روزنامه کيهان
1400/10/07
روایت بانویی که با همت و پشتکار از کلاسهای نهضت به کارشناسی ارشد رسید
رهبر انقلاب اسلامی طی سالهای مختلف ضمن تجلیل از خدمات و تلاشهای معلمان و دستاندرکاران نهضت سوادآموزی، از کاهش قابل توجه شمار بیسوادان ایران بهعنوان یک کار عظیم و پرفضیلت تمجید کردهاند. در ادامه به برخی از بیانات رهبری در این خصوص میپردازیم.
* آموزش افراد بیسواد و آشنا کردن آنان با علم و دانش حسنه بزرگی است و از این رو نهضت سوادآموزی در کشور ما بر بخش عظیمی از مردم حق حیات دارد زیرا با خدمات ارزنده خود کلید تفکر و فراگیری را به آنان بخشیده است. رشد و توسعه در یک کشور با استفاده از بازوهای اجرایی با سواد و آگاه به مراتب سهلتر و سریعتر صورت میگیرد. آگاهی روستائیان باسواد به توصیههای کشاورزی و بهداشتی تأثیر مهمی در کار و زندگی آنان دارد و شکوفایی استعدادهای درخشان موجود در روستاها و مناطق محروم کشور در سایه باسوادی و به برکت سواد ممکن خواهد شد.(7/10/1371)
* بیسوادی واقعاً یک آفت و لکه ننگی برای ملت و یک وسیله حرمان از کلیه معارف برای انسان است که میتواند از طریق علم و خواندن، آن را به دست آورد. شما (سوادآموزان) در واقع با تلاش خود چشمی را که تا حالا بسته بوده، باز میکنید و این کار خیلی بزرگی است. امید است این عدهای را هم که باقی ماندهاند، با سواد کنید.(7/10/1377)
* برادران و خواهران نهضت سوادآموزی بدانند که در حال جهادند. به شهرها و روستاهای دورافتاده رفتن و درِ خانهها را زدن و در مساجد کلاس تشکیل دادن و بدون چشمداشتِ احسنت و تشکری، علم و سواد را - که ارزندهترین هدیههاست - به مردم دادن، یک جهاد است. بیسوادی، برای همه جوامع انسانی یک لکه ننگ است؛ اما برای یک جامعه مسلمان انقلابی، در این دوران و عصر پُرزحمت که قدرتهای بزرگ از بیسوادی و ناآگاهی مردم استفاده میکنند، بیشتر مایه ننگ است. نمیخواهم به بیسوادان اهانت بکنم؛ اما بیسوادی واقعاًً لکه ننگی است. خود بیسوادان و در کنار آنان باسوادان، تلاش کنند که این لکه ننگ را بشویند.(4/7/1369)
* اسلام در این زمینهها (سوادآموزی و فعالیتهای اجتماعی دختران و زنان) تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست و همه بهویژه پدران و مادران باید به سوادآموزی و فعالیتهای اجتماعی دختران و زنان کمک کنند تا انقلاب اسلامی همچنان از نیروی عظیم حضور زنان در صحنه برخوردار باشد.
(11/12/1381) از ثمرات و دستاوردهای نهضت سوادآموزی طی چهار دهه اخیر، شکوفا شدن استعداد مردان و زنانی است که برخی محرومیتها و محدودیتها در سالهای قبل از انقلاب و یا دور از دسترس بودن امکانات و شرایط در سالهای ابتدای انقلاب و زمان جنگ امکان و فرصت تحصیل را نداشتند، اما به واسطه نهضت سوادآموزی که از ابتداییترین بنیانهای بنا نهاده شده توسط امام خمینی(ره) است، از ظلمات بیسوادی پا به وادی علم و کسب سواد و تحصیل گذاشتند. در این بین تعداد زیادی از سوادآموزان نهضت نهتنها مقاطع تحصیلی مقدماتی را گذرانده بلکه موفق به پشتسر گذاشتن مقاطع دانشگاهی شدند، شاهد مثال این اتفاق، سرکارخانم «زهرا مهدوی» در شهر مبارکه اصفهان است. برای آشنایی با زندگی این بانوی موفق با وی به گفتوگو نشستهایم.
* * *
خانم «زهرا مهدوی» که عنوان «چهره ماندگار شهر مبارکه» را به پاس زندگی سراسر تلاش و پشتکار و موفقیتش در سال 1397 از آن خود کرده است، داستان زندگی خود و چگونگی آشنایی با نهضت سوادآموزی را اینگونه برای کیهان روایت میکند: من زهرا مهدوی، بزرگ شده جنوب شهر کرمانشاه هستم که بهخاطر شرایط سخت اقتصادی و باتوجه به آنکه مستاجر بودیم و پدرم فاقد شغل مناسبی بود، بطور مکرر از محلهای به محله دیگر جابجا میشدیم. با آغاز جنگ تحمیلی و بمباران دشمن با توجه به اینکه مدرسهای در نزدیکی محل سکونتمان وجود نداشت، چند سالی از مهلت ثبتنامم میگذشت و این شرایط موجب ناامیدی شدید من نسبت به سوادآموزی و درس خواندن شده بود.
خانم مهدوی ادامه میدهد: تقریباً در سال 61 و اوایل 62 (در۱۰-۱۱ سالگی) به فکر درس خواندن افتادم، چرا که علاقه زیادی به تحصیل داشتم و میخواستم مثل سایر بچههای سرزمینام روی نیمکت کلاس بنشینم و درس بخوانم. با این حال شرایط مهیا نشد تا اینکه در مسجد نزدیک منزلمان با تعدادی خانم محلی که در تدارکات مسجد فعالیت میکردند و مشغول بستهبندی موادغذایی برای کمک به جبههها بودند آشنا شدم، خوشبختانه این خانمها در کلاسهای نهضت سوادآموزی شرکت میکردند و باب آشنایی من با نهضت نیز از همین نقطه آغاز شد.
آشنایی با نهضت سوادآموزی
این بانوی موفق، آشناییاش با خانمی جوان اهل قصرشیرین که در کلاسهای نهضت سوادآموزی شرکت میکرد را بهعنوان اصلیترین مشوق برای حضور در کلاسهای نهضت سوادآموزی یاد میکند و میگوید: پس از یک یا دو ماه رفت و آمد در مسجد در کلاسهای نهضت شرکت کردم و به لطف خدا در کلاسهای آموزشی نهضت پذیرفته شدم. به اینترتیب کلاس اول و دوم نهضت سوادآموزی را پشتسر گذاشته تا اینکه منزلمان را جابجا کردیم و متأسفانه 3 سال در زمان تحصیلم وقفه افتاد. سپس از سال 64 در اتاقی از اتاقهای خانه یک آقای موذن که آن را در اختیار نهضت سوادآموزی قرار داده بود، کلاس چهارم نهضت را گذراندم، با این حال روند ادامه تحصیلام بنابه مشکلات گفته شده در زندگی دوباره به تعویق افتاد.
خانم مهدوی که شوق درس خواندن و مطالعه همیشه با او همراه بوده است، سال 69 در مدرسهای شبانه برای گذراندن مقطع پنجم دبستان ثبتنام میکند و در پایان امتحانات نهایی مدرسه، با همسرش که در جبهه با برادرش همخدمتی بوده آشنا میشود و همین موضوع نیز موجب وقفهای چندباره در ادامه تحصیلاش میشود. او ماجرای پس از ازدواج و شوقی که کماکان برای درس خواندن داشت را اینگونه تعریف میکند: در اوایل دهه 70 با توجه به اینکه اصالت همسرم به مبارکه اصفهان بازمیگردد، به روستای خولنجان شهر مبارکه نقل مکان کردیم، اما آرزوی ادامه تحصیل واشتیاق درس خواندن همچنان همراهم بود و شب و روز دعا میکردم که فرصتی فراهم شود تا امکان درس خواندن را پیدا کنم.
8 امتحان در یک روز
وی در بیان مشکلات زندگیاش طی سالهای پس از ازدواج و در نتیجه دوری از تحصیل میگوید: تا قبل از سال 84 مشکلات مالی شدیدیگریبان خانوادهمان را گرفت و همسرم به دلیل بیماری مجبور به عمل جراحی شد و پسر و دخترم نیز بیمار شدند، این مسائل موجب نقل مکان ما در سال 81 به کرمانشاه شد. پس از مدتی برای تزریق واکسن پسر کوچکم که یک ساله بود، به مرکز بهداشت مراجعه کردیم و در آنجا با خانمی آشنا شدم که برای گرفتن مدرک سیکل هرروز مسافت طولانی را طی میکرد، ایشان بعد از دیدناشتیاقم برای درس خواندن، مرا به ثبتنام در مدرسه و شرکت در کلاسهای آموزشی دعوت کرد. بنابراین پس از ثبتنام، یکسری کتاب را مطالعه کرده تا اول خرداد همراه با بچههای سوم راهنمایی، امتحانهای طرح جامع اول، دوم و سوم را بگذرانم و با اخذ مدرک سیکل، ادامه تحصیل دهم. بنابراین با تلاش بیوقفه توانستم 8 امتحان را در عرض یک روز پشتسر گذاشته و نمره قبولیشان را دریافت کنم.
مهدوی از خاطره دوران مقطع راهنمایی خود و پسرش که اکنون پزشک است تعریف میکند و میگوید: هنگام شرکت در کلاسهای جامع، پابهپای پسر بزرگم درس خواندم و امتحان دادم، اما این دوران به آسانی طی نشد، چرا که در زمان امتحانات، دو فرزند کوچکم، یکی به دلیل آسم شدید و دیگری به دلیل آسیب دیدگیِ سر بستری بودند، شوهرم نیز که جانباز 50 درصد هستند، نیازمند مراقبت بود؛ بنابراین مجبور شدم شبها تا صبح کنار آنها بمانم و صبحها نیز مسیر 5 کیلومتری تا حوزه امتحانی را پیاده و با وسایل نقلیه طی کنم و به بیمارستان بازگردم.
ارتقای سواد تحصیلی
تا اخذ مدرک کارشناسی ارشد حقوق
این بانوی نمونه بالاخره مدرک سیکل خود را دریافت میکند اما زمانی که به مبارکه نقل مکان میکنند، هنوز هم شوق سوادآموزی در او زنده است، این موضوع باعث میشود تا به سمت مهارتآموزی برود. خانم مهدوی این برهه از زندگیاش را چنین توصیف میکند: در شهرستان مبارکه، موسسهای در نزدیکی خانهمان بود که در آن کلاسهای برنامه نویسی آموزش داده میشد، بنابراین در آن ثبتنام و مدارک درجه یک و دو آن را دریافت کردم. با این حال هنوز انگیزه یادگیری در من زنده بود و سال 86 در مدرسه شبانه ثبتنام و در رشته کاردانش مشغول به تحصیل شدم.
او که پس از دیدن یک سریال تلویزیونی به وکالت و رشته حقوق علاقهمند شده بود، اقدام به تحصیل پیش دانشگاهی و رشته علوم انسانی در دبیرستان شهید مختاری مبارکه میکند و در نهایت پایش به دانشگاه باز میشود.
خانم مهدوی درباره ورودش به دانشگاه میگوید: به لطف خدا پس از گذراندن کنکور سال 91 موفق به قبولی در رشته حقوق دانشگاهاشرفی اصفهانی شهر اصفهان شدم و در دیماه سال 95 مدرک کارشناسی این رشته را اخذ کردم، با این حال به علت مشغلههای زندگی بعد از وقفهای سه ساله در سال 98 با کمک همسرم در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کردم و چند ماه قبل نیز موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته حقوق خصوصی شدم. ناگفته نماند اکنون نیز در آزمون وکالت قوه قضائیه شرکت کرده و امیدوارم در این آزمون نیز قبول شوم تا از این طریق به مردم کشورم خدمت کنم.
مصائب دوران جنگ و شوق سوادآموزی
خانم زهرا مهدوی، بخشی از شوق و انگیزه مثالزدنی خود به درس خواندن و یادگیری را بهواسطه پدر 80 سالهاش که شاعر و مداح اهلبیت علیهمالسلام است، میداند. او در توصیف علاقه پدرش به شعر و ادبیات میگوید: ایشان با وجود کهولت سن کل شاهنامه را به زبان کُردی و با آب زعفران نوشته است. بنده نیز هنگام کودکی هرجا پدرم گام برمیداشت به دنبالش میرفتم و از این طریق با شعر و کتاب و ادبیات انس گرفتم.
وی با بیان اینکه به جرات میتوان گفت کسی در دنیا مثل من در کودکی به کتاب علاقه مند نبود، از خاطره پنج سالگی و زمانی که حسرت رفتن به مدرسه را داشت تعریف میکند، زمانی که به علت بمباران، مجبور بودند چراغهای خانه را خاموش کنند و او با نور چراغ شهرداری در کوچهشان از روی کتاب مشق مینوشت. خانم مهدوی میگوید در صفهای طویل نفت که ممکن بود دو روز در سرمای کرمانشاه در آن بایستی، روی کوپنهایی که در دستش بود، مشغول خواندن و نوشتن میشد و میتوانست اسم خودش را نیز به انگلیسی روی کوپنها یادداشت کند.
تفنگ تو قلم توست!
این بانوی موفق در بیان خاطرهای دیگر از دوران تحصیلاش در نهضت سوادآموزی میگوید: خانمیکه مشوق ادامه تحصیل من بود، دو برادر رزمنده داشت که یکی از آنها شهید شد و دیگری هنگام تحصیلاش در رفت و آمد بود. روزی این برادر رزمنده میگوید «امام گفته است باید بجنگیم!» و دختر در پاسخ به برادر گفته بود «من تفنگ ندارم»، برادر به او پاسخ داده بود که «تفنگ تو همین قلمیاست که در دستان توست».
خانم مهدوی در حالی که نسبت به بیان این خاطره احساساتی شده است، ادامه میدهد: آن زمان نمیدانستم منظور از «امام» چه کسی است، اما بعدها که متوجه شدم منظور برادر آن دختر از امام همان
امام خمینی(ره) است، هرجا میرفتم، با افتخار میگفتم که این قلم، تفنگ من است و باید با دشمن بجنگیم. از همان زمان نیرویی در من شکوفا شد که اشتیاقم به درس خواندن بیش از پیش شود.
امید و شوق سوادآموزی
این بانوی موفق در نهضت سوادآموزی که تا مقطع کارشناسی ارشد نیز دوران تحصیلی خود را پشتسر گذاشته است، در سفارش به جوانان نسبت به اهمیت سواد و علمآموزی میگوید: اولین دارایی هر انسان فارغ از جنسیت و محل سکونتاش «امید» است. کسی که امید دارد، مطمئناً روزی به هدفش نائل میشود. برخی جوانان تجربه جنگ را ندارند و طعم خستگی، گرسنگی و شرایط سخت را نچشیدهاند و اغلب در شرایط توام با رفاه و آسایش بزرگ شدهاند، مضاف بر این، وجود فضای مجازی، رغبت چندانی برای درس خواندن آنها باقی نگذاشته است. بهنظر میرسد برخی جوانان به رفاه مالی خود بیش از هر چیز توجه میکنند، زمانی که مدرسه میرفتم، گاهی روزه مستحبی میگرفتم که بتوانم برای مخارج تحصیلیام پسانداز و توان هزینه کردن داشته باشم، اما اکنون چنین مواردی نادر هستند.
ویگریزی به دوران کارشناسیاش میزند و ادامه میدهد: در دوره کارشناسی توان خرید یک کتاب را هم نداشتم و از سایر دانشجوها جزوات درسی میگرفتم.
بانوی نمونه و چهره ماندگار شهر
همانطور که گفته شد، خانم زهرا مهدوی در سال 97 بهعنوان بانوی نمونه و چهره ماندگار در شهر مبارکه اصفهان برگزیده شد. وی در اینباره توضیح میدهد: بنده علاوه بر موفقیتهای تحصیلی و علمی، پروانه قالیبافی و مجوز احداث کارگاه قالیبافی را اخذ کردهام و در انتخابات اتحادیه فرش دستباف شهر مبارکه نیز شرکت کردهام. علاوه بر این در دادسرا مشاور حقوقی بودم و مدتی در شورای حل اختلاف بهصورت رایگان به خانوادههای بیبضاعت خدمت میکردم. همچنین بنده به دلیل داشتن مدرک کامپیوتر و برنامه نویسی و همینطور داشتن فرزندانی موفق که دارای کمربند مشکی تکواندو و صاحب چندین مقام هستند، بنابه یکسری تحقیقات، مسئولین به این نتیجه رسیدند که در مبارکه و جامعه اصفهان، بنده علیرغم مشکلات موجود، توفیق پیدا کردم که هم خود و هم فرزندانم از جایگاه علمی خوبی برخوردار شویم و پسر بزرگترم اکنون پزشک است و دخترم در رشته روان شناسی مشغول به تحصیل است و پسر دیگرم نیز در حال تحصیل است و دوست دارد تا دندانپزشک شود، بنابراین عنوانی که برای بنده در نظر گرفتند ماحصل دستاوردهایی است که ذکر شد.
خانم مهدوی در پایان گفتوگوی خود با کیهان اظهار میدارد: دوست دارم در دنیا صلح، امید و سلامتی جاری باشد. این آرزو با توکل به خدا یقیناً میسر خواهد شد. در پایان سالروز نهضت سوادآموزی را تبریک گفته و از نهضت بابت حمایتهایش در سالهای اخیر کمال تشکر و قدردانی داشته و آرزوی توفیق بیشتر را از خداوند منان برای کارکنان این سازمان
خواستارم.
سایر اخبار این روزنامه
صادرات رونق گرفت/ پادوهای آمریکا به دست و پا افتادند
چرا بانیان وضع موجود نباید باشند(یادداشت روز)
اخبار ویژه
سونامی اُمیکرون در آمریکا، عربستان و سرزمینهای اشغالی/تمامی فعالیتهای نظامی صهیونیستها تعطیل شد
تعداد فوتیهای روزانه کرونا در کشور به 34 نفر کاهش یافت
دیدار خانواده شهید «محمد رستم» با پیکر مطهر فرزندشان پس از ۳۸ سال
شبکه الجزیره: حمله شبیهسازی شده به دیمونا با دقت بسیار بالا انجام شد
قبل از دستکاری اسناد توسط گروهک موسوم به «جمعیت امام علی (ع)»! از آنها عکس و فیلم گرفته بودیم
ترحم به کسانیکه با زور و تهدید اموال مردم را سرقت میکنند ظلم به مردم است
شیفته آیتالله خامنهای هستم، به زودی به ایران میروم
روایت بانویی که با همت و پشتکار از کلاسهای نهضت به کارشناسی ارشد رسید
هاآرتص: روسیه، چین و ایران میدانند نظم آمریکایی به پایان رسیده است
کمپین سازی با چاشنی اعتراض شگرد جدید تخریب و فضا سازی علیه دولت
صادرات رونق گرفت/ پادوهای آمریکا به دست و پا افتادند
صادرات رونق گرفت/ پادوهای آمریکا به دست و پا افتادند