روزنامه شرق
1400/09/30
فرصتی برای گفتوگوی اجتماعی
نامه شورای نگهبان به علی لاریجانی فرصتی برای گفتوگوی اجتماعی علی ربیعی در این روزها با انتشار نامه محرمانه شورای نگهبان در فضای مجازی خطاب به معاون سابق امور مجلس سپاه، رئیس سازمان صداوسیما، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مجلس شورای اسلامی و پاسخ او، یک بار دیگر به یاد اهمیت بیان مقام معظم رهبری در جبران خطایی افتادم که در جریان بررسی صلاحیتها رخ داده بود. فارغ از بندهای متعدد اعلامشده برای رد صلاحیت علی لاریجانی که بررسی و داوری درباره صحت و سقم آنها خارج از داعیه این یادداشت است، به اعتقاد من مهمترین فراز نامه شورای نگهبان، در بند هفتم علل رد صلاحیت ایشان نهفته است. به نظر میرسد چنانچه این بند و چنین تفسیری، ساده انگاشته شود، به مرور فصلی نوین در محدودکردن قانون اساسی و حقوق ملت ایجاد خواهد شد و از طرفی به اختیارات بسط دادهشده پیشین که برخی حقوقدانان آن را فراتر از اختیار مندرج در قانون اساسی میدانند، باز هم ید در تعیین صلاحیت مبسوطتر خواهد شد. همچنین، بیش از تمام توجیهاتی که تا به امروز برای عدم صلاحیتها بیان میشد، با چنان فراخی که در این مفهوم نهفته است، این بند تقریبا میتواند دامن تمامی کنشگران سیاسی در همه طیفها را دیر یا زود دربر گیرد. بهرغم آسیبهایی که پایههای حق انتخابات مردم را لرزانتر خواهد کرد، من از منظری دیگر از این استدلال اعلامشده استقبال میکنم. اساسا فرض بگیریم این استدلال و تفسیر را همگان پذیرفته باشیم؛ اولا باید مشخص شود مراد شورای نگهبان از وضع نابسامان موجود چیست که هرکسی به جرم همراهی و حمایت از آن، فاقد صلاحیت خواهد بود؟ این استدلال از رد صلاحیت، فرصتی فراهم میکند تا علاوه بر تعریف وضع نامناسب، درباره مسببان وضع موجود و علتهای متعدد آن، برای یک بار هم که شده، با آغاز سلسله گفتوگوهای اجتماعی، سبب روشنگری افکار عمومی شده تا همگان بتوانند فارغ از هیاهوهای ایجادشده به قضاوت بنشینند. اما سرآغاز این گفتوگو، اگر چیزی جز مسئولیتپذیری دستهجمعی همه ما ایرانیان با درجات گوناگون باشد و تنها بازی مقصرنمایی به هدف فرار از مسئولیتهای آشکاری که مردم نیز امروز به آن واقف هستند، شروع شود، به گفتوگویی راهگشا و سازنده تبدیل نخواهد شد. هرچند در نظامهای نامتمرکز و توزیع قدرت نامتوازن با هر درجهای از مردمسالاری که در آن نهفته باشد، هیچگاه یک فرد یا یک نهاد به تنهایی مسبب وضع موجود نیست. در بسیاری از موارد، قوه مجریه در هماوردی با سایر قوا و نهادها، آنچه را که میپنداشت میتواند موجب بهبود وضع موجود باشد، قادر به عملیاتیکردن نبود. در مردمسالاریها، حتی مردمی که در دایره اجرائی قدرت نقش مستقیم ندارند، به دلیل کنشهای مدنیای که انجام میدهند یا به هر دلیلی از انجام آن خودداری میکنند، در هر وضع موجودی سهیماند. پس باید ابتدا تعریفی از وضع نامطلوب و نابسامان ارائه کنیم و روابط علّی سبب این وضعیت در منظر همگان در رسانه ملی به بحث گذاشته شود. من از وضع نابسامان و نامطلوب فهرستی تهیه کردهام که میتوان به آن مواردی اضافه یا از آن کاست. به هر حال، این موارد میتواند پایههای گفتوگوی اجتماعی را تشکیل دهد. اگر شهامت آغازکردن این گفتوگو از خودمان را نداشته باشیم، از حداقل مسئولیتپذیری لازم برای بهبود و توسعه بیبهرهایم. من کلیدخوردن این بحث و بازشناسی بانیان وضع موجود را به فال نیک میگیرم؛ به شرط آنکه تا انتهای این گفتوگوها هم زمینه انجام آن و هم مشارکتدادن همه نخبگان جامعه تا مشخصشدن نتایج، هرچند با چند دیدگاه و از چند منظر، تداوم یابد. 1- بنا بر یک تفسیر میتوان وضع نابسامان و نامطلوب را وضعیت سخت زندگی و دشواری زیست عزتمند آحاد جامعه تلقی کرد. 2- تورم بیسابقه و افزایش نرخ ارز و بیثباتی بازارهای مختلف از سال ۱۳۹۷ تا به امروز. 3- گستردهشدن فقر، بهرغم همه آرمانها و شعارها، عدم تشکیل سرمایه و رشد اقتصادی ناچیز. 4- وضع نامطلوب خستگی و ناامنی روانی گسترده در جامعه در میان سنین و طبقات مختلف اجتماعی. 5- مهاجرت نخبگان و تمایل به ترک کشور. 6- آسیبهای اجتماعی گوناگون و تغییرات علّی آن. 7- وضع نابسامان سیاسی، بیتفاوتی و بیانگیزگی مردم و کاستهشدن شدید سرمایه اجتماعی، حتی سرمایههای بهجامانده از ارزشهای انقلاب و هژمونی دفاع مقدس. 8- پایینآمدن شگفتانگیز مشارکت مردم در شهرهای بزرگ؛ به نحوی که در شهری مانند تهران، تنها با اندکی بیش از هفت درصد آرا از کل واجدان شرایط رأیدادن، نمایندگانی به مجلس قانونگذاری رفتند و در برخی شهرها یک نماینده با آرایی با مقدار کمی بیش از مسئولان صندوق رأی، راهی قانونگذاری شد. 9- ازدسترفتن مزیتهای ژئوپلیتیک ایران، جاینداشتن در آینده اقتصاد جهانی و عدم امکان استفاده از فرصتهای تکنولوژیکی و اقتصادی بینالمللی.درباره مسببان وضع موجود باید گفتوگوهای بسیاری صورت گرفته و تاریخ معاصر ما بهویژه در چند سال اخیر مورد واکاوی قرار گیرد. همچنین باید مشخص شود کدام رویکردها، سیاستها، مانعگذاریها و کدام کارهای کرده و نکرده موجب چنین وضعیتی شدهاند. من، گفتوگوی اجتماعی و فراهمکردن زمینه ایفای نقش برای میانجیهای اجتماعی را در ایران امروز، مبرمترین و ضروریترین امر میدانم.
سایر اخبار این روزنامه
یلدا زیر تیغ تورم
ارتزاق حوزههای علمیه از جیب مردم یا خزانه دولت؟!
فرصتی برای گفتوگوی اجتماعی
طالبان پیام حاضران اسلامآباد را دریافت کرد
آیتالله منتظری و حقوق بشر
وعده سرخرمن سفیر کره جنوبی
جنجال پخش اشتباه سرود ملی
شروع پیک ششم کرونا با امیکرون رسما کلید خورد
نگاهی دیگر به قیام میرزا کوچکخان
قطع حمايت دولت از روزنامههاي رانتي؟
شروع خوب، بهتر از پایان بد
سونامی بازنشستگی معلمان با اجرای رتبهبندی
آزادسازي قيمتها يا بازگشت دنكيشوتيسم؟!
بانوان در انتخاب رشته حقوق آزادند...