روزنامه آفتاب یزد
1400/09/29
ادغام اقتصاد چین و آمریکا
آفتاب یزد - رضا بردستانی: آمریکایی ها، جسته و گریخته اذعان دارند طی ۲۰ سال حضور نظامی در افغانستان، از ناحیهی پاکستانیها متحمل ضرر و زیانهایی شدهاند و این یعنی آمریکا مطمئن است شکست این کشور در افغانستان به دلیل برخی کارشکنیها و مداخلات اسلام آباد است.در کنار این مسئله، نزدیکی پاکستان به چین بر هیچ کسی پوشیده نیست و اما با نزدیک شدن مقامات مسکو به هند و به راه افتادن مسابقهی تسلیحاتی در شبه قاره با توجه به لفاظی مقامات هند و پاکستان علیه یکدیگر، شاید بتوان به این نتیجه رسید که در پسِ ماجراها شاید رقابتی نهفته باشد که یک سوی آن «شی» باشد و سوی دیگر آن «پوتین»!
مسئلهی مهمتر اما اختلافات مرزی هند و چین و نیز حضور همهجانبهی چین در پاکستان در کنار سیطرهی پاکستان بر امور افغانستان است که در یک جمعبندی میتوان به نتایجی دستیافت از جمله این که رقابت قدرتهای بزرگ به متحدان منطقهای آنها سرایت کرده و اگر این فرضیه درست باشد باید منتظر تحولات بیشتری در این منطقهی مهم از جهان باشیم.
آفتاب یزد در گفتگویی با «پیرمحمدملازهی» کارشناس شبه قاره و روابط بینالمللی به واکاوی تحولات سیاسی در این منطقه پرداخته است.
در جریان سرمایهگذاریها و مشارکتهای اقتصادی و شاید نظامی پاکستان و چین هستید در کنار این مسئله هند نیز اخیرا قراردادهای نظامی با روسیه امضا کرده است. پاکستان و هند به عرصه رقابتهای پیدا و پنهان روسیه و چین دارند تبدیل میشوند یا داستان دیگری در حال شکلگیری است؟
تکلیف پاکستانیها در ارتباط با نزدیکی به چین کم و بیش روشنتر از گذشته شده است. اما اگر از منظر رقابتهای منطقهای و بینالمللی هند و پاکستان در نظر بگیریم در دوران جنگ سرد پاکستانیها در کمپ غرب قرار داشتند و هندیها در کمپ شرق و با شوروی سابق نزدیک بودند. در مناسبات بینالمللی در آن دوره این رقابت بین شرق و غرب وجود داشت اما الان به نظر میرسد رقابتها گستردهتر از قبل است به این معنا که از یک طرف چین و روسیه دارند در جنوب آسیا و حتی منطقه خاورمیانه تلاش میکنند نفوذ خود را افزایش دهند و هم چنین بخش دیگری از رقابتها برمی گردد به چین و آمریکا که پاکستان دارد به طرف چین میرود و هندوستان به طرف آمریکا. بنابراین باید این دو سطح رقابتها را در نظر بگیریم تا تصویر روشنی از این تحول پیدا کنیم که چرا چین و روسیه که فکر میشد در چارچوب شانگهای به طرف همکاریهای جدی نظامی یا شانگهای را تبدیل به یک نوع ساختار کنند که در مقابل ناتو بتواند ایستادگی کند رخ نداد؟ هندوستان به نظر میرسد به دنبال تنوع منابع دسترسی تسلیحاتیاش است و در این زمینه برایش هم اسرائیل مطرح است هم فرانسه، آلمان، انگلیس، آمریکا و روسیه. با چین به دلیل اختلافات مرزی که دارند نمیتوانند رابطه برقرار کنند. پاکستان هم مجبور است با چینیها کار کند چون اکنون دیگر جایگاهش را در برابر آمریکا از دست داده است. البته برای برقراری تعادل چراغ سبز هم دارند به روسیه نشان میدهند. اما واقعیت این است که اگر قراردادهای پاکستان و چین را در نظر بگیریم به دلیل منافع زیاد برای چینی ها، پاکستان کاملا مورد توجه چین قرار گرفته است و در همین رابطه باید دید که وقتی هند به سمت روسیه میرود حداقل فکر میکند چون روسیه هم نمیتواند در پشت پرده رقابتهایش را با چین نادیده گیرد شاید رقابتهای پشت پردهای بین چین و روسیه باشد. از این زاویه است که هندیها هم محاسبات خاص خودشان را دارند و با روسها دارند کار میکنند.
آمریکاییها به طور همزمان دو نقطه را تحت فشار قرار دادند در اروپا روی اوکراین متمرکز شدهاند در آسیا روی تایوان. تایوان خط قرمز چین است و اوکراین خط قرمز روسیه. در مراوداتی که آمریکاییها به صورت جداگانه با روسیه و چین داشتهاند یک خواسته بیشتر ندارند از چینیها میخواهند که بیشتر از این به روسها نزدیک نشوند و از روسها میخواهند که بیشتر از این به چینیها نزدیک نشوند دو نقطه تلاقی وجود دارد یعنی آمریکاییها هم زمان بحث اوکراین را داغ میکنند در کنارش شبه جزیره کریمه را دارند. چینیها روی تایوان تعصب خاصی دارند و حتی اگر احساس خطر کنند شاید دست به اسلحه هم بشوند. آیا فکر میکنید که هند و پاکستان میتوانند این تعادل را به نفع چین یا روسیه به هم بزنند یا نه؛ آمریکا بازیهای خاص خود را دنبال خواهد کرد؟
بحث اصلی آمریکا و چین قدرت هژمونی قرن ۲۱ است. واقعیت این است که چینیها دارند تمامی شاخصهای قدرت را به دست میآورند. چراغ خاموش دارند آرام آرام از نردبان قدرت جهانی بالا میروند تا آمریکا را به قدرت دوم جهانی تبدیل کنند. آمریکاییها هنوز این آمادگی را ندارند که بپذیرند قدرت هژمونی بودن را از دست دادهاند در این فضا فکر میکنم آمریکاییها دارند چین را با دو جریان محاصره میکنند؛ یکی جریان آکواس که هند، ژاپن و استرالیا و آمریکا که تایوان در آنجا معنا پیدا میکند که میخواهند روی شرق آسیا متمرکز شوند جریان دیگر کوآد اروپایی است که انگلیس، آمریکا و استرالیا دارند پیگیری میکنند که یک نوع دیگری هم چین و هم روسیه را تحت فشار گذارند. پاشنه آشیل روسها هم مسئله کریمه و اوکراین است. در این قضیه نگرانیهای اروپاییها هم نگرانی جدی است. نگرانند که روسیه به سیاستهای دوران تاریخی شوروی سابق برگردد. واقعیت دیگری هم وجود دارد که روسها درست است که اعمال فشار نظامی میکنند و خطر جنگ هم با اوکراین وجود دارد اما روسها فشارشان در سطحی نیست که واقعا بخواهند اوکراین را به حاکمیت خود برگردانند بلکه میخواهند از پیوند اوکراین به ناتو جلوگیری کنند. آنها میخواهند با اعمال فشار به اوکراین فضا را برای معامله با غرب مهیا کنند آن معامله حداقلش این است که در خاورمیانه باید به تفاهم برسند در اوکراین هم به همین ترتیب و به سمت عضویت در ناتو نرود. در بقیه نقاط جهان هم روسها مدعی هستند که سهم خود را از منافع به دست آورند. لذا تلاش روسها برای معامله با غرب است. همین نگاه به نوعی روسها و چینیها را هم شاید اگر نتواند با هم کاملا هماهنگ کند ولی حداقل این فضا را برای روسیه و چین باز میکند که دشمن مشترک یعنی غرب برایشان تعریف شود و همکاری هایشان را توسعه دهند. بنابراین مسائل تایوان و اوکراین را شاید بتوان از این زاویه تحلیل کرد. چون جنگ به نفع هیچ کدام نیست. بنابراین جنگ بین چین و آمریکا یا روسیه و آمریکا امکانپذیر نیست. حداکثر فشار را میآورند برای اینکه اگر قرار شد معاملهای انجام دهند از موضع قدرت بتوانند معامله را انجام دهند و بتوانند در مناطق مختلف امتیازات بیشتری را از یکدیگر گیرند.
کشورهای مهمی که در مناقشه هستند راس آنها آمریکا، روسیه و چین است که هر سه قدرت اتمی هستند متحدان آنها یعنی بریتانیا و فرانسه هم قدرتهای اتمی هستند. متحدان پایین ترشان هند و پاکستان هم قدرتهای اتمی هستند. بازی خراب کنی هم به اسم کره شمالی داریم که او هم یک قدرت اتمی است. فکر میکنید قدرتهای اتمی وقتی این گونه به جان هم افتادند جنگ سرد اتمی میخواهند راه اندازند یا نه دعوا اقتصادی و جدیتر است چون همه اینها با هم در مناطق مختلف یعنی روسیه در اوکراین، چین، در تایوان، هند و پاکستان در منطقه خاورمیانه و متمایل به شبه قاره همه قدرتهای اتمیاند. قدرتهای اتمی وقتی قرار باشد رو در روی هم قرارگیرند همه جهان را در شوک اتمی فرو خواهند برد اکنون شاهد جنگ سرد اتمی هستیم؟
به این مسئله اعتقاد ندارم که در سایه جنگ اتمی داریم زندگی میکنیم. قدرتهای اتمی خودشان بهتر از دیگران میدانند قدرت تخریب سلاحهای هستهای تا چه اندازه است آنها این را میفهمند و از آن پرهیز خواهند کرد. جنگ اصلی اقتصادی است. چین با توجه به بازار گستردهای که به لحاظ کالایی و سرمایهای آغاز کرده هیچکس
در آمریکا و اروپا به دلیل پایین بودن قیمت کالاهای چینی در فروش نمیتواند با آنها رقابت کند. لذا مسئله مهم مسئله بازار و اقتصاد است. به نوعی چینیها دارند بازارها را تصرف میکنند حدود ۴۰۰میلیارد دلار چینیها با آمریکاییها تجارت دارند یعنی اگر همین امروز چینیها تصمیم بگیرند سرمایههایی که در آمریکا دارند بیرون بکشند فاتحه آمریکا خوانده میشود. بنابراین بحث اصلی بازار، تجارت و اقتصاد است که هر کدام میخواهند سهم خود را به دست آورند منتها چینیها چون نیروی انسانی ارزان و جمعیت زیاد در اختیار دارند و ساختار قدرتشان متمرکز است و تصمیمی که حزب کمونیست میگیرد کسی نمیتواند روی آن تصمیم شک و تردید کند درحالی که در دنیای غرب تفکرات لیبرالیستی وجود دارد که احزاباند و در رقابت احزاب هر کدام ملاحظات خودشان را دارند که در انتخابات بعدی برنده شوند در این دو نگاه چینیها دارند تجربه جدیدی را در قدرت و توسعه به جهان نشان میدهند. اینها امتیازاتی است که چین دارد و نمیتوان نادیده گرفت.
دعوا اقتصادی است و کاملا هم مشخص است اما موضوعی وجود دارد که حداقل در یک سال آینده دوباره چرخش قدرت در ایالات متحده داشته باشیم چون انتخابات میان دورهای کنگره پیش رو است و بسیار بسیار نزدیک به ذهن است که جمهوری خواهان به قدرت برگردند. جمهوری خواهان قدرت عمل گرایی دارند و جنگ برایشان یک موضوع دم دستی و قابل حل است. آمریکاییها هر کجا نتوانند تعادل اقتصادی را برگردانند قطعا از حربه جنگ و مدیریت تنش استفاده
خواهند کرد. چینیها این قابلیت را ندارند آنها فقط میتوانند در عرصه اقتصادی دست به کارهایی زنند اگر آمریکا بخواهد فضای اقتصادی چین را ناامن کند این پتانسیل را دارد یعنی اروپا میتواند به آمریکا کمک کند یا آیا فکر میکنید در این قضیه روسیه در زمین آمریکا علیه چین بازی کند یا نه آنجا دیگر حربههای تنشزایی آمریکاییها جواب نخواهد داد؟
در هر صورت سایه جنگ میتواند اقتصاد را فلج کند. فکر میکنید
چینیها از پس آتش جنگ افروزی آمریکاییها با استفاده از جایگزینهای اقتصادی بر خواهند آمد یا آنجا پرچم تسلیم را بالا میبرند؟
معتقد به این نیستم که ممکن است جنگی رخ دهد. جنگ هست اما نیابتی است یعنی الان قدرتها پشت پردهاند و در مناطق مختلف هر کدام از نیروهای خاص خود دارند استفاده میکنند. این جنگ ادامه پیدا خواهد کرد و در بعضی جاها ممکن است تشدید شود. چینیها نقاط ضعفی دارند مانند تبت و ایغورها و مغولها و گروههای قومی متعددی وجود دارند و تایوانِ تنها نیست. آمریکاییها بیشتر از اینکه به جنگ با چین فکر کنند روی جنگهای نیابتی سرمایهگذاری میکنند واقعیت دیگری را هم باید در نظر بگیریم اقتصاد چین و آمریکا کاملا دارد در هم ادغام میشود و بسیاری از شرکتهای آمریکایی که در داخل آمریکا هزینه تولیدشان بالاست آمدند در چین سرمایهگذاری کردند درست است که شرکتهای خصوصیاند و دولتی نیستند اما نقش شرکتهای خصوصی را در ساختار قدرت آمریکا نباید نادیده گرفت. میپذیرم که ممکن است جناح محافظهکار مجددا روی کار آید اما الزاما نباید اینگونه فکر کرد که اگر آنها روی کار آیند جنگی را در دنیا راه اندازند به نظرم اینگونه نخواهد شد ممکن است جنگ نیابتی را تشدید کنند.
بازی هند و پاکستان میتواند خیلی از معادلات جهانی را به هم بزند؟
بله میتواند.
احتمال جنگ مجدد بین هند و پاکستان را شبیه به آن چه در ۲۰۱۹ رخ داد، میتوان در نظر گرفت؟
بله!
سایر اخبار این روزنامه
آخرین وضعیت مالیات خانههای خالی و لوکسنشینها
یک عذرخواهی پرحاشیه
یلدای امیکرونی!
ادغام اقتصاد چین و آمریکا
آلودگی اطلاعاتی
گلآلود کردن درخواستهای شفاف فرهنگیان!
دم خروس مطولنامه لاریجانی
10 نکته در مورد سفر رئیسی به یزد
باید چالش احیای قطعنامههای شورای امنیت را مهار کرد
اعتراض مدیران مطبوعات به نحوه رتبه بندی