قمه کشی وسط سینما و در منطقه مرفه نشین!

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعراء:خشونت استفاده از زور فیزیکی یا کلامی به منظور قراردادن دیگران در وضعیتی برخلاف خواسته شان است.کلمه خشونت طیف گسترده‌ای را پوشش می‌دهد. خشونت می‌تواند از درگیری فیزیکی بین دو انسان تا جنگ و نسل‌کشی که کشته شدن میلیون‌ها نفر، گسترده شود.خشونت حالتی از رفتار است که با استفاده از زور فیزیکی یا غیر فیزیکی و کلامی فرد خشن خواسته خود را به دیگران تحمیل می‌کند. خشونت ممکن است در اثر خشم اتفاق بیفتد. این کلمه از نظر لغوی به معنای خشکی، تندی و سختی است.وجود خشونت در سطوح مختلف جامعه تا حدودی نرمال است و در تمام جوامع نیز دیده می‌شود اما این روزها خشونت و درگیری فیزیکی به وفور در سطح جامعه ما دیده می‌شود. در گذشته خشونت‌های فیزیکی و درگیری‌های بدنی در طبقات پایین جامعه، حاشیه شهر‌ها و یا به اصطلاح پایین شهر غالبا دیده می‌شد اما اکنون در محله‌های ثروتمند نشین جامعه نیز ما شاهد بروز انواع خشونت‌های فیزیکی، درگیری و نزاع هستیم. به تازگی خبری منتشر شده است که حاکی از قمه کشی در سالن سینما است.به نظر می‌رسد خشم پنهان در جامعه ایران چنان گسترش پیدا کرده است که وقوع انواع خشونت‌ها حتی درگیری‌های فیزیکی در طبقات مختلف جامعه شایع شده است.
>قمه کشی در سالن سینما
جمعیت محدودی که سه شنبه ۷ دی به تماشای فیلم سینمایی «گشت ارشاد ۳» به کارگردانی سعید سهیلی نشسته‌ بودند، با اتفاق عجیبی مواجه شدند، بوی سیگار، صدای اعتراض مخاطبان، صدای داد، روشن شدن چراغ‌های سینما، توقف پخش فیلم و چاقوکشی در سالن سینما. مدیر پردیس سینمایی کورش در این باره گفت: «متاسفانه سه‌شنبه، حوالی ساعت ۲۳ در سالن سینما کورش، دو تماشاگر که در حالت عادی نبودند و چاقو هم داشتند، هنگام تماشای فیلم شروع به سیگار کشیدن می‌کنند، چند نفر از تماشاگران به آن‌ها اعتراض می‌کنند و بین آن‌ها درگیری پیش می‌آید و خاطیان با کمک حراست به بیرون برده می‌شوند و بعد نیروی انتظامی آن‌ها را دستگیر کرد، امروز هم به دادسرا اعزام شدند تا هم بخاطر حمل سلاح سرد هم شرایط غیر طبیعی محاکمه شوند.ما از لحاظ موقعیت، امکانات و حتی از لحاظ قانونی، توانایی این را نداریم که تک تک افرادی که وارد سالن سینما می‌شوند را چک کنیم تا چیزی همراهشان نباشد و این موضوع هم اتفاقی نیست که در اختیار سینما بوده باشد. خود مجتمع هم شکایتی تنظیم کرده و امیدواریم این دوستان به نتیجه کارشان برسند.»سرتیپی درباره علت رسانه‌ای نکردن این موضوع گفت:
«قمه کشی در سینما اتفاقی عادی نیست اما وقتی خدا را شکر کوچک‌ترین آسیبی به کسی وارد نشده، دلیلی نداشت که مردم را نگران کنیم.»


>دژ کارکردی ارکان اصلی جامعه
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و روانشناس اجتماعی در این باره به آفتاب یزد گفت: «این پدیده دلایل روانشناسی و جامعه شناسی دارد.دلیل روانشناختی قضیه مشخص است؛ معمولا کسانی که اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا شخصیت مرزی دارند، بیشتر اقدام به خشونت نسبت به افراد دیگر جامعه می‌کنند. همینطور افرادی که خشم متراکم دارند به این نوع اقدام‌ها دست می‌زنند. بنابراین از منظر روانشناسی برخی از اختلال‌های شخصیتی و خلقی که باعث پایین آمدن آستانه تحمل افراد می‌شود، خیلی سریع تبدیل به اضطراب و اضطراب تبدیل به خشم و خشم تبدیل به پرخاش می‌شود. در بعد جامعه شناسی وقتی که ارکان اصلی جامعه ( نهاد آموزش، اقتصاد، سیاست و خانواده ) دچار دژکارکردی شوند طبیعتا فضایی در جامعه ایجاد می‌شود که عدم تعادل به عنوان خوانش برتر و مسلطی است که همه ارکان جامعه را به سمت بیماری می‌کشاند و انواع آسیب‌ها را از خود بروز می‌دهد که یکی از آن‌ها افزایش بروز خشونت است. در جامعه که مردم افسرده هستند، اضطراب بالایی را تجربه می‌کنند و امید به بهبود زندگی خیلی برای آن‌ها مشخص نیست خشونت و بروز آن به شدت دیده می‌شود.»
>خشم نهفته
وی ادامه داد:« بخش اعظمی از مردم بر اساس یک تجربه زیسته حداقل یک دهه گذشته امیدی به آینده و حتی سال بعد ندارند. طبیعتا آستانه تحمل این مردم پایین است و این آستانه تحمل پایین به آن‌ها اضطراب می‌دهد و اضطراب باعث خشم نهفته در آن‌ها می‌شود که منشاء آن نیز اجتماعی است. وقتی که کوچکترین تلنگری در این جامعه به وجود می‌آید کلاهک کوه آتشفشان برداشته می‌شود و میزان زیادی خشم و پرخاش برون ریزی می‌شود که هیچ ربطی به آن اتفاق مشخص ندارد.آن اتفاق می‌تواند سیگار کشیدن، تصادف ساده یا اختلاف نظر باشد اما گاهی به درگیری‌هایی منجر می‌شود که در آن افراد زخمی می‌شوند یا به قتل می‌رسند. همه این موارد ناشی از خشم نهفته جامعه است که درجای خودش نمی‌تواند برون ریزی شود. مثلا فرد مشکل اقتصادی دارد به دم مجلس می‌رود و اعتراض می‌کند اما با برخورد افراد مواجه می‌شود. خب طبیعی است که این خشم در او باقی می‌ماند و در جای دیگری خودش را نشان می‌دهد.خشم جا به جا می‌شود ولی از بین نمی‌رود و تنها اشکال آن تغییر می‌کند. در نتیجه بخشی از علت این خشم‌هایی که امروز در سطوح مختلف جامعه می بینیم در این جا است. »
>خشونت عریان
این کارشناس ادامه داد:« بخش دیگر این موضوع خشونت عریانی است که در جامعه ما وجود دارد. فرد درون خانه خشونت می‌بیند، در مدارس خشونت کلامی و فیزیکی را تحمل می‌کند و یا در سطح جامعه برخورد‌های چند سال گذشته را در بین مردم و دستگاه‌های انتظامی می‌بیند و به صورت عریان خشونت را می‌بییند طبیعتا خشونت به همراه خود خشونت می‌آورد.خشونت یک امر آموختنی است و افراد از منشاء‌های گوناگون آن را یاد می‌گیرند و در مقاطع مختلف آن را بروز می‌دهند.اگر در جامعه‌ای خشم و خشونت زیاد دیده می‌شود به این معنا است که تب سنج جامعه نشان می‌دهد که جامعه تب کرده و بیمار است.اگر میزان خشونت کم باشد طبیعی است ولی زمانی که خشونت از نرم بالاتر می‌رود دیگر ربطی به افراد به صورت فردی ندارد بلکه بیشتر به تحلیل‌های اجتماعی باز می‌گردد.»
>عدم برخورد خشونت آمیز در مقابل اعتراضات
وی در پاسخ به این سوال که در این شرایط باید چه کاری انجام شود، گفت:«اولین و مهمترین کاری که مسئولین باید یاد بگیرند و آن را انجام دهند این است که در مقابل اعتراضات مردم برخورد خشونت آمیز نداشته باشند.تا جای ممکن برای اعتراضات مانند همه جای دنیا جایی را در نظر بگیرند. برای مثال در لندن یک مکان مشخص برای اعتراض مسالمت آمیز مردم وجود دارد و پلیس آنها را هدایت می‌کند تا به درگیری و خشونت کشیده نشود یا در فرانسه معمولا در خیابان شانزه لیزه این اتفاق رخ می‌دهد. ما باید یک همچنین جاهایی داشته باشیم که مردم اعتراضات خود را به شکل مشخص نشان دهند و به درگیری و خشونت کشیده نشود. از سوی دیگر ما باید ریشه‌های خشم و پرخاش را در مردم پیدا کنیم.ریشه خشم و پرخاش مردم نارضایتی آنها از وضعیت اقتصادی و اجتماعی است. دولت باید بتواند در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برای این دو مورد کاری انجام دهد که خشم عمومی کاهش پیدا کند تا خدایی نخواسته امنیت عمومی را دچار مخاطره نکند و این خشم کاهش پیدا کند تا غیرقابل کنترل نشود.»
>ایجاد حق به وسیله خشونت
امیر محمود حریرچی جامعه شناس نیز در این باره به آفتاب یزد گفت:«بر اساس آمار در تهران روزانه بالای 300 مورد نزاع وجود دارد.این نزاع‌ها و وقوع آن‌ها در جامعه ما رواج پیدا کرده است و پشتوانه قانونی‌ای برای حل آن وجود ندارد. افراد به دنبال آن هستند که با خشونت برای خود حق ایجاد کنند و این مهم کاملا مشهود است. شرایطی است که افراد فکر می‌کنند با استفاده از خشونت می‌توانند برای خود حق ایجاد کنند. برای مثال پشت بسیاری از تصادف‌های رانندگی ساده نزاع‌هایی پیش می‌آید که آغاز‌کننده آن‌ها فرد مقصر است.مسئولین باید هزینه نزاع را در جامعه بالا ببرند تا کسی نتواند از نتایج کار و خشونت‌های خود فرار کند. اگر کسی امنیت اجتماعی را به خطر بیندازد باید برای آن تاوان‌ سنگینی را بپردازد. بسیاری
از نزاع‌ها و خشونت‌های فیزیکی تحت تاثیر مصرف مواد مخدر صنعتی اتفاق می‌افتد که اتفاقا طبقه بالای جامعه دسترسی بهتر و بیشتری به آن‌ها دارند.این موارد انسان‌ها را از خود بیخود می‌کند و وضعیتی را به وجود می‌آورد که فرد نمی‌داند دارد چه کاری را انجام می‌دهد و مصرف این نوع مواد مخدر در جامعه ما شدیدا شیوع دارد و دسترسی به آن بسیار آسان است. اگر امنیت یک جامعه به هم بخورد تمام ارکان آن جامعه در معرض خطر قرار می‌گیرند. خشونت در جامعه ما به صورت محسوس در میان تمام طبقات اجتماعی دیده
می‌شود.»