نه نظام، ما را می‌خواهد و نه مردم!

«ریزش شدید سرمایه اجتماعی» چالشی است که از دیدگاه روزنامه شرق، حتی بیش از دو عنوان «محدودیت‌های بی‌شمار برای ادامه فعالیت رسمی سیاسی» و «نبود وحدت تشکیلاتی» مهم است. گرچه همین دو عنوان را هم این روزنامه برای اصلاح‌طلبان «چالش عمیق» دانسته است.
شرق در توضیح این تحلیل می‌نویسد: «اگر در گذشته اصلاح‌طلبان با ردصلاحیت‌های گسترده هم مواجه می‌شدند، این امید را داشتند که با حمایت بدنه اجتماعی‌شان در آینده شرایط را به نفع خود تغییر دهند، اما اکنون انگار نه ساختار رسمی پذیرای آنان است و نه مردمی که روزگاری با یک «تَکرار می‌کنم» سیدمحمد خاتمی، تمام‌قد در صحنه حاضر می‌شدند. امروز روزگار حضیض اصلاحات است و به تعبیر برخی، اصلاح‌طلبان پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ به پایان راه سیاسی خود رسیدند...».
شرق در ادامه با محمدرضا تاجیک، از تئوری‌پردازان اصلاح‌طلب گفتگو کرده، در مورد اینکه او اعتقاد دارد «جریان اصلاح‌طلبی یک راه بیشتر پیش‌رو ندارد و آن هم تغییر روح و کالبد اصلاحات است.» تاجیک که پیش از این و در مصاحبه‌ای با سایت اصلاح‌طلب جماران، به اصلاح‌طلبانی که حیات اصلاح‌طلبی را صرفاً با حضور در قدرت ممکن می‌دانستند، تاخته و گفته بود «جریان اصلاح‌طلبی قرار بود یک جریان گفتمانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد، اما عده‌ای آن را محبوس در قفس آهنین قدرت کردند و رنگ قدرت را بر تمامی پیکر او پاشیدند و حیات آن را به قدرت گره زدند. از نظر اینان، اصلاح‌طلبی تا در قدرت و با قدرت است، زنده است، در غیر این صورت مرده یا رو به احتضار است و برای اینکه بتواند در ساحت قدرت باشد، اندک اندک هدف وسیله را توجیه کرد...».
او روز گذشته و در مصاحبه با شرق هم بار دیگر از پیوند کامل اصلاح‌طلبی با قدرت انتقاد می‌کند و معتقد است که «جریان رسمی اصلاح‌طلبی با یک تحلیل و تجویز غلطِ استراتژیک از مقطعی بر مرکب دیگری سوار شد، زیرا فرضش این بود که، چون نمی‌تواند بر مرکب قدرت سوار شود، نمی‌تواند با زبان خود سخن بگوید و با پای خود ادامه مسیر دهد، باید در جست‌وجوی یک واسطه برای راه‌رفتن و حرف‌زدن باشد، به دنبال دستی گشت که بتواند به مدد آن قدرت را در آغوش بگیرد و از قدرت نصیبی ببرد» و بعد از اشتباه اصلاح‌طلبان در حمایت از حسن روحانی می‌گوید، حمایتی تنها به دلیل نقش داشتن در قدرت انجام گرفت و برای اصلاح‌طلبان هزینه‌زا شد: «جریان اصلاح‌طلبی نشان داد نقدش هم تابعی از منافع و قدرت است و دیدیم آنجایی که باید، فاصله نقادانه خود را با قدرت مستقر حفظ می‌کرد، زیرا چک سفیدامضا داده بود و تمام حیثیت و تمامیت خود را در سیمای چنین جریانی می‌دید. در این شرایط به دفاع برخاست و هزینه دفاع بی‌دریغش را هم پرداخت.» تاجیک نقد الان دولت روحانی توسط اصلاح‌طلبان را عوام‌زدگی می‌خواند: «امروز می‌بینیم بسیاری از دوستان اصلاح‌طلب زبان به نقد دولت قبل گشوده‌اند، در حالی که فراموش نکرده‌ایم همین‌ها در آن شرایط با چه زبانی در دفاع از دولت سخن می‌گفتند و شاید بتوان گفت امروز نقد جریان اصلاح‌طلبی، هم به خودشان و هم به دولت اعتدال دارای نوعی عوام‌زدگی است... و امروز می‌بینیم اصلاحات با پرداخت این هزینه به راحتی نمی‌تواند کمر راست کند.»
جالب آنکه تاجیک در همین مصاحبه تأکید دارد که سال ۹۲ و تا قبل از ردصلاحیت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی «آقای خاتمی به‌هیچ‌وجه گزینه نخستش آقای روحانی نبود و اساساً فکر نمی‌کرد آقای روحانی شایسته ریاست‌جمهوری باشد» و بعد، چون اصرار هاشمی بر روحانی را دید، برای جلوگیری از اختلافات از روحانی حمایت کرد. شاید همین سخنان تاجیک برای تبرئه خاتمی از حمایت از روحانی هم، به تعبیر خودش عوام‌زده باشد!