روزنامه آرمان ملی
1400/10/01
الزامات صندلی قدرت
علی مرادی مراغهای تحلیلگر مسائل فرهنگی اخیرا در خبرها دیدیم که خانم آنگلا مرکل به عنوانِ «قدرتمندترین زن جهان» پس از 16 سال یعنی چهار دوره صدراعظمی، آزادانه از قدرت کناره گرفت یا مثلا شینزو آبه در ژاپن کمی که کسالت پیدا کرد به راحتی کنار رفت. این هم یکی دیگر از تفاوتهای اساسی در کشورهای مدرن و غیر مدرن است! امروزه در علم پزشکی و فیزیوتراپی به عمل نشستن و برخاستن صحیح از صندلی، اهمیت فوقالعادهای میدهند، چرا که از التهاب مفاصل و مشکلات کمر درد و دردهای عضلانی جلوگیری میکند. اما بهنظر میرسد صحیح و درست نشستن و مخصوصا برخاستن از صندلی قدرت به مراتب با اهمیتتر است، چون در غیراین صورت، ضررش جبران ناپذیرتر از درد مفاصل و عروق خواهد بود، زیرا حیثیت و شرافت انسان را بر باد میدهد! و ای کاش از کودکی در کنار آموزشهای اخلاقی، این امر را هم برای ما آموزش میدادند. متاسفانه از مقاماتمان گرفته تا ورزشکارانمان به جای خداحافظی بهموقع، آنقدر درنگ میکنند که حتماً باید با تحقیرشدن بیرون بروند یا سیاستپیشهگان ما آنقدر در صندلی قدرت تعلل میکنند که حتماً باید زحمت برخاستنشان را جناب عزرائیل بکشد! که حتی با بالا رفتن سنشان ابوالمشاغل نیز میگردند و در نتیجه، جا را برای جوانان بهشدت تنگ میکنند. اصلاً گویی با گوشه عزلت و تامل و مطالعه... میانه خوبی ندارند! در حالی که استفاده از صندلی در جامعه ما سابقه چندانی ندارد در سفرنامه برادران شرلی آمده که: «در ايران صندلی نيست من چون نمیتوانستم به دو زانو بنشينم... شاه عباس دستور داده صندلی آوردند... حتی تا یک صد سال پیش، استفاده از میز و نیمکت در مدرسه یکی از جرمهای رشدیه به شمار میآمد! چون اطفال مكتب خانه را به جاى نشاندن در روى پلاس هاى كثيف در صندلیهای چوبى مینشاند در نتیجه به فرنگىمآبى و تقليد از كفار محکوم میشد! حتی پس از مشروطه، وقتی مجلس اول آغاز به کار کرد نمایندگان، همه بر روى زمين مينشستند. عکسهایی از مرحوم طالقانی هست که وی هیچگاه بر روی صندلیهای مجلس خبرگان ننشسته. معتقد بود کسی که روی این صندلیهای راحت بنشیند نمیتواند قانونی بنویسد که به درد روی زمین نشستگان بخورد. موسولينى هم، زمانی میگفت كه صندلى دسته دار و كفش راحت مخرب مرد است! در دنیای غرب، لوسیوس کوینکتیوس سنسیناتوس سردار رومی به یک سمبل تبدیل شده است سمبل شرافتمندی در عین برخورداری از قدرت مطلق! و مجسمههای متعددی از او در آمریکا و اروپا دیده میشود، سینسیناتوس دو بار روم را از نابودی نجات داد اما هر دو بار داوطبانه قدرت را رها کرده و به مزرعه کوچکش بازگشت: یک بار وقتی روم در حال شکست از دو همسایه خود بود مردم و سنا او را به فرماندهی رسانده و قدرت مطلق در اختیارش گذاشتند او دشمن را شکست داده و با افتخار به روم بازگشت. مردم از او خواهش کردند در قدرت بماند اما او پیشنهادها را رد کرد و قدرت را واگذار نمود و به مزرعهاش بازگشت. 19 سال بعد، برای بار دوم وی برای رهبری روم فراخوانده شد. این انسان بزرگ، بار دیگر به سرعت پس از اینکه وظیفهاش را با موفقیت و غرور به سرانجام رسانید، قدرت را واگذار کرد و باقی عمرش را با تواضع در مزرعه محقرش گذراند و به کشاورزی پرداخت. در سنت عرفانی ایرانی هم، عرفای ما در استغنا بیهمتا بوده و همواره به قدرت و مادیات چنان بیاعتنا بودند که اومانیستیترین رفتارها را در زندگی خود به منصه ظهور میرسانیدند. ای کاش ابوالمشاغلین ما و پیران جامعه ما حداقل کمی نه از سنسیناتوس بلکه حداقل از سنت آشنای عرفای خودمان بیاموزند تا در زمان پیری، کمی خلق را از خدمت و نبوغ بیپایانِ خود، محروم کرده کمی هم به فکر خدمت به آخرت خود و عبادات و تکمیل اعمال شرعی قضا شده بپردازند که در این صورت هم به نفع این دنیای مردم تمام میشد هم به نفع آن دنیای ایشان! خداحافظی به موقع در همه جا خوب است چه در مهمانیها چه در زمینهای ورزشی و چه از صندلیهای قدرت...!
سایر اخبار این روزنامه
شكاف٤٠٠متري؟- جاده هراز ايمن نيست
لااقل بين«رقيب داخلی» و «كشورهای غربی» تعادل ايجاد كنيد
بيم و اميدهاي برجامي
انتقاد شورا به انتصابهاي زاكاني
شكست مذاكرات راه برخورد نظامي را باز نميكند
چالش اصلاح طلبان؛ نگاه توامان به جامعه و قدرت
محدودیتهای دیرهنگام، نوشداروی اُمیکرون نشود
يارانه بنزين به افراد هم، گراني ميآورد
انتشار نامه محرمانه تعقيب قضايي دارد
نگرانکنندهترین بخش بودجه ۱۴۰۱
انتخاب سخت دولت برای مسکن
مذاکرات درمسیر توافق
توافق در «وین 8» حاصل میشود؟
الزامات صندلی قدرت