روزنامه جوان
1400/09/29
نگاه ابزاری سرمایهداری به زن اوج «تحقیر زن در غرب» است
در ورای بازنمایی رسانهای از زن در دنیای غرب اگر به آمار و ارقام تجاوز و آزار زنان در کشورهای غربی نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد ظلم به زن و تحقیر او به عنوان شهروند درجه ۲ همچنان ادامه دارد. بر اساس تحقیقات انجام شده در مؤسسه تامسون رویترز، امریکا در بین ۱۰ کشور نخست ناامن برای زنان قرار دارد؛ رتبهای که در حداقل یک دهه بدون تغییر باقی مانده است. طبق گزارش «مرکز شمارش خودکشی» در انگلیس که اطلاعات مربوط به خشونت مردان علیه زنان را جمعآوری میکند، در ۱۰ سال منتهی به ۲۰۱۸، هزار و ۴۲۵ زن در انگلیس کشته شدهاند. این آمار به معنای آن است که تقریباً در هر سه روز یک زن در انگلیس به قتل رسیده است. بررسیها نشان میدهد ۵۷ درصد زنان مقتول، از سوی فردی آشنا به قتل رسیدهاند که در اغلب موارد قتل نامزد یا نامزد سابق آنها بوده است؛ این آمار در مورد مردانی که به قتل رسیدهاند ۳۹ درصد بوده است. در سایر کشورهای اروپایی هم زنان وضعیت بهتری ندارند. این تنها یک برش از ظلم و تحقیر شخصیت زن در دنیای غرب است. شیءانگاری و سوءاستفاده از جاذبههای جنسی زنانه، زنان را در دنیای غرب به ابزاری برای جلب مشتری بیشتر در نظام سرمایهداری تبدیل کرده و آنان را از محیط امن خانه و خانواده دور کرده تا بدترین تحقیرها علیه زنان شکل بگیرد. بر همین اساس هم هست که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند ما در مسئله زن از غرب طلبکاریم. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی ما با دکتر مریم اشرفی گودرزی مدرس و محقق حوزوی مدیر امور بانوان جامعه خیرین حوزههای علمیه استان تهران و عضو هیئت مدیره جامعه خیرین حوزههای علمیه استان و هیئت امنای کشوری در واکاوی تحقیر زن در تمدن غربی است. چند روز پیش مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهدای سلامت با اشاره به مقام شامخ حضرت زینب (س) و جایگاه زن در تمدن اسلامی فرمودند: «بیشتر از همه هم همین غربیها دارند زن را به شکل خطرناکی تحقیر میکنند.» پیش از این نیز رهبر انقلاب در موضوع زن به مظالمی که در دنیای غرب علیه زنان صورت میگیرد پرداختهاند و حتی تأکید دارند «در مسئله زن ما از غرب طلبکاریم». این ظلم و تحقیر در نگاه تمدن غربی به زنان از کجا نشئت میگیرد؟آن چیزی که در شرایط فعلی در غرب در حوزه زنان وجود دارد محصول نظام سرمایه داری است که سالیان سال بعد از دوره رنسانس در دنیای غرب شکل گرفته است. با روی کار آمدن نظام سرمایهداری و شکلگیری بوژوازی در غرب با توجه به اینکه صنعتی شدن ملزومات خودش را داشت و برای جذب سرمایه لازم بود تا ابزارهای لازم را فراهم کنند در نتیجه این فرآیند نگاه غرب به زن به نگاه ابزاری برای جذب سرمایه تبدیل شد. در نظام غربی این رویکرد ایجاد شد که برای سود و سرمایه بیشتر باید بتوانیم تمام اجزای جامعه را دخیل کنیم. اما این ورود یک ملزوماتی را میطلبید که یکی از آنها ایجاد هویتی جدید برای زن بود. هرچند این هویت جدید یک بیهویتی بود که در قالب هویتبخشی جلوه دادند. در تمدن غربی نیاز داشتند تا از زن در بازار کار به عنوان ابزار جذب سرمایه استفاده کنند. بر این اساس نخستین چیزی که مورد توجه قرار دادند جاذبههای ظاهری و جنسی او بود. در نظام سرمایهداری ما با کالا مواجهیم و با افزایش فروش کالا این نظام قویتر شده و رو به رشد میگذارد. هر قدر بازارها قویتر شود، نظام سرمایهداری قویتر و هر قدر تقاضا بیشتر، امکان ایجاد عرضه بیشتر میشود. برای تداوم این زنجیره نظام سرمایهگذاری غرب نیازمند تبلیغ بیشتر بود و برای این منظور از جذابیتهای جنسی زنان بهرهگیری کرد. غرب از مؤلفههای زنانهای همچون جذابیت جنسی و ظرافتهای زنان به بدترین نوع خود استفاده کرد. از سوی دیگر غرب برای تقویت مصرف و بازار عرضه و هماهنگ کردن تعادل بازار عرضه و تقاضا نیاز داشت تا احساس خلأیی را برای مصرف کالاهای مصرفی در جامعه ایجاد کند. بدین منظور دنیای غرب از طریق رسانه تلاش کرد تا با تغییر فرهنگ جامعه، فضای مصرفگرایی را شکل دهد. بدین شکل که مردم تصور کنند برای داشتن زندگی شاد باید بیشتر مصرف کنند؛ بنابراین شرایطی شکل گرفت تا خانمها به سمت مصرفگرایی بیرویه گرایش پیدا کنند و از ارزشهای وجودی خودشان فاصله بگیرند و به سراغ چیزهایی بروند که ملزومات خودنمایی بیشتر است نه ارتقا و رشد شخصیت. دنیای غرب زنان را با استفاده از فضای رسانهای و تبلیغات به یک مصرفکننده سیریناپذیر تبدیل و از سوی دیگر از خود زنان و جاذبههای جنسیتی آنان برای همین تبلیغات استفاده میشود. اما ما شاهد حضور خانمها در عرصههای مختلف سیاسی، علمی و از این دست هستیم و حتی در مواردی زنان در دنیای غرب به بالاترین مقامات سیاسی همچون نخستوزیری یا ریاست جمهوری دست مییابند. در عین حال فرمایشات رهبری را داریم که میفرمایند «غربیها دارند زن را به شکل خطرناکی تحقیر میکنند»؛ این تحقیر چگونه شکل میگیرد و چگونه میتوان این موضوع را با تصویری که رسانهها از زنان غربی به ما نشان میدهند تبیین کرد؟
ما منکر حضور خانمهای غربی در مجامع علمی، عرصههای سیاسی و حتی نظامی نیستیم. اما سؤال این است که آیا رضایت زنان با حضور در این عرصهها حاصل شده است یا نه؟ بدین معنا که برای حضور زن در عرصههای سیاسی، علمی، نظامی و عرصههای مختلف اجتماعی- فرهنگی آیا ملزومات به شکلی فراهم شده که در نهایت زنان جامعه غربی به یک آرامش و ثبات رسیده باشند. طبق آمار موجود بیشترین زنانی که در عرصههای نظامی حضور دارند مورد سوءاستفادههای جنسی قرار گرفتهاند. ما منکر نیستیم که زنان غربی در عرصههای علمی هم ظاهر شدهاند، اما ظاهر شدن آنان در عرصههای علمی آیا توانسته شخصیت لازم را به زن بدهد؟ آیا با توجه به مؤلفههای لطافت روحی و حس زیباشناسی واقعی آنها را اقناع و اشباع کند و به آنها آرامش واقعی بدهد؟ آیا قوانینی که راجع به خانواده در غرب وجود دارد توانسته جایگاه زن را در خانواده تثبیت کند و او را در جایگاه خودش نمایان کند. مثلاً در قوانین اسلامی ما شاهد هستیم که یکسری مؤلفههایی برای زنان لحاظ شده که آرامش شخصیتی زن که جایگاه تربیت اجتماعی است حفظ شود آیا در غرب چنین چیزی محافظت شده است؟ آیا همه هدف از تحصیل در غرب برای کسب علم است یا قرار است علم به ابزاری برای کار و کسب سرمایه تبدیل شود؟ در دنیا در کشورهای شبهجزیره اسکاندیناوی که همان بقایای مانده وایکینگها هستند را به عنوان سرمداران جامعه تمدنی به دنیا القا میکنند در حالی که این کشورها سردمداران مسائلی مثل صنعت پورنوگرافی و همجنسبازی هستند و مبدع و مبلغ اولیه آن این کشورها بودند. آیا این نگاه و این رویکرد توانسته آرامش لازم را به زن بدهد و موجب ارتقای جایگاه اجتماعیاش شود؟ برداشت من از صحبتهای شما این است که ما باید نگاه کلی به جامعه زنان غربی داشته باشیم و اگر یک نفر مثل خانم مرکل در جایگاه سیاسی خودش موفق میشود نمیتوان آن را به تمام جامعه زنان غربی تعمیم داد و در عمل برای قاطبه جامعه زنان در دنیای غرب آرامش و ارتقا فراهم نیست. درست است؟
دقیقاً وقتی میخواهیم از ارزشگذاری نسبت به زن در جوامع غربی صحبت کنیم نمیتوانیم به اقلیت جامعه نگاه کنیم و اقلیت هیچگاه نمیتواند به ما آمار کلی و عمومی نسبت به فرهنگ حاکم بر جامعه بدهد. اگر یک عده از زنان خاص توانستهاند در این ساختار به جایگاهی برسند به این مفهوم نیست که همه زنان توانستهاند جایگاه خودشان را به دست بیاورند؛ و البته موفقیت همین افراد اقلیت هم بعد از دههها تلاش و مبارزه سرسختانه زنان در دنیای غرب برای بهدست آوردن حداقل حقوقی همچون حق رأی و مسائلی از این دست بود.
بله اصلاً دلایل ایجاد نگرشهای فمینیستی همین بوده است. فمینیسم در نتیجه محرومیتهای زن از حداقل برخورداریها ایجاد شده است. زنان در دنیای غرب حتی در بالاترین سطوح خانواده هم از حداقل ملزومات ارتقای شخصیتی خودشان بیبهره بودند. پس شروع به اعتراض کردند و فمینیسم برای بهدست آوردن همین محرومیتها ایجاد شده است. در حال حاضر وضعیت چطور است؟ آیا همین حالا هم میتوان مصادیق گوناگونی از ظلم و نگاه شهروند درجه دوم بودن را در دنیای غرب را برشمرد؟
حتی همین حالا هم در قانون اساسی کشور فرانسه حق اداره اموال زن اعم از آنچه قبل از ازدواج و بعد از ازدواج بهدست آورده بعد از ازدواج به عهده مرد است. قانون اساسی تعداد قابل توجهی از کشورها از قانون فرانسه استفاده شده است. یا در بحث نصف کردن اموال بعد از جدایی هم شامل اموال مرد میشود و هم اموال زن در حالی که در اسلام قاعده تسلیط داریم که بر اساس آن هر آنچه زن به دست میآورد متعلق به خودش است و مرد نیز اموالش متعلق به خودش است، اما نسبت به زن تعهداتی همچون نفقه و مهریه دارد و از نظر حقوق مالی باید مرد این موارد را در اختیار زن قرار دهد. حتی بحث حضانت هم که یکی از مسائل پربحث در قوانین طلاق به شمار میرود در نهایت به نفع خانمها به شمار میرود. مسئله حضانت و نگهداری فرزند مستلزم هزینههای سنگین مالی است که برای خانمیکه همسرش را از دست داده یا جدا شده شرایط سختی است و از سوی دیگر اگر خانم بخواهد بعد از طلاق یا فوت همسر ازدواج مجدد داشته باشد حضانت فرزند میتواند مانعی برای وی به شمار رود. در واقع باید به مسئله حضانت به عنوان یک مسئولیت نگاه شود و در اسلام این مسئولیت از زن سلب شده و در مواردی که فرزند بتواند انتخاب کند اختیار دارد در صورت مهیا بودن شرایط زندگی مادر را انتخاب کند. اما در دنیای غرب این مسئله بر عکس است و مسئولیت به خانم داده میشود و آقا بیهیچ مسئولیتی میتواند زندگی جدیدی را شروع کند، اما آن فرزند به نقطه ضعفی برای خانم تبدیل میشود و اگر نتواند فرزندش را تأمین کند مسائل عاطفیاش هم بیشتر تحتالشعاع قرار میگیرد. حتی در دنیای غرب خانمها بعد از ازدواج نمیتوانند نام فامیل خودشان را داشته باشند!
بله ما در غرب به کرات شاهد این موضوع هستیم که مثلاً خانمی مثل هیلاری کلینتون (نام خانوادگی خودش داینرادام است) که تا حد کاندیدای ریاست جمهوری در حوزه سیاسی رشد میکند نمیتواند نام فامیل خودش را داشته باشد و با نام خانوادگی همسرش فعالیت سیاسی دارد، اما فضای رسانهای در دنیای غرب این مسائل را بازگو نمیکند تا به ضد تبلیغی برای این تمدن تبدیل شود. یکی از پیشنیازهای استفاده ابزاری خانمها جدا کردن آنها از خانواده است که در دنیای غرب اتفاق افتاد. هدف غرب از این کار چیست و آیا فروپاشی خانواده به فروپاشی نظام سیاسی جامعه منجر نخواهد شد؟
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی در هر جامعهای است و قطعاً اگر این واحد اجتماعی انسجام خودش را از دست بدهد، جامعهای که از این واحدهای اجتماعی تشکیل شده نیز به سمت فروپاشی میرود. اما تمدن غرب به این خاطر زن را از خانواده جدا کرد که هر نوع تقیدی میکند نظام سرمایهداری را با خدشه مواجه کند. در نظام سرمایهداری موضوع اصلی تولید سرمایه و پول بیشتر است و طبیعتاً باید تقیدات زن و پایبندیهایش را به حداقل میرساند تا بتواند سود بیشتری ببرد و این اقتضای نظام سرمایهداری است. وقتی شما میخواهید فردی را تماماً در اختیار محیط کاری و صنعتی قرار دهید، باید بتوانید تقیداتی را که در زیرساختهای شخصیتی او شکل گرفته از بین ببرید. مهمترین تقید زن تقید نسبت به خانواده است که اگر این تقید سست شود و از بین برود میتوان این نیرو را بهتر در عرصه کار داشت. در نظام تمدنی اسلام زن هم از جهت فردی ارزشمند است و هم از منظر خانوادگی و اجتماعی و فضای رشد و ارتقای زن مسلمان در هر سه وجه فراهم شده است. اما امروز در جامعه ما با وجود ارزشگذاری تمدن اسلامی و تمدن ایرانی به شخصیت زن، برخی از زنان ما نگاهشان به زن در دنیای غرب متفاوت از واقعیت است و برخی تصور میکنند دنیای غرب مهد آزادی و تمدن بشری است. بیتردید رسانهها چه رسانههای جریان اصلی و چه رسانههای داخلی در شکلگیری چنین نگاهی اثرگذار بودهاند. تحلیل شما از این ماجرا چیست؟
همانطور که اشاره داشتید بحث تبلیغات رسانهای بسیار مؤثر است. ما چیزی را میبینیم که رسانهها برای ما ترسیم میکنند و واقعیت این جوامع به ما نشان داده نمیشود بلکه مدینه فاضلهای را برایمان ترسیم میکنند. از سوی دیگر درباره مسائل داخلی هم با سیاهنمایی رسانهای مواجهیم. در عین حال نباید فراموش کنیم ما در جامعهای زندگی نمیکنیم که اصول اسلامی به شکل تمام و عیار درباره زن پیاده شده باشد و هنوز در خیلی از جاها متأثر از الگوهای غربی هستیم. در خیلی از جاها نتوانستهایم دستورات اسلامی را فرهنگسازی کرده و اجرایی کنیم. ما نمیتوانیم چیزی که در جامعه ما وجود دارد را به عنوان یک ایدهآل مطلوب برای زنان در نظر بگیریم و هنوز با این ایدهآل خیلی فاصله داریم. اسلام علمآموزی را هم برای مرد و هم برای زن توصیه کرده یا حضور اجتماعی زنان در اسلام مانعی ندارد و مسائلی همچون حجاب برای رفع موانع حضور اجتماعی زنان لحاظ شده است. ما در تاریخ صدر اسلام و اهل بیت الگوهای عملی این حضور اجتماعی را مشاهده میکنیم. همچنان که حضرت آقا به الگوی سوم زن اشاره دارند. یعنی الگویی که به ما این قابلیت را بدهد که در عین حفظ ارزشها و پایبندی به اصول و خانواده مؤلفههایی که شخصیت زنانه ما را شکل میدهد بتوانیم حضور اجتماعی فعال داشته باشیم. همچنان که در دوران انقلاب هم خانمها حضور اجتماعی مؤثر در تظاهراتها داشتند و زنان صدر اسلام و دوران ائمه هم همینطور بودند. اما زن باید با شخصیت انسانیاش در جامعه حضور پیدا کند نه همچون چیزی که امروز در غرب وجود دارد با شخصیت جنسیاش در جامعه حضور داشته باشد. در دنیای غرب شاهد گرایش فزاینده خانمها به اسلام و حجاب هستیم. آیا این گرایش نشانه پناهنده شدن زنان غربی به اسلام برای فرار از ظلم و شیءانگاری تمدن غربی نسبت به آنان نیست؟
تا زمانی که انسانها نیازی را احساس میکنند درصدد برطرف کردن آن نیاز هستند. زنان در جامعه غربی با توجه به در دسترس مردان بودن جسم خودشان نسبت به نگاه مردان آرامش خود را از دست دادهاند و میکوشند جاذبههای انسانیشان را بروز و ظهور بدهند و جاذبههای جسمی خود را بپوشانند. به همین دلیل است که به دنبال آموزههای دینی اسلامی میروند و شاهد گرایش فزاینده به اسلام و حجاب در دنیای غرب هستیم.
سایر اخبار این روزنامه
تشکیل دولت طالبان مردم افغانستان و مجاهدین روز شنبه!
کنار گذاشتن یک سنت غلط در آرشیو سایت ریاست جمهوری
قاتل ۳ کرد اهل سنت اعدام شد
«اومیکرون» سوغات یلدایی مسافری از امارات!
شدت گرفتن سوانح مرگبار رانندگی با ادامه تحریمهای ظالمانه
هشدار کودتا در امریکای ۲۰۲۴
آرایش اتوکشیده امریکا در عراق
ماه عسل طالبان با ۵۷ کشور اسلامی
نگاه ابزاری سرمایهداری به زن اوج «تحقیر زن در غرب» است
۶ هزار زندانی با جرم داشتن کمتر از یک گرم موادمخدر
همنوا با اسرائیل اصلاحطلبانند یا منتقدان برجام
تعویض دوربینهای آژانس با ۳ پیش شرط ایران پذیرفته شد
دولت در آزمون غلبه بر فقر مطلق و نابرابری
دولت در آزمون غلبه بر فقر مطلق و نابرابری
استقلال جانبه لب شد تا برد
شیطنت و ذوقزدگی ضدانقلاب از آسیبشناسی «جوان»