نمایندگی مردم به تن شما نمی‌خورد

با اوج گرفتن تهدید‌های ریز و درشت طرف‌های غربی از یک سو و رژیم صهیونیستی از سوی دیگر علیه جمهوری اسلامی ایران که با هدف تأثیر‌گذاری بر مذاکرات وین برای گرفتن امتیاز از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان دنبال می‌شود، شرق- روزنامه‌ای که روزگاری نه چندان دور امضای کری را تضمین می‌دانست- در یادداشتی همسو با دشمنان شناخته شده نظام اسلامی، به تیم مذاکره‌کننده کشور حمله کرده و از اینکه دولت سیزدهم به زعم او نماینده اکثریت مردم ایران نیست، فاقد ابزار‌های چانه‌زنی در مذاکرات معرفی کرده است.
نویسنده شرق اگرچه اذعان کرده که برای اروپا و امریکا «وضعیت دموکراتیک کشورها» چندان موضوعیت ندارد و آن‌ها در مذاکرات به منافع حداکثری و بده بستان‌های رایج چشم دوخته‌اند، اما با این حال نتوانسته بغض خود را از دولت و تیم مذاکره‌کننده ایران پنهان کند.
اما جریان اصلاح‌طلبی که در بزنگاه‌های خاص مدافع مردم می‌شود و از «جمهور» دم می‌زند، آیا در ادعا‌های خود صادق است؟ یا به سنت آموزه‌های ماکیاولیستی، هدف وسیله را توجیه می‌کند؟ تجربه نشان می‌دهد که آن‌ها در این باره گذشته قابل دفاعی ندارند.
مطالعه رفتار و مواضع اصلاح‌طلبان طی دو دهه گذشته نشان می‌دهد، آن‌ها نه تنها جایگاه و پایگاه خود را نزد مردم تعریف نکرده‌اند، بلکه در جهاتی آن‌ها را به تمسخر گرفته‌اند که جز برای رأی دادن نباید چندان به حسابشان آورد. چنانکه در جریان حاکمیت اصلاحات بر دولت و مجلس مردم را لشکر قابلمه به دستانی توصیف می‌کردند که از سوی جناح مقابل علیه آن‌ها به صف شده‌اند! آن‌ها در مقابل مطالبات مردم ابایی نداشتند از اینکه بگویند، چون شعار‌های ما سیاسی بوده بنابراین بهبود معیشت را از ما مطالبه نکنید! حتی رجبعلی مزروعی، نماینده مجلس ششم که به خارج از کشور فرار کرده، در نطقی در مجلس گفته بود «اگر به ملت ایران، مرگ موش هم بدهی برای آن به صف می‌شوند.»


سال ۹۲ را به یاد بیاورید که رئیس‌جمهور برآمده از اصلاحات، سرمست از پیروزی در انتخابات، طی سخنانی در صحن مجلس در حالی که داد سخن از «رأی» مردم می‌زد، تنها کسانی را «مردم» خطاب کرد که به او رأی داده بودند و آرای رقبای خود را رأی به افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تک‌رأیی، عدم مشورت و عدم‌تدبیر توصیف کرد. یا محمود سریع‌القلم مشاور روحانی رفتار‌های رسانه ملی در مراجعه به آرای عمومی درباره برنامه هسته‌ای ایران را پوپولیستی دانسته و حمایت مردم ایران از برنامه هسته‌ای را نشانه عدم تربیت صحیح جامعه عنوان کرد: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت می‌شویم. صدا و سیمای ما هم متأسفانه به این جریان کمک می‌کند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتی‌اش است، درباره جریان هسته‌ای نظرخواهی می‌کند...»
با این گزاره‌ها که نمونه‌های فراوانی از آن در دسترس است، آیا باز هم می‌توان ادعای اصلاح‌طلبان درباره اعتقاد به «جمهور» را باور کرد، یا «طبقه اجتماعی مسلط» از نگاه آن‌ها تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که خروجی آن به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان باشند؟
نویسنده یادداشت از اینکه به زعم او انتخابات ۱۴۰۰ پرشور برگزار نشده، حسرت می‌خورد، اما درباره عملکرد دولت برآمده از اصلاحات که طی هشت سال گذشته باعث رویگردانی مردم از این جریان و ریزش آرای انتخابات شد، سکوت می‌کند. این حسرت هم البته به نظر می‌رسد چندان صادقانه نیست، چرا که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ که با حضور پرشور ۸۵ درصدی مردم همراه بود و بیش از ۴۱ میلیون نفر شرکت کردند، آنکه به «جمهور» پشت کرد و کشور را برای سال‌ها درگیر یک زخم عمیق کرد، همین مدعیان اصلاح طلبی بودند که با اسم رمز تقلب، بزرگ‌ترین جشنواره مردم سالاری دینی را در ذائقه مردم تلخ کردند.
اصلاح‌طلبان البته در چارچوب قانون اساسی و ساختار‌های به رسمیت شناخته می‌توانند و حق دارند، در موضوعات مختلف نقد کنند، اما نمی‌توانند خود را نماینده اکثریت ملت ایران جا بزنند که این لباس به تن آن‌ها خیلی گشاد است. از این رو هجمه به دولت نوپای سیزدهم به صورت عام و تیم مذاکره‌کننده به صورت خاص، به این بهانه که آن‌ها نماینده اکثریت مردم ایران نیستند، اگر نگوییم، رونویسی از دستورالعمل ابلاغی وزارت خارجه امریکاست، غفلتی است که باید جبران شود.