه روزی در حال پخش برنامه است چیزی حدود ۵۲۵ هزار و ۶۰۰ دقیقه در سال که با توجه به ثانیهای بودنِ تبلیغات، هر شبکهی صدا و سیما اگر به فرض، کامل در اختیار پخش آگهیها قرار گیرد توانایی انتشار ۳۱ میلیون و ۵۳۶ هزار ثانیه آگهی دارد که ضربِ این رقم در متوسط نرخ آگهیها به طورِ طبیعی ما را به یک رقم نجومی خواهد رسانید.
اگرچه ننشستهایم تا چرتکه به دست، دخل و خرج صدا و سیما را محاسبه و با مقایسهی آن با بودجهای که به این سازمان تعلق گرفته و سر و صدا به پا کرده مقایسه کنیم اما در نظر داریم از همین منظر به یک نتیجه برسیم و آن این که، اگر به جای چک و چانه زدنهای
بودجهای کمک کنیم «صدا و سیما» به معنای واقعیِ کلمه به رسانهی ملی تبدیل شود، نه تنها نیازی به بودجههای اندک و پرحرف و حدیث هرساله ندارد که این سازمان میتواند تامینکننده بخشهایی از بودجههای امور فرهنگی و آموزشی نیز باشد و اما نخست سری بزنیم به فضای مجازی و برخی ابراز عقاید:
- بودجه صداوسیما ۵۶ درصد افزایش داشته و همزمان تو بعضی از آمبولانس هامون هنوز دستگاه شوک نداریم که جون آدما رو نجات بدیم!
- حدود ۲۵۰ هزار تومان به طور میانگین از حق بیمه شخص ثالثی که هر ایرانی در سال میپردازد، عوارض اضافه است که در قانون بودجه بر آنها تحمیل میشود. امسال گفته شده ۱۰۰۰ میلیارد دیگر بیشتر بدهید تا بدهیم به صدا و سیما تا سریال بسازد و جمعیت هلال احمر که نمیدونم چه کاره است!
- بودجه صدا و سیما ۵۶ درصد افزایش یافت و ۵ هزار و ۲۸۹ میلیارد تومان درنظر گرفته شد
- آیا میدونید در بودجه ۱۴۰۱ برای تولید محتوا در فضای مجازی برای سه نهاد صدا و سیما، شورای مدیریت حوزه علمیه و سازمان تبلیغات جمعا ۲۵۳۷ میلیارد بودجه در نظر گرفتن!؟
- طبق ماده ۹۳ قانون برنامه ششم باید حداقل ۰.۷٪ از بودجه به صداوسیما اختصاص پیدا کنه اما در بودجه ۱۴۰۱ حدود نصف این رقم تعلق گرفته، تازه یه عده فریاد سر دادن بودجه صدا و سیما زیاد شده وجالبتر اینکه یه عده دیگه هم بدون تحقیق پذیرفتن.
- همت مخفف هزار میلیارد تومان است یعنی بودجه صدا و سیما ۸ همت یا همان ۸ هزار میلیارد تومان است.
- صدا و سیما با این همه بودجهی عظیم و دم دستگاه عریض و طویل، برای شفافیت و مبارزه با فساد و اقتصاد و رفاه زندگی مردم چه کرده؟ یه میخی چیزی هم به خودتان بزنید بد نیست
> چرا ۵۶ درصد؟
هزاران توئیت و مطلب و نقلِ قول در نهایت به دو جمله ختم میشود:
اول: بودجهی صدا و سیما و افزایش ۵۶ درصدی آن قابل توجیه نیست.
دوم: صدا و سیما در قبالِ این بودجه بازدهی ندارد.
بدون توجه به ادبیات و شیرین زبانی و هجو و تمسخر و حمله و اعتراض، همهی آن چیزی که در شبکههای مجازی دست به دست میشود را میتوان در همان دو عبارت بالا و شاید یک جمله خلاصه کرد که: «اساساً صدا و سیما چرا باید از دولت بودجه بگیرد آن هم هر سال بیشتر از سال قبل؟!»
اعتراض وقتی شکل میگیرد که کارایی زیر سوال رفته باشد و کارایی وقتی برای معترضان فاقد اعتبار شد به طور طبیعی دامنهی اعتراضات و تیزی انتقادات را شدت میبخشد و این یعنی صدا و سیما باید فکری به حال خود کند آن هم فکری که فکر باشد.
با نیم نگاهی به فراوانی اعتراضها و نوع و شیوهی بیانِ این اعتراضها، خواهیم فهمید که مخاطبان یا این رسانه را «ملی» نمیدانند و یا اعتقاد دارند این صدا و سیما با آن چه باید باشد فاصلهای کهکشانی دارد، حق با کیست یا اصل واقعه چیست نیز میماند برای وقتی که خواستیم محتوای این رسانه را تحلیل و تفسیر کنیم اما بحث فعلی، بودجه و چرایی اعتراضاتی است که هرساله بیشتر و بیشتر و نیز شفافتر و عیانتر میشود.
صدا و سیما یا به عبارتی؛ رسانهی ملی باید پل ارتباطی مردم و حاکمیت باشد محلی برای شنیدن حرف مردم و انعکاس آن به مسئولان رده بالا. این که رسانهی ملی در کنار ساخت و پخش فیلم و سریال، در این بخش تا چه اندازه موفق بوده را نیز به کناری مینهیم و صاف و پوست کنده میرویم سراغ دخل و خرج سازمانی که دامنهی وسیع اعتراضات حکایت از آن دارد که فاصله و شکافی ایجاد شده بین این دستگاه مهم و تاثیرگذار و جامعهی نخبگانی، به عبارتی ساده تر، در جایی که نخبگان و طبقهی فرهنگی - هنری به دلیل تعلق خاطری که به صدا و سیما دارند باید مدافع این سازمان باشند حال در جای منتقد و معترض نشسته و نه تنها افزایش بودجه را بر نمیتابند که ذرهای اختصاص بودجه به رسانهی ملی را جایز نمیدانند و این مسئلهای است که اگر حل نشود در کنار تنگناها و سختیهایی که در معیشت مردم ایجاد شده، خود به یکی از نگرانیهای عدیدهی مردم نیز افزوده خواهد شد.
> رسانهی ملی میتواند مستقل از دولت اداره شود؟!
حال در برابر این همه اعتراض و هجمه، جای یک پرسش خالی است و آن این که؛ آیا رسانهای با این عظمت و گستردگی، توان اداره شدنِ مستقل را دارد یا نه؟ اگر صدا و سیما را به یک دستگاهِ مولدِ ثروت تبدیل کنیم آیا میتوان از آن انتظار داشت که کارکردهای فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و در نهایت رسانهای آن هم حرفهای و استاندارد داشته باشد یا نه؟!
در پاسخ باید گفت بله! اما در برابر این پاسخِ مثبت باید توضیحاتی نیز افزود. بسیاری از کسانی که نگرانِ دخل و خرجِ صدا و سیما هستند به این نکته اشاره میکنند که عدمِ تخصیص بودجهی مناسب، صدا و سیما را مجبور به آنتن فروشی خواهد کرد، این عده پا را از این نیز فراتر گذاشته میگویند: چنانچه صدا و سیما از منظر مالی دچار خدشه شود به طورِ طبیعی این دستگاه در اختیار جریان قدرت و ثروت قرار خواهد گرفت و مواردی از این دست اما همهی ماجرا این نیست.
> وقتی نمیتوانیم صدا و سیمای خصوصی داشته باشیم
قانون به ما اجازهی راهاندازی شبکههای خصوصی را نمیدهد اما خوب میدانیم بسیاری در همین اوضاعِ نا به سامان اقتصادی حاضر هستند تا در این بخش سرمایهگذاری کنند، چرا؟ چون ایمان دارند «مدیا» تجارتی پرسود و بیرقیب است آن هم نه در ایران و منطقه که در جهان، بزرگترین کارتلهای اقتصادی و باندهای قدرت با استفاده از نردبان مدیا به جاه و جلال و ثروت و مکنتی رسیده اند.
حال که نمیتوانیم چون قانون اجازه نمیدهد، رسانهی خصوصی راهاندازی کنیم پس وابستگیِ رسانهی ملی به دولتها و بودجه و افتادن در ورطهی این گونه انتقادهایی که بوی تخریب میدهد به ما یک پیامِ آشکار را منتقل میکند و آن این که چارهای نداریم به صدا و سیما کمک کنیم تا رسانهای واقعا ملی شود و اما چگونه؟
گام نخست در این مسیر بازگردانیدنِ صدا و سیما به مسیرِ اصلی خود یعنی بیرون ماندن از دایرهی محافل سیاسیِ خواستار قدرت است؛ همانهایی که صدا و سیما را یک باشگاه سیاسی و یک رینگِ دعواهای سیاسی میخواهند.
گامِ دوم بازگشت به صدا و سیمای دههی ۶۰ و هفتاد است جایی که سالانه دهها فیلم و سریال در ابعاد جهانی تولید میشد، جایی که دانه درشتهای هنرِ سینما آرزو داشتند در پلانی از یک سریال حضور داشته باشند.
گام سوم در عدمِ درافتادن در ورطهی گروههای سیاسی تمامیتخواه است؛ همانهایی که صدا و سیما را دوست دارند تا وقتی تریبونِ شخصی آنها باشد.
گام چهارم بازگشت به مردم است و خواستهای مردم بیآن که به مرزهای امنیت ملی و منافع ملیِ کشور آسیب برساند. این مسئله منافاتی با حضور طیفهای مختلف سیاسی ندارد زیرا از زمانی که رسانه از یک جناح خالی و دربست در اختیار یک و تنها یک تفکر سیاسی قرار گرفت مردم نیز به نشانهی اعتراض دیگر به صدا و سیما رسانهی ملی نگفتند و در نهایت؛ صدا و سیما در مسیری که با سرعت در حرکت است چارهای جز پذیرفتنِ روزمرگی و انفعال ندارد مسیری که انتهای آن تبدیل شدن به دستگاهی است که دولتها به آسانی قادر خواهند بود با کم و زیاد کردنِ اعداد و ارقام، این سازمان را تا مرز انسداد تنفس و حیات نیز پیش ببرد.
این موضوعات یک شبه قابل حل نیست چون برای تبدیل رسانهی ملی به صدا و سیمایی که باب طبع و میل مردم نیست سالها زمان سپری شده؛ پس بدون توجه به اعداد و ارقام بودجه ای، مدیریت جدید صدا و سیما در مسیری گام بردارد که در نهایت، مردم تامینکنندهی احتیاجات مالی این سازمان باشند نه دولت ها!
سایر اخبار این روزنامه
باقری:
۴ گام برای کمک به صدا وسیما
توضیح حزب موتلفه در مورد گزارش آفتاب یزد
نقره داغ شدن بیش از ۱۰۰ مفسد و اخلالگر اقتصادی
خطر بروز پیک جدید کرونا
رستگاری فردی
تعبیر وارونه مطالبات مردم توسط دشمنان ایران
مذاکرات سرنوشت ساز وین
بازگشت آبیها به خوشبختی!
متهم کیست؛ تحریمها یا مافیا؟
برای تحقق وعدهها برنامه داریم
وسط بازی روس ها
مقاومت همراه با تدبیر