شهری که مُرد و زنده شد
لیلا مهداد| تاریکی بر شهر حکم میراند. سکوت بر سینه شهر نشسته بود و انتظار هیاهوی طلوع خورشید را میکشید. عقربهها به شماره افتاده بودند برای رسیدن به صبح. تاریکی تصمیم داشت دست از گلوی شهر بردارد که شیون شهر را، باد به گوش همه رساند. بیش از 4هزار نفر تسلیم خواب ابدی شدند و تن 25هزار نفر زخمی به یادگار برداشت. نوزده سال از آن 12 ثانیه غمبار میگذرد. از روزی که خانهها خوابیدند و شهر در غباری غلیظ محو شد. حالا شهر دوباره ایستاده؛ استوارتر از پیش.
19هزار و 224 خانه که تپهای آوار شدند
عقربهها به سپیدهدم روز آدینه نزدیک میشدند. به گواه تاریخ، ساعت 5 و 26 دقیقه بود که بم به بزرگی 6.8ریشتر لرزید. زلزله در زورآزمایی با بم حدود 90درصد شهر را تخریب کرد تا از بم مشتی خرابه و آوار بهجا بماند. به گواه شهردار وقت شرایط خاصی حاکم بود.
بم، این باغشهر زیبا که نخلها و نارنجهایش زبانزد بود و غمزه ارگش را داشت درهم فرو رفته بود. وضعیت اضطراری بود، از 19هزار و 224 خانه تنها تپهای آوار به جا مانده بود؛ یعنی آوارگی 25هزار و 222 خانوار. البته 5هزار و 248 خانوار هم بودند که قبل از زلزله در آمار اجارهنشینها جا میگرفتند. قرار شد خانههای از پیشساخته راهی کوچهباغهای بم شوند؛ خانههای پیچ و مهرهای.
هرچند شهر 7هزار و 96واحد تجاریاش را هم از دست داده بود. 24هزار و 332واحد مسکن روستایی هم از پسلرزه زلزله درامان نمانده بودند. علی باقریزاده هویت شهری، وضعیت معیشت و فرهنگ شهر را در تصمیمگیری برای بازسازی دخیل میداند. «دولت به خواست مردم و نهادهای محلی در بازسازی شهر توجه کرد. به جرات میتوان گفت به بحث مقاومسازی توجه ویژه شد.»
1.7میلیارد دلار هزینه بازسازی
قرار بر بازسازی شد، بنیاد مسکن پای کار آمد و نظام مهندسی در شهر مستقر شد تا بازسازی شروع شود. بازسازی راه طولانی به خود میدید. زلزله کوچهها و خیابانها را مسدود کرده بود. ابتدای کار خلاصه شد در جمعآوری اجساد و زیر آوار ماندهها. گام اول که تمام شد نوبت به آواربرداری رسید تا شهر بازسازی را به خود ببیند؛ تقریبا از اوایل 83 ساختوساز شهر شروع شد.
تصمیمات دولت برای بازسازی به خواست مردم تغییراتی به خود دید. تصمیماتی که قرار بود ابتدای امر خانه کسانی که در زلزله خانهشان را از دست داده بودند، بسازد.
شهردار وقت زلزله بم از ساخت خانه برای تازه ازدواجکردهها و کسانی که چند خانوار در یک خانه ساکن بودند، میگوید. «تعداد واحدها افزایش یافت و بیشتر از قبل زلزله در بم خانهسازی شد.» بازسازی بم خلاصه شد در ساخت حدود 33هزار واحد مسکونی شهری و 7هزار و 378واحد تجاری. هرچند حصارکشیهای تخریبشده خانهها هم بود؛ 4هزار و 663واحد که حصارکشی شدند.
نودوهفت واحد عمومی با مالکیت خصوصی هم بازسازی شدند و در روستاها حدود 30هزار واحد احداث شد. درواقع 1.7میلیارد دلار هزینه بازسازی بم شد تا 5.2میلیون مترمربع ساختمان مسکونی احداث شود. بم برای بازسازیاش 25میلیون و 500هزار دلار کمک نقدی دریافت کرد. هرچند بانک جهانی هم 220میلیون دلار وام برای بازسازی بم اختصاص داد.
احیای 625هکتار زمین کشاورزی
زلزله همهچیز را در هم کوفته و نشانی از شهر بهجا نگذاشته بود. نشانه حیات شهر، آدمهایی بود که در نبرد با زلزله پیروز شده بودند. زیرورو شدن شهر، زخم بر پیکر زمینهای کشاورزی هم زده بود. 625هکتار زمین کشاورزی که بعدها در برنامه بازسازی احیا شدند. «اگر کارها منسجم پیش میرفت، فکر نمیکنم سه یا چهار سال بیشتر زمان میبرد.»
بازسازی کلید خورده بود و 70هزار و 655نفر تسهیلات گرفتند برای کشیدن سقفی بالای سر خانوادهشان. بازسازیای که 610میلیارد تومان تسهیلات بانکی به خود میدید. «در دوران بازسازی آب، برق و تجهیزات موردنیاز راهاندازی شد.» خانهها کموبیش در حال قد کشیدن بودند. بعضیها به یک طبقه اکتفا کرده بودند و بعضیها هوس دوطبقهشدن داشتند. «در زمان زلزله برق در بم زیرزمین شد، کار بازسازی خیابانها و کوچهها کمی سختتر شد.»
دوسال بعد از زلزله بود که خیابانهای اصلی شهر سیاهی آسفالت را به خود دیدند. «عملا در خیلی از کوچهها و خیابانها نمیشد کاری انجام داد.» بازسازی و نونواری کوچهها و خیابانها هم خارج از زمانبندی بود. چندسالی بعد از زلزله و سروسامان گرفتن آب و برق بود که تصمیم بر گازکشی بم شد. «یکی از دلایل تعویق در بازسازی کوچهها و خیابانها همین مسأله گازکشی بود.»
خانههایی که هرگز ساخته نشدند
بم، باغشهری که صبوری را از کویر به ارث برده، شاید برای همین بم اهل گله و شکایت نبود. شهری که تلخیهای بسیار به خود دید از به خاک سپردن عزیزانش تا دو سال آوارگی زیر چادرها. اهالی بعد از سالها به زندگی برگشتهاند، اما هرازگاهی دیوارهای فروریخته یادآور روز تلخ 18سال پیش میشوند. نصیب بعضی از کوچهها هم این بوده هنوز خاکی باشند. «تا همین اواخر یعنی دوسال پیش بعضی از کوچهها هنوز آسفالت نبودند.»
به باور شهردار زمان زلزله بم نمیتوان گفت همهچیز بهطور مطلق به بهترین شکل ممکن پیش رفت. باقریزاده معتقد است در شرایط بحرانی تصمیمگیریهایی وجود دارد که برحسب شرایط تغییر میکنند. «کسی که خانهاش آوار شده بود باید برای آواربرداری حاضر میشد. از نظر حقوقی برای ما مشکل ایجاد میشد در غیابش آواربرداری یا حتی شروع به بازسازی کنیم.»
خانههای آوار شده از زلزله هنوز کنج بعضی از کوچهها نشستهاند و تنها به آواربرداری اکتفا کردهاند. «بعضی از خانهها همه اعضایشان فوت شده بودند و ورثه هم حضور نداشت. عدهای هم مهاجرت کردند، برای همین هنوز در کوچهها بعضی از خانهها ساخته نشده.»
تا سال 87 تقریبا همه مدارس شهر ساخته شدند
لرزههای زلزله که خاموشی گرفت، شهر دیگر به خود مدرسه، مراکز درمانی و بیمارستان ندید. ساختمانهای اداری و دولتی هم روی زمین پهن شده و خستگی درمیکردند. «همه مدارس را دولت نساخت. بعضی از مدارس به دست خیرین مدرسهساز بازسازی شدند و بعضی دیگر را انجیاوها و خیرین خارجی ساختند.» شاید برای همین بود که مدارس هم در زمانبندی مشخصی نونوار نشدند. «در مجموع تا سال 87 تقریبا مدارس داخل شهر ساخته شدند.»
در برنامه بازسازی شهر، احیای 194 مدرسه، فضای آموزشی و 81 واحد ساختمان دولتی و اداری گنجانده شد. 52 امامزاده و 35 واحد بهداشت هم بازسازی شدند. شهر بم قبل از زلزله یک بیمارستان به خود میدید؛ بیمارستان پاستور. «دوسال بعد از زلزله این بیمارستان تکمیل شد.»
اگرچه بازسازی درمانگاهها به وقت معلوم سپرده نشد و شهر به مرور قد کشیدن درمانگاهها را به خود دید. «با توجه به بودجه اختصاصیافته درمانگاهها بازسازی میشدند.» به گفته باقریزاده بازسازی بم بر سه محور بنا شد؛ مقاومسازی، مشارکت مردم و بحث فرهنگ و تمدن شهر. «فکر میکنم از روی زلزله بم بعدها الگوبرداری شد.»