روزنامه شرق
1400/10/09
روایتی از یک عقل ستیزی تاریخی
روایتی از یک عقل ستیزی تاریخی محمدجواد لسانی لازم است پیش از ورود به متن کتاب نویسنده و محقق، دکتر سیدمجتبی رکاوندی، بیان شود که نمیتوان حضور فعال عقل را در ساحت دین، پنهان کرد. مولا علی(ع) شاگرد اول قرآن، در حقانیت این مطلب، تعبیر روشنی در خطبه اول نهجالبلاغه دارد: «و یثیروا لهم دفائن العقول» «انبیا آمدند خاکها را کنار بزنند تا گنجینههای خرد را برای انسانها برانگیزند». در این راستا به این چند سطر از مقدمه کتاب نویسنده بهشهری دقت کنید: «قرآن و سنت درواقع برای بعثت عقل برهانی پدیدار شده... هدف مؤلف دفاع از عقلانیت دینی است. در این میان معارضه با عقلانیت در اسلام تاریخی از نمادهای مبارزه با عقلانیت دینی قلمداد میشود»(ص ۷). این ودیعه الهی، به وقت هر مباحثه فکری، زنگ خطر را برای یک خردورز به صدا درمیآورد. تا زمانی که یک راهپیما، عقل را بهعنوان چراغ، در اعماق ضمیرش، روشن نسازد، همواره در ظلمت پیرامون باقی میماند و از تعلقات کهنه ذهنش نگهبانی میکند. چهبسا ممکن است یک متعصب خشک، در عمر طولانی خویش، با دلایل روشنی روبهرو شود اما آنها را یکبهیک سرکوب کند، مبادا که انبار ذهنش تهدید شود. اما بر عکس او، فردی که عقلانیت اساس کار اوست، اگرچه بسیار هم به نحله خویش دلخوش باشد، بازهم با رسیدن برگ سبز دلیلی از راه به تردید میافتد و از فرآورده ذهنش دل میکند تا گوهر حقیقت را دریابد. زیرا یک دیدهبان هوشیار در اعماق وجودش بیدار است تا او را همواره به چالش بکشد. این، کار روزانه یک انسان خردپیشه است اما یک فرد عقلستیز، به هیچ برهان بیرونیای اجازه بالندگی نمیدهد و آنها را در اختناق نگه میدارد، همین عادت برایش دو اشکال اساسی ایجاد میکند زیرا محال است هیچ انسانی در حالت طبیعی ذهن، با خودِ منطقی خویش در ستیز افتد و آنچه را که بدیهی است، بهراحتی نفی کند. دیگر آنکه اگر عقل، بیانگر حقیقت است و خدا نیز همیشه در سمت حقیقت ایستاده، پس چگونه ممکن است که حقیقت با حقیقت، باهم درافتند؟ کتاب هاشمیرکاوندی عنوان فکورانهای دارد؛ «عقلستیزی در اسلام تاریخی». درواقع این کتاب، خواسته است اسلام حقیقی را از اسلام تاریخی تمییز دهد و «اینهمانی» نابجا و درهمتنیده در تاریخ را از هم تفکیک کند. اگر پویندهای بخواهد جریانهای فکری تاریخ اسلام را از نخست تا اکنون بررسی کند، به همین دو جریان نیرومند برمیخورد که در رقابتی فراتر از هزارسال، همچنان با هم در میدان نبرد ماندهاند. یکی از آن دو جریان، دارای اصالت و ریشهای از متن زلال وحی است و برای آن، ریلی ترسیم شده با دو خط موازی وحی و عقل که میتوانند سالک راه را پشتیبانی کنند. در پهنه تاریخ، جریان دوم بهعنوان رقیب اولی توانسته به حاکمیت برسد و اسلام تاریخی را رقم بزند. این گروه، عقلستیز است و درکی از جایگاه عقل براساس آموزههای دینی ندارد.
متأسفانه، کتاب دراینباره کمتر نوشته شده و عالمان بیداری چون مرتضی مطهری اعلام خطر کردهاند؛ «تقریبا مقارن با ظهورِ صفویه در ایران جریانی پیش آمد و فرقهای ظاهر شدند كه حق رجوع مردم عادی را به قرآنِ مجید ممنوع دانستند، مدّعی شدند كه تنها پیغمبر و امام حق رجوع به قرآن دارند دیگران عموما باید به سنت یعنی اخبار و احادیث رجوع كنند... رجوع به اجماع و عقل را نیز جایز ندانستند... ازاینرو این گروه «اخباریین» خوانده شدند» (آشنایی با علوم اسلامی ۳، ص۲۱).
نویسنده کتاب عقلستیزی در اسلام تاریخی، ضرورت بیان این مسئله را دریافت و دهه 80 خورشیدی برای شرح این ستیزه، اقدام به نگارش کتاب کرد تا این رساله روشنگر را در تهران انتشار دهد اما این تصمیم در آن سالها با ناشر مربوطه به تحقق نرسید. سرانجام او ناچار شد این اقدام شایسته را در شهر مشهد، با مؤسسهای آگاه به نام نشر محقق، جامه عمل بپوشاند. کتاب دارای یک پیشگفتار در حدود ۷۰ صفحه است با عناوینی چون قرآن و برهان، دو منبع شناخت، نقش سنت در شناخت اسلام، ظهور حدیثگرایی در اسلام تاریخی، پدیده جعل حدیث علت بیاعتمادی به احادیث، عدالت صحابه مناط پذیرش حدیث و همچنین عرضه حدیث بر قرآن و برهان. سپس بخشهای سهگانه کتاب دکتر هاشمیرکاوندی آغاز میشود؛
بخش نخست، عقلستیزان حنبلی که در تحلیل این فرقه در تقابل با عقلانیت اعتزالی است و همچنین وضعیت آنان تا عصر متوکل عباسی بررسی شده است.
در بخش دوم با عنوان عقلستیزان اشعری به عقاید اصولی ابوالحسن اشعری پرداخته شده و نقش قدرت سیاسی در گرایش به اشعریت تحلیل شده است. همچنین در این بخش اشعریگری، پایان بخش رنسانس علمی سده چهارم هجری قلمداد شده و گسترش آن به منزله انحطاط عقلانیت در اسلام تاریخی تلقی شده است. از بزرگان این فرقه از محمد غزالی و فخر رازی نام برده شده و در مجموع اشاعره را عاملان عقبماندگی جهان اسلام دانسته است.
بخش سوم و پایانی کتاب، درباره نظریه عقلانیسازی کلام و فقه تشیع بحث شده است. از ابن ادریس با تعبیر طراح منبعیت عقل نام برده شده و سلسله صفویه را زمینهساز ظهور اخباریگری به شمار آورده. همچنین به عقاید مؤسس آن که ملا امین استرآبادی است پرداخته شده. و نهایت آنکه منازعه صوری فقیهان اخباری و اصولی بررسی شده است.
خوب است برای آشنایی با این ستیز تاریخی، بخشهایی از کتاب بررسی شود؛
«عقلگرایان که بیشتر در حوزه علم کلام، بهویژه کلام معتزلی ظاهر شدند... در تعارض بین حکم عقل با ظاهر آیات و روایات به تأویل پرداخته و در تبیین مسائل به اقوال و آرای فیلسوفان و مکاتب بیگانه نیز استناد میکردند... (اما) حدیثگرایان که اکثریت مسلمانان و عالمان عوامپناه را شامل میشدند، با منع تفکر و تدبر در قرآن و روایات، بهطورکلی ظاهر حدیث را جانشین عقل و معارض با عقلانیت تلقی کرده و آن را عملا در جایگاه برتر از قرآن قرار داده و از آن بهعنوان منبع اصلی شناخت اسلام استفاده کردند و کمبود و نبود حدیث را نیز با منابع دیگری مانند قیاس و اجماع و عمل صحابه و مصالح مرسله جبران نمودند و استحسانات فقهای ظاهرنگر و عوامپناه را بر جای عقلانیت دینی قرار دادند و فتاوای آنان را حکم الهی قلمداد نمودند و بدین منوال باب عقلانیت و اجتهاد راستین در حوزه دینشناسی را به رکود کشانده و قرنها جامعه مسلمان را گرفتار تحجر ساختند...» (ص ۳۰ کتاب). درواقع نویسنده خواسته درد کهنهای را گوشزد کند و شیوه کار حدیثگرایان را با شاهد مثالهای معتبری چنین بیان کند: «محمدسعید دمشقی رجالی معروف که برای هزاران حدیث مشهور سندسازی کرده میگفت: وقتی کلام نیکو باشد، ترس ندارد که برای آن سند قرار دهم» (ص ۶۵ کتاب، سندها در پاورقی؛ فجرالاسلام ص ۲۱۲، صحیح مسلم ج ۱ ص ۲۲). این نشان میدهد که جعل حدیث در ازمنه تاریخ با توجیهاتی انجام میپذیرفته. چنانچه نویسنده در صفحه ۶۶ کتابش مینویسد؛ «در قرن دوم هجری کافی بود که یک فقیه و محدث با اطلاع از شرح احوال صحابه معروف نام یکی از آنها را در آغاز سند گفتار خود بهعنوان حدیث نبوی ذکر کند و یا یک حدیث مرسل و منکر و یا مدّرج (درهمریخته) و مدّلس (دارابودن خدعه در متن سند) را با نام یاران پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) همراه سازد یا برای خبر واحد، سندهای متعدد جعل کند و آن را به خبر متواتر تبدیل نماید، دیگر آن حدیث برای همیشه صحیح و معتبر قلمداد میشده است. به همین لحاظ ابن خلدون بر محدثان متقدم خرده میگیرد که چرا بهجای عنایت به متن حدیث، همه تلاش خویش را مصروف شناخت زنجیره سند میکنند» ( مقدمه ابن خلدون ص ۴۵۰). اما نویسنده محترم راه شناختی متقن پیشنهاد میکند که فرمودهای علویست: «بر شما باد فهم و تفکر نه نقل گفتهها، سفیهان در روایت میکوشند و عالمان در درایت» (ص ۷۲). اما بنا به تحقیق هاشمیرکاوندی، در تاریخ بزرگانی آمدهاند که در برابر تحجر قد علم کردند که از آن شمار میتوان به شیخ مفید و شاگردانش سیدمرتضی و شیخ طوسی اشاره کرد. (ص ۷۶)
شایان ذکر است که در سده نخست اسلام، معاویه و دیگر حاکمان اموی به حمایت از این گروه متحجر با نامهای مرجئه و مجبره پرداختند (مأمون عباسی یک استثنا در میان خلفا بود که به حمایت از عقلگرایان معتزلی پرداخت. (ص ۹۷) همچنین با تأسیس آل بویه در سده چهارم، آزادی تفکر تقویت شد و تکفیر دانشمندان، پایان گرفت و سبب رشد حکمت و علوم روز مثل نجوم شد. (ص ۱۱۱) متأسفانه این آزادیهای فکری در خط تاریخ بسان آذرخشهایی آمده و رفتهاند و بهویژه با آمدن صفویان، تداوم راه عقلی بسته ماند. البته با زوال این سلسله و آمدن نادرشاه، تنفسی برای اهل فکر شد. اما اوج ثمردهی متحجران را باید در القابی چون ظلالله برای سلطان قاجار جستوجو کرد. (ص ۱۸۸) نهایت آنکه این کتاب مجموعا توانسته حق مطلب را ادا کند. میماند چند نارسایی جزئی مانند کاربرد واژگان غریبی مثل مناط و مفضال و... که خوب بود نویسنده به سراغ معادلهای فارسی میرفت. همچنین امید میرود که در چاپهای بعدی، ترتیب تاریخی رویدادهای این دو جریان در صفحات رعایت شود تا آشفتگی آن برطرف شود. در پایان لازم است از طرح زیبای روی جلد کتاب یاد کرد که نشانی از محاکمه گالیله دارد و با هاله سیاهی بر پیرامون آن، میتوان فرجام تاریک عقلستیزی را دریافت و تمرین خردورزی و آزادی فکری را در میان اهل مدرسه یادآور شد تا انسداد رشد و توسعه ملی از میان برداشته شود.
سایر اخبار این روزنامه
دامگه مهاجرت
دستاورد ۲ساله مجلس اصولگرایان
چرا با طرح بنزین مخالفم
دیدار اخیر روحانی با رهبر انقلاب دیداری معمولی بود
وعدهای ندهیم که نتوانیم به آن عمل کنیم
خبرگانی که آزمون ندادند
روسیه و چین ایران را متقاعد کردند روی پیشنویس دولت قبل مذاکره کند
خطر تعلیق برای ۱۰ هزار یورو
ابقای بختیاری در ریاست انجمن مدیران روزنامههای غیردولتی
واکنشها به درگیری یک روحانی با یک زن
زخم یک جنایت بر پیکره لوت
سردرگمی ملت
روایتی از یک عقل ستیزی تاریخی
بيژن و منيژه (۵)
پاسخ سازمان برنامه و بودجه به یک یادداشت