روزنامه آرمان ملی
1400/10/06
هنرمندان به جای «آزادی و شكوفايی» نبايد دنبال «نان» باشند
عکس: آرمانملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی- احسان انصاری: فرهنگ و هنر چه جایگاهی برای دولت دارد و چرا در اولویتهای کلیدی دولت قرار نگرفته است؟ این سؤالی است که«آرمان ملی» در گفتوگو با دکتر عبدالحسین مختاباد خواننده سرشناس کشور و عضو اسبق شورای شهر تهران مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. به نظر میرسد چالشهای اقتصادی و بینالمللی بهاندازهای وقت و انرژی دولت را صرف خودکرده که فرهنگ بهعنوان یکی از موتورهای محرکه جامعه مورد غفلت قرارگرفته است. در طول زمانی که از عمر دولت میگذرد هنوز برنامه جامع و کاربردی برای اهالی فرهنگ و هنر ارائه نشده و فضا برای حضور در عرصه تصمیمگیری برای اهالی فرهنگ و هنر فراهم نشده است. در این زمینه دکتر مختاباد به سؤالات «آرمان ملی» پاسخ میدهد که در ادامه میخوانید. چرا در میان هیاهوهای اقتصادی و سیاسی پیرامون دولت موضوع فرهنگ به حاشیه رفته است؟ مهمترین دغدغههای اهالی فرهنگ در دولت آقای رئیسی چیست؟ شرایط امروز جامعه ایران شرایط ویژهای است و ما مشاهده میکنیم اقشار مختلف مانند معلمان، کارگران، کارمندان و مردمی که با مشکلات اقتصادی مواجه هستند در خیابانها اعتراض میکنند. این وضعیت در شأن مردم ایران نیست. یکی از اشتباهاتی که توسط برخی در ابتدای انقلاب صورت گرفت این بود که مرتب درباره مستضعفین شعار میدادند. این در حالی است که ایران کشور مستضعفی نیست، بلکه کشور ثروتمندی در خاورمیانه به شمار میرود که اگر سیاستها و برنامههای مناسبی در دهههای گذشته اجرا میشد امروز یک کشور ثروتمندتر بود. ایران میتوانست کشوری باشد که رشک کشورهای دیگر را برانگیزد. کسانی که به دنبال تشکیل دولت مستضعفین بودند رویکرد اشتباهی در پیش گرفتند. بهعنوان کسی که در این کشور فعالیت هنری و فرهنگی میکنم خود را شاگرد معلمی میدانم که در خیابان به دنبال مطالبات اقتصادی خود است تا زندگی بهتری داشته باشد. مشکل بزرگی که در زمینه فرهنگی وجود دارد این است که دولتها همواره باحالت سوءظن به هنرمندان و اهالی فرهنگ نگاه کردهاند. هنر عالیترین مرتبه زندگی و نهاد انسانی است. نهتنها در جوامع مدرن و بلکه در جوامع قدیمی نیز فرهنگ و هنر اصلیترین نهاد انسانیت بود. حضرت سعدی در این زمینه میفرماید: «تن آدمی شریف است به جان آدمیت.» منظور از جان در این شعر همان فرهنگ و هنر است. حسین علیزاده درباره فعالیت هنرمندان در دهههای اخیر حرف خوبی زد و گفت: «ما در این سالها یک دستمان ساز بود و یک دستمان سپر.» من بهعنوان یک هنرمند برای اجرای موسیقی در این کشور باید دهها نفر را قانع میکردم که کار من کار بدی نیست. اگر برداشت صحیحی از مسائل فرهنگی وجود داشت و قضیه را ایدئولوژیک نمیکردند هنر بالاترین ابزار برای ایجاد شغل، امنیت و رفاه در جامعه بود. فرهنگ برای توسعه اقتصادی ریلگذاری میکند. در جامعهای که هنر و فرهنگ رشد داشته باشد اقتصاد آن نیز رشد میکند و سرمایهداران خارجی برای سرمایهگذاری در چنین جامعهای ترغیب میشوند. چگونه میتوان از مسیــر فرهنگ و هنر به اقتصاد شکوفا رسید؟ فرهنگ و هنر یکی از شاهراههای اصلی شکوفایی اقتصادی است. هنرمندان هیچگاه از دولتها درخواست وام یا مزایای اقتصادی نکردهاند و تنها از آنها خواستهاند اجازه داده شوند آثار هنری خود را در اختیار جامعه قرار بدهند. امروز از صنعت سینما و صنعت موسیقی و صنعت رسانه صحبت میشود. این صنایع قرار است توسط چه کسانی در جامعه رشد پیدا کند؟ بدون تردید سینماگران، موسیقیدانان و اهالی فرهنگ باید با آثاری که تولید میکنند به این صنایع رونق بدهند و زمینههای رشد آنها را فراهم کنند. هنگامیکه برخی هنر را به سخره میگیرند و گمان میکنند اگر برای هنر سرمایهگذاری کنند در واقع ولخرجی کردهاند و بهجای آن سرمایهها را در اختیار کسانی قرار میدهند که مشخص نیست در چه راهی مصرف میشود نتیجه وضعیتی میشود که امروز در جامعه مشاهده میکنیم. در جامعهای که استاد دانشگاه و معلم آن تحقیر میشوند نمیتوان انتظار رشد اخلاقی داشت و نتیجه بیاخلاقیهاست که امروز در جامعه مشاهده میکنیم. دولت آقای رئیسی نیز وارث نابه سامانیهای فرهنگی در دهههای گذشته بوده است. کسانی که در طول چهار دهه گذشته مسئولیتهای کلان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را در اختیار داشتهاند باید نسبت به وضعیت امروز پاسخگو باشند. هنرمندانکه مسئولیتی در این کشور نداشتهاند و درخواستی از مسئولان نداشتهاند. میخواستم در فلان شهر کنسرت برگزار کنم، میگفتند امامجمعه یا فلان گروه فشار مخالف است. فلان کارگردان فیلم ساخته بود اما فیلم را از پرده سینما پایین کشیدند. مسئولان کشور اعم از اصلاحطلب و اصولگرا امروز باید پاسخ بدهند که در طول دهههای گذشته با آنهمه پولی که از فروش نفت این کشور حاصلشده به چه میزان در فرهنگ و هنر سرمایهگذاری کردهاند؟ چرا کسی حاضر نیست از این نوع مدیریت دفاع کند؟ هنرمند واقعی اصغر فرهادی بوده که بدون اینکه از کسی وام بگیرد، سرکسی را کلاه بگذارد و یا باکسی زد و بند کند آثار هنری تولید کرده و نام ایران را در جهان بلندآوازه کرده و برای فرهنگ و هنر این کشور افتخار آفریده است. هنرمندان در طول این سالها درخواستی از کسی نداشتهاند جز اینکه بگذارند نفس بکشند و زندگی کنند. بهعنوان یک هنرمند هیچگاه انتظار ندارم آقای رئیسی برای ما فرش قرمز پهن کند. ما انتظار داریم دولت به درد مردم برسد و اجازه بدهد هنرمندان بدون مانع فعالیت کنند و آثاری تولیدکننده که در شأن مردم ایران باشد. یکی از مهمترین دغدغههای اهالی فرهنگ و هنر نداشتن نگاه امنیتی دولتها به مسائل فرهنگی است. به نظر شما دولت سیزدهم در مسیری حرکت میکند که نگاه امنیتی به مسائل فرهنگی صورت نگیرد؟ امروز ما با یک دولت راستگرا مواجه هستیم. با اینوجود در دولتهای چپگرا نیز این راستگرایان بودند که درباره مسائل فرهنگی و هنری موضعگیری میکردند. اگر ما به سرنوشت وزرای فرهنگ و ارشادی که قصد تغییر و تحول داشتند نگاه کنیم متوجه میشویم که آنها به سرنوشت خوبی دچار نشدند. در چنین شرایطی طبیعی است که آنکسی که از اهرمهای قضائی، نظامی و اقتصادی بالاتری برخوردار است تصمیمگیرنده اصلی است. آقای باقری کنی که در شرایط کنونی رئیس تیم مذاکرهکننده ایران در وین است در پاسخ به سؤال اینکه شما درگذشته با برجام مخالف بودید عنوان کرد: «درگذشته من کنشگر بودم و بهعنوان یک کنشگر با برجام مخالفت میکردم.» واقعیت این است که کنشگری این طیف فکری با کنشگری فردی مانند من تفاوتهای معناداری دارد. من کنشگری هستم که از دید این افراد «غر» میزنم اما این گروه کنشگرانی هستند که از ابزارهایی برخوردارند که میتوانند دیگران را محاکمه کنند و به زندان بیندازند. در این کشور یک کارگردان سینما جایزه اسکار برده که یک افتخار جهانی است اما رئیسجمهور کشور برای تقدیر از چنین فردی ترس و واهمه دارد. آقای روحانی که رأی مردم را پشت خود داشت و بهواسطه حمایت مــردم به ریاست جمهوری رسیده بود حتی حاضر نشد از آقای فرهادی تقدیر کند. وزیر ارشاد دولت روحانی در طول دوران وزارت خود با هنرمندان نشست نداشت که دغدغههای آنها را بشنود. جلسات وی بیشتر باکسانی بود که رابطهای بافرهنگ و هنر نداشتند. نکته دیگر اینکه در نام وزارتخانه هنر وجود ندارد و تنها به وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی بسنده شده است. توصیه من این است که وزیر ارشاد این موضوع را در مجلس مطرح کند تا واژه هنر نیز به نام وزارتخانه اضافه شود. در دولت روحانی نیز این پیشنهاد را به رئیسجمهور دادم که یک معاونت هنری برای خود در نظر بگیرد که این پیشنهاد موردتوجه قرار نگرفت. در شرایط کنونی این پیشنهاد را به آقای رئیسی میدهم. صداوسیما از ابتدا تاکنون در اختیار جریان راست قرار داشته است. با این وجود در دهه60، 70 و اواسط دهه 80 واحد موسیقی در صداوسیما وجود داشت که آثار هنری ارزندهای نیز تولید میکرد و از هنرمندان حمایت میکردند. با اینوجود از زمانی که آقای ضرغامی رئیس صداوسیما شدند واحد موسیقی نیز تعطیل شد. این وضعیت درباره حوزه هنری نیز وجود دارد. اگر به فعالیتها و آثار حوزه هنری در دهه60و70 دقت کنیم متوجه میشویم امروز این حوزه با چه وضعیت نابسامانی مواجه شده است. چرا در ابتدای انقلاب آثار هنری بهتری تولید میشد اما به مرور زمان این روند متوقف شد؟ پاسخ به این سؤال دارای اهمیت زیادی است. مسئولان باید از این خود این سؤال را بپرسند که چه اتفاقی در جامعه رخداده که آثار هنری بهجای اینکه متناسب با شرایط روز جامعه پیشرفت کند دچار پسروی شده است؟ امروز ما باید در وضعیتی قرار داشته باشیم که اوج شکوفایی فرهنگی و هنری کشور باشد. این در حالی است که وضعیت بدتر از دهه60 شده است. امروز وضعیت هنرمندان کشور در عرصههای مختلف مناسب نیست. بهتازگی مصاحبهای از آقای جعفر دهقان بهعنوان بازیگر درجهیک این کشور منتشر شد که عنوان کرده بودند حتی برای خرید بنزین نیز دچار مشکل شدهاند. آیا وضعیت کسی که یکعمر فعالیت هنری کرده و در فیلمها و زنجیرههای زیادی بازی کرده باید اینچنین باشد؟ این وضعیت درباره اهالی موسیقی نیز وجود دارد. امروز مردم و هنرمندان کشور در وضعیت نامناسبی زندگی میکنند. این در حالی است که کسی در این زمینه خود را پاسخگو نمیداند. آیا دولت در آینده و در شرایطــی که مشکلات اقتصادی حل شود فضای آزادتری در اختیار هنرمندان قرار خواهد داد؟ فکر میکنم قــرار نیست اتفــاق خاصی در آینده رخ بدهد و شرایط تغییر نخواهد کرد. هنگامیکه از بالا به این صفحه شطرنج نگاه میکنید متوجه میشوید که درنهایــت چه اتفاقی رخ خواهد داد. در شــرایط کنونی ما انتظار آزادی نداریم. امروز هنگامیکه وارد داروخانه میشویم که برای خود دارو تهیه کنیم چهار نفر آنجا هستند که خواهش میکنند پول نسخه آنها را بدهیم. در چنین شرایطی کسی دنبال آزادی نیست، بلکه همه به دنبــال نان هستند. من امیدوارم کسانی که مسبب به وجود آمدن چنین وضعیتی در جامعه هستند نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند و اجازه بدهند جامعه در مسیر تغییر و تحول حرکت کند. امروز ما با آنارشیسم در نظام موسیقی کشور مواجه هستیم. اگر به آثاری که در کنسرتها ارائه میشود دقت کنیم با این سؤال مواجه میشویم که این خوانندگان چه میخوانند؟ مسئولیت این وضعیت بر عهده کیست؟ کسانی که اجازه ندادند شجریان کنسرت بدهد و تلاش کردند برای او رقیب بتراشند به این فکر نکردند که این رقیب درنهایت تیشه به ریشه فرهنگ و هنر و اندیشه این کشور خواهد زد. هنری که روزی آقایان قبول نداشتند امروز بهصورت افسارگسیخته در حال تبلیغ شدن است. سینمای لوده و مسخره موردتوجه قرار میگیرد اما فیلمسازان برجستهای مانند مهرجویی، کیمیایی و فرهادی حق فعالیت ندارند و کسی اسپانسر آنها نمیشود. امروز موسیقی کشور در اختیار باندهایی قرارگرفته که تلاش میکنند از این راه میلیاردها پول به دست بیاورند و با آن ویلا و زمین بخرند. وزیر ارشاد میخواهد با این افراد چهکار کند؟ تاکنون به آنها چه برخوردی کرده است؟ دولت به دلیل اینکه ازنظر اقتصادی با چالشهای جدی مواجه است عملأ نمیتواند درزمینههای فرهنگی و هنری اقدام قابلتوجهی انجام بدهد.
سایر اخبار این روزنامه
افشاي سموم؛ امنيت غذايي در خطر؟
هنرمندان به جای «آزادی و شكوفايی» نبايد دنبال «نان» باشند
مذاكرات وين با بحران اوكراين بي ارتباط نيست
زنگ خطر پیک ششم با چرخش «اُمیکرون»
ارزيابي مثبت از ديدار يكساعته روحاني با رهبري
عادل در تلويزيون؛ با برنـــامه تــازه -بدون نود
بازهم معماي سود سپرده بانكي
حملــه «کــیـهان» به «مهــــدویکیا»!
ایستگاه هشتم؛ اوضاع امیدوارکننده است
تاثیرات حذف ارز ترجیحی بر تولید
روند مذاکرات برجام به سمت توافق
ایران، نیازمند تحول بنیادین در ساختار اداری