از ساختن فیلم محتاطانه فرار می کنم

پولاد امین- شهروند| در تمام جشنواره‌های فجر 12-10 سال اخیر معدود فیلم‌هایی به نمایش درآمده که تماشاگر را به ضیافت یک حس تازه ببرند. تماشای فیلم «پوست» در سی‌و‌هشتمین جشنواره فجر، اما، یکی از این انگشت‌شمار تجربه‌های متفاوت بود. اولین فیلم بلند برادران ارک، مرزشکن‌های تبریزی دنیای سینمای کوتاه که حالا در اولین فیلم سینمایی‌شان روایتی متفاوت از یک داستان عاشقانه ارایه داده‌اند. فیلمی به زبان آذری در بستر باورها و آئین‌ها و خرافات مردمان سرزمین آذربایجان که داستانی به‌ظاهر ترسناک را با طعم خیال‌انگیز قصه‌های روزگاران کهن
 روایت می‌کند.
 در معرفی فیلم «پوست» آمده که این فیلم به قلم بهمن و بهرام ارک، درباره عشق، جادو و خرافه‌پرستی است. فیلمی درباره یک مادر و پسر که زندگی‌شان دچار مشکل می‌شود. داستان «پوست» از زبان مردی به نام آراز روایت می‌شود که در جوانی عاشق دختری مسیحی به نام مارال بوده؛ ولی مارال با مرد دیگری ازدواج می‌کند. آراز می‌فهمد که رفتن مارال به‌دلیل دعایی است که مادرش- که دستی در جادو و جمبل و نفرین و طلسم دارد- در یک پوست نوشته. بنابراین تصمیم می‌گیرد این دعا و دیگر طلسم‌هایی را که به زندگی‌اش وارد شده است، نابود کند، اما در این مسیر هرچه بیشتر به مارال نزدیک می‌شود، حال مادرش بدتر می‌شود و این آغاز یک دو راهی سخت برای آراز است.   حالا چند وقتی است که فیلم «پوست» که در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر در نهایت موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه شد، اکران عمومی خود را آغاز کرده است. آنچه در پی می‌آید صحبت‌های بهمن ارک، کارگردان فیلم است؛ به یادگار از حس‌وحال روزهای اولین نمایش «پوست» در جشنواره و به بهانه نمایش فیلم در سینماهای سراسر کشور.

فیلمی بومی با درون‌مایه رئالیسم جادویی

 موقع نوشتن و ساخت «پوست» این فیلم در ذهن خودتان قرار بود چه نوع فیلمی باشد؟ فیلمی فولکلوریک؟ مردم‌شناختی؟ یک افسانه محلی؟ یا یک فیلم ترسناک با مایه‌های بومی؟
به نظر من «پوست» فیلم ترسناک نیست. با اینکه به هر حال لحظات یا حالاتی از ترس را دارد. ولی از نظر ویژگی‌های ژانری فیلم وحشت نیست، اما اینکه چه ژانری است، موضوع پیچیده‌تر می‌شود. از نظر من، با اینکه علاقه‌ای به کار در محدودیت‌های ژانرهای خاصی ندارم، اما از نظر ویژگی‌های ژانری «پوست» را نزدیک به فیلم‌های فانتزی و تخیلی می‌دانم. البته از نظر برخی فیلم مایه‌هایی از رئالیسم جادویی نیز دارد که من ترجیح می‌دهم خودم در این مورد حرف نزنم.



 از چند نفر شنیده‌ام که فیلم را از نظر رویکرد کلی به فیلمی مانند «لابیرنت پن» شبیه می‌دانستند: داستانی خیال‌انگیز در بستری از جن‌ها و پری‌ها.
 من خودم بیشتر از مقایسه با فیلم‌های مختلف آن را فیلمی می‌دانم که برای مخاطب ایرانی ساخته شده. یعنی فیلمی که یک ایرانی به خوبی داستان، فضای داستانی و احساسات شخصیت‌های فیلم را باور کرده و ارتباط خوبی با آن برقرار
خواهد کرد.
 یعنی شما فکر نمی‌کنید که فضای بومی فیلم و به خصوص زبان آن باعث این خواهد شد که تنها تماشاگران آذری با آن ارتباط برقرار کنند؟
 اتفاقا نمایش فیلم در جشنواره فجر نشان داد که مخاطبان با فیلم خیلی خوب ارتباط برقرار می‌کنند و از این نظر بازتاب‌های خوبی گرفتیم. در کل من اصلا باور ندارم که بومی بودن می‌تواند به فیلم آسیب بزند. این را تاریخ سینمای ایران هم به خوبی اثبات می‌کند و بسیار فیلم‌های بومی داشته‌ایم که با اینکه در یک فضا و جغرافیای بومی روایت می‌شوند، ولی در نمایش عمومی‌شان اتفاقات خوبی افتاده و مورد استقبال قرار گرفته‌اند.
 زبان شخصیت‌های فیلم چه؟
از این نظر هم چندان معتقد به بازدارنده بودن زبان آذری فیلم نیستم. حتی شاید یک تجربه تازه برای مخاطب محسوب شود. به هر حال تماشای فرهنگ‌های مختلف و داستان‌های محلی برای مخاطب جذاب است و ما هم پیش از شروع کار به این موضوع فکر کرده بودیم و دغدغه‌اش را داشتیم که بتوانیم فیلم را به زبان ترکی در یکی از مناطق آذربایجان فیلمبرداری کنیم. علاوه بر این فیلم ما را نمی‌شد غیر از زبان ترکی ساخت. یعنی اگر به زبان فارسی ساخته می‌شد، از بین می‌رفت، چون شخصیت عاشیق است که داستان را روایت می‌کند. به همین خاطر نمی‌شد آن را به زبان دیگری ساخت.
 اینکه در فیلم‌تان بازیگران شناخته‌شده و به اصطلاح ستاره‌های سینمایی حضور ندارند، آیا باعث ترس‌تان نمی‌شود که ممکن است تماشاگران چندان از این فیلم استقبال نکنند؟
 داشتن بازیگر چهره البته همواره یکی از فاکتورهای لازم برای فروش بالای یک فیلم بوده و از این نظر بعید نیست «پوست» در گیشه لطمه ببیند. به هر حال این عادت در مخاطبان وجود دارد که فیلم را بر اساس بازیگرانش انتخاب می‌کنند و بنابراین فیلمی که بازیگران ناآشنایش به زبان بومی- اینجا آذری- حرف می‌زنند، ممکن است در قیاس با فیلم‌های پرستاره جذابیت‌های کمتری برای مخاطبان داشته باشد، اما به این موضوع هم باید توجه داشت که تمام این فاکتورها تا زمان ورود تماشاگر به سالن کاربرد دارند. یعنی اگر فیلمی بتواند تماشاگران را درگیر داستان و روایت خود بکند، از سوی آنها مورد پذیرش قرار خواهد گرفت و رضایت‌شان را جلب خواهد کرد.
 یعنی شما به  این ویژگی و جذابیت داستانی فیلم‌تان اعتماد داشتید و حتی وسوسه هم نشدید که از ستارگان سینمایی در «پوست» استفاده کنید؟
 در کل به عقیده من نباید برای فروش بیشتر یا هر دستاورد دیگری به قواعد گیشه تن داد. تن دادن به این قواعد در نهایت فیلم را از هویت و اصالت تهی کرده و به یک فیلم قلابی بدل می‌کند. به عبارت بهتر؛ هر کس عقاید و باورهایی دارد و برای من فیلمسازی بر اساس جهان سینمایی‌ام نسبت به فروش فیلم بسیار مهم‌تر است.
 آیا به این موضوع فکر کرده‌اید که در آینده باز هم در همین فضا و ژانر و ساختار فیلم خواهید ساخت؛ یا فکر تجربه در ژانرهای دیگر هم هستید؟
قطعا قرار نیست همیشه در این سبک و سیاق فیلم بسازیم، اما این را هم کتمان نمی‌توان کرد که به هر حال سینمای ما یک سری مولفه‌ها و عناصری دارد که بی‌تردید در فیلم‌های بعدی‌مان هم تکرار خواهند شد.

فاصله گرفتن از سینمای معیار

فکر نکردید فیلمی مانند «پوست» به عنوان اولین فیلم سینمایی یک کارگردان ممکن است ریسک بسیار بزرگی محسوب شود؟ چه از نظر نامتعارف بودن فضای فیلم و چه از نظر جلب سرمایه که این فیلم در هر دوی این زمینه‌ها ترسناک بود. می‌توانید بگویید که تهیه‌کننده از ورود به این ریسک نترسید یا شما را نترساند؟
این سوال را چند جور می‌توان پاسخ داد. مثلا اینکه من و برادرم عاشق تجربه کردن فضاهای جدید هستیم و از ساخت فیلم‌های محتاطانه فرار می‌کنیم. این یکی از اهداف همیشگی ما بوده و همیشه خواسته‌ایم از سینمای معیار و مرسوم فاصله بگیریم. اما مسأله مهم‌تر در ساخته شدن فیلم «پوست» این بود که بیش از اینکه ما بخواهیم تهیه‌کننده را به ساختن این فیلم ترغیب کنیم، ایشان بود که ما را متقاعد به ساختن «پوست» کرد. در واقع اصرارهای آقای محمدرضا مصباح نقش زیادی در ساخته شدن «پوست» داشت.
 چگونه؟
 واقعا نمی‌دانم. ما ابتدا با یک طرح با ایشان صحبت کرده بودیم و در آن مرحله فیلمنامه‌ای در دست نداشتیم، اما ایشان از همان طرح خوشش آمد و اصرار کرد آن را بسازیم. به خصوص به این دلیل که این پروژه بودجه چندان زیادی لازم نداشت و همین هم آقای مصباح را علاقمند کرده بود این فضا را تجربه کند.
 خیلی‌ها «پوست» را ادامه روند فیلم‌های کوتاه‌تان می‌دانند. به خصوص فیلم «حیوان» که در زمان خودش بسیار هم موفق بود و مورد توجه قرار گرفت. شما خودتان چه؟ «پوست» را شما هم حاصل تجربه «حیوان» و ادامه منطقی این فیلم می‌دانید؟
 بله؛ «پوست» در مسیر فیلم «حیوان» است. به عبارت بهتر فیلمی در تداوم «حیوان» که به ما جسارت تجربه فضاهای تازه را داد. البته باید به فیلم «نجس» هم اشاره کنم که تجربیات این فیلم نیز در زمان ساخت «پوست» به کارمان آمد.
 یعنی «پوست» بعد از آن فیلم‌ها به ذهن‌تان آمد؟ یک جایی از قول شما خوانده بودم مدت‌ها بود می‌خواستید این فیلم را بسازید…
ماجرا این‌گونه است که پیش از ساخت «حیوان» یک کلیتی از «پوست» در ذهن‌مان بود. یعنی یک طرح و ایده کلی از آن در ذهن‌مان شکل گرفته بود که اجرایی شدنش نیازمند مهیا شدن شرایط بود. ساخت «حیوان» اما این جسارت را به ما داد که این موضوع را پی بگیریم.