روزنامه ایران
1400/10/09
فرشتگان کوهستان
محمد معصومیانگزارش نویس
شروع زمستان برای علاقهمندان به کوهنوردی هم فصل ماجراجویی است هم هنگامه دیدن مناظر برفی منحصربفرد در ارتفاعات کوهستانی اما برای داوطلبان امداد و نجات این فصل زیبا بیشتر یادآور سختی و تلاشی است که برای نجات دیگران تحمل میکنند. فصل عملیاتهای پی درپی برای نجات کوهنوردانی که یا راه را گم میکنند یا درگیر بهمن و اتفاقات غیرمترقه میشوند. اشکان افشار مدرس بینالمللی نجات در ارتفاع میگوید گاهی این عملیات در روز به چند مورد هم میرسد که به فرسوده شدن و آسیبهای روحی و جسمی این داوطلبان میانجامد. داوطلبانی که بیادعا و بدون دریافت دستمزد و تنها بواسطه تخصصی که دارند مسئولیت نجات جان دیگران را به عهده میگیرند.
با آغاز همهگیری کرونا و بسته شدن اماکن ورزشی، کوهستانهای شمال تهران یا ارتفاعات مازندران از پررفت و آمدترین نقاط کشور برای ورزشکاران، کوهنوردان و طبیعت گردان بود. بهترین نقطه برای اینکه رخوت خانهنشینی را ترک کنند، از هوای پاک کوهستان استفاده کنند و البته ورزشی هم کرده باشند. اما همه کسانی که دل به کوهستان میزنند نه آموزشی دیدهاند و نه تجهیزات مناسب برای کوهنوردی دارند. همین مسأله باعث شده که داوطلبان امداد و نجات کوهستان هم متحمل سختی بیشتری شوند. حالا میشود درک کرد امداد و نجات در ارتفاع با چه سختیهایی روبهروست. شاید شنیدن این سختیها باعث شود کسانی که چشم بسته وارد کوهستان میشوند سراغ آموزش بروند و به هشدارها اهمیت بیشتری بدهند.
اگر یکبار برای قدم زدن یا ورزش به منطقهای کوهستانی رفته باشید خوب میدانید که راه رفتن در کوره راههای کوهستانی احتیاج به توان بدنی و تمرکز بالا دارد. حالا فرض کنید در همان راه قرار باشد فردی مصدوم را جا به جا کنید. یکی از سختترین کارها برای یک امدادگر کوهستان جابه جایی مصدوم یا پیکر بیجان افراد است. البرز مولانا مربی نجات فدراسیون کوهنوردی راحتترین راه برای جا به جایی مصدوم یا متوفی را هلی کوپتر میداند اما بلند شدن هلی کوپتر به آب و هوا بستگی دارد به تاریک یا روشن بودن یا نقطه امن فرود و این باعث میشود بسیار کم برای نجات از آن استفاده کنند. مولانا از حادثهای در علم کوه میگوید که در آن به علت جدا شدن سنگ از دیواره یک نفر فوت کرد و فرد دیگر با سینه شکافته و خونریز در کوه مانده بودند: «منطقه بالای 4 هزار متر بود و از قاطر هم برای حملونقل نمیشد استفاده کرد ما مجبور شدیم بعد از بستن سینه فرد سه ساعت راه برویم و از دیواره بگذریم تا به محل امنی برای آمدن هلی کوپتر برسیم اگر در آن اتفاق هلی کوپتر نیامده بود حتماً یک نفر دیگر هم فوت میکرد اما در 90 درصد مواقع هلی کوپتر در کار نیست و ما مجبوریم از «بسکت» استفاده کنیم که همان برانکارد است.»
این راه یکی از سختترین راههای انتقال مجروح یا متوفی است. از طرفی باید یک برانکارد را تا ارتفاع بالا با پای پیاده حمل کنید و بعد از گذاشتن فرد داخل آن دوباره همه راه را برگردید: «اگر مصدوم آسیب نخاعی و گردن یا لگن باشد از بسکت استفاده میکنیم که سخت و پردردسر است. اگر فرد فوت شده باشد بسیار سنگینتر است و دست برای جا به جایی خسته و زخمی میشود. مجبور میشویم بارها دست را جا به جا کنیم به عقب و جلو برویم یا بسکت را پایین بگذاریم و دوباره راه بیفتیم. این کار به حدی سخت است که تنها احساس مسئولیت میطلبد.»
فکر کنید با این همه مشقت فرد را به جاده میرسانید و تازه خانواده فرد داغدار یا نگران با چه وضعیتی روبه رو میشوند و چه کسی در دسترستر از داوطلبان که داغ دل را بر سر آنها آوار کنند: «یکبار بعد از شنیدن اتفاق تمام راه کوهستانی را برای رسیدن به مصدوم دویدم و 40 دقیقه عملیات احیا را به تنهایی انجام دادم اما فرد از دست رفته بود و بعد از رساندن متوفی به جاده، خانواده به من میگفتند چرا زودتر نرسیدی؟ توهین شنیدم اما واقعیت این است که با تجهیزات شخصی رفته بودم و از زندگی شخصی خودم زده بودم. چند روز بعد مادر آن فرد زنگ زد از من پرسید میخواهم خرج ازدواج فرزندم را بدهم تجهیزات بخرم چه بخرم؟ گفتم هلی کوپتر. ولی آنقدر داغدار بود که متوجه نشد و گفت میخرم. در نهایت 5 ست کامل امداد خرید و به پنج نقطه مازندران دادیم که داوطلبان برای تکمیل تجهیزات قبل از عملیات زمان کمتری از دست بدهند.»
تنها ماندن با فردی در حال جان دادن در سکوت کوهستان چه به روز انسان میآورد؟ مولانا میگوید: «راستش بعد از چند عملیات خسته میشوی وقتی میبینی یک عده تجهیزات دارند و حقوق بگیر هستند اما کاری از دستشان بر نمیآید. به خودت میآیی میبینی خودت این راه را انتخاب کردهای و باید بروی. دیدن خود مرده حس آدم را به زندگی عوض میکند. شاید آن لحظه که داری آسیب میبینی حس نکنی و فکر کنی بعد از چند روز از یادت میرود ولی واقعیت این نیست. سال گذشته یک سنگنورد سقوط کرد و من احیا انجام دادم و او را تا هلی کوپتر رساندم چون از آشناها بود. اما تا یک سال نتوانستم سنگنوردی کنم چون واقعاً روی ذهنم تأثیر گذاشته بود.»
اشکان افشار 33 ساله است. مسئول عملیات و فرمانده سابق امداد و نجات کوهستان که از اواخر سال 83 تا الان با هلال احمر همکاری داشته است. او بیش از 500 عملیات امداد و نجات در همه نقاط کوهستانی شمال کشور انجام داده است. او امداد را از 14 سالگی و زیر نظر برادر بزرگترش که در این زمینه متخصص بود شروع کرد. او هم یکی از سختترین کارها در امداد را حمل میداند. از ازدیاد کوهنوردان در این دو ساله همهگیری کرونا میگوید که باعث بیشتر شدن عملیات شده است: «هر پنجشنبه یا جمعه در شمال تهران باید 30 نفر آماده باش باشند اما حالا در مجموع حول و حوش 16 نفر هستند. برای انتقال 4 ساعته یک مصدوم 12 نفر لازم است حالا شما تصور کنید اگر راه بیشتر باشد چقدر به داوطلب بیشتر نیاز داریم. ما هر هفته حادثه داریم. خاطرم هست سال 84 یا 85 ماهی یک یا دو مأموریت میرفتیم که نیاز به حمل و امداد داشتیم. اما حالا هر هفته مأموریت داریم و گاهی پیش میآید در یک روز 5 مأموریت با همان نفرات میرویم.»
او سختترین لحظات سالها کارش را زمانی میداند که بعد از بازنگشتن فرد مصدوم به زندگی احیا را متوقف کرده است: «آدمهای زیادی زیر دست من فوت کردهاند. بعضی وقتها خانواده هم حضور داشتهاند و باید آن لحظه در کنار خانواده فرد اعلام میکردم که احیا ممکن نیست. این لحظات، لحظات بسیار سختی است و بیشتر از هر چیزی به لحاظ روحی به من آسیب وارد کرده. متأسفانه ما مشاوری هم نداشتیم که بعد از این حوادث با آنها حرف بزنیم و فکر میکنم این مشکل برای همه بچهها وجود دارد.» او عشق به مردم را تنها انگیزه این کار میداند.
نکته مهمی که در حرفهای این امدادگران وجود دارد کمبود تجهیزات برای امدادرسانی است. بسیاری از آنان از امکانات شخصی برای رفتن به عملیات استفاده میکنند. همه اینها در کنارتوقع مردم از داوطلبان، کار را سختتر میکند درحالی که در کشورهای دیگر شرکتهای خصوصی با پرداخت هزینه بالا این امدادگران را استخدام میکنند تا با سرعت و کیفیت بهترین روند امداد و نجات را برای در کوه ماندگان انجام دهند.
سایر اخبار این روزنامه
یوم الله 9 دی گرامی باد
باید صادقالوعد باشیم
با یک گل بهار شد
فهرست ترک فعل در صنعت نفت
ریشه در ایران دارم
پیامدهای اقتصادی شورش علیه جمهور
فتنهگری، ناشی از نفاق بوده است
رنج کشاورز، گنج صادرات
خنجر بر پهلوی انتفاضه فلسطین
قیمت مرغ عقب نشست
قوانین صادرات محصولات کشاورزی تغییر میکند
فرشتگان کوهستان
پیشنهادات فرهنگی آخر هفته
9 دی؛ حاصل اراده سیاسی یا نیروی تاریخی؟
ناامیدی اجتماعی؛ استراتژی فعلی فتنه گران
معجزه شیلی