افسردگی در سالمندان

فاطمه فرحمند‪-‬ آیا دیگر به فعالیت‌های محبوب‌تان علاقه ندارید؟ آیا احساس ناتوانی و ناامیدی امان‌تان را بریده است؟ آیا سپری‌کردن ایام روزبه‌روز برای‌تان سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود؟ نگران نباشید. بسیاری از سالمندان با این وضعیت دست‌وپنجه نرم می‌کنند. فارغ از اینکه سوابق و دستاوردهای ما چیست، با بالارفتن سن، افسردگی سراغ همه می‌آید! علائم افسردگی در سالمندان به تمام شئون زندگی تسری می‌یابند و بر انرژی، اشتها، خواب، علاقه به کار، سرگرمی و روابط اجتماعی آن‌ها تاثیر می‌گذارد. بااین‌حال، برای سرحال‌بودن، شادابی و بهبود کیفیت زندگی در دوران سالمندی روش‌های فراوانی در دسترس است. در این مقاله با نشانه‌های افسردگی در سالمندان و راه‌های مقابله با آن‌ها آشنا می‌شوید. وقتی پا به سن می‌گذاریم، افسردگی در کمینِ همه ماست. اما متاسفانه اکثر سالمندانِ افسرده علائم افسردگی را تشخیص نمی‌دهند و گام‌های لازم را برای مقابله با آن برنمی‌دارند. نادیده‌گرفتن افسردگی در سالمندی دلایل فراوانی دارد:
شاید فکر می‌کنید بی‌حس‌وحال‌بودن‌تان طبیعی است و افسردگی جزئی از فرایند پیرشدن است.
شاید تنها و منزوی هستید (که این موضوع به‌نوبه خودمی‌تواند به افسردگی منجر شود) و کسی در کنارتان نیست که متوجه آشفتگی
شما شود.


شاید متوجه نیستید که مشکلات جسمی‌تان نشانه‌های افسردگی هستند (نشانه‌های جسمی افسردگی).
شاید از حرف‌زدن درموردِ احساسات‌تان یا کمک‌خواستن از دیگران اِبا دارید.
مهم است بدانید که افسردگی جزئی ناگزیر از فرآیند پیرشدن و نشانه ناتوانی یا ضعف شخصیت نیست. هر کسی فارغ از گذشته و موفقیت‌هایش ممکن است به افسردگی دچار شود. وقتی وارد دوران سالمندی می‌شویم زندگی‌مان تغییر می‌کند: تغییراتی مانند بازنشستگی، مرگ عزیزان، کاهش سلامتی و.... این تغییرات می‌توانند به افسردگی منجر شوند اما این وضعیت واقعا اجتناب‌پذیر است. با وجود همه چالش‌های دوران کهن‌سالی، می‌توان برای شاد بودن و امیدواری در دوران طلایی سالمندی گام‌هایی برداشت. افسردگی جزئی ناگزیر از فرآیند پیرشدن و نشانه ناتوانی یا ضعف شخصیت نیست.
برای تشخیص افسردگی کهن‌سالی باید علائم و نشانه‌های آن را شناخت. علائم هشداردهنده شامل این موارد هستند:
> غم یا احساس یاس؛
ازدست‌دادن حس ارزشمندبودن (نگرانی از سرباردیگران‌بودن، احساس بی‌ارزش‌بودن یا نفرت از خود)؛
دردها و رنج‌های غیرقابل‌توضیح یا تشدیدشده؛
ازدست‌دادن علاقه به فعالیت‌های اجتماعی و سرگرمی‌ها؛
کندشدنِ آهنگ صحبت‌کردن یا حرکت‌کردن؛
کاهش وزن یا اشتها؛
افزایش مصرف دخانیات و مشروبات الکلی؛
احساس ناتوانی یا ناامیدی؛
فکرکردنِ دائمی به مرگ یا خودکشی؛
بی‌انگیزگی و کاهش انرژی؛ > مشکلات حافظه؛
اختلالات خواب (دشواری در به‌خواب‌رفتن یا خوابیدن یا خواب آلودگی در طول روز)؛
بی‌توجهی به مراقبت‌های شخصی (حذف برخی وعده‌های غذایی، فراموش‌کردن زمان مصرف داروها، اهمیت‌ندادن به بهداشت فردی).
درمان ناراحتی روحی؛ افسردگی چه تفاوتی با ناراحتی دارد؟
> سالمندانِ افسرده لزوما غمگین نیستند
شاید غم و افسردگی را همزاد هم تصور کنیم اما بسیاری از سالمندانِ افسرده اعلام می‌کنند که غمگین نیستند. این سالمندان درعوض از بی‌انگیزگی، بی‌انرژی‌بودن یا مشکلات جسمانی شکایت می‌کنند. درواقع، مشکلات جسمانی مانند درد مفاصل (آرتروز) یا سردردهای تشدیدشونده غالب‌ترین نشانه‌های افسردگی در سالمندان است. با پیرشدن چیزهای زیادی را از دست می‌دهیم. ازدست‌دادن دردناک است، خواه از دست دادن شغل باشد یا توانایی حرکت، سلامتی، استقلال یایکی از عزیزان. عزاداری و غصه‌خوردن در این مواقع کاری طبیعی و سالم است، حتی اگر مدتی طولانی ادامه یابد.
تشخیص غم از افسردگی به این سادگی‌ها نیست. این‌دو نشانه‌های مشترکِ فراوان دارند. البته راه‌هایی برای تشخیص آن‌ها وجود دارد:
احساس غم فراز و فرودهای بیشتری دارد و گستره وسیع‌تری از عواطف را شامل می‌شود. فردِ غمگین روزهای خوب و بد زیادی دارد. شما در همان حال که غمگین و عزادار هستید کماکان لحظاتی شاد و لذت‌بخش را تجربه می‌کنید. اگر افسرده باشید، احساس پوچی و یاس همراهِ همیشگیِ شماست. غمگین‌بودن محدودیت زمانیِ خاصی ندارد. اگر غمِ شما به‌مرورِزمان کاهش نیافت و تمام نشانه‌های لذت‌بردن (خندیدن به یک لطیفه خنده‌دار، لذت‌بردن از درآغوش‌کشیده‌شدن، کِیف‌کردن از یک غروب دل‌انگیز و...) را از شما گرفت، احتمالا افسرده هستید.
> دلایل افسردگی در سالمندان
افسردگی در سالمندان - سالمند افسرده خیره به پنجره
با پابه‌سن‌گذاشتن دگرگونی‌هایی عظیم در زندگی ما روی می‌دهد. این تغییرات می‌توانند احتمال افسردگی را افزایش دهند و شامل موارد زیر هستند:
۱. مشکلات سلامت
بیماری‌ها یا معلولیت، دردهای مزمن یا شدید، کاهش توانایی‌های شناختی، تخریب شکلِ بدن به‌علت جراحی یا مریضی و... می‌توانند در بروز افسردگی موثر باشند.
۲. تنهایی و انزوا
عواملی مانند تنها زندگی کردن، کاهش تدریجی تعاملات اجتماعی در پی مرگ یا جابه‌جاشدن دوستان و آشنایان، کاهش تحرک به‌علت مریضی یا ازدست‌دادن امکان رانندگی می‌توانند منجر به افسردگی شوند.
۳. کاهش احساس سودمندی
بازنشستگی می‌تواند با ازدست‌دادن حس هویت، شان اجتماعی، اعتماد به نفس و امنیت اقتصادی همراه باشد و خطر بروز افسردگی را افزایش دهد. ایجاد محدودیت‌های جسمی برای انجام‌دادن فعالیت‌های موردعلاقه نیز در کاهش حس سودمندی موثر است.
۴. ترس‌ها
شامل ترس از مرگ یا مردن و همچنین اضطراب درمورد مشکلات مالی یا بیماری‌ها.
۵. مرگ عزیزان
مرگ دوستان، اعضای خانواده، حیوانات خانگی یا همسر و شریک زندگی از دلایل عمده افسردگی در سالمندان است.
> بیماری‌هایی که خطر افسردگی را
افزایش می‌دهند
مشکلات پزشکی می‌توانند (به‌شکل مستقیم یا به‌شکل واکنشی روانی به بیماری) سالمندان را افسرده کنند. آگاهی از این موضوع اهمیت بسیار دارد. هر نوع بیماری مزمن (به‌ویژه اگر دردناک، ناتوان‌کننده یا خطرناک باشد) می‌تواند به افسردگی منجر شود یا نشانه‌های افسردگی را تشدید کند. این بیماری‌ها شامل موارد زیر هستند: بیماری پارکینسون؛ اختلال در تیروئید؛ سکته؛ کمبود ویتامین B۱۲؛ بیماری قلبی؛ زوال عقل و آلزایمر؛ سرطان؛ بیماری‌های خودایمنی؛ دیابت؛ سختاک‌های چندگانه (ورم و التهاب مزمن).
افسردگی گاهی تاثیر جانبی دارودرمانی است؛ نشانه‌های افسردگی گاهی تاثیر جانبی داروهای تجویزی معمول است. به‌ویژه اگر چندین دارو را به‌شکل هم‌زمان مصرف می‌کنید، در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارید. هرچه سن ما بالاتر می‌رود، توانایی بدن‌مان در پردازش، جذب و دفع داروها کاهش می‌یابد. به همین دلیل، اثرات جانبی مصرف داروها و تاثیر آن‌ها بر حالات روحی سالمندان بیشتر از دیگران است. اگر با شروع مصرفِ دارویی خاص احساس افسردگی کردید، حتما با پزشک خود مشورت کنید. شاید پزشک‌تان میزان مصرف دارو را کاهش داد یا دارویی جایگزین برای شما تجویز کرد.
داروهایی که می‌توانند منجر به افسردگی یا تشدید آن شوند عبارت‌اند از:
داروهای فشار خون (مانند کلونیدین)؛
قرص‌های خواب؛
مسدودکننده‌های بتا (مانند لوپرسور، ایندرال)؛
داروهای زخم معده (مانند زانتاک، تاگامت)؛
داروهای کلسترول بالا (مانند لیپیتور، مواکور، زوکور)؛
داروهای قلب دارای رزرپین؛
استروئیدها (مانند کورتیزون و پریدنیزون)؛
آرام‌بخش‌ها (مانند والیوم، زاناکس، هالسیون)؛
داروهای مسکن و داروهای آرتروز؛
استروژن‌ها (مانند پریمارین، پریمپرو)؛
مسدودکننده‌های کانال کلسیم؛
داروهای بیماری پارکینسون؛
داروهای آنتی‌کلینرژیک برای درمان اختلال‌های گوارشی.
زوال عقل یا افسردگی