مشتری فیلم سینمایی بیشتر نشده؛ همان‌هایی که سینما می‌رفتند، حالا آنلاین تماشا می‌کنند

امین فرج‌پور، شهروند آنلاین: روزهایی که دوره‌ای دیگر از جشنواره سینما حقیقت به پایان راه رسیده؛ بهترین فرصت است برای صحبت از سینمای مستند و افتخارات و البته آینده‌اش- آن‌ هم در روز و روزگاری که دنیا و سینما در آستانه یک دوره جدید به سر می‌برد…

روزگار امروز البته شبیه آن دنیایی نیست که در اولین روزهای شیوع کرونا تصورش می‌رفت. می‌گفتند که دنیای پس از کرونا دنیای آدم‌های تنها، دنیای ترس‌های همگانی و شهرهای خلوت خواهد بود. پادآرمانشهری آخرالزمانی که در کتاب‌ها و فیلم‌های علمی- تخیلی دیده بودیم، پر از خیابان‌های خالی کپک‌زده و آدم‌های گرسنه‌ای که دیگر شبیه انسان‌ها و جوامع انسانی گذشته نیستند. و البته هنر و تفریح و سینمایی که مختص همان دنیا خواهد بود. سینمایی مدیون و مرهون ترس عمومی انسان کرونازده از تجمعات- که می‌توانست منجر به تعطیلی همیشگی سالن‌های سینما و کنسرت شود- در رسانه‌هایی مانند «وی‌او‌دی»‌ها، با مخاطبانی به مراتب انتخاب‌گرتر. و می‌گفتند زبان سینمای این روزگار جدید «مستند» خواهد بود. لحن و زبانی که هم دنیای جدید را توصیف و تصویر می‌کند، هم به تفسیر آن می‌پردازد و هم این‌که به دلیل تفاوتی ذاتی که با آثار سینمایی مرسوم -با مخاطبان انبوه‌شان- دارد، ترجمانی از اوضاع دنیای پس از کرونا نیز به شمار می‌آید…

درباره این مسائل به بهانه جشنواره سینما حقیقت نشسته‌ایم پای صحبت‌های یکی از قدیمی‌ترین پخش‌کنندگان بین‌المللی سینمای ایران- که به دلیل شناخت عمیقش از سینمای جهان و حضور مستمر در فستیوال‌های جهانی تحلیل‌های واقع‌بینانه‌ای از سینما در روزگار جدید و البته جایگاه جهانی سینمای مستند دارد. کارشناس فروش و پخش‌کننده‌ای که در دو دهه اخیر پخش بیش از 300 فیلم داستانی و مستند را بر عهده داشته: محمد اطبایی! آن‌چه در پی می‌آید، خلاصه دو نشست مختلف با این کارشناس بین‌المللی است…

آینده سینما

 

-شما هم با این موضوع موافقید که سینمای بعد از کرونا با سینمای پیش از آن تفاوت‌های زیادی خواهد داشت؟

قطعا. البته هنوز نمی‌توان مختصات کاملی از تغییرات سینما در فردای بعد از کرونا ترسیم کرد. با این حال حتمی بودن تغییرات در این عرصه را کتمان نمی‌توان کرد؛ که البته مهم‌ترین‌شان را در زمینه تعداد تماشاگران فیلم‌ها- و نیز شیوه تماشای فیلم- خواهیم دید. به عبارت بهتر، پاسخ به این دو پرسش مسیر آینده سینما را مشخص خواهد کرد- که اولی این است که آیا حضور مردم در سالن‌های سینما مثل سابق ادامه خواهد یافت؛ و دومی هم این است که آیا تماشای فیلم هم‌چنان به روش حضور جمعی در سالن‌های سینما خواهد بود؟!

 

-پیش‌بینی خود شما درباره این دو پرسش چیست؟

ببینید؛ در این دو سال به خصوص در سال اول شیوع جهانی کرونا چنان شوک شدیدی به سینما وارد شد که به نظر می‌رسد سینما برای نشان دادن عکس‌العمل به این شوک نیازمند فرصتی بیشتر از یک یا دو سال باشد. این یعنی که فعلا آینده سینمای بعد از کرونا را نمی‌توان به طور دقیق پیش‌بینی کرد.

 

-فقط به دلیل شوک عظیمی که وارد آمده؟

نه فقط به این دلیل. بلکه چون نه ویروس و رفتارش قابل پیش‌بینی است و نه مردم و رفتارشان.

 

-ولی شماری از تحلیلگران و کارشناسان می‌گویند آینده سینما را از این پس باید به جای سالن‌های سینما در «وی‌او‌دی»‌ها دنبال کرد. نظر شما در این مورد چیست؟

این امیدواری را خیلی‌ها دارند. ولی باید توجه داشت که چنین امیدواری‌هایی همواره با یک‌سری اما و اگرها هم همراه بوده‌اند.

 

-مثلا؟

مثلا این‌که درست است که از سال 2019 به این سو، بالاخره فروش «وی‌او‌دی»‌ها از سینماها بیشتر شد؛ ولی این به معنای استقبال بیشتر مردم از فیلم‌های سینمایی و به عبارت بهتر افزایش تعداد تماشاگران فیلم‌ها نیست.

 

-پس به چه معناست؟ تغییر شیوه فیلم دیدن؟

دقیقا. یک تحقیقی در این زمینه صورت گرفته که نشان می‌دهد کاربران «وی‌او‌دی»‌ها متفاوت از تماشاگران سالن‌ها نیستند، بلکه بیشتر همان کسانی که یک زمانی به سینما می‌رفتند و فیلم می‌دیدند، حالا مشتری «وی‌او‌دی»‌ها شده‌اند. این یعنی که «وی‌او‌دی»‌‌ها شیوه‌ای برای راحت‌تر فیلم دیدن را ارایه می‌دهند، نه این‌که ابزاری باشند برای تغییر مسیر آینده سینما…

 

-اما قطعا همین راحتی ممکن است در نهایت به ضرر سینما باشد و موجب شود شمار قابل توجهی از مشتریان سالن‌های سینما عادات فیلم‌دیدن‌شان را تغییر دهند. نه؟

من نمی‌توانم به این موضوع فکر کنم که تماشاگران «وی‌او‌دی»‌ها در نهایت سینما را کنار خواهند گذاشت. مرور تاریخ سینما نشان می‌دهد که هیچ‌گاه ورود یک پدیده جدید باعث شکست سینما نشده. چه زمانی که مثلا در دهه پنجاه تلویزیون آینده سینما را با تردیدهایی مواجه کرد، اما در ادامه سینما با تولید فیلم‌های عظیم پرده عریض به این چالش واکنش نشان داد. چه زمانی که در حوالی دهه هشتاد سینما با چالش ویدیو و در ادامه نیز ماهواره مواجه شد. سال‌هایی که هم‌زمانی‌اش با قهر تماشاگران از سالن‌ها باعث شکل‌گیری تردیدهایی جدی درباره آینده سینما شده بود. ولی در ادامه سینما با ایده‌ای چون مالتی‌پلکس‌ها- که همین پردیس‌های سینمایی اخیر هستند- توانست یک بار دیگر تماشاگران را با سینما آشتی دهد. این آغاز روندی بود که باعث شد تا همین 2018 تعداد تماشاگران سینما در دنیا به طور مستمر در حال افزایش باشد.

 

-یعنی شما عقیده دارید که سینما در مقابل فضای مجازی و «وی‌اودی‌»ها هم موفق به نشان دادن واکنش مناسب خواهد شد؟

حتما…

آینده سینمای مستقل و هنری

 

-آقای اطبایی عزیز؛ بسیاری از علاقه‌مندان سینمای مستقل بر این باورند «وی‌اودی‌»ها می‌توانند شرایط فعلی دنیای سینما را به هم زده و در نهایت کاری کنند که سینمای مستقل و غیرمتعارف و به اصطلاح هنری قادر به مقاومت در برابر سیطره سینمای تجاری شود. شما فکر می‌کنید این رویا محقق خواهد شد؟

من نیز شنیده‌ام که سینمای هنری می‌تواند از این امکان به نفع حضوری پررنگ‌تر بهره ببرد. اما اگر به این موضوع فکر کنیم که آیا واکنش‌های قبلی سینما در مقابل مسائلی که وجود سینما را به چالش کشیده بودند، در نهایت به نفع سینمای تجاری و جریان اصلی تمام شد یا سینمای مستقل و هنری؛ پاسخ این سوال نیز مشخص خواهد شد.

 

-یعنی امیدی به این ماجرا ندارید؟

مگر در دهه هشتاد مالتی‌پلکس‌ها توانستند باری از دوش سینمای مستقل و هنری بردارند؟ جواب این پرسش نشان می‌دهد که راهکار جدید سینما برای ادامه حیات نیز در نهایت به نفع سینمای جریان اصلی عمل خواهد کرد، نه سینمای مستقل هنری.

 

-چگونه؟

در دهه هشتاد و نود مالتی‌پلکس‌ها با نمایش فیلم‌های ‌هالیوودی و پروداکشن حرفه‌ای با ویدیو رقابت کردند. یعنی رویکرد جدید سینما بیشتر به نفع این نوع سینما تمام شد، نه فیلم‌های مستقل و هنری. البته این نوع فیلم‌های مستقل هم از این امکانات بهره بردند؛ ولی در کل بیشتر ضرر مالتی‌پلکس‌ها به آنها رسید، نه نفعش. چرا که باعث شد سینماهای تک‌‌سالنه یا دو سالنه‌ای که- محل نمایش فیلم‌های مستقل و هنری بودند- در رقابت با مالتی‌پلکس‌ها دچار ورشکستگی شده و در ادامه خودشان هم تبدیل شوند به مالتی‌پلکس‌های دیگری که دنبال چرخه حمایت از فیلم‌های جریان اصلی بودند. الان هم شرایط به‌شدت شبیه آن دوران است. یعنی در حالی که شاهدیم سینما امیدهایش را به «وی‌او‌دی»‌ها گره زده؛ اما در نهایت ناامیدی، این را نیز می‌دانیم که در پایان باز هم فیلم‌های جریان اصلی برنده این ماجرا خواهند بود.

 

-به عنوان پخش‌کننده‌ای که از وضعیت و جایگاه جهانی سینمای ایران آگاهی کامل دارد؛ آیا فکر نمی‌کنید که می‌توان از امکان «وی‌او‌دی»‌ها برای حضوری پررنگ‌تر در چرخه اقتصادی سینمای دنیا استفاده کرد؟

وقتی کلیت جریانی مانند سینمای مستقل و هنری دنیا- با نام‌هایی که هر کدام برای خود اسطوره‌ای و غولی هستند- جای زیادی در «وی‌او‌دی‌»ها ندارد، تکلیف فیلم‌های ایرانی برای حضور در سطح جهانی کاملا روشن است. در واقع از این نظر سینمای ایران کار دشواری دارد و در عرصه «وی‌او‌دی‌»ها هم باز همان بازار محدود همیشگی را خواهد داشت. یعنی در «وی‌او‌دی‌»ها هم شاهد همان قصه همیشگی خواهیم بود- که باز هم از فیلم‌های‌ هالیوودی باشکوه و پر زرق‌ و برق و البته «پارازیت»‌های کره‌ای استقبال خواهد شد، نه فیلم‌های آرژانتین و ایران و قزاقستان.

 

-اما اخیرا مانورهای زیادی درباره عرضه قریب‌الوقوع فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی در نتفلیکس یا آمازون داده شده است…

اول باید این موضوع را روشن کنیم که عرضه یک فیلم در این سامانه‌ها مهم نیست و ارزشی ندارد. مثل این‌که به عرضه جنسی در یک مغازه افتخار کنید. در حالی که اتفاق ارزشمند زمانی رخ می‌دهد که یک فیلم کلیک بخورد و دیده شود. این هم بدون تبلیغ ممکن نیست. پس راه حل این معضل تنها تبلیغ و تبلیغ و تبلیغ است.

سینمای مستند ایران

-در سال‌های اخیر شاهد تحرکات و تحولاتی قابل توجه در سینمای مستند ایران هستیم. با این حال هنوز و هم‌چنان سینمای ایران با سینمای داستانی فیلمسازانی مانند اصغر فرهادی و جعفر پناهی و کیارستمی و امیر نادری به یاد آورده می‌شود…

البته در یکی دو سال اخیر سینمای مستند ما هم افتخارآفرینی‌هایی داشته. مثل جوایزی که مستندسازانی مانند مهرداد اسکویی و چند فیلمساز دیگر از ایدفا گرفته‌اند. منظورم این است که کمی تحلیلی‌تر باید درباره موفقیت یا ناموفق‌بودن سینمای مستند صحبت کرد. به هر حال می‌دانیم که خیلی چیزها در موفقیت یک فیلم دخالت دارد- و نقش شرایط در سینمای مستند حتی از این نیز بیشتر و مهم‌تر است…

 

-واضح‌تر صحبت می‌کنید؟ منظورتان از شرایط احیانا سانسور و ممیزی نیست؟ یا فضای باز یا بسته اجتماعی- سیاسی که موجب شده سینمای مستند در دوره‌هایی بسیار دست به‌عصا عمل کند؟

بله؛ جالب است به این موضوع اشاره کنم که فیلم‌های مستند در سال‌های اول انقلاب حرف اول را در سینمای ایران می‌زدند- که تا حد زیادی به دلیل فضای آزادتری بود که در آن سال‌های اول شاهد بودیم. یعنی سنت قدرتمندی وجود دارد که سینمای مستند ایران در شرایط مساعد آزادی، همواره توانسته رشد کند.

 

-و البته یکی از دلایل این حضور پررنگ هم تمرکز نهادهای فرهنگی بر تولید مستندهایی افشاگرانه درباره رژیم سابق بوده…

بله؛ این نیز مهم است. یادم می‌آید که آن سال‌ها تمرکز صداوسیما، ارشاد و البته دیگر نهادهای فرهنگی روی تولید فیلم مستند بود و این نهادها می‌خواستند فیلم‌های مستند زیادی درباره رژیم شاه بسازند…

 

-نکته مهم در این میان حضور موفق جشنواره‌ای این فیلم‌های مستند بود و البته رکود و فترتی که بر حوزه سینمای داستانی و فیلم‌های بلند سینمایی حاکم بود.

خب، این هم دلایل خودش را داشت. به هر حال در آن اوضاع پر تب و تاب سال‌های اول انقلاب، حوزه سینمای داستانی و فیلم‌های بلند سینمایی تولیدات زیادی نداشتند. فیلم‌هایی هم که به مرحله تولید می‌رسیدند، کیفیت بالایی نداشتند.

 

 -چرا ضعف سینمای داستانی و قدرت سینمای مستند همواره در ایران با هم منطبق بوده؟ تحلیلی برای این رابطه الاکلنگی دارید؟

از نظر تاریخی این رابطه تا حدی مصداق دارد، اما در مورد چرایی این موضوع تاکنون زیاد فکر نکرده‌ام.

 

-فارغ از این رابطه الاکلنگی، شما دلیل کم‌رنگ‌تر شدن حضور سینمای مستند در سال‌های میانی دهه شصت به بعد را چه می‌دانید؟

به هر حال، سینمای مستند ارتباط مستقیم با سرمایه‌گذاری دولتی و حمایت نهادهای رسمی دارد و هر زمان که حمایت‌ها کم یا زیاد شده، تولید فیلم در این عرصه نیز تحت تاثیر قرار گرفته است. در پاسخ شما، به تاسیس بنیاد سینمایی فارابی در سال‌های 64 و 65 باید اشاره کرد که تمرکزش روی تولید فیلم‌های سینمایی بود و این رویکرد هم هم‌زمان شد با کاهش تولید فیلم‌های مستند.

 

-مسائل دیگر نقشی در رکود سینمای مستند در اواخر دهه شصت نداشتند؟

حمایت از تولید نوع خاصی از فیلم‌های مستند و در ادامه نیز حمایت از عرضه بین‌المللی این نوع مستند در زمان جنگ باعث شد شاهد نوعی یکنواختی در فیلم‌های تولیدشده در آن سال‌ها باشیم. بگذریم از این‌که فضای بسته‌تر سیاسی در روزهای جنگ هم عامل دیگر این موضوع است و باعث می‌شود در این دوره کمتر به فیلم‌های شاخص مستند برخورد کنیم. البته تا یک دهه بعد- که سینمای مستند به شدت تحت تاثیر انقلاب دیجیتال و سپس دوران اصلاحات رشد می‌کند…

 

 -در مورد انقلاب دیجیتال و رشد سینمای مستند در سال‌های اواخر دهه هفتاد بیشتر توضیح می‌دهید؟

انقلاب دیجیتال و هم‌زمانی آن با دوره اصلاحات، تولید سینمای مستند را دچار تغییراتی اساسی می‌کند. دو فاکتور مهم و تاثیرگذار در حرکت رو به جلوی سینمای مستند که البته زیاد نمی‌توان از هم تفکیک‌شان کرد.

 

 -وضعیت سینمای مستند را در سال‌های اخیر چگونه می‌دانید؟

من نام این دهه را دهه بلبشو می‌گذارم. یک بلبشوی کامل- که در اثر گسترش تکنولوژی‌های انتشار فیلم ایجاد شده. از رشد قارچ‌گونه فستیوال‌های سینمایی اغلب دروغین تا ایجاد شماری از سامانه‌های آنلاین عرضه فیلم (مانند فیلم‌فری‌وی) که به سینمای واقعی لطمات زیادی وارد و نوعی موفقیت فیک و جعلی را در این عرصه باب کردند. آمارسازی‌های کاذبی که این روزها علاوه بر سینمای مستند یقه سینمای داستانی را هم گرفته. تا حدی که می‌توان گفت حدود 80 درصد از حدود چهار هزار حضور بین‌المللی سینمای ما در این جشنواره‌های فیک و بی‌ارزش بوده و این یعنی فاجعه. یعنی موجی که راه افتاده و همه را با خودش برده است.