روزنامه آرمان ملی
1400/09/24
الان «گفت و گو» و«گوش شنوا» اولويت مهمتري است
آرمان ملی: در جریان انتخابات خرداد 1400 شاهد شکاف و انشقاقی در جبهه اصلاحات در مورد ورود یا عدم ورود به انتخابات بودیم، با فرونشستن تب و تاب انتخابات و یکدست شدن قوای سه گانه، اکنون دوران تسلط اصولگرایان بر مدیریت کلان کشور است. این فرصت مناسبی برای جبهه اصلاحات است تا با بازنگری در ساختار و شعارهایش بار دیگر پشتوانه مردمی خود را به دست آورند و با این پشتوانه وارد رقابتهای انتخاباتی شوند، در این راستا برای بررسی وضعیت جبهه اصلاحات و احزاب اصلاحطلب و بررسی عملکرد دولت «آرمان ملی» با حسین کاشفی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت و فعال اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید. سیاست ورزی جــریان اصلاحطلبان را بعــد از انتخابات 1400 چگونه ارزیابی میکنید؟ اصلاحطلبان باید دائم در وضعیت ساماندهی و بهتر شدن باشند. همانطور کهتاکید شده نباید دو روز انسان با هم برابر باشد و باید دائم دارای فردا و فرداهای بهتر باشیم. بالاخره در همه زمینهها حالا چه بحث در حد تاریخ باشد، چه مسائل جاری یا یک موضوعی که بخواهد به عنوان یک پروژه مطرح باشد وقتی یک کاری را انجام میدهیم باید بازنگری بکنیم و نقاط ضعف و قوت آن را در نظر بگیریم و نقاط ضعف را کنار بگذاریم و نقاط مثبت را هم تقویت کنیم. مجموعه جبهه اصلاحات ایران هم در پیشا انتخابات، انتخابات و پسا انتخابات باید حتما این موارد را بررسی کنند. این گونه نیست که ادعا کنیم که همه کارهایی که کردهایم بینقص بوده بهخصوص با مخاطبان خودمان که نخبگان، مردم، صاحبنظران در حوزههای مختلف هستند بالاخره همه آمدهایم چه یک حزب، چه مجموعه جبهه اصلاحطلبان و هر جبهه دیگری با نحله یا گرایش فکری دیگر، همه ادعایشان این است که احساس مسئولیت میکنند و آمدهاند زمینهای برای بهتر شدن فراهم کنند. بهخصوص در شرایطی که ما امروز قرار داریم و میبینیم مسائل و مشکلات مردم بهویژه در مسائل اقتصادی، طبیعتا برای برون رفت از این مشکلات باید بتوانیم با توانمندیی که وجود دارد (فرقی نمیکند) چه در بدنه اصلاحطلبان و چه در بدنه اصولگرایان، باید همه در رابطه با منافع ملی بستری کیفی لازم را فراهم کنیم. البته همه کسانی هم که مجری و تصمیم گیر هستند از مجلس، دولت اگر قرار است در یک اتاق در بستهای بنشینیم و بهترین حرفها را برای خودمان مرور کنیم، راه به جایی نمیبرد. حزب یا جبهه اصلاحطلبان برای این آمده است که زمینهای فراهم کنند که به رفع مشکلات کمک کنند. طبیعتا برای رفع مشکل اول باید خود توانمندی و ساختار جبهه اصلاحات با توجه به گذشته پیش از انتخابات، خود انتخابات و الان بعد از انتخابات را بررسی کند. اولین مسأله بحث خود ساختار است که باید جنبه کاملا دموکراتیکتر به خود بگیرد تا بتواند در همه زمینهها، مسائل و مشکلات مردم را بیان کند. زمینهای را فراهم کند که این مشکلات را به شکلهای مختلف بیان نماید. اصلاحطلبان فعلا نقشی در اجرا ندارند و باید بتوانند با سازمانها و وزارتخانههای مختلف و دولت و به عبارتی با همه مسئولان مملکتی و حتی حاکمیتی ارتباط برقرار کنند و نظرات و مشکلات را منتقل نمایند و به خصوص در رابطه با مسائل و مشکلات مردم و اصناف باید بتوانند صدای آنها باشند و در مجموع صدای مردم باشند. در پیام آقای خاتمی برای کنگره حزب اتحـــاد ملت ایران بر نگاه جامعه محور احزاب تاکید شده بود، در این باره چه نظری دارید؟ قرار نیست مسائل را کف خیابان حل کنیم. حتما با طرح مسائل منطقی و درست از راه قانون البته وقتی گوش شنوایی نباشد این مسئولان هستند که با بیتوجهی به طرح مسائل زمینهای را فراهم کنند که به عنوان نمونه تجمعات فرهنگیان را مشاهده میکنیم که تنها آنها نیستند، بازنشستگان سازمانها همین مشکل را دارند. وقتی فردی بازنشسته میشود، تنها یک مستمری میگیرد و هیچگونه مزایا یا مبلغ دیگری دریافت نمیکند، ضمن اینکه کارمندان شاغل از یک اضافات دیگری برخوردار هستند که با توجه به تورم و کاهش ارزش پول میتوانند زندگی کنند اما بازنشستگان فشار بیشتری را تحمل میکنند. در اینجا حزب به دفاع از بازنشستگان بپردازد البته در گام اول باید مسئولان گوش شنوایی داشته باشند و زمینهای فراهم کنند که مشکلی ایجاد نشود اما واقعیت این است هر حزبی باید در این زمینه برنامه داشته باشد و بتواند در کنار مخاطبان خودش که در اصل مردم در صنوف مختلف و گروههای اجتماعی هستند، فعالانه عمل کند. پس ابتدا بازنگری و بررسی در ساختار و بعد هم در رابطه با مردم و همه سازمانها و دولت که بتوانند نظرات و پیشنهادها را منتقل بکنند. کشور که از کارشناسان و نخبگان تهی نیست، داریم ولی خوب استفاده نمیکنیم، این است که باید زمینه لازم فراهم شود. مجلس، دولت و قوه قضائیه آمدهاند که مشکلات مردم را برطرف کنند، نیامدهاندکه برای مردم مشکل درست کنند یا حتی اگر کسی انتقاد کرد برخورد سخت کنند. بالاخره قانون میگوید حق انتقاد وجودارد و کشور هم متعلق به مردم است. دولتها میآیند و میروند ولی مردم همیشگی هستند. دولت باید خودش را امین و نماینده مردم بداند، مجلس باید خودش را نماینده مردم بداند و دائم باید این رصد انجام شود و چون بحث اصلاحطلبان و ساختار اصلاحطلبان و جبهه اصلاحات را میگوییم باید این مطالبات بهحق مردم را دنبال کند و با یک سیاست جامعه محوری که مسائل و مشکلات جامعه را با برخورد کارشناسانه، قانونی و حقوقی در دستور کار خودش قرار بدهد، طرف مقابل هم باید کاملا پذیرای این مطالب باشد و استقبال کنند یعنی کسانی که استقبال نمیکنند و خدایی نکرده سراغ روشهای به عبارتی حزب ستیزی میروند و جبهههای تشکیل شده را نمیخواهند، بپذیرند یعنی باید بگوییم اینها چه ارتباطی با مردم و قانون دارند. اینها آمدهاند که به مسائل و مشکلات مردم در قسمتهای مختلف بپردازند. هر ظرفیتی که کشور دارد (چه اصلاحطلب و چه اصولگرا) باید استفاده شود و اگر آنها نخواهند باید با روشهای قانونی مسأله را پیش ببرند تا بالاخره بدانند که آمدهاند که برای مردم کار بکنند. اگر این سیاستها دنبال شود مردم احساس نزدیکی بیشتری میکنند و احساس میکنند که جبهه اصلاحات دارد مشکلات مردم را رصد و بررسی میکند و پیشنهاد میکند و از مردم پیشنهاد میگیرد تا بتوانیم درباره مسائل داخلی و خارجی خارج بشویم. باید قبول کنیم که وضعیت خوبی نداریم و مردم تحت فشار هستند و وظیفه هر انسان مسئولی است، بهخصوص کسی که عضو حزب و جبههای است باید بتواند در این زمینه در جهت رفع مسائل و مشکلات مردم گامهای مناسب و اساسی بردارد. رئـــیس دولت اصلاحات در دیـــدار اخیــر با اصلاحطلبان گفتند مشکل اصلاحطلبی این است کـه نه ما میتوانیم با حکومت گفت و گو کنیم، نه مسئولان با ما گفت و گو میکند و نه با بخشهای جامعه گفت و گو میکنیم، چگونه بر این روند باید غلبه کرد؟ باید با مردم، گروههای اجتماعی و صنوف مختلف وارد گفت و گو بشویم. باید گذشته را نقد کنیم و هر جا به مسائلی کمتر توجه کرده بودیم، بیشتر توجه کنیم. بالاخره دولت هم اگر گوش شنوایی ندارد و نمیخواهد، ما باید حرف خود را با مردم بزنیم و در آن صورت مردم راه خود را پیدا میکنند و میدانند که به این افراد و تفکر در مجلس و دولت نباید رای بدهند و بعد هم باید از حقوق خودمان استفاده کنیم. اگر دولت توسعه یافته و مردمی باشد، به خواسته مردم توجه میکند ولی اگر دولتی باشد که کاری به مردم نداشته نباشد و با خودمحوری و خودخواهی و مسائل را دنبال کند، طبیعتا راهی گفت و گو به وجود نخواهد آمد. آقای خاتمی چند سال پیش بحث آشتی ملی را مطرح کردند. مهمترین مسأله ما گفت و گو است و حتما باید گفت و گو بکنیم. وقتی در سطح بین الملل مذاکره میکنیم آن وقت چطور حاضر نیستم با خودمان گفت و گو بکنیم. اگر میخواهیم مسائل را منطقی و قانونی حل بکنیم دولت باید قبول کند وگرنه مردم ممکن است راههای دیگری را انتخاب بکنند که به صلاح کشور نباشد. در خیلی جاها اتفاقاتی میافتد که نشان میدهد دولت نمیخواهد مسائل منطقی را بپذیرد و میخواهد آنچه خودش میگوید و برخورد غیرقانونی و غیرمردمی میکند در نتیجه مردم راهی پیدا میکنند. میشود و دولت غیر مردمی و غیرکارشناسی انتظار داریم که زمینهای فراهم بشود که از راه منطقی و قانونی انشاءا... در جهت حل مشکلات و مسائل اقدامات موثری صورت بگیرد. آنچه که آقای خاتمی به عنوان درد دل مطرح میکنند از آن درس بگیریم و اینقدر نخواهیم بسته بودن درها را ادامه بدهیم. آقای خاتــمی گفتهاند روز بــه روز به تعــداد کسانی کــه ساز مخالف اصلاحات میزنند افزوده میشود و ما هم منفعل هستیم و حرفی برای گفتن نداریم، براین انفعال اصلاحات چگونه باید غلبه کند؟ بالاخره یک عدهای از مخالفت سخن میگویند، یعنی مسئولان باید بدانند اگر گوش شنوا پیدا نکنند و حرفهای درست و قانونی را نپذیرند عملا زمینه را فراهم و تقویت میکنند. چون ما این روش را قبول نداریم و به همین خاطر میگوییم میخواهیم ایران یکپارچه و آینده داشته باشیم باید بتوانیم مسائل را از طریق گفت و گو دنبال بکنیم. در غیر این صورت خیلی از مسائل از حالت یک حزب و جبهه خارج میشود و گهگاه مشاهده میکنیم که وقتی فشار روی مردم زیاد میشود مردم خودشان تصمیم میگیرند خودشان چکار انجام بدهند. اگر این اتفاقات رخ داد به جای این بگوییم مردم چرا این رفتار را انجام دادند باید بگوییم چه کسانی این زمینه را فراهم کردند که مردم دست به اقدامات بزنند. بایستی این آگاهی هم در کسانی که احساس مسئولیت میکنند و هم کسانی که باید اجرا بکنند، به وجود بیاید. عملکرد دولت در این 100 روز و بودجهای که مجلس ارائه شده است چیست؟ به نظرم بودجه خودش بحث کارشناسی مفصل میطلبد، ایرادات و اشکالاتی دارد و امیدواریم در مجلس از نظرات کارشناسی استفاده بکنند به خصوص با توجه به تجربهای که قبلا داشتهایم و ضعفهای بودجه که کم کم هم دارد مطرح میشود با بررسی کارشناسی در مجلس اصلاحات لازم صورت بگیرد. از یکسو در مجلــس شورای اسلامــی طــرح جوانی جمعیت تصویب میشود و یا نمایندهای از کودک همسری دفاع میکند و یا وزیر کشور سخنانی میگوید که باعث رنجش بانوان میشود از سوی دیگر شاهد این هستیم که یک زن به عنوان دبیرکل یکی از احزاب شاخص اصلاحطلب انتخاب میشود، این دو رویکرد متفاوت و متضاد را چگونه تحلیل و تفسیر میکنید؟ اگر بخواهیم تبعیض جنسیتی را در همه زمینهها ببینیم یک چیزی است که تاکنون دیده شده است. زنان در کشور ما ظرفیت هستند چرا باید این دید مثیت کمرنگ شود در صورتی که فرقی بین زن و مرد نیست. همانطور که زنان میتوانند استاد دانشگاه، متخصص در زمینههای پزشکی و... باشد چرا نتواند دبیرکل، وزیر و رئیس جمهور باشد. باید توانایی و توانمندی مطرح باشد. در مقابل نگاه طالبانی است که در همسایگی ما میگوید زن نباید تحصیل کند. تکلیف خودمان را روشن کنیم وقتی از اسلام صحبت میکنیم کجا این محدودیت ایجاد شده است. حدود 50 درصد جمعیت کشور زنان هستند، آیا باید بگوییم زنان فقط رای بدهند؟ یا میخواهیم مثل کشورهایی باشیم که حتی به زنان اجازه رانندگی هم نمیدادند. البته اینطور نیست. برای زنان توانمندی که داریم زمینهای را فراهم کنیم برای رشد آنان به نفع ما است و نباید خودمان را از توانمندیهایی که زنان دارند، محروم کنیم. وقتی از حکمرانی خوب صحبت میکنیم مردمی میتوانند از وضعیت خوب و مناسبی برخوردار باشند که از یک دولت کاملا کارآمد برخوردار باشند، این دولت کارآمد را انسانهای کارآمد تشکیل میدهند. مجلس کارآمد را نیروهای کارآمد تشکیل میدهند. وقتی که ما میآییم به اشکال مختلف نیروهای توانمند خود را کنار بگذاریم، خودمان را محروم کردهایم و این از جاهایی است که باید فکر کنیم آیا با این روش که جلو آمدهایم درست بوده است؟ امیدوارم مسئولان و تصمیم گیران در مورد استفاده از زنان بتوانند زمینهای را فراهم بکنند که جامعه نگاه مثبت بیشتری داشته باشد و ارتباط مثبت و همراهی و همدلی به وجود بیاید در جهت رفع مسائل و مشکلات هم میتوانیم توفیقات بیشتری را نصیب کشور کنیم.
سایر اخبار این روزنامه
از جوسازي اروپا تا مواضع دوپهلوي كرملين
تشويق به مهاجرت «نخبگان» را حذف و «راديكاليسم» را افزايش میدهد
مراقب موج ششم در مدارس باشيد
نقره داغ خروج از كشور يا عوارض؟
افزايش بودجه براي شركتهاي زيان ده «توجيه» ندارد
الان «گفت و گو» و«گوش شنوا» اولويت مهمتري است
تخصیص منابع شخص ثالث به صداوسیما با کدام توجیه؟
شما برويـد؛ ما ايران را ميسازيم
اعتراف وزیر ارتباطات به کاردرستی آذریجهرمی
خانه خمیر! حالا موقع این حرفهاست؟
شرایط ارزتک نرخی فراهم نیست
دیپلماسی پلکانی
چه کنیم تا نخبگان در کشور بمانند ؟
اشتباه آمریکا و نفوذ روسیه و چین