روزنامه جوان
1400/10/06
روسیه نظارهگر تا روسیه بازیگر
این روزها که تنش در اروپای شرقی میان روسیه و کشورهای غربی و اروپایی تشدید شده، به نظر میرسد که روسیه در حال بازتعریف موقعیت جهانی و بینالمللی خود است.در ابتدای دهه ۱۹۹۰ که فروپاشی شوروی رخ داد، تا دو دهه بعد روسیه به عنوان میراثدار اتحادیه جماهیر تلاش داشت کمتر وارد چالشهای بینالمللی شود. حتی در جریان جنگ بوسنی در حد فاصل سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ روسیه هرگز به صورت رسمی و مستقیم وارد درگیری نظامی نشد و حمایتهای نظامیاش از صربها به صورت پوششی و گروههای نیابتی دنبال میشد. لشکرکشی امریکا به افغانستان و سپس عراق در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ در شرایطی رخ داد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه تنها به صدور برخی واکنشهای دیپلماتیک معمول بسنده کرد و وزارت خارجه روسیه نیز با صدور بیانیهای کوتاه در ابتدای حمله امریکا به عراق خواستار حفظ حق تعیین سرنوشت مردم این کشور شد. فراتر از این بیانیههای تشریفاتی و دیپلماتیک، ما شاهد واکنش تند یا تعیینکنندهای از سوی کرملین در جریان دخالت نظامی امریکا در افغانستان و عراق نیستیم و به نظر میرسد در جریان همه این تحولات نقش روسها بیش از آنکه بازیگر فعال باشد، تنها ناظر فعال بوده است. نظارهگری مسکو نسبت به جنگ افغانستان در سال ۲۰۰۱ در حالی بود که شوروی حساب ویژه روی افغانستان داشت و اگرچه لشکرکشی شوروی در افغانستان نتیجهای برای رهبران چپ مسکو دربرنداشت، اما آنها هیچگاه در قبال تحولات افغانستان دست بسته نبودند. با این حال روسیه به عنوان وارث شوروی ترجیح داد در سال ۲۰۰۱ و جنگ در افغانستان و سپس عراق نقش فعالی را در غرب آسیا دنبال نکند.
با این حال در اواخر دهه منتهی به ۲۰۱۰ روسیه حرکت خود به سمت بازیگری فعال در مناطق پیرامونی را که در گذشته بخشی از اقمار شوروی به شمار میرفتند، آغاز کرد و در سال ۲۰۰۸ بر سر منطقه اوستیای جنوبی وارد جنگ مستقیم و درگیری علنی با گرجستان شد. منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا بخشی از گرجستان به شمار میرفتند و ورود مسکو به جنگ با گرجستان با هدف حمایت از استقلالطلبان صورت گرفت. این برای نخستین بار بود که روسیه پس از اتحادیه جماهیر شوروی به صورت مستقیم وارد یک جنگ نظامی تمامعیار میشد.
تحولات سوریه در سال ۲۰۱۱ و شکلگیری اعتراضات مسلحانه و سپس جنگ داخلی علیه دولت مرکزی بشار اسد باعث شد روسها از لاک نظارهگری در مناطق غیرپیرامونی مانند غرب آسیا خارج شوند و خود را یک بازیگر فعال و حساس به تحولات دیگر مناطق نشان دهند. تحولات سوریه در زمانی شروع شد که «دیمیتری مدودف»، سکان ریاست جمهوری روسیه را دست داشت و ولادیمیر پوتین که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رئیسجمهور روسیه بود، بهدلیل محدودیتهای قانونی ناشی از انتخاب برای سومین بار پیاپی کار را به رفیق نزدیک خود، مدودف سپرده بود. مدودف تا ۲۰۱۲ در مسکو به عنوان رئیسجمهور قدرت اول روسیه را در دست داشت، اما از همان ابتدای شکلگیری بحران در سوریه به یاری دولت متحد خود در دمشق شتافت و اجازه نداد بشار اسد در دمشق سقوط کند. در سال ۲۰۱۲ بار دیگر پوتین با شرکت در انتخابات، قدرت اول روسیه را بهدست گرفت و در نخستین سخنرانیاش درباره سیاست خارجی روسیه اعلام کرد که اجازه فعالیت گروههای تروریستی در نزدیک مراکز نظامی روسیه در بندر لاذقیه سوریه را نخواهد داد. این اعلام موضع پوتین در قبال مسئله سوریه نشان داد که اولویت مسکو همچنان جلوگیری از سقوط اسد در دمشق است و پس از آن در سال ۲۰۱۵ روسها به صورت رسمی حملات هوایی و مشارکت در جنگ علیه گروههای مسلح و تروریستی را با همکاری ایران در سوریه آغاز کردند. تحولات سوریه از سال ۲۰۱۱ تا ورود مستقیم نظامی در سال ۲۰۱۵ اولین ورود نظامی و رسمی روسیه در تحولات مناطق غیرپیرامونی بود که در آسیای غربی صورت میگرفت و نشان میداد بعد از این برای روسها نه فقط مناطق پیرامونی بلکه مناطق خارج از پیرامون نیز تعیینکننده است.
تصرف نظامی کریمه به عنوان بخشی از اوکراین در همین دوران در سال ۲۰۱۴ به دست ارتش روسیه صورت گرفت و باعث شد بحران در اروپای شرقی وارد مرحلهای تازه شود. اوکراین برای روسیه یک منطقه پیرامونی و از اقمار پیشین اتحاد جماهیر شوروی به شمار میرود و به نظر میرسید که حساسیت روسیه نسبت به اوکراین بهدلیل مسائل استراتژیک ناشی از اهمیت منطقه پیرامونی باشد، اما طی چند سال گذشته روسیه حتی نسبت به عضویت سوئد و فنلاند در ناتو نیز هشدار داده است. «ماریا زاخارووا»، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه روز شنبه همین هفته درخصوص عواقب سیاسی و نظامی عضویت سوئد و فنلاند در ناتو گفت که برای مسکو عضویت سوئد در ناتو قابلتحمل نیست. فنلاند اگرچه هممرز روسیه است، اما سوئد مرز مشترک با روسیه ندارد و علاوه بر این نه فنلاند و نه سوئد هیچگاه بخشی از اقمار اتحاد شوروی نبودهاند، بلکه این کشورها بخشی از ائتلاف اروپای غربی با امریکا به شمار میروند. هشدار روسیه نسبت به عضویت فنلاند و سوئد از دو سال پیش به این سو بارها تکرار شده و نشاندهنده آن است که روسیه در حال تعریف نقش خود به عنوان یک قطب قدرت در ساختار بینالمللی است که دیگر نه فقط مناطق پیرامونی، بلکه برای مناطق خارج از پیرامون نیز خط و نشان میکشد.
رهبران روسیه تاکنون بارها تأکید کردهاند که دوران نظام تکقطبی امریکا به سر آمده است. «الکسی پوشکوف» سیاستمدار و سناتور مشهور روسیه پس از خروج امریکا از افغانستان گفت: «این خروج نشانگر ناتوانی واشنگتن در نظام تکقطبی جهانی است.» چنین اظهارنظر مشابهی تاکنون بارها از سوی دیگر مقامات و مسئولان سیاسی و دیپلماتیک روسی تکرار شده و البته هشدار روسیه به کشورهای اروپایی حاکی از آن است که روسها در عمل در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان یکی از قدرتهای جهان چندقطبی هستند. روسیه اگرچه از نظر اقتصادی شرایط ایدهآلی ندارد، اما در حوزه نظامی این روزها شدیدترین هشدارها را علیه اهداف غرب و ناتو درباره اوکراین داده است و با برگزاری مانور نظامی بیخ گوش مرز اوکراین نشان داد که ابایی از ورود به جنگ مستقیم با نیروهای ناتو و اوکراین ندارد و برای تثیبت جایگاه خود به عنوان یک قطب جهان چندقطبی مصمم است.
سایر اخبار این روزنامه
سم در کمین سلامت!
برنامه فروش خودرو منهای قانون و شرع!
ارزآوری ۴۰ میلیارد دلاری اقتصاد کشور در ۹ ماهه امسال
غیبت دو روزه فرانسه در مذاکرات وین باعث پیشرفت پیشنویسها شد
مرغها منتظر تعیین تکلیف ارز ترجیحی!
غرب در تناقض ازدواج و روابط جنسی ظلم به زنان و مردان میکند
۱۲ سال تحریم نتیجه فتنه ۸۸
انگلیس و غلط زیادی
نمایندگی مردم به تن شما نمیخورد
روسیه نظارهگر تا روسیه بازیگر
مشق جنگ مقاومت در غزه