سناریوی شکنجه سیاه پسر نوجوان در جنوب پایتخت

چند روز پیش بود که پسر 16 ساله‌ای با حضور در دادسرای جنایی پایتخت از یک جنایت سیاه خبر داد. او در حالی که مجروح بود و همچنان از ترس به خود می‌لرزید، به بازپرس گفت: «چند روز قبل در یک قهوه‌خانه نشسته بودم. ما در جنوب تهران زندگی می‌کنیم. وقتی آنجا بودم، ناگهان سه نفر از بچه محل‌هایمان که آنها را از قبل می‌شناختم، وارد قهوه‌خانه شدند. آنها از من خواستند که بیرون از قهوه‌خانه با هم صحبت کنیم. عصبانی بودند و مرتب ناسزا می‌گفتند. من هم از ترسم حرف‌شان را گوش کردم، اما به محض اینکه از آنجا بیرون رفتیم، آنها مرا با تهدید اسلحه و چاقو داخل صندوق عقب خودروی پژو انداختند. دقایقی در صندوق عقب ماشین بودم تا اینکه ماشین متوقف شد. آنها مرا پیاده کردند. در یک خرابه اطراف محله‌مان بودیم.»

بستری در بیمارستان

پسر نوجوان هنگام روایت آن لحظه‌ها همچنان ترس و وحشت در چشمانش موج می‌زد: «آن سه نفر مرا از خودرو پیاده کرده و شروع کردن به کتک زدنم. یکی اسلحه داشت و دیگری چاقو، اما به همین قانع نشدند. آنها با زور به من تعرض کردند. بعد هم با چاقو مرا زخمی کردند. ضربه‌ای عمیق به سرم زدند. حتی گوشم را گاز گرفتند و کندند. از تجاوز هم فیلم گرفتند و تهدید کردند اگر به کسی حرفی بزنم، فیلم سیاه را در فضای مجازی منتشر می‌کنند و آبروی مرا می‌برند. بعد از چندساعت شکنجه، مرا دوباره سوار خودرو کردند. جلوی همان قهوه‌خانه رها کردند و رفتند. بعد از آن مردم مرا به بیمارستان رساندند. چند روزی بستری بودم. به‌خاطر ضربه به سرم و بقیه جاهای بدنم، مرا بستری کردند. وقتی حالم بهتر شد، تصمیم گرفتم که شکایت کنم.»

شاکی در خصوص متهمان نیز به بازپرس گفت: «آن سه نفر از اوباش معروف منطقه هستند. از قبل آنها را می‌شناختم. نمی‌دانم چرا با من چنین کاری کردند. ولی همیشه از آنها می‌ترسیدم. تقریبا کل محل از آنها می‌ترسند. هرکس با آنها بد حرف می‌زد او را به قصد کشت می‌زدند. بارها به‌خاطر درگیری‌های متعدد دستگیر شدند. هیچکس جرأت ندارد که به آنها چپ نگاه کند.»

انکار تجاوز

با اعلام این شکایت، به دستور بازپرس، تحقیقات در خصوص این پرونده آغاز شد. در ادامه با توجه به مشخصاتی که شاکی اعلام کرده بود، ماموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت توانستند دو نفر از مجرمان را دستگیر کنند. آنها بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفتند. ولی موضوع تجاوز را انکار کردند.

یکی از مجرمان به ماموران پلیس گفت: «شاکی را از قبل می‌شناختیم. او مرتب پشت سر ما حرف می‌زد و بدگویی می‌کرد. از غیبت کردن‌های او خسته شده بودیم. حرف‌های خوبی پشت ما نمی‌زد. باعث شده بود که آبرویمان برود. برای همین تصمیم گرفتیم او را ادب کنیم. آن شب هم به قهوه‌خانه رفتیم. شاکی خودش با پای خودش همراه ما آمد. به او گفتیم می‌خواهیم در مورد حرف‌هایی که زدی صحبت کنیم. برای همین با هم به آن خرابه رفتیم. در آنجا او را کتک زدیم. قبول داریم که او را کتک زدیم، ولی هیچ تجاوزی در کار نبود. او به دروغ چنین حرفی زده است. می‌خواهد از ما انتقام بگیرد. ما فقط می‌خواستیم او را ادب کنیم.»

با این اظهارات، همدست این مجرم نیز حرف‌های او را تایید کرد. این در حالی است که تحقیقات نشان داد، متهمان هرکدام سابقه‌های متعدد درگیری دارند و چندبار به این اتهام دستگیر شده بودند. در حال حاضر نیز تجسس‌های تیم تحقیق در خصوص زوایای پنهان این پرونده و صحت حرف‌های شاکی و متهمان از سوی پلیس ادامه دارد. از طرف دیگر به دستور بازپرس، شناسایی و دستگیری نفر سوم این پرونده نیز از سوی ماموران پلیس آغاز شده است.