روزنامه خراسان
1400/10/09
10 دی 57؛ غوغای «ماشین کشتار» شاه در مشهد
جواد نوائیان رودسری – در مرور وقایع انقلاب اسلامی در مشهد، بدون تردید، اتفاقات روزهای نهم و دهم دیماه سال 1357 را باید اوج مبارزه مردم با عوامل رژیم پهلوی در این شهر بدانیم. درواقع، آنچه به عنوان تجربه مبارزه، طی اتفاقات ماههای قبل، از حمله به حرم مطهر و پس از آن، واقعه حمله به بیمارستان امام رضا(ع) و تحصن 14 روزه مقابل آن، برای انقلابیون حاصل شده بود، در روزهای نهم و دهم دیماه به کار گرفته شد و به گواهی بسیاری از فعالان انقلاب، به شکست قطعی رژیم شاه در مشهد انجامید. در این مبارزات، بیگمان حضور مؤثر و مدیریت مثلث رهبری انقلاب در مشهد، انکارنشدنی است؛ آیتا... سیدعلی خامنهای، آیتا... واعظ طبسی و حجتالاسلام هاشمینژاد که هدایت جریان مبارزه در شهر را عهدهدار بودند. واکنش ماشین کشتار شاه، به این اقدام، چنان که انتظار میرفت، شدید و وحشیانه بود؛ اما نتوانست مردم را نسبت به آرمان و هدفی که داشتند، مأیوس کند. آنچه در پی میآید، مروری است بر حوادث و رویدادهای آن قیام بزرگ و سرنوشتساز در مشهد. شکل گرفتن تظاهرات میلیونی استانداری یکی از معدود مراکز دولتی در مشهد بود که هنوز در اختیار عوامل رژیم پهلوی قرار داشت. 6 دیماه 1357 بود که خبر تحصن کارکنان استانداری و پیوستن آنها به جریان انقلاب، در همه شهر منتشر شد. به منظور حمایت از اقدام انقلابی کارکنان استانداری و جلوگیری از تعرض نیروهای نظامی رژیم به آنها، مثلث رهبری انقلاب در مشهد که شامل حضرت آیتا...خامنهای، مرحوم آیتا... واعظ طبسی و شهید هاشمینژاد بودند، برنامه یک راهپیمایی گسترده را به سمت استانداری، طراحی کرد. مردم بهتدریج در میدان شهدا تجمع و به سمت حرم مطهر حرکت کردند. تجمع اصلی تظاهرکنندگان، مقابل مدرسه علمیه نواب بود. مردم پس از سردادن شعارهای انقلابی، به سمت فلکه حضرت حرکت کردند و از آنجا، وارد خیابان تهران(خیابان امامرضا(ع) فعلی) شدند. هر لحظه بر انبوه جمعیت تظاهرکننده افزوده میشد. حضرت آیتا...خامنهای درباره آغاز این حرکت تاریخی در مشهد میگویند: «در راهپیمایی روز نهم دیماه که مصادف با اول صفرالمظفر بود، قرار شد مقصد راهپیمایی برخلاف معمول، این دفعه باغ استانداری باشد. جمعیت از بالاخیابان(خیابان شیرازی) به طرف فلکه آب(میدان بیتالمقدس) حرکت کرد و از آنجا وارد خیابان عریض تهران شد. اوج و شکوه راهپیمایی در خیابان تهران را هرگز فراموش نمیکنم. در این خیابان شصت متری، تقریباً جمعیت موج میزد و علما پیشاپیش جمعیت بودند. من نگاه کردم و دیدم خیلی از علمایی که تا آن روز دیده نمیشدند، در جمع راهپیمایان حضور داشتند. جمعیت با یک نظم واقعاً شگفتآوری، مانند کوهی آرام، مثل یک قطار عظیم، به سمت استانداری در حرکت بود.» ظاهراً در آن روز، مسیر راهپیمایی تنها خیابان تهران نبوده است. جمعیت زیادی از مردم مشهد نیز، از طریق میدان تقیآباد(دکتر شریعتی) و خیابان بهار، به سمت چهارراه استانداری در حرکت بودند. حضور میلیونی مردم در این راهپیمایی، بیسابقه بود. به اذعان شاهدان، مشهدیهای شرکتکننده در راهپیمایی، به مراتب از شرکتکنندگان در تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورا نیز، بیشتر بودند.با ورود مردم به باغ استانداری، مقدمات سخنرانی حضرت آیتا...خامنهای فراهم شد. ناگاه ورود یک جیپ ارتشی به باغ استانداری، اوضاع را متشنج کرد. با وجود اینکه مسئولان برگزاری راهپیمایی توانستند با کمک مردم، جیپ و سرنشینان آن را از محوطه خارج کنند، اما شلیک چند گلوله و ورود تانکها به چهارراه استانداری، التهاب شدیدی در میان مردم ایجاد کرد. درگیری اوج میگیرد ورود موج نخست نظامیان به چهارراه استانداری و رفتار توام با مماشات آنها، مردم را به این باور رساند که نیروهای ارتش به انقلاب پیوستهاند. حتی در آن روز، برخی از مردم مشهد به استقبال گروه نخست ارتشیها رفتند؛ اما اتفاقات بعدی نشان داد که همه نظامیان در این زمینه، فکر مشترکی ندارند؛ با ورود گروه دوم تانکها و نفربرها، ورق برگشت. گروه دوم، اصولاً برای سرکوب مردم آمده بود. طولی نکشید که تیراندازی به سوی مردم آغاز شد. جمعیت به هرسو فرار میکرد. در چهارراه لشکر، تانکی که پس از تیراندازی به مردم و شهید و مجروحکردن چند نفر، قصد فرار به سمت خیابان عدلخمینی را داشت، وارد صف تظاهرکنندگان شد و افزون بر به شهادت رساندن 5 نفر از بانوان، خودروهای پارکشده در حاشیه خیابان را هم متلاشی کرد. نظامیان گروه دوم که وفادار به رژیم شاه بودند، به فرماندهی سرهنگ کلامی، مردم را به گلوله بستند. درگیری در حوالی چهارراه لشکر پس از آغاز تیراندازی مستقیم نظامیان شدیدتر شد. تعدادی از انقلابیون خود را به هر شکل ممکن، به سرهنگ کلامی رساندند و او را کشتند. حوالی بعدازظهر آن روز، شرایط وخیمتر شد. رهبرانقلاب در خاطراتشان میگویند: «ما در مسجد کرامت، یعنی ستاد عملیات انقلابی مشهد بودیم و با تلفن و تماس و ارتباط با افراد، با جریانها ارتباط داشتیم. به نظر میرسید که یک حرکت حساب نشده و غیرقابل کنترلی در جریان است. مردم به چند کلانتری حمله کرده و آنها را به آتش کشیده بودند و بعضی جاها هم اجتماعات مردمی برپا شده بود.» حمله به مراکز دولتی با تصرف کلانتری 6، واقع در ابتدای خیابان کوهسنگی، اوج گرفت. کارخانه پپسیکولا واقع در خیابان کوهسنگی که متعلق به جریان بهائیت بود نیز، در آتش سوخت. مردم خشمگین به مرکز فرهنگی ایران و انگلیس، واقع در خیابان کوهسنگی، مقابل بیمارستان مادر(امروزه کمی بالاتر از زیست خاور قرار دارد) حمله کردند و آنجا را هم آتش زدند. این اتفاق برای مرکز فرهنگی ایران و آمریکا در خیابان قائم نیز، روی داد. ساعتی بعد، با شلیک گلوله از اداره آگاهی، واقع در خیابان پاستور، به سوی تظاهرکنندگان، مهندس محمد سالیانی به شهادت رسید. این اقدام باعث حمله مردم به اداره آگاهی و به آتش کشیدن آن شد. التهاب مشهد در شب دهم دی شبهنگام و در حالی که شهر همچنان به دلیل وقایع روز نهم دیماه ملتهب بود، علما و رهبران انقلاب در مشهد، در منزل آیتا...العظمی سیدعبدا... شیرازی جمع شدند تا چارهای بیندیشند. آمار شهدا و مجروحان مشخص نبود، اما گزارشها از شهادت تعداد زیادی از مردم بیدفاع خبر میداد. آیتا... خامنهای در خاطرات خود، درباره وقایع این شب میگویند: «آن شب ما منزل آقای شیرازی بودیم. پسر ایشان با اویسی(فرمانده نیروی زمینی و گارد شاهنشاهی) تماس گرفت. با هم صحبت کردند. ایشان به اویسی گفت که آقا (آیتا...العظمی شیرازی) به شدت از عملیاتی که فرماندهان نظامی در این شهر انجام دادهاند، ناراحت هستند. اویسی با لحنی بسیار تند گفت: من شدت عمل را بیشتر خواهم کرد و میگویم همه را بکشند. او با کمال وقاحت به جای اینکه عذرخواهی کند و یا وعدهای بدهد و یا ملایمتی نشان بدهد، گفت که من شدت عمل به خرج خواهم داد و به این صورت تهدید کرد.» در همان شب، مردم چند نفر از مأموران بازداشتشده را به بیت آیتا... العظمی شیرازی آوردند. خشم مردم به دلیل جنایات رژیم در روز 9 دی، خارج از تصور و کنترل بود. آنها اصرار داشتند که مأموران باید به دلیل تیراندازی به مردم، همانجا اعدام شوند که نصایح علما مانع از اقدام عجولانه آنها شد؛ اما ساعاتی بعد و در حالی که تعدادی از انقلابیون سعی در خارج کردن و نجات نظامیان از حلقه محاصره مردم خشمگین داشتند، آنها به دست چند نفر ناشناس کشته شدند. آغاز «یکشنبه خونین» پاسخ ارتشبد اویسی به تماس فرزند آیتا...العظمی شیرازی، تقریباً علما و رهبران انقلاب را در شهر مشهد مطمئن کردهبود که فردا، هر تظاهراتی به شدت سرکوب میشود؛ اما دیگر امکان اطلاعرسانی وجود نداشت. به دستور فرمانده لشکر 77، اجساد سربازان و مأمورانی که در وقایع روز قبل کشته شدهبودند، در مراسم صبحگاه ارتش به نمایش گذاشتهشد. این اقدام برای تحریککردن نظامیان علیه مردم بود. گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد تعدادی از این قتلها، به وسیله افراد مشکوک و احیاناً مأموران رژیم انجام شده است؛ آنها با این اقدام در پی واداشتن سربازان، درجهداران و افسران به شدت عمل در مقابل اعتراضات مردمی بودند. در نخستین ساعات صبح روز یکشنبه، دهم دیماه سال 1357، حرکت تانکها در شهر، زمین را به لرزه درآورد. مأموران رژیم، هر جنبندهای را هدف قرار میدادند. تجمع انقلابیون مقابل باغ ملی و مهمانسرای ارتش، با آتش سنگین مسلسلها متفرق شد. «قاسم صفریان» یکی از شاهدان عینی این وقایع، در خاطرات خود مینویسد:«به باغ ملی که رسیدیم، صدای گلولهها نزدیک بود و صدای مسلسل قطع نمیشد. همه را به گلوله میبستند. یک کشتار وحشیانه مقابل نانوایی چهارراه لشکر شد.» سیل مجروحان و شهدا به سمت بیمارستان امامرضا(ع) جاری شده بود. مأموران رژیم حتی خودروهای پارکشده را هم، هدف قرار میدادند. آیتا...خامنهای در یکی از سخنرانیهایشان درباره وقایع روز دهم دیماه سال 1357 در مشهد، میگویند: «آن روز، روز عجیبی بود. خبرهایی که میرسید، نشاندهنده کمال وحشیگری و جنایت دستگاه[حاکم] بود. از جمله خبرها این بود که ماشینهای ارتشی در خیابانها راه افتادهاند و هرجا صف نفت یا صف نان که آن روزها زیاد دیده میشد، [میدیدند،] به رگبار میبستند. [در] چهارراه نادری(شهدا) و خیابانهای اطراف، حملات سختی انجام شد.» این در حالی بود که بر اساس گزارشهای رسمی شهربانی رژیم، در آن روز تعداد اجتماعات بسیار کمتر از روز نهم دیماه بود. انقلابیون که نمیتوانستند شاهد شهادت برادران و خواهرانشان باشند، دست به مقاومت زدند. ساختمانی نظامی در چهارراه شهدا به تصرف نیروهای مردمی درآمد و اسلحههای موجود در آن مصادره شد. درگیری در این محل بسیار شدید بود؛ به طوری که ساعت 11 صبح، نیروهای نظامی رژیم به فرماندهی سرهنگ فریدونی و سرتیپ خسروداد، خود را به خیابان شیرازی رساندند و کوشیدند با تیراندازی مستقیم به مردم و وارد آوردن تلفات سنگین، جمعیت را متفرق کنند. همزمان دستگیری گسترده معترضان آغاز شد؛ مرد، زن، کودک، پیر و جوان برای مأموران فرقی نداشت؛ آنها همه را بازداشت میکردند. سرانجام نظامیان رژیم، با استفاده از سلاحهای سبک و سنگین، مردم را از حوالی چهارراه شهدا متفرق کردند. اطراف بیت آیتا...العظمی شیرازی نیز، غوغایی برپا بود. تعداد زیادی از افرادی که اطراف بیت این مرجع تقلید حضور داشتند، هدف گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. کشتار و وحشیگری عوامل رژیم پهلوی در یکشنبه خونین مشهد، تا بعدازظهر ادامه داشت. در این واقعه، دهها نفر از مردم مشهد به شهادت رسیدند و صدها تن مجروح و بازداشت شدند، اما این جنایات نتوانست باعث بقای رژیم و تداوم تسلط بر شهر مشهد شود. اقدامات روزهای بعد و مبارزات مداوم مردم با مأموران، خیلی زود باعث عقبنشینی رژیم در مشهد شد و مردم، اداره شهر را به طور کامل در اختیار گرفتند.
سایر اخبار این روزنامه
منفعت 3 تا 27 برابری ثروتمندان ازارز 4200
روایت روستاییهایی که شماره مستقیم حاج قاسم را داشتند
زندگی در باریک ترین خانه جهان
مالیات و عوارض به سود خودروهای خارجی !
شب خفت بار ابومازن
چرایی پاسداشت ۹ دی
10 دی 57؛ غوغای «ماشین کشتار» شاه در مشهد
وضعیت فوق بحرانی فرونشست
تاکید رئیسی بر حفظ بزرگ ترین سرمایه دولت بازدید سرزده اژه ای و روایت قالیباف از حماسه 9دی
فرجام محصولات برگشت خورده
مهم ترین اتفاقات ۲۰۲۱
آدمکُشی فرجام دوستی های خیابانی!
سرکی در راسته صابونپزها