جنجال در جشنواره فجر!

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: چند سالی ست که جشنواره فیلم فجر وارد مسیری شده که انگار همه می‌خواهند به نحوی از انحاء بگویند خوب نیست و اگر طور دیگری برگزار می‌شد، بهتر بود. جالب اینجاست که اگر طور دیگری هم برگزار می‌شد باز هم همان افراد می‌آمدند و مدعی می‌شدند که اگر طور دیگری برگزار می‌شد، بهتر بود. این یعنی دامنه انتقادات و اعتراضات به تمام بخش‌های جشنواره فیلم فجر آنقدر گسترده است که حتی چند ماه قبل از برگزاری و ایضا چند ماه بعد از برگزاری جشنواره، برخی همچنان به انتقاد کردن از این فستیوال مهم کشورمان ادامه می‌دهند و ادامه یافتن این انتقادات این شائبه را در ذهن آدم ایجاد می‌کند که نکند خصومتی با این جشن بزرگ سینمایی وجود دارد که به هر شکلی برگزار می‌شود باز هم عده‌ای آن را به نقد می‌کشند و از برگزارکنندگان آن گلایه می‌کنند. در طول این همه سال هم افراد بسیاری با سلیقه‌های مختلف از چپی گرفته تا راستی به عنوان مسئول و متولی برگزاری این فستیوال بر روی کار آمده‌اند و هر کدام هم تلاش خودشان را به اندازه ظرفیتی که داشته‌اند انجام داده و جشنواره را در هر دوره‌ای برگزار کرده اند، اما با این حال حتی یک درصد از انتقاداتی که در سالهای گذشته می‌شد، از جشنواره‌ای که در سال مورد نظر برگزار شده بود، کاسته نشده و همچنان برخی به قول معروف به «غر زدن» ادامه می‌دادند. یکی از مهمترین بخش‌هایی که انتقادات بیشماری به آن وارد شده و همچنان هم می‌شود، بخشی ست که مربوط به انتخاب فیلم‌های برای حضور در سودای سیمرغ است. فیلم‌هایی که به مرحله نهایی حضور در این بخش می‌رسند هر ساله پیش از آغاز جشنواره، توسط هیئت داوران بازبینی شده و مجوز حضور در این بخش را کسب می‌کنند و بدیهی است در طول روزهایی که جشنواره برگزار می‌شود به رقابت پرداخته و پس از آن در مراسم اختتامیه سیمرغ‌های خود را دریافت می‌کنند و به عنوان بهترین‌ها انتخاب می‌شوند. تا اینجای کار مشکلی نیست، نه؟ چرا مشکلی است و اتفاقا مشکلاتی هست. اهم مشکلات هم از آن زمانی آغاز می‌شود که هیئت داوران و یا به عبارتی هیئت بازبینی فیلم‌های بخش سودای سیمرغ را برای حضور در جشنواره معرفی می‌کنند و این مسئله توسط دبیرخانه جشنواره به اطلاع رسانه‌ها می‌رسد و آنها اسامی فیلم‌های حاضر در این بخش را منتشر می‌کنند. هنگامی که این اسامی منتشر شدند و یا حتی چند روز قبلتر، مشخص می‌شود که برخی از فیلم‌ها به دلایل مختلف
(سلیقه ای، محتوایی، خط قرمزی و... ) امکان حضور در جشنواره را ندارند
و این یعنی هیئت بازبینی قلم قرمز روی نام این فیلم‌ها می‌کشند و به سازندگان آنها می‌گویند: «ببخشید ما نمی‌تونیم اجازه بدیم فیلم شما تو جشنواره به نمایش در بیاد) وقتی عوامل سازنده این فیلم‌ها علت این ماجرا را جویا می‌شوند، هیئت بازبینی یا اساسا جواب درستی به آنها نمی‌دهند و یا اگر هم پاسخی ارائه می‌کنند، این پاسخ عوامل سازنده آن فیلم‌ها را قانع نمی‌کند. به هر روی آنچه مهم است اینکه فیلم یا فیلم‌های مورد نظر به جشنواره راه نمی‌یابند. همه ما هم در طول این سالها در جریان نام این فیلم‌ها و سازندگان آنها قرار گرفته ایم، آخرینشان همین فیلم «قاتل و وحشی» به کارگردانی حمید نعمت الله است که در سال 1398 تولید شد و برای حضور در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر درخواست داد که همان زمان مجوز نمایش این فیلم در این جشنواره توسط وزارت ارشاد صادر نشد و علیرغم سروصدای زیادی که به پا شد، فیلم به جشنواره راه نیافت. حالا یک‌سال از آن ماجرا گذشته و دوباره نعمت الله برای «قاتل و وحشی»‌اش درخواست مجوز داده که این بار هم با در بسته مواجه شده و فیلم امکان حضور در جشنواره را هم ندارد.
این درست که جشنواره فیلم فجر یک مراسم ملی ست و هر فیلمسازی حق دارد فیلمش را در آن به نمایش بگذارد، اما این نکته را هم باید مدنظر داشته باشیم که جشنواره فیلم فجر تنها راه اکران فیلم سینمایی در کشور و یا حتی در جهان نیست. پیشتر فیلم‌های دیگری هم مشمول ماجرای «قاتل و وحشی» شده‌اند و راهی به جشنواره فیلم فجر نیافته‌اند که از میان آنها می‌توان به فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» محسن امیریوسفی اشاره کرد که برای مدت چند سال، درخواست حضور فیلمش برای نمایش در جشنواره فیلم فجر رد شد و فیلم در فستیوال به نمایش در نیامد. با این حال امیریوسفی دوباره در سال بعد درخواست صدور مجوز می‌داد و دوباره درخواستش رد می‌شد و پروانه نمایش نمی‌گرفت و سال بعد دوباره همین اتفاق رخ می‌داد. حال این ماجرا برای حمید نعمت الله پیش آمده که برای دومین بار فیلمش اجازه اکران در جشنواره را اخذ نکرده است. اینجاست که دو پرسش مطرح می‌شود؛ اول آنکه آیا فیلم فقط امکان نمایش در جشنواره فجر را ندارد یا فیلم علاوه بر عدم دریافت مجوز برای نمایش در جشنواره، پروانه نمایش در ایام دیگر سال را هم نخواهد داشت و این یعنی فیلم توقیف شده است؟ اگر مورد اول است که هیچ، فیلمساز می‌تواند بعد از برگزاری جشنواره درخواست نمایش بدهد و فیلمش را در نوبت اکران قرار دهد (درست مثل کاری که خیلی از کارگردان‌ها انجام می‌دهند) اما اگر مورد دومی ست که باید بیان کنیم که اساسا فیلمی که توقیف شده چرا باید در هنگام برگزاری جشنواره درخواست مجوز بدهد؟ اگر قرار است فیلم از توقیف در بیاید، این امکان برایش فراهم است که در طول سال پروانه نمایش بگیرد، اگر هم قرار نیست از توقیف بیرون آید که مشخص است هر زمانی درخواست پروانه نمایش دهد با پاسخ منفی روبرو خواهد شد.


در اینجا دو پرسش مهم مطرح می‌شود. اول آنکه اساسا وقتی کارگردان یا تهیه‌کننده از پاسخ درخواستشان مطلع هستند و می‌دانند که جواب منفی ست چرا دوباره درخواست صدور مجوز اکران برای نمایش فیلمشان در جشنواره فجر را می‌دهند؟ و دوم آنکه مشخص نیست اساسا چنین کارگردانانی به چه دلیلی اصرار اکیدی دارند که برای ساخت فیلم دست روی موضوعاتی بگذارند که به احتمال فراوان مجوز اکران نخواهد گرفت. شاید یکی از دلایل این فیلمسازان آن باشد که بگویند: «ساخت فیلم‌هایی با این موضوعات جزء دغدغه‌های ما هستند» بسیار خب ما هم قبول می‌کنیم، اما وقتی قرار نیست، فیلم به نمایش درآید و مردم آن را ببینند، این دغدغه‌ها بجز به تصویر کشیده شدن چه منفعت دیگری دربرخواهد داشت؟ فیلم که توقیف می‌شود (یا برای مدتی کوتاه و یا برای همیشه) و این یعنی مردم نمی‌توانند آن را تماشا کنند (حداقل برای مدتی نامشخص) آیا این اقدام (ساختن فیلم با موضوعات خاص که امکان توقیفشان زیاد است) در صورت ادامه پیدا کردن عقلانی به نظر می‌رسد؟ ممکن است این فیلمسازان مدعی شوند که فیلمساز کارش فیلم ساختن است و باید فیلم بسازد. پاسخ ما هم به این افراد این است که ناصر تقوایی هم فیلمساز است و اتفاقا فیلمساز خیلی خوبی هم هست، اما سالهاست که فیلم نمی‌سازد، چرا؟
در اینجا می‌خواهیم به یک نکته ظریف اشاره کنیم، اینکه درست است که خیلی از فیلمسازان دغدغه شان ساخت فیلم سینمایی است، اما خودشان هم می‌دانند که یک دغدغه مهمتر دیگر هم دارند، اینکه فیلمشان را در جشنواره فجر به نمایش بگذارند. اگر دقت کرده باشید تمام راه‌ها در حوزه فیلمسازی در طول سال به جشنواره فجر منتهی می‌شود، طرف چه فیلمش را در اردیبهشت کلید بزند، چه مرداد، چه آبان و چه حتی دی ماه، می‌خواهد فیلمش را به جشنواره فجر برساند. این یعنی فیلم می‌سازیم تا اول در جشنواره حضور پیدا کند بعد به اکران عمومی در سینماها در بیاید. این اتفاق سالهای سال است که رخ می‌دهد، اما در میان اینهمه فیلمسازی که دغدغه حضور در جشنواره فجر را دارند، برخی هم هستند که اتفاقا این دغدغه را ندارند، یکی از این افراد اصغر فرهادی ست، کارگردانی که سالهاست فیلمش را در هیچ جشنواره داخلی اکران نمی‌کند، نفر بعدی مانی حقیقی ست، او هم به محض آنکه کار تولید فیلمش به پایان رسید اول فیلمش را به جشنواره‌های خارجی می‌فرستد پس از آن شاید به اکران داخلی هم بیندیشد، تجربه حضور در جشنواره فیلم فجر و دردسرهایی که اکران فیلم در این فستیوال دارد، برخی کارگردانان دیگر را نیز به این امر علاقمند کرده که فیلمشان را در جشنواره فجر اکران نکنند، یکی از این کارگردانان داریوش مهرجویی ست، نفر بعد رضا درمیشیان و می‌توانید به این لیست علی عطشانی را هم بیفزایید.
پایان این گزارش را به ماجرای دیگری که از دل همین جشنواره فیلم فجر و فیلم‌هایی که مجوز حضور در این فستیوال را نمی‌گیرند، اختصاص می‌دهیم. اگر دقت کرده باشید فیلم سینمایی «قاتل و وحشی» به تنهایی به اندازه 22 فیلمی که به بخش سودای سیمرغ چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر راه یافته اند، سر و صدا کرده است،
سال گذشته نیز همین گرد و خاک را به پا کرد. انگار عدم تماشای فیلم یا فیلم‌هایی از این دست از تماشای 22 فیلمی که قرار است در روزهای برگزاری جشنواره روی پرده‌ها بروند، مهمتر شده،
هیچکس درباره آن فیلم‌ها صحبت نمی‌کند، حتی اگر اکران هم بشوند برخی ممکن است بگویند: «چی بود این؟ فیلم بود؟ نوار خالی گوش می‌کردیم خیلی بهتر بود تا اینکه بشینیم این فیلم رو ببینیم» اما همه می‌گویند: «دلم به طرز عجیب و غریبی هوس دیدن «قاتل و وحشی» رو داره، تا نبینم آروم نمی‌شم، حالا دیگه زندگی و مرگم به تماشای اون بنده» حال اگر بررسی بکنی درمی یابی که «قاتل و وحشی» هم یک فیلم است مثل فیلم‌های دیگر که‌ای بسا اگر پروانه نمایشش در جشنواره فجر صادر می‌شد خیلی‌ها با آن بسیار عادی برخورد می‌کردند و به راحتی از کنارش می‌گذشتند و شاید این جمله را هم می‌گفتند که: «چی بود این؟ فیلم بود؟ نوار خالی گوش می‌کردیم خیلی بهتر بود تا اینکه بشینیم این فیلم رو ببینیم...»