روزنامه کيهان
1400/10/01
به ياد منادي وحدت طلبه و دانشجو
27 آذرماه سالروز شهادت رادمردي است كه در راه پيوند دو نهاد انسانسازِ حوزه و دانشگاه، به خود ترديد راه نداد و كوشا و ساعي عمر گرانمايه خود را در راه تعالي جامعه مبذول داشت. مرحوم مفتح در خانوادهاي تربيت شد كه ناشر فرهنگ اهل بيت(ع) بودند و پدر بزرگوارش در روضهها و سخنان شيواي خويش به مدح و منقبت اهل بيت ميپرداخت و اين فرزند پاك طينت از دوران كودكي با عشق به اين خاندان آشنا گرديد.از سوي ديگر چون عاشق كمالات بود و اهل بيت را آراسته به فضائل ميشناخت آنان را شايسته دلبستگي و مهروزي ميدانست و با اين عشق و محبت دل را صفا ميداد و روان را در چشمه اين علاقه، تطهير مينمود. عشق و گرايش قلبي آن شهيد نسبت به ستارگان درخشان آسمان ولايت و خاندان پيامبر تنها علاقهاي معمولي نبود بلكه اين ارتباط قلبي وسيله جذب و جلب معنويات و بهره گرفتن از خورشيد معرفت و معنويت آن بزرگواران شد.
شهيد مفتح مبارزه با عنصر جهل را مهمترين وسيله براي مبارزه عليه رژيم پهلوي ميدانست او عقيده داشت براي ايجاد تحول در انديشههاي مردم لازم است آنان را از دره ناداني به قله آگاهي رسانيد وي بعثت پيامبر اسلام را نهضتي علمي- فرهنگي ميدانست كه بر پيكر مرده اجتماع آن عصر روحي تازه دميد و اين تحول ريشهدار علمي تمامي مسائل اخلاقي و اجتماعي را بر پايه تعقل و مباني علمي قرار داد. سلسله مقالاتي كه تحت عنوان نقش دانشمندان اسلام در پيشرفت علوم، در مجله مكتب اسلام (سال چهارم) از سوي استاد به رشته تحرير درآمد، در پي همين مقصود بود. نفرت ايشان از ناآگاهي و خرافات و مسائل موهوم در نوشتهها و مقالات و سخنرانيهايش به خوبي آشكار است و گويا رنج آن انسان متفكر از مسائل خرافي و جهل تودهها بيشتر از ناگواريهاي ديگر است. از نظر ايشان توسعه علم و پيشرفت افكار تاثير غيرقابل انكاري در بالابردن سطح اعتقادات و باورهاي ديني مردم دارد.
در زماني كه تبليغات استثمارگران، دانشگاه را در نظر علما به عنوان مركز كفر معرفي ميكرد و تحصيل علوم جديد اعراض از دين شمرده ميشد، شهيد مفتح بياعتنا به افكار موهوم استعماري در حالي كه از استادان برجسته حوزه علميه قم به شمار ميرفت با انتخابي آگاهانه پا به دانشگاه و جمع دانشجويان
نهاد.
در آن ايام ايشان درجه اجتهاد را در حوزه احراز كرده بود و پس از مدتي حضور در دانشگاه موفق به اخذ درجه دكتري شد و ساواك در حركتي حساب شده با دعوت ايشان به دانشگاه براي تدريس مانع از رفتن او به قم شد تا از فضاي حوزه دور شود اما آن متفكر پرهيزكار براي تقويت آموزههاي اسلامي و بوجود آوردن تحولي در فرهنگ اين كانون علم و همكاري با استاد شهيد مطهري كه آن وقت در دانشكده الهيات بود اين دعوت را پذيرفت.
اين دو انديشمند مسلمان از سالها قبل در سنگرهاي مختلف مشغول فعاليتهاي فكري و فرهنگي بودند. دكتر مفتح در شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز تهران دركنار شهيد با فضيلت، استاد مطهري در شكلدهي و هدايت مبارزات اسلامي ملت ايران، بويژه مردم تهران، نقش فعالي داشت و در تلاشهاي علمي و اجتماعي دست در دست شهيد مطهري و به همراهي او پيش
ميرفت.
ناگفته نماند كه در اين سالها شهيد مفتح در گروه فلسفه و حكمت اسلامي دانشگاه تهران عضويت داشت درحاليكه مدير اين گروه استاد مطهري بود بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به استاد مطهري پيشنهاد تصدي رياست دانشكده الهيات را دادند كه ايشان نپذيرفتند و مرحوم مفتح را معرفي كردند. وي كه سرپرستي كميته انقلاب اسلامي منطقه چهار را عهدهدار بود، رياست دانشكده الهيات و معارف اسلامي را پذيرفت و در دانشگاه براي تغيير برنامههاي درسي و ايجاد وحدت بين حوزه و دانشگاه جديت فراواني بكار برد. نامبرده در دانشكده الهيات كلاسهاي منظم و مختلفي ترتيب داده بود. استاد مفتح با عضويت در شوراي گسترش آموزش عالي كشور سعي در پايهريزي يك دانشگاه اسلامي نمود كه با شهادت ايشان، برنامه مزبور ناتمام ماند.
شهيد بزرگوار دكتر مفتح متوجه اين نكته بود كه دين و علم در كشور ايران قرنهاي متوالي باهم بودند و علم در همان بوستاني ميروييد كه دين در آن جوانه ميزد و رشد ميكرد ولي از زمان شروع حركتهاي استعماري و توطئههاي غارتگران اروپايي در قلمرو فرهنگ ايران و ورود روشنفكران بريده از دين و دور از اسلام و معنويت و شكلگيري دانشگاه منهاي معرفت ديني، خطراتي چند نهاد دانشگاه را تهديد مي كرد. پس در پي اين هدف با كليد دين، باغانديشه را باز كرد و دانشگاه را به روي
حوزه گشود.
شهيد مفتح و شهيد مطهري همچون دو خورشيد تابناك در آن شب ظلماني دانشگاه دست به نورافشاني زدند و با درك صحيح از واقعيتهاي جامعه و شناخت مقتضيات زمان و درك ضرورت تاريخي اين مهم سعي در زنده كردن فرهنگ اسلامي در محيط دانشگاه نمودند و افشاي فرهنگ استعماري را در كلاسهاي درس، جلسات مخفي و علني و سخنرانيهاي ارشادي در دستور كار خويش قراردادند و كوشيدند تا بتوانند حقانيت و اصالت فرهنگ اسلامي را به جوانان ثابت كنند. آيتالله مفتح براي مبارزه با استكبار جهاني سنگري را انتخاب كرده بودند كه اگرچه حاصل آن خيلي سريع آشكار نشد اما به موقع توانست اثر عميق و محتوايي خود را بروز دهد و آن پديده انقلاب فرهنگي بود كه تحقق آن را مثل هر حركت سياسي در جهان براي ملتي كه خواهان استقلال به تمام معنا در تمام ابعاد و جوانب است، ممكن ساخت.
شهيد دكتر محمد مفتح از حوزه علميه برخاسته و در كوي دانشگاه عاشقانه و صادقانه اقامت گزيده بود و به اين دو كانون سرنوشتساز عشق ميورزيد. به باور او استقلال و آزادي واقعي هر ملت در گرو فرهنگ مستقل و فارغ از قيد و بند شرق و غرب و بر بينش رسته از سلطه فكري ابرقدرتها استوار است و تنها وسيله رهايي از اين قيودات، پيگيري فرهنگ اصيل و خلاق اسلامي در دانشگاههاي كشور است كه ميتوانند نيازهاي علمي و صنعتي كشور را تامين نمايند.
او معتقد بود كه دانشگاه بازوي تواناي اسلام و مسلمين و مركز تبلور انديشهها و تجربيات و مهد استقلال و سربلندي كشور است و ميديد
چه بسيارند دانشجويان پاك و انسانهاي بيآلايشي كه در دانشگاهها در كمال صفاي قلب و پاكي طينت به قصد سرافرازي مردم مسلمان مشغول فراگيري علوم و فنوناند، بدين علت از نخستين روزهايي كه تلاشهاي فكري خود را آغاز كرد به انس اين كانون با بوستان حوزه توجه داشت.
تشكيل كانون اسلامي دانشآموزان و فرهنگيان قم در واقع از اين اقدام ايشان در پي برقراري اين الفت به حساب ميآيد. او بر اين واقعيت واقف بود كه اتحاد و همبستگي دو قشر روحاني و دانشگاهي منافع استعمارگران را در معرض خطر جدي قرار خواهد داد و موجب ميشود كه آنان به اهداف پليد و نيات شوم خويش نرسند.
دانشگاه و حوزه دو مركز مهم فرهنگي، و دانشجو و روحاني دو مغز متفكر اجتماعند. حركت همگون و هماهنگ اين دو نيروي فكري موجب رشد و تعالي امتي در جهت صلاح است. از اين رو در گذشته سعي بر آن بود كه با تبليغات وسيع و روزافزون ميان اين دو قشر همگون فاصلهانداخته، حتي نوعي بيگانگي، تضاد و درگيري به وجود آورند. شهيد دكتر مفتح با پشتوانهاي از علم و ايمان دانشگاهيان را متوجه اين توطئه خطرناك نمود و تلاش وي در اين زمينه به قدري موثر واقع شد كه طبقه تحصيلكرده و دانشگاهي اعم از استاد و دانشجو نياز شديد خود را در پيوند با حوزه حس كرده، به سرعت درصدد رفع موانعي برآمدند كه استعمار بر سر اين راه به وجود آورده بودند.
آن متفكر وارسته احساس كرد كه دانشگاه همواره بستر توطئههاي مخرب دشمنان است و يكي از شيوههاي مصونيت محيطهاي علمي از چنين انحرافاتي، وحدت حوزه و دانشگاه است.
از نظر وي دانشگاه به تهذيب و تربيت اسلامي كه ويژگي بارز حوزههاي علميه است نياز دارد به موازات آن شيوههاي جديد پژوهش و تحقيق علمي دانشگاهي در مراكز حوزوي بايد مورد توجه قرار گيرد وقتي دانشجو سادگي و بيآلايشي زندگي و درس طلبهها را از نزديك مشاهده كند و نسيمي از اين صفا و خلوص در فضاي دانشگاه بوزد و عطري از اين بارقههاي معنوي در مشام جان تحصيلكردهها پراكنده شود روح تفاهم و دوستي و عطش براي نزديكتر شدن حوزه و دانشگاه، افزايش مييابد و اين همان مسئلهاي است كه استاد مطهري و دكتر مفتح در پي آن
بودند.
اقدام عملي شهيد مفتح به دنبال تحقق اين وحدت سعي در تغيير نظام آموزشي دانشكده الهيات بود. وي راهحل مشكلات كشور را اسلامي كردن دانشگاه ميدانست، دانشگاهي كه هدف آن پرورش انسانهاي دانشمند، ديندار، متعهد و درستكاري است كه علم و تخصص خود در راه آبادي كشور و تامين سعادت مردم به كار ميگيرند و در طريق استقلال، عزت و عظمت كشور جديت دارند.
در برنامه اين دانشگاه دروسي تدوين ميشود كه بر طبق نيازهاي واقعي كشور و مردم است و جنبههاي معنوي هم رعايت ميگردد.
محيط چنين دانشگاهي عرصه بحث و تحقيق، علم و عمل توأم با اخلاص و معنويت است و افراد آن تعليم و تعلم و كوشش علمي و تلاشهاي فكري را عبادت تلقي ميكنند.
به عقيده دكتر مفتح انس حوزه و دانشگاه با يكديگر در تحقيق اهداف ياد شده تاثير مهمي دارد. البته رسيدن به چنين وحدت خود نياز به تربيت ديني و معرفت دارد.
دليل اينكه مرحوم مفتح در پي وحدت اقتصادي و فرهنگي دانشگاه و حوزه تلاش ميكرد، آن بود كه همكاري و تشريك مساعي اين دو قشر در دو محور حياتي و بسيار مهم ظاهر ميشود.
يكي از اين دو محور مشاركت حوزه و دانشگاه در زمينه احياي علوم انساني و جنبه علمي و تحقيقاتي است از نظر علمي چنين تعامل و همكاري ضرورت تام دارد.
گرچه علم به صاحبش روشنايي و توانايي ميبخشد ولي بايد جوياي علم از ايمان و تقوا برخوردار باشد تا عشق و اميد و مسئوليت در او احيا گردد و از طرفي ايمان فاقد معرفت هم چندان ارزشي ندارد و ايمان در روشنايي علم از خرافات و تعصبها و گرايشهاي جاهلي دور ميماند.
پس علم و ايمان نه تنها باهم تضادي ندارند بلكه يكديگر را تكميل ميكنند و اين خود ضرورت وحدت دو مركز علم و دين را به وجود ميآورد.
سرانجام این استاد برجسته حوزه و دانشگاه در 27 آذرماه 1358 به دست اعضای گروهک فرقان، به فیض شهادت نائل آمد.
سایر اخبار این روزنامه
تشکیل 1250 پرونده قضایی برای سودجویی 10 میلیارد دلاری از ارز 4200 تومانی
اعتراف به شکست و خاماندیشی جدید(یادداشت روز)
اخبار ویژه
آمریکا به جنگ داخلی نزدیکتر از آن است که تصور میکنیم
رشد 3/3 درصدی اقتصاد در 6 ماهه نخست امسال
امیرعبداللهیان: کارشکنی عربستان باعث شهادت سفیر ایران در یمن شد
غرش موشکهای بالستیک و عملیات تماشایی پهپادهای نقطهزن سپاه در رزمایش مشترک پیامبر اعظم(ص) ۱۷
هیچ تغییری در نرخ بنزین ایجاد نمیشود
اهدای قرآن رهبر انقلاب به خانواده عراقی که 4 فرزندش را در راه خدمت به زوار از دست داد
ایران در مذاکرات وین موفق عمل کرده است
عقلانیت انقلابی؛ یعنی سلیمانی(نگاه)
موافقت دیوان عالی کشور با اعاده دادرسی پرونده «سیف» و «عراقچی»
به ياد منادي وحدت طلبه و دانشجو
تشکیل 1250 پرونده قضایی برای سودجویی 10 میلیارد دلاری از ارز 4200 تومانی
تشکیل 1250 پرونده قضایی برای سودجویی 10 میلیارد دلاری از ارز 4200 تومانی