مراقب پایداری‌ها باشید

آفتاب یزد - رضا بردستانی: هرکسی منکر «سهم خواهی» در عالم سیاست شود از دو حال خارج نیست؛ یکی این که: سیاست ندارد و دو دیگر این که: صداقت ندارد که جز این دو، بازیگرانِ خُرد و کلان بازار گرم و گیرای سیاست، قطعا با «سهم خواهی» و انواع آن به خوبی آشنایی دارند و با همان «اندک مایه هوشی» که همگان دارند به آسانی منکرِ سهم خواهی نخواهند شد!
پیرامون تشکیلِ دولتِ سیزدهم و آن چه که رخ داد و در حالِ رخ دادن است باید معلومِ همگان شود؛ تفاوت قائل شدنِ بینِ احمدی‌نژادی‌ها و پایداری‌ها، درست به مثابه‌ی آن است که بخواهیم معادله‌ی پیچیده‌ی ریاضی را از همان راهِ همیشگی حل کنیم اما نتیجه‌ای متفاوت با دفعات قبل به دست آوریم!
البته که پرداختن به موضوعِ «پایداری‌ها» به این معنا نیست که بخواهیم یک تفکر سیاسی را از گردونه‌ی بازی‌های سیاسی بیرون گذاریم یا به نوعی، «انگشت در کرده» متهم بجوییم بلکه پرداختن به موضوعِ پایداری‌ها را باید در پهنه‌ای گسترده‌تر دید چون ما به ازای اصلاح‌طلبانه‌ی پایداری‌ها، بر و بچه‌های کارگزاران سازندگی هستند که تا بر سریر قدرت نشسته اند، شاد و خرسند و آرام هستند و همین که دست‌شان از افسار قدرت کوتاه شد، عصبی می‌شوند و طلبکار و ناصح و تحول خواه!
> دست پاچگیِ قوچانی و سکوت معنادار کارگزارانی‌ها


برای این که با نگاهی همه جانبه نگرانه‌تر به موضوعِ پایداری‌ها و دولتِ سیزدهم بپردازیم بد نیست تا از زاویه‌ای بیرون از دولتِ مستقر به یک سلسله اتفاقاتی بنگریم که بخش یا بخش‌هایی از بدنه‌ی سیاسی اصلاح‌طلبی را، نه تنها از اصلاح‌طلبان جدا کرد که بین خودشان نیز تشتت و اختلاف به وجود آورد:
= چند روز قبل روزنامه آفتاب یزد در مطلبی بسیار کوتاه و در قالب گمانه زنی، خبری را منتشر می‌کند مبنی بر این که، غلامحسینِ کرباسچی در صدد است «هم میهن» را بعدِ سال‌ها توقیف، دوباره منتشر کند. در کنار این مسئله و این گمانه زنی، چنین حدسی نیز گنجانیده شد که «یحتمل»، سردبیریِ این روزنامه به «محمد قوچانی» سپرده خواهد شد.
= محمد قوچانی در کمال تعجب با انتشار پستی، آفتاب یزد را به «دروغگویی» متهم کرد و ادامه داد؛ «روزنامه‌ی آفتاب یزد همیشه درباره‌ی محمد قوچانی دروغ‌پردازی کرده است!»
= عصبانیتِ محمد قوچانی نه به این دلیل که «یحتمل» سردبیرِ «هم میهن» خواهد شد بلکه به این دلیل بود که احساس می‌کرد درزِ این خبر، نتیجه‌ای جز «دردسر» برای وی به دنبال نخواهد داشت!
= اندکی بعد - مثلا فردای ماجرای برآشفتگیِ محمد قوچانی - غلامحسین کرباسچی با اعتماد مصاحبه کرد و عین گمانه زنی آفتاب‌یزد را با این قید که محمد قوچانی هنوز اعلام موافقت نکرده(!) بر زبان آورد.
= بینِ آن گمانه زنی و این عصبانیت یک موضوع به فراموشی سپرده شده خودنمایی می‌کند و آن تلاش محمد قوچانی و تیم همراهِ او برای نادیده انگاشته شدن است؛ چرا؟! به همان دلیل که محمود واعظی، محمدباقر نوبخت، محمد نهاوندیان، حسام الدین آشنا و خیلی‌های دیگر سکوت اختیار کرده‌اند به همان دلیل که در زبان فارسی ضرب المثلی است با این محتوا: «افتادن آب‌ها از آسیاب»
= ریشه‌ی عصبانیتِ محمد قوچانی البته در تحریریه‌ی آفتاب‌یزد پیدا نمی‌شود اما در خیلی جاهای دیگر قابل ردگیری است؛ مثلاً جلسات متوالی با واعظی و حسن روحانی، مثلا در قراردادِ مستندسازی فعالیت‌های حسن روحانی (!) که آن جا نیز متهم شدیم به دروغگویی اما کسی به سوالاتِ آفتاب یزد پاسخ نداد! مثلا در آیند و روندها با حسام الدین آشنا و خیلی جاهای دیگر...
> موتلفه همان پایداری است؟!
اندکی از فضای کارگزاران فاصله بگیریم و بپردازیم به سید مصطفی میرسلیم و پایداری‌ها که اخیراً با رای اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، رئیس شورای مرکزی دوره سیزدهم حزب
شده است.
این نماینده‌ی مجلس که ناگهان از موضعِ فساد ستیزی و افشاگری به موضعِ سر به راهی و ادامه‌ی آرامِ حضور در مجلس تغییر مسیر داد در مصاحبه‌ای با خبرگزاری مهر، بدون هیچ گونه مقدمه و مصداقی که اهدافِ او را مشخص کند می‌گوید: «اصلاح‌طلبان و طرفداران دولت روحانی به مدت ۸ سال بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی کشور حاکم بودند و توانستند خدماتی را ارائه دهند اما وسعت آن خدمات هیچگاه نتوانست در مقابل نقاط ضعف و سوءتدبیرهایشان برای آنان آبرو کسب کند و حتی خسارت عمده‌ای به سرمایه اعتماد مردم وارد آوردند. اصلاح‌طلبان پس از شکست در دو انتخابات گذشته مجلس و ریاست جمهوری دو راه پیش رو داشتند. در وهله اول می‌توانستند واقعیت شکست سیاسی خود را بپذیرند، سعی در اصلاح خط مشی سیاسی گذشته خود کنند و همچنین پیشنهاداتی سازنده و دلسوزانه برای رفع مشکلات ارائه دهند. اگر اصلاح‌طلبان این کار را انجام می‌دادند، می‌توانستند ضمن مشارکت برای جبران اشتباهات، همکاری برای پیشرفت کشور و التیام بخشیدن به آلام مردم، موجب جلب تمایل مردم به خودشان در آینده شوند. اما متاسفانه اصلاح‌طلبان شیوه تخریب دولت را پیش گرفتند و بر موج نارضایتی‌های معیشتی مردم سوار شدند، در حالی که عمدتاً خود آنان باعث این مشکلات شدند. این افراد با انتقاد تخریبی، انگ زدن به اعضای دولت رئیسی، هوچی‌گری و سوءاستفاده از ابزار لجام گسیخته فضای مجازی، به دنبال آن هستند که مانع توفیق دولت شوند و می‌خواهند با این کار خشنودی بیگانگان را جلب کنند.»
میرسلیم البته اظهارات عجیب و بی‌پایه و اساس کم نداشته اما به آسانی می‌توان رد و نشانه‌هایی از پایداری‌ها را در این سخنانِ قابل تامل به آسانی مشاهده کرد زیرا سرگرم کردنِ میرسلیم و موتلفه و اصلاح‌طلبان اگر هیچ ضرری برای این دو گروهِ سیاسی نداشته باشد قطعاً منافع بسیاری برای پایداری‌ها خواهد داشت؛ چرا؟! در پایان همین یادداشت به آن نیز خواهیم پرداخت اما این دو جمله‌ی میرسلیم به قدری واضح و آشکار، بوی پایداری چی‌گری می‌دهد که اساساً لازم به هیچ توضیحی نیست:
= اصلاح‌طلبان با هوچی‌گری دنبال این هستند که مانع توفیق دولت رئیسی شوند
= اصلاح‌طلبان دارند دولت را تخریب می‌کنند.
میرسلیم که به نمایندگی از موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری توانست نصفِ آرائی که برای راه یافتن به مجلس کسب کرده بود را به دست آورد، بعدِ انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ و ابتدای مجلس یازدهم آن چنان به قالیباف و طیفِ همراه او تاخت که هر آن انتظار می‌رفت بین او و قالیبافی ها، حتی برخورد فیزیکی دربگیرد اما خیلی زود و با تعیین فراکسیون‌ها و کمیسیون‌ها مشخص شد وقتی می‌پرسیم: «موتلفه همان پایداری است؟!» آن چنان نیز
پربیراه نگفته ایم!
> سبد سیاسی کارگزارانی‌ها
امانت دار خوبی برای تخم مرغ‌های حسن روحانی نبود!
آن روزها که حسن روحانی راهیِ پاستور شد یعنی ۹۲ و ۹۶، هرگاه نوشتیم: «حسن روحانی با استفاده از سبدِ آراء اصلاح‌طلبان راهی پاستور شده است»؛ کیهان بدون ذره‌ای تردید تاخت و نواخت که: «اصلاح‌طلبان اگر رای داشتند هرگز اجازه نمی‌دادند حسن روحانی که اصالتی اصولگرایانه دارد راهی پاستور شود.» و شاهدِ مثالِ او سبد رایی بود که معلوم نبود مسئولیتِ آن با کیست!
دورِ نخست و دومِ دولت حسن روحانی طی شد و درست در هنگامه‌ای که رئیسی در صدد انتخاب کابینه و استاندار و مدیران ارشد و میانی بود، کارگزارانی‌ها بعد سه دهه اقدام به تغییر دبیرکل کردند؛ «مرعشی آمد، کرباسچی رفت.»
اگرچه گفتند یک جا به جایی کاملا طبیعی و مرسوم شکل گرفته اما زمزمه‌ها درگرفت که کارها آن چنان هم در فضای آرام و مصالحت‌آمیز به انجام نرسیده است. روزنامه سازندگی که تعطیل شد تنها بخشی از ماجرا رونمایی شد. بعدِ چند مصاحبه بالاخره معلوم شد حق با کیهان و حسن روحانی بوده زیرا:
= حسن روحانی با آراء اصلاح‌طلبان رئیس جمهور نشده بود.
= تنها بخشی از اصلاح‌طلبان که از رئیس جمهور شدنِ حسن روحانی متنفع شدند کارگزاران سازندگی بود!
در این میانه اما «سبد سیاسی کارگزارانی‌ها امانت دار خوبی برای تخم‌مرغ‌های حسن روحانی نبود!» چرا؟! چون روحانی با درجه‌ی بالایی از محبوبیت در بینِ اصلاح‌طلبان راهی پاستور شد اما با بی‌نهایت بی‌اعتمادی و از دست دادن اعتبار و محبوبیت در بین اصلاح‌طلبان و غیرِ اصلاح‌طلبان برای همیشه از پاستور و سپهر سیاسی ایران رفت، چرا؟ چون نه رسانه‌ای توانست به حسن روحانی و پاستور نزدیک شود نه اصلاح‌طلبی توانست در حلقه‌ی یاران و همراهان حسن روحانی قرار گیرد؛ چرا؟! به طور طبیعی، به همه‌ی این پرسش‌ها کارگزارانی‌ها، مرعشی، محمد قوچانی و محمود واعظی باید پاسخ بدهند که نتیجه‌ی آن هم تنگ نظری و مصادره‌ی به مطلوب و انحصار طلبی چه بود؟
> مراقب پایداری‌ها باشید
این روزها در بسیاری از استان ها، خبرهای خوبی از «شوراهای ائتلاف نیروهای انقلاب» به گوش نمی‌رسد حتی شنیده شده در برخی استان ها، همزمان با سفرِ آقای رئیسی، بزرگانِ «شانا» یا همان «شورای ائتلاف نیروی‌های انقلاب» در هیچ کدام از مراسم و سخنرانی‌های رئیسی حضور پیدا نمی‌کنند. تلاش‌ها تا اینجا بی‌نتیجه بوده چون حرف‌هایی به بیرون درز کرده حکایت از همه کاره بودنِ پایداری‌ها می‌دهد. حتی برخی از روسای «شانا» را استعفا داده‌اند یا در شُرُف استعفا دادن هستند که اگر واقعیت داشته باشد رئیس برای نیمه‌ی دومِ دورِ نخستِ ۴ ساله‌ی ریاست جمهوری خود با مشکلی به نام از دست دادنِ مجلس رو در رو خواهد شد زیرا با یک دست شدنِ مجلس و سکنای پایداری‌ها روی صندلی‌های سبز بهارستان، طبیعی‌ترین گزینه آن است که یک دوره‌ای شدنِ رئیسی در دستور کار قرار گیرد. پایداری‌ها برای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ برنامه‌های مفصلی ترتیب داده‌اند از جمله تکیه زدن بر دو صندلی؛ قوه‌ی مقننه
و قوه‌ی مجریه!
سعی نداریم رئیسی را به بازی‌های سیاسی وارد کنیم آن هم در میانه‌ی بلواهای اقتصادی و معیشتی اما ادعاهای میرسلیم که:
= اصلاح‌طلبان با هوچی‌گری دنبال این هستند که مانع توفیق دولت رئیسی شوند
= اصلاح‌طلبان دارند دولت را تخریب می‌کنند
این هشدار را به رئیسی می‌دهد که اگر مراقب نباشد چه بسا با تجربه‌ای تلخ‌تر از حسن روحانی رو در رو خواهد شد!