اشرف غنی به حرف آمد؛ چه دیر، چه بی‌فایده!

آفتاب یزد- رضا بردستانی: رئیس جمهوری پیشین افغانستان از تصمیم خود برای فرار از کشور دفاع کرد و یادآور شد که برای جلوگیری از ویرانی کابل دست به این اقدام زده است. محمد اشرف غنی در نخستین گفتگوی رسانه‌ای خود پس از ترک خاک کشورش که به اعتقاد برخی تحلیل‌گران کلید فتح نهایی افغانستان را به دست طالبان داد به شبکه بی‌بی‌سی گفت که به صورت ناگهانی و پس از آنکه از سوی نیروهای امنیتی به ناتوانی در دفاع از پایتخت مجاب شده تصمیم به فرار گرفته است. وی در این مصاحبه خطاب به نیک کارتر، رئیس پیشین ستاد ارتش بریتانیا که با وی در برنامه «امروز» رادیو۴ بی‌بی‌سی گفتگو می‌کرد گفت وقتی از خواب بیدار شد هرگز تصور نمی‌کرد باید آخرین روز حضور خود در کشورش را سپری کند. آقای غنی سپس افزود تنها زمانی که هواپیمای او کابل را ترک کرد کاملا به این باور رسید که زمان خروج وی از افغانستان فرا رسیده است. وی به رئیس پیشین ستاد ارتش بریتانیا که دیگر میهمان برنامه «امروز» در رادیو۴ بی‌بی‌سی بود گفت طالبان تعهد داده بودند که وارد کابل نشوند. وی در این خصوص تصریح کرد که روز فرار وی جنگجویان طالبان توافق کرده بودند وارد کابل نشوند اما «دو ساعت بعد چنین نشد.» محمد اشرف غنی بدین ترتیب با ورود طالبان به دروازه‌های کابل کشورش را به مقصدی اعلام نشده ترک کرد.
وی در گفتگو با فرمانده ارشد پیشین ارتش بریتانیا تاکید کرد که در آخرین ماه‌های ریاست بر دولت افغانستان از سوی شرکای بین‌المللی تحت فشار بوده و اختیاراتش در مقابله با نیروهای طالبان روز به روز محدودتر و کم‌تر شده بود.
> آماده پاسخ‌گویی در برابر دستگاه دروغ‌سنج هستم
غنی همچنین در واکنش به اخباری که در خصوص فرار او با چمدان‌های پر از پول منتشر شده می‌گوید که آماده است برای تحقیقات از او در باره این ادعاها از دستگاه دروغ‌سنج استفاده شود. محمد اشرف غنی در این گفتگو خود را قربانی معرفی کرده و در نهایت به منتقدانش حق داده است که اینگونه در خصوص او قضاوت کنند زیرا به گفته آقای غنی، او به شریک‌های بین‌المللی خود اعتماد کرده بود. وی درعین‌حال تاکید کرده که از وی چهره‌ای منفی ترسیم شده و این در حالیست که به گفته او هرگز این فرصت را نیافته تا با طالبان مذاکره کند. رئیس جمهوری پیشین در این خصوص تاکید کرده که گفتگوها با شبه‌نظامیان طالبان عمدتا از سوی زلمای خلیل‌زاد، فرستاده پیشین آمریکا در امور افغانستان انجام می‌شد و مذاکره با طرف درگیر عملا با حذف دولت به مسئله‌ای مختص آمریکا تبدیل شده بود.


همیشه این گونه است که برای «فراری»، همه‌ی راه‌های دفاع مسدود است؛ این قاعده شامل اشرف غنی نیز می‌شود؛ او معتقد است اگر می‌ماند وضعیت افغانستان شبیه یمن و سوریه می‌شد، در پاسخ خواهد شنید؛ مگر الان وضعیتی بهتر پیش روی مردم افغانستان نهاده شده است؟ حمدالله محب می‌گوید: «اگر می‌ماند اعدامش می‌کردند» در پاسخ باید گفت: «پس چرا عبدالله عبدالله و حامد کرزی را اعدام نکردند؟!» اشرف غنی می‌گوید: «بزرگترین اشتباه او اعتماد به آمریکا بود» در پاسخ خواهد شنید: «مگر آمریکایی‌ها را نمی‌شناختید آن هم شمایی که بیشترِ عمر خود را در آمریکا به سر بردید؟» او می‌گوید: «وقت نکرده دمپایی‌های خود را عوض کند و کفش بپوشد و این یعنی وقت نداشته با خود پولی بیاورد!» در پاسخ خواهد شنید: «اقامت در گران‌قیمت‌ترین هتل‌های امارات متحده اولین نشانه‌ای است که این ادعا را رد خواهد کرد!»
> داستان یک فرار بی‌سرانجام
محمد اشرف‌غنی، رئیس جمهوری افغانستان روز ۲۴ مرداد سال جاری، همزمان با رسیدن طالبان به دروازه‌های کابل، کشور را به مقصدی اعلام نشده ترک کرد. غنی بعد از خروج از افغانستان در فیسبوک خود اعلام کرد که «برای جلوگیری از خونریزی» کشور را ترک کرده است. این اقدام غنی که حالا دیگر کنار نام او نوشته می‌شد: «رئیس جمهوری که گریخت!» با انتقاد تند بعضی چهره‌های سیاسی افغانستان مواجه شد که او را به «فرار از مسئولیت» متهم کردند از جمله «کرزی» که خروج رئیس جمهوری از افغانستان را تاسف بار توصیف کرد.
محمد اشرف غنی دوبار در انتخابات افغانستان - بعداز اختلاف‌های فراوان - پیروز اعلام شد و به ریاست جمهوری رسید. غنی ۷۲ساله و فارغ التحصیل
دکترای انسان‌شناسی از دانشگاه کلمبیای نیویورک در آمریکا است. او که از نظر قومی پشتون است، سال‌های جنگ و ناآرامی در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ را خارج از کشور گذراند و به عنوان استاد دانشگاه در آمریکا، و بعد با بانک جهانی و سازمان ملل متحد همکاری کرد. بعد از حمله آمریکا از سازمان‌های بین‌المللی خارج شد، به کابل بازگشت و به عنوان مشاور حامد کرزی مشغول کار شد. در آغاز به عنوان وزیر اقتصاد دولت حامد کرزی معرفی شد اما خیلی زود با او دچار اختلاف شد و از دولت کنار رفت و به ریاست دانشگاه کابل رسید. در این دوره او به عنوان چهره‌ای اصلاح‌طلب شناخته شد.
غنی در سال ۱۳۸۸ در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نامزد شد، اما تنها با چهار درصد آرا، چهارم شد. با این حال او همچنان در سیاست افغانستان باقی ماند. مقام بعدی او نظارت بر کمیته‌ای برای انتقال امنیت کشور از ناتو به نیروهای داخلی بود. وی در سال ۱۳۹۳ به عنوان یک تکنوکرات بار دیگر وارد انتخابات و پیروز اعلام شد. اما در همان آغاز عبدالله عبدالله رقیب او، نتایج انتخابات را نپذیرفت و تشکیل سومین دولت منتخب افغانستان بعد از طالبان با بحران روبه‌رو شد. رسیدن اشرف غنی به ریاست جمهوری همزمان شد با کاهش قابل توجه نیروهای آمریکا و ناتو و همزمان شدت گرفتن حمله‌های طالبان. او در دوران ریاست جمهوری خود، تلاش کرد چهره‌های جوان را جایگزین چهره‌های سیاسی افغانستان کند. غنی همچنین وعده داد امنیت را برقرار کند، فساد مالی و اداری را ریشه کن کند، اقتصاد را اصلاح کند و افغانستان را به گذرگاهی تجاری تبدیل کند. اگرچه همه این وعده‌ها عملی نشد اما در دوران ریاست جمهوری آقای غنی چندین پروژه عمرانی در زمینه سد سازی، تولید و انتقال برق و راه آهن انجام شد. او همچنین اقداماتی برای مقابله با فساد انجام داد اما افغانستان همچنان یکی از فاسدترین کشورهای جهان باقی ماند.
محمد اشرف‌غنی که به خاطر تند خویی میان همکارانش شهرت داشت، در بسیاری مواقع با سیاست‌های غرب در افغانستان موافق نبود. دو هفته پس از فرار؛ محمد اشرف غنی در یگ پیام ویدئویی از امارات مدعی شد: «مجبور به ترک کشور شده چون مسئولان امنیتی به او گفته بودند که «توطئه جانی» در کمین او است. او در همان فایل تصویری گفت که طالبان پس از خروجش وارد ارگ ریاست جمهوری شده‌اند و اتاق به اتاق می‌گشته‌اند. رئیس جمهوری سابق افغانستان گفته است: «طالبان گفته بودند که تا من در قدرت باشم راه مسالمت‌آمیزی وجود نخواهد داشت.» در همین فایل ویدئویی، اشرف غنی بار دیگر گفت که برای جلوگیری از خونریزی و فاجعه افغانستان را ترک کرده وگرنه به گفته او وضعیت افغانستان شبیه سوریه و یمن می‌شده است. غنی گزارش‌ها درباره خارج کردن پول از افغانستان را تکذیب کرده و گفته است که حتی نرسیده دمپایی‌اش را عوض کند و کفش بپوشد.
نزدیک به ۵ ماه از فرار «محمد اشرف غنی» از افغانستان می‌گذرد. در این مدت جز چند پیام فیس بوکی و یکی دو پیام ویدئویی، هیچ خبری از اشرف غنی در رسانه‌ها دیده نمی‌شود جز گزارشی که نشان می‌دهد انتخاب امارات متحده‌ی عربی برای اشرف غنی به این دلیل بوده که حاکمان این امارت‌نشین، معمولاً از سیاسیون فاسد و فراری استقبال می‌کنند آن هم به دلیل میلیون‌ها دلار پولی که با خود همراه می‌آورند. حالا اشرف غنی به حرف آمده است، خیلی دیر و خیلی بی‌فایده (!) آن قدر بی‌فایده که خودِ او می‌گوید: «کارنامه زندگی من نابود شد، ارزش‌هایم لگدمال شد و مرا قربانی کردند.»
> ادعای بایدن و تحلیل خلیلزاد!
در همان زمان (مرداد سال جاری)، جو بایدن به رسانه‌ها می‌گوید: در تماس تلفنی خود با محمداشرف غنی، صراحتا با همتای افغان خود صحبت کرده بود و آقای غنی به او اطمینان داده بود که نیروهای ارتش و امنیتی در برابر هجوم شبه‌نظامیان طالبان ایستادگی خواهند کرد. او همچنین گفت که آقای غنی به اصرار واشنگتن برای ورود به مذاکرات صلح با طالبان جواب منفی داده است. بایدن معتقد بود: «نگه داشتن سربازان آمریکایی در نبردی که نیروهای افغان قصد مشارکت در آن را نداشتند، درست نبود.» این در حالی است که زلمی خلیلزاد نماینده‌ی افغانی الاصلِ آمریکا در امور افغانستان به صراحت می‌گوید: آمریکا مسئولیتی درباره تحولات افغانستان ندارد که این گفته با ادعای بایدن همخوانی ندارد!
خلیلزاد معتقد است: «واشنگتن برای اهداف بشردوستانه به این کشور حمله نکرد، بلکه بر اساس ماموریتی که برای خود تعریف کرده بود وارد افغانستان و سپس از این کشور خارج شد.» و این یعنی همراهی و عدمِ همراهی اشرف غنی، محلی از اِعراب نداشته است!
> می‌خواستند غنی را «اعدام» کنند!
مشاور پیشین امنیت ملی افغانستان در گفت و شنودی با صدای آمریکا (۲۷ آذر ۱۴۰۰) به صراحت می‌گوید: «اطلاعات موثق داشتیم که طالبان برنامه اعدام اشرف غنی را داشتند
حمدالله محب، مشاور پیشین امنیت ملی افغانستان در مصاحبه‌ای با صدای آمریکا تایید کرد که خلیل حقانی، از اعضای برجسته طالبان در همان روز سقوط کابل به او گفته بود که: « تسلیم شوید، بعد مذاکره می‌کنیم.» او مدعی شد که توماس وست، نماینده ویژه فعلی آمریکا برای افغانستان که در آن زمان معاون زلمی خلیلزاد بود، گفت که: «نروید که طالبان ممکن است، شما را بکشد.» آقای محب در مصاحبه دیگری در برنامه «رودررو با ملت» شبکه خبری سی‌بی‌اس می‌گوید: «یکی از بزرگترین اشتباهات دولت پیشین افغانستان این بود که به قطعیت «خروج آمریکا در هر شرایطی» باور نداشت. محب این اظهارات را در مصاحبه‌ای با مارگرت برنان، مجری و خبرنگار ارشد شبکه سی‌بی‌اس در برنامه «رودررو با ملت» بیان کرد. حمدالله محب گفت: «فکر می‌کنم، می‌دانی، ندیدن نوشته‌های روی دیوار درباره خروج آمریکا احتمالا یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات است. ما باید درک می‌کردیم که ایالات متحده تصمیم خود را گرفته است و تحت هر شرایطی خارج می‌شود.»
او افزود: «فکر می‌کنم این یکی از دلایلی است که ما نتوانستیم نتیجه دیگری را در نظر بگیریم.» او در پاسخ به این سوال که شما احساس می‌کردید که قرار است ایالات متحده نظر خود را بر اساس شرایط موجود در افغانستان تغییر دهد؟ گفت:
«نه، من احساس کردم که شرکای ما... و از جمله ایالات متحده به یک افغانستان دموکراتیک باورمند هستند، جایی که ما می‌خواستیم دستاوردهای ۲۰ سال گذشته را حفظ کنیم. فکر می‌کردم این دستاوردها معنایی داشت.» دولت بایدن دلیل سقوط سریع کشور به دست طالبان را ناشی ازعدم اراده رهبری دولت و ارتش برای ایستادگی در برابر طالبان عنوان کرد. آقای محب به صدای آمریکا در مورد فرار اشرف غنی به خارج گفت که در آخرین لحظه او و رئیس محافظت رئیس جمهور تصمیم گرفتند. او تاکید کرد که باید سه سال گذشته که مذاکرات صلح آمریکا و طالبان جریان داشت، در نظر گرفته شود. او گفت سه روز پیش از سقوط کابل در جلسه با وزیران دفاع، داخله و رئیس امنیت ملی، آقای عبدالله که به تازگی از دوحه بازگشته بود گفت: «طالبان به صلح باور ندارد.»
محب می‌گوید: «پس از خروج از افغانستان سه ماه را با اشرف غنی گذرانده است و حالا او مقیم آمریکا است.» به گفته او آقای غنی همچنان در امارات متحده عربی است و در موقع مناسب دیدگاه‌های خود را در مورد وضعیت افغانستان ابراز خواهد کرد.
> او یک کلاهبردار است!
استیو کول، نویسنده کتاب «جنگ اشباح» در نشریه نیویورکر در گزارش مفصلی در مورد «ناکامی دیپلماتیک آمریکا در افغانستان» نوشته است که زلمی خلیلزاد وقتی پیش‌نویس متن توافقنامه صلح آمریکا با طالبان را با اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان نشان داد - بدون ضمایم محرمانه! غنی، همان طور که پیش‌بینی می‌شد، به این پیش‌نویس اعتراض کرد و تغییراتی در این سند را مشخص کرد. مایک پمپئو و خلیلزاد بیشتر ویرایش‌های غنی را نادیده گرفتند و قرار گذاشتند که به دونالد ترامپ در مورد توافقنامه در استراحت‌گاه گلف‌اش در نیوجرسی گزارش بدهند. استیو کول نوشته: «آقای خلیلزاد به همراه مایک پنس، معاون رئیس جمهور، جان بولتون، مشاور و دیگر مقامات امنیت ملی در یک اتاق کنفرانس به ترامپ پیوست. او وعده طالبان مبنی بر اینکه اجازه نمی‌دهند القاعده به ایالات متحده حمله کند، را توضیح داد، زمانی که گفت غنی از توافقنامه ناراضی است، ترامپ گفت: «چرا وقت خود را برای صحبت با غنی تلف می‌کنید؟ او یک کلاهبردار است.»
> واکنش‌ها به نخستین گفتگوی رسانه‌ای اشرف غنی
آقای غنی پس از خروجش از سوی بسیاری در افغانستان ازجمله امرالله صالح، معاون رئیس‌جمهوری به شدت مورد انتقاد قرار گرفت؛ آقای صالح فرار اشرف غنی از کابل را «شرم‌آور» خواند. معاون اول رئیس جمهوری پیشین افغانستان اخیرا در پیامی که گفته می‌شود واکنش به سخنان اخیر اشرف غنی است می‌نویسد که «بزرگ نمایی دشمن و مصاحبه‌های نوستالژیک راه حل نیست.» وی با انتشار پیامی در صفحه فیس‌بوک خود یادآور شده که از «مقاومت و ایستادگی در هر شکل و نوع آن» دست بر نخواهد داشت و به مبارزه خود با طالبان ادامه خواهد داد. زلمای خلیل‌زاد، فرستاده پیشین آمریکا در امور افغانستان در واکنش به سخنان آقای غنی که فرار خود را حاصل اعتماد بی‌مورد به ایالات متحده عنوان کرده، گفته است که اگر وی بیم جان خود را داشت باید از واشنگتن درخواست کمک می‌کرد.
آقای خلیل‌زاد در پاسخ به این پرسش که آیا فرار اشرف غنی و ورود طالبان به کابل ناکامی دستگاه اطلاعاتی آمریکا محسوب نمی‌شود؟ ناکامی اصلی را متوجه رهبری افغانستان دانسته و گفته است: «هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که رئیس جمهور غنی فرار می‌کند... بله، این یکی را پیش‌بینی نکرده بودیم. « وی در ادامه با اظهار تعجب از این که نیروهای امنیتی افغانستان با وجود شمار زیاد نفرات و تحت حمایت بودن از سوی آمریکا در برابر طالبان به شکل جدی مقاومت نمی‌کردند یادآور شده: « کسی تصور نمی‌کرد که افغانستان چنین سریع به دست طالبان بیفتد.»
رحمت‌الله نبیل؛ رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، اشرف غنی را عوام فریب خوانده و گفته است که او نمی‌تواند یک روز را بدون دروغ‌گویی سپری کند. وی همچنین به رابطه شخصی میان ژنرال کارتر و اشرف غنی پرداخته و مدعی شده که رئیس جمهوری پیشین افغانستان با لابی‌گری این فرمانده ارشد سابق بریتانیا به قدرت رسیده است. به گفته رحمت‌الله نبیل، رئیس پیشین ستاد ارتش بریتانیا با انجام این گفتگو با اشرف غنی در صدد سرپوش گذاشتن بر خطا و اشتباهات وی بوده تا بدین ترتیب همدستی خود در سرمایه‌گذاری روی شخصی اشتباهی را توجیه کند. عبدالکریم خرم؛ رئیس دفتر ریاست جمهوری پیشین افغانستان نیز مصاحبه اشرف‌غنی را پر از «دروغ و تناقض» خوانده است.
مدیرکل غرب آسیا وزارت امور خارجه گفت: آنچه ‎خلیلزاد در ‎افغانستان انجام داد روند صلح نبود تغییر رژیم بود. سید رسول موسوی در واکنش به مصاحبه اخیر اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان با شبکه ۴ بی‌بی سی و واکنش زلمای خلیلزاد، نماینده پیشین آمریکا در امور افغانستان به اظهارات اشرف غنی، در صفحه توییتر خود نوشت: آنچه ‎خلیلزاد در ‎افغانستان انجام داد روندصلح نبود تغییر رژیم بود. غنی فهمید از کجاخورده ولی زمانی فهمید که کار از کارگذشته بود. غنی با فرارش دانسته یا ندانسته سناریوی خلیلزاد را برهم زد. غنی اگر فاسد بود باعث فسادش آمریکا است. اعتماد به آمریکا اشتباه محض است. حتی اعتماد طالبان به آمریکا.
غنی: دلیل اصلی سقوط ناگهانی افغانستان اعتماد به آمریکا بود
رئیس‌جمهور فراری افغانستان گفت که دلیل اصلی سقوط ناگهانی کشور توسط طالبان اعتماد او به آمریکا بود و درصورت ادامه حضورش در کابل تغییری بوجود نمی‌آمد. به گزارش ایسنا، اشرف غنی، رئیس‌جمهور فراری افغانستان در گفت‌وگویی با ژنرال سر نیک کارتر، رئیس پیشین ستاد ارتش بریتانیا برای برنامه «تودی» رادیو ۴ بی‌بی‌سی گفت که تنها اشتباه او به عنوان رئیس‌جمهور اعتماد به شرکای بین‌المللی از جمله آمریکا بود. او در این گفت‌وگو می‌گوید که خشم افغان‌ها و این که او را مقصر تسلط سریع طالبان بر افغانستان می‌دانند، را درک می‌کند. غنی در گفت‌وگوی تازه خود با ژنرال کارتر می‌گوید که او را قربانی کردند تا مقصر هرج و مرج و بحران افغانستان قلمدادش کنند. او گفت شرکای بین‌المللی به طور مداوم به او فشار می‌آوردند و اختیارات او را محدود می‌کردند. غنی در این گفت‌وگو همچنین می‌گوید آماده است که برای تحقیقات از او درباره ادعاهای بردن پول با خود از کابل از دستگاه دروغ‌سنج استفاده شود. او همچنین می‌گوید آمریکا پس از توافق با طالبان برای او ضرب‌الاجل هشدارآمیز برای رهایی پنج هزار زندانی طالبان تعیین کرده بود که این کار از عوامل اصلی «اتفاقات اوت» بوده است. او می‌افزاید که مذاکرات صلح با طالبان «تبدیل به مسئله‌ای مربوط به آمریکا شد، نه مسئله افغان‌ها».
متن گفت‌وگوی ژنرال نیک کارتر با محمد اشرف غنی که در آغاز از او درباره دلیل خارج شدنش از افغانستان پرسیده بدین شرح است:
اشرف غنی: دلیل اصلی من برای خروج، جلوگیری از ویرانی کابل بود. کابل قبلا در جنگ‌های میان گروهیِ مجاهدین بر سر قدرت، ویران شده بوده، با خاک یکسان شده بود. دو گروه متفاوت از طالبان از دو جهت مختلف در حال وارد شدن به کابل بودند. احتمال یک درگیری شدید بین آن‌ها بسیار بالا بود و شهری با جمعیت ۵ میلیون نفر در معرض نابودی قرار داشت.
نیک کارتر: چه به یاد می‌آورید از همان روز، وقتی که از خواب بیدار شدید و دیدید که آن اتفاق‌ها افتاد؟
اشرف غنی: صبح آن روز، به ذهنم هم خطور نمی‌کرد که بعد از ظهر من کشور را ترک می‌کنم. به ما اطلاع دادند که گروه حقانی تعهد داده که وارد کابل نشود. ولی دو ساعت بعد، اینطور نبود. از من خواسته شد که به همکارانم از جمله مشاور شورای امنیت ملی اجازه بدهم تا کشور را ترک کنند. همچنین از همسرم خواستم تا کشور را ترک کند، او مردد بود که این کار را بکند. آن‌ها یک‌ونیم ساعت قبل از خروج من، محل را ترک کردند. من منتظر بودم، تا اینکه بسم الله خان (وزیر دفاع وقت) به من زنگ زد و گفت که همه چیز از هم
فرو پاشیده است. این زمانی بود که من می‌خواستم به وزارت دفاع بروم. ۲۵ دقیقه
منتظر بودم، ولی خودروها نیامدند. بعد دکتر محب (حمدالله محب)، مشاور شورای امنیت ملی و بعد رئیس «پی‌پی‌اس» (واحد محافظت از رئیس جمهور) وارد شدند و گفتند که «پی‌پی‌اس» از هم پاشیده و اگر من بر ماندن اصرار کنم، همه آن‌ها کشته می‌شوند. آن‌ها توانایی حفاظت از من را ندارند. دکتر محب واقعا ترسیده بود. برای من بیش از دو دقیقه فرصت نداد. برنامه و دستور من این بود که آماده شویم و به طرف خوست حرکت کنیم. او به من گفت که خوست سقوط کرده و جلال آباد هم سقوط کرده است. من نمی‌دانستم که کجا می‌رویم. تنها وقتی سوار هلی‌کوپتر شدیم، مشخص شد که ما کشور را ترک می‌کنیم، این واقعا اتفاق ناگهانی بود.
نیک کارتر: اخیرا کنگره آمریکا از جان ساپکو، بازرس ویژه آمریکا در امور افغانستان خواسته تا در باره ادعاهایی تحقیق کند که گویا شما زمان ترک کشور، با خودتان مقدار مشخصی پول خارج کردید. فکر می‌کنم سوال دیگری که خیلی از افغان‌ها می‌خواهند درباره‌اش بشنوند این است که چرا شما افغانستان را به آن شکل ترک کردید که البته توضیح دادید، من می‌خواستم بگویم که برای شما هم شخصا احتمالا خیلی سخت بوده که در آن مرحله افغانستان را ترک کنید.
اشرف غنی: البته، سخت‌ترین اتفاق ممکن بود. به همین دلیل در یکصد روز گذشته من تنها و درحال نوشتن بودم و به اتفاقات گذشته فکر می‌کردم. وضع نمی‌توانست از این سخت‌تر باشد. من مجبور بودم خود را قربانی کنم تا کابل را نجات بدهم و خودم را در معرض شرایطی قرار بدهم که واقعیت داشت. یک کودتای خشن، نه یک توافق سیاسی یا یک روند سیاسی که مردم در آن مشارکت داشته باشند. دوم، من می‌خواهم قطعا تاکید کنم که هیچ پولی را از کشور خارج نکرده‌ام. هلی کوپترها و اولین مقصد ما در دسترس همه بود تا بررسی کنند. من نه تنها از تحقیق در این باره توسط ساپکو استقبال می‌کنم بلکه من می‌خواهم یک تحقیق دیگر هم انجام شود. به محض اینکه این ادعاها مطرح شد، پیشنهاد کردم که تحقیقاتی در این باره توسط سازمان ملل یا یک نهاد بازرسی‌کننده دیگر انجام شود. شیوه زندگی من بر همه معلوم است. من با پول چه می‌خواستم بکنم؟ این اتهام‌هایی است که مشخصا اول از طرف روسیه مطرح و بعد منتشر شد. من خوشحال می‌شوم که در این زمینه هر نوع تحقیق لازم از من انجام شود از جمله اینکه از دستگاه دروغ‌سنج استفاده شود، یا به هر شیوه دیگری که لازم باشد. من به دلیل تعهد به کشور خود مطرح هستم و مثل خیلی‌های دیگر به دلیل رابطه‌ای ویژه با سازمان‌های اطلاعاتی یا چیزهای دیگر وارد میدان (سیاست) نشدم.
نیک کارتر: برگردیم به تفاهم‌نامه‌ای که در تاریخ ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ امضا شد. اکنون وقتی به آن نگاه می‌کنید، آیا چیزی درباره آن هست که احساس کنید اگر به عقب برگردید، می‌توانست طور دیگری انجام شود یا شما می‌شد به‌گونه دیگری رفتار کنید که باعث می‌شد نتیجه بهتری از آن تفاهم‌نامه حاصل شود؟
اشرف غنی: آن‌چه در ۲۹ فوریه رخ داد، این بود که به جای دستیابی به یک روند صلح، به روندی برای خروج نیروهای آمریکا رسیدیم. در آن زمان طالبان به عنوان مهلک‌ترین سازمان تروریستی شناخته می‌شد. آن روز دو تفاهم‌نامه وجود داشت، دو رخداد. اولی در کابل شکل گرفت. استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، و اسپر، وزیر دفاع آمریکا اول به کابل آمدند و اعلام تفاهم مشترک کردند. ماه‌ها بود که این به طور موازی همزمان با تفاهم با طالبان در حال انجام بود.
نیک کارتر: یعنی این در واقع یک رابطه مشترک بین آن‌ها و دولت افغانستان بود، درست است؟
اشرف غنی: بله، وقتی به تفاهم‌نامه نگاه می‌کنید چهار قسمت دارد. اما چهار بخش دو تفاهم‌نامه شدیدا با هم فرق دارند.
نیک کارتر: ببخشید، فکر می‌کنم لازم است توضیح بدهید منظور از تفاهم‌نامه دیگر، تفاهم امضا شده میان دولت آمریکا با طالبان در دوحه است.
اشرف غنی: آن تفاهم‌نامه توسط سفیر خلیلزاد، در حضور پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا امضا شد. در کابل اسپر، وزیر دفاع گفت این یک تفاهم مشروط است و بازهم گفت دوباره تاکید می‌کنم این یک تفاهم مشروط است و اگر طالبان به تعهدات خود عمل نکند، این تفاهم‌نامه از سوی آمریکا لغو می‌شود.
مهم‌ترین مسئله‌ای که احتمالا یکی از اصلی‌ترین دلایل وقایع ماه اوت است این بود که در تفاهم‌نامه با ما، که ماه‌ها بر سر آن مذاکرات صورت گرفت، بیان شد که آمریکا در صورت آزادسازی زندانی‌ها از سوی هر دو طرف (طالبان و دولت افغانستان)، برگزاری مذاکرات میان دو طرف را تسهیل می‌کند. تعداد [زندانیانی که باید آزاد می‌شدند] در آن تفاهم‌نامه حدود چند صد نفر حداکثر ذکر شده بود. در تفاهم‌نامه آمریکا با طالبان اما، آمریکا یک تعهد یک جانبه داده بود، که آزادسازی ۵ هزار زندانی طالبان را تا دهم ماه مارس تضمین کند.
نیک کارتر: آیا با شما درباره آزاد کردن ۵ هزار زندانی مشورت نکردند؟
اشرف غنی: ما قاطعانه آن را رد کردیم. چون من تکلیفم را انجام داده بودم و تفاهم‌نامه صلح را مطالعه کرده بودم و غیر از موضوع آتش‌بس همه‌جانبه و دائمی، آنچه اسپر، وزیر دفاع آمریکا و دبیرکل ناتو آن را تکرار کرده بودند، هیچ مشورتی با ما صورت نگرفت و علاوه بر آن، آمریکا یک جانبه تعهد داد که باقی زندانیان طالبان را هم در سه ماه بعد از آن آزاد کند. ضرب‌الاجلی هشدارآمیز صادر شد، این که ما باید آزادشان می‌کردیم. تعدادشان اول چند صد نفر بود، بعد به یک هزار رسید و بعد اصرار شدید و کامل وجود داشت که تمامی پنج هزار نفر آزاد شوند. اما طالبان از مذاکرات سیاسی با ما خودداری کردند و گفتند شما چه‌کاره هستید. و حتی در مورد زندانیان گفتند این تعهد آمریکاست و آمریکا قرار است اجرایش کند. چه از نظر روند کار و چه از نظر نتیجه آن، این مسئولیت باید مشخصا متوجه همان تیم باشد. به خصوص سوال اینجاست که چطور وکلای وزارت امور خارجه آمریکا، اجازه دادند دو تفاهم‌نامه به شدت متفاوت شکل بگیرد؟ چون تفاوت‌ها با هم نمی‌توانست مطابقت کند.
نیک کارتر: برمی‌گردم به جایی که این گفت‌وگو را آغاز کردیم. آیا فکر می‌کنید اگر همانجا می‌ماندید، می‌توانستید کاری کنید که آن‌ها متوجه این موضوع شوند؟
اشرف غنی: نخیر. چون متاسفانه از من چهره‌ای کاملا منفی ترسیم کرده بودند و همه این‌ها به این خاطر رخ داد که ما هرگز فرصت این را نداشتیم که با آن‌ها به مذاکره بنشینیم. سفیر خلیلزاد خودش این را گفت که این تبدیل به مسئله‌ای مربوط به آمریکا شد، نه مسئله افغان‌ها. آن‌ها ما را حذف کردند.
نیک کارتر: شما زمان زیادی، چیزی بیش از صد روز داشتید که به آنچه گذشت فکر کنید. آیا هیچ پشیمانی شخصی‌ای دارید درباره همه اتفاق‌هایی که افتاد؟ مردم احتمالا خیلی برایشان جالب است بدانند که چه احساسی دارید، و برایتان چه معنایی دارد؟
اشرف غنی: کارنامه زندگی من نابود شد، ارزش‌هایم لگدمال شد و مرا قربانی کردند. آمریکا و دیگر همکاران غربی ما این انتخاب را داشتند که یا شیوه جنگیدن شان با ترور را تغییر دهند یا کلا کنارش بگذارند و خارج شوند. اما برای ما خودمختاری ملی تا زمانی که جنگ به این شکل با تروریسم باشد، امکان‌پذیر نیست. چون تمام مشکلات دیگر ما نسبت به این فرعی هستند.
نیک کارتر: شما وقتی رئیس‌جمهور بودید، به وضوح اعلام کردید که این برای شما جنگیدن تا پای مرگ است و همه مسائل مربوط به آن که تا انتها
خواهید رفت. اگر به پایان این مسئله برگردیم، مطمئنم افغان‌های بسیاری هستند که شما را به عنوان رهبرشان نسبت به آنچه اتفاق افتاد، مقصر می‌دانند. شما احتمالا باید درباره همه این‌ها پاسخی به آن‌ها بدهید.
اشرف غنی: قطعا، مقصر دانستن من از سوی آن‌ها کاملا قابل درک است. آن‌ها به درستی من را مقصر می‌دانند و این حق را دارند. چون من به مشارکت بین‌المللی اعتماد کردم و این مسیر را پیش گرفتم. به جای مقابله مداوم مثل فرد پیش از من (حامد کرزای)، من، همان‌طور که شما شخصا شاهد بودید، واقعا همه فشارها را پذیرفتم که از این نتیجه خودداری شود.
اما آن‌ها هم این تحمیل مداوم را درک کنند و امیدوارم که با گذشت زمان متوجه شوند. اما خشم آن‌ها را کاملا می‌فهمم چون خودم هم در آن شریکم. به همین دلیل، من به این مسئله متمرکز هستم که بتوانیم یک راه اساسی به جلو را درپیش بگیریم نه برای مقاصد شخصی، بلکه برای آن‌که قادر باشم به افغانستان و جهتی که در پیش می‌گیرد، کمک کنم که همه ما دوباره بتوانیم به هم تعلق داشته باشیم. و اینجا درسی هم برای جامعه جهانی هست. یک افغانستان بی‌طرف، موجودیتی به مراتب ماندگارتر است، تا افغانستانی که به میدان جنگ بدل شده باشد یا تابع جنگی از بیرون باشد.
همه ما اشتباه بزرگی کردیم در این‌که فکر کردیم شکیبایی جامعه بین‌المللی پایدار خواهد بود. و درسی که گرفتیم این است که ما نیاز داریم در مسیری برای آشتی ملی واقعی، خودمختاری و مسئولیت‌پذیری نسبت به یکدیگر حرکت کنیم، تا بتوانیم باز هم با هم زندگی کنیم.