روزنامه آرمان ملی
1400/10/04
سیاست در ایران و اتوبان ساوه!
احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی فضای سیاسی کنونی در ایران، مثل تمام صد سال گذشته، همانند وضعیت رانندگی در 30 کیلومتر ابتدایِ اوتوبان تهران - ساوه است! هر نوع وسیله نقلیهای از سبک و سنگین گرفته تا نو و قراضه در این اتوبان اغلب بدون رعایت هرگونه قانون و مقرراتی در حرکتند. ماشینهای سنگین، گاه هر سه لاین اتوبان را اشغال میکنند و به بوقهای ممتدِ خودروهای سبک وقعی نمینهند. برخی خودروهای سبک نیز گویی سر میبرند. در لاین سبقت، به طور مرتب چراغ میدهند و بوق میزنند تا سایر رانندگان برایشان جا باز کنند، آن هم در حالی که تمام سطح اتوبان پوشیده از ماشین است و خودرو جلویشان اصلا امکان رفتن به لاین وسط را ندارد. برخی از رانندهها نیز اصولا چیزی به اسم حرکت در بین دو خط را به رسمیت نمیشناسند، از چپ به راست و از راست به چپ مرتب لایی میکشند. آنها گاهی سر به تعقیب یک خودرو میگذارند تا او را از لاین سبقت خارج کنند، اما همین که راننده میخواهد جا را برای آنها خالی کند، ناگهان به سمت چپ او میپیچند و مانند موشکی از کنارش رد میشوند و دستی هم به علامت تهدید در هوا تکان میدهند. در این بزرگراه، رانندگانی که طبق مقررات رانندگی میکنند، واقعاً بیچاره و کلافهاند. گویی به دلیل شناختشان از مقررات و رعایت آنها به همه بدهکارند. در مقابل زن و فرزند از دیگران فحش میخورند و آزار میبییند. جرأت اعتراض به هیچکدام از خاطیان را ندارند چرا که کوچکترین اعتراض یعنی پیاده شدن طرف به قصد بدزبانی و گلاویزی و کتککاری که معمولاً نتیجۀ آن هم مغلوب شدن همان راننده محترم و سرافکنده شدن در برابر چشم خانواده و اغیار است!گاهی هم که ترافیک کم و بیش روان است، ناگاه خودرویی از هفت کیلومتر عقبتر، بوقکشان و چراغزنان به همگان اخطار میدهد که لاین سبقت را برایش باز کنند. نور چراغش همچون پروژکتوری پر نور و کورکننده است به طوری که رانندهها از ترسشان مسیر را بیدرنگ برایش باز میکنند تا مبادا صاحب این خودروی قدرتمند و پرسرعت و آخرین مدل، لحظهای احساس معطلی کند. خودرو اما وقتی سر میرسد، یک پراید دربِ داغان تصادفی است که جنونآسا به پیش میتازد و چند صد متر جلوتر نیز به نردههای بتونی وسط بزرگراه برخورد میکند و به وسط جاده پرت میشود. تا امدادرسانان سر برسند و کشتهها را به سردخانه و زخمیها را به بیمارستان برسانند و تکه پارههای پراید از وسط خیابان جمعآوری شود، رانندهها پشت راهبندان طاقتفرسا و کُشنده به زمین و زمان ناسزا میگویند.... این دقیقا وضع سیاست در کشور ماست. پنداری برای این یک فعل بشری، نه دانش و تخصصی لازم است و نه مقرراتی برای آن وضع شده است. این است که همیشۀ خدا از راهبندانی به راهبندان دیگر دچار میشویم و هر بار هم خیال میکنیم که این بار فرق دارد! وقتی دانش و ضوابط یک عمل مفقود باشد، هر باری با بار دیگر هیچ فرقی ندارد!
سایر اخبار این روزنامه
قيمتگذاري استاني؛ راه حل تازه
كوتولههای سياسی با «نفی واقعيت» خشونت را ترويج می كنند
خطـر انفجــار اُميـكـرون ازحاشيـه شهرها
رشد منفي ده ساله اقتصاد ايران
دورهشتم؛ چالش امتيازها براي طرفين
برجام از «موانع داخلي» عبور كرده است
نگفتم محاکمه صحرایی کنید!
شمارش معکوس برای حذف سرخابیها از آسیا!
ایران در آستانه یخزدگی امید به آسمان و باران
اعتیاد به اینترنت؛ بیماری پنهان و خطرناک
ضرورت تعادل در واردات و تولید داخل
موقعيت پيچيده مذاكرات برجامي
بهبود اقتصادي از اعداد تا واقعيت؟
سیاست در ایران و اتوبان ساوه!