روزنامه شرق
1400/10/11
اصلاحات مردمگرا چشمپوشی از کسب قدرت
خاتمی: ناچاریم ادبیاتمان را عوض کنیم ظفرقندی: بهجای آیه یأسخواندن به فکر چاره باشیم اصلاحات مردمگرا چشمپوشی از کسب قدرت شرق: روز گذشته بیستونهمین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران با سخنرانی سیدمحمدرضا خاتمی، نایبرئیس مجلس ششم و محمدرضا ظفرقندی، دبیرکل این انجمن برگزار شد. محور اصلی سخنان این دو، مهمترین موانع توسعه سیاسی در ایران با محوریت مهمترین موانع پیشروی جبهه اصلاحات بود.ظفرقندی: اصلاحات مردمگرا تنها گفتمان مؤثر است
محمدرضا ظفرقندی، دبیرکل انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، در ابتدای این نشست گفت: «ابتدا یاد دوستانی که سالها در میان ما بودند و امروز دار فانی را وداع گفتهاند، گرامی میداریم و امیدواریم قرین رحمت و مغفرت خداوند منان قرار گیرند؛ بهخصوص عزیزانی همچون دکتر سیامکنژاد بزرگوار و آقای محمدزاده و همکاران خدوم کادر درمان که ایثارگرانه در راه خدمت به مردم جان بر سر عهد خود فدا کردند. مجمع امسال در شرایطی برگزار میشود که در سال 1400 با دو مقوله مهم و خطیر بحران کرونا و انتخابات ریاستجمهوری مواجه بودیم. کسانی که اهل رصد خبرها و خطرها هستند، میدانند که از ابتدای همهگیری بلای خانمانسوز و مهلک کرونا و در مراحل مختلف گفتیم و نوشتیم، هشدار دادیم و گاهی فریاد زدیم که مسئله کرونا و سلامت مردم و واکسیناسیون را مانند بسیاری امور دیگر با مسائل سیاسی و ایدئولوژیک گره نزنید و برای نجات جان انسانها از هر طریق ممکن واکسن معتبر وارد کنید. تهیه واکسن و درمان کرونا صرفا باید بر اساس نگرش علمی و مصالح ملی و فارغ از مسائل سیاسی صورت گیرد. بارها گفتیم که برای سلامت انسان و نجات جان مردم، هیچ حرامی وجود ندارد؛ ولی محدودیتهای مصنوعی واردات واکسن چه تحمیلی و چه خودساخته، باعث تهدید جان هزاران انسانی شد که اگر بهموقع اقدام شده بود، امروز زنده و در میان خانوادههایشان بودند و کشور نیز در مدار تعادل و حیات اقتصادی قرار میگرفت. تعلل بیش از حد در امر واردکردن واکسن و امید واهی به وعدههای غیرمحقق برای تولید و تحویل 50 میلیون واکسن داخلی تا آخر شهریور نیز مثل بسیاری از امور دیگر نه با مؤاخذهای همراه بود و نه با پاسخگویی. بااینحال، آنچه مسلم است، بر اساس همه قواعد عالم و سنتهای الهی و نیز انتظار بحق مردم، اقداماتی که برای حفظ جان و سلامت مردم باید انجام میشد و به هر دلیلی انجام نشد، مستوجب بررسی و پاسخگویی در محضر مردم و در پیشگاه خداوند قهار خواهد بود».
او درباره انتخابات ریاستجمهوری 1400 هم بیان کرد: «پاسخ شورای نگهبان درباره علل رد صلاحیت یکی از کاندیداهای اصولگرا که برای اولینبار و احتمالا آخرینبار ارائه شد و نیز پاسخ متقابل ایشان نشان از مبانی غیرواقعی و سستی داشت که در سالهای متمادی بدون ذکر هیچ دلیلی در مورد افراد دیگر منجر به رد صلاحیت آنها شده بود. هشدار درباره اینگونه اعمال سلیقه انحصاری و تحدید آزادی انتخابات بارها و به دفعات توسط دلسوزان و مصلحان و بهمنظور حفظ جمهوریت و مردمسالاری نظام مطرح شده بود، ولی نه گوش شنوایی بود و نه ترتیب اثری به تهدید اصول اساسی انقلاب در حوزههای جمهوریت و آزادی داده شد. اهمیت این مکاتبه و انتشار آن، صرفا در مستندشدن و ارائه شواهدی است که سالهاست با دلایل سست، بیپایه و اطلاعات جهتدار موجب رد صلاحیت صدها شهروند و هتک حیثیت آنان و سلب امکان انتخاب آزاد مردم شده است. این رفتار که هر روز دایره انتخابات آزاد را تنگتر کرده، به حدی رسیده است که صرفا شامل انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و شورای شهر نمیشود و امروز حتی انتخابات نهادهای مدنی و صنفی نیز مشمول این روشهای تحدیدی و انحصاری هستند. متأسفانه عدم مشارکت مردم و حضور حداقلی بیسابقه در انتخابات 1400 که نظام را به چالش میکشد نیز اهمیتی نداشته و رسیدن به هدف تعیینشده با هر هزینهای مجاز شمرده میشود».
او با اشاره به برخی مشکلات عمده در کشور اظهار کرد: «بدیهی است آنچه در این دعوا و ادعا مدنظر است، ترکیب و جناحبندی حاکمیت و نوع حاملان قدرت نیست؛ مسئله مهم این است که بدون تحقق حاکمیت ملی و مردمسالاری و بدون آزادی انتخابات، مسیر توسعه پایدار کشور به کژراهه و بنبستی بیسرانجام خواهد رسید. مقابله با گسترش فقر، بیعدالتی، فساد، تورم، بیکاری و معضلات گوناگون اجتماعی و روانی بدون اصلاح اساسی در مسیر اتخاذشده میسر نیست. افزایش چشمگیر مهاجرت نخبگان، خانوادهها و سرمایههای کشور اگرچه از سوی مسئولان مورد توجه قرار نمیگیرد، ولی در واقع پدیدهای است نگرانکننده و ایرانسوز که نشان از شرایط مبهم و نامطلوب برای ماندن و موجب رفتن به ناکجاآبادی دیگر است که شاید مطلوب و شاید سراب باشد. این تمایل روزافزون به مهاجرت نشانهای از احساس ناامیدشدن از اصلاح و فرسودگی روحی و تهیشدن از فرهنگ و هویتی است که به آن دل بستهایم و البته حسرت و افسوس آنان که به عشق ایران و خدمت به مردم در کشور ماندهاند، ولی به دلیل نگرش تبعیضآمیز، مجال خدمت و بهرهگیری از علم و ظرفیتشان را ندارند، بیشتر از کسانی است که کشور را به امید فضایی بهتر و باثباتتر ترک کردهاند.
ایشان مظلوم جریان مسلطی هستند که ایران را برای همه ایرانیان نمیداند و بهجای شایستهسالاری با نوعی رفتار علمی و سیاسی راهها و مسئولیتها را صرفا برای آنان که به رویهها تمکین کنند باز و مجاز میدانند. مسیر مرسوم انتخابات که در همه جوامع و دولتهای دموکراتیک و توسعهیافته سادهترین راه برای تغییر و اصلاح نابسامانیها و رسیدن به شرایط مطلوب است در سالهای اخیر و بهخصوص بعد از انتخابات سالهای 1398 و 1400 با چالش جدی مواجه شده است و چشماندازی برای امکان انتخابات آزاد و پرشور مشاهده نمیشود؛ همانطورکه در انتخابات 1400 انجمن اسلامی جامعه پزشکی و بسیاری از احزاب دیگر عملا امکانی برای معرفی کاندیدای واجد شرایط نیافتند و کاندیدایی معرفی نکردند. در چنین شرایطی بهجای انفعال و رسوبکردن و آیه یأس خواندن باید به فکر چاره بود، بذر امید را کاشت و نهال تلاش و حرکت و انسجام را آبیاری کرد، باید با امید به آینده ایران مسیر اصلاحات را اصلاح کرد. منظورم امید واهی و شعار نیست، امید به همراه بازنگری گذشته، گسترش ارتباط و تعامل، مشارکت و حرکت در عرصههای مدنی ممکن در محیط جامعه و دانشگاه و هرجا که هستیم و تواصی به حق و صبر، این وظیفه انسان مؤمن و صالح است. باید چشمها را شست و جور دیگر دید، بدون امید و تغییر نگرش و جستوجوی راههای نو برای اصلاحات یا باید منفعلانه و زمینگیر به ناکامی در ایران در ابعاد مختلف توسعه و شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و تحدید آزادیها بنگریم یا منتظر اعمال بیسرانجام و همراه با ناامنی و بههمریختگی اوضاع و آیندهای مبهم باشیم».
ظفرقندی در پایان گفت: «در چنین شرایطی اصلاحات جامعهمحور و مردمگرا تنها گفتمان مؤثری است که توسط مسئولان شنیده خواهد شد. افراد و احزاب اصلاحطلب باید همراه مردم، حامی مردم و جلودار مردم به روشنگری و طرح مطالبات آنها بپردازند، برقراری ارتباط وثیق دوسویه و همراهی با اقشار مختلف، معلمان، کارگران، دانشگاهیان و دانشجویان، پزشکان و پرستاران، هنرمندان... و تقویت نهاد جامعه از طریق روشنگری و تبیین شرایط موجود و آینده پیشروی کشور در ابعاد اقتصادی، معیشتی، فقر، فساد و رانت و بحرانهای اجتماعی از قبیل مشکلات زنان، مهاجرت نخبگان، اعتیاد و آسیبهای روانی و ارائه راهحلهای منطقی و علمی برای رفع معضلات و مشکلات فوق و تدوین برنامههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی با تأکید بر نجات کشور و توسعه پایدار و منافع ملی و نیز حمایت از مردم و همراهی و سخنگویی برای مطالبات اساسی اقشار مختلف، مسیری است که در آینده نهچندان دور مسئولان را به پاسخگویی و تمکین به قانون مقید خواهد کرد».
خاتمی: باید تا اطلاع ثانوی از حضور در قدرت چشمپوشی کنیم
سیدمحمدرضا خاتمی در این نشست گفت: «مفتخرم که امروز در جمع یکی از قدیمیترین، منسجمترین و شاید کارآمدترین نهادهای مدنی جریان اصلاحات حضور دارم. من در یکی، دو سال گذشته خیلی صحبت نکردهام؛ زیرا تصور میکنم حرفی برای گفتن نیست و همه حرفها زده شده است و اکنون هم حرفهای خوبی زده میشود و دوست داشتم که بیشتر شنونده باشم و استفاده کنم. ما باید قدری به درون خودمان فکر کنیم که چرا به این وضعیت رسیدهایم؟ و رهیافتی برای برونرفت از وضعیت کنونی پیدا کنیم. حرف زیاد است اما عمل چندانی مشاهده نمیشود. تحولات جهانی چنان چشمگیر است که همه را سردرگم و کار را سخت کرده است».
او ادامه داد: «دو گروه کارشان را راحت کردهاند زیرا صورتمسئله را پاک کردهاند؛ نخست براندازها هستند که میگویند تا نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، کاری از پیش نمیرود و باید این نظام برود. عمده اینها خارجنشیناند و معمولا با دردهای مردم آشنایی ندارند و حتی دیده میشود به سرمایههای کشورهای خارجی نیز وابستهاند و یک حرف و آن ضرورت براندازی را سالهاست که تکرار میکنند و میبینیم که در داخل کشور کمترین اقبال هم به آنها نمیشود زیرا مردمی که یک بار انقلاب کردند دیگر نمیخواهند با انقلابی دیگر و برای ناکجاآباد خود و نسلهای بعد از خود را گرفتار کنند. گروه دوم هم کسانیاند که معمولا اکثر کانونهای قدرت را در اختیار دارند و با تعریف خاص خود از دین و گزارههای مختلف و مردم چشم بر وقایع بستهاند و پیش میروند و جریان سوم هم اصلاحات است که برخلاف دو گروه پیشین کار بسیار سختی در پیش دارد».
این فعال سیاسی در ادامه بیان کرد: «ما اصلاحطلبان میدانیم چه میخواهیم. ما شفافیت، عدالت، رقابت، انتخابات آزاد، آزادی، توسعه و پیشرفت کشور را میخواهیم و باور داریم رشد و توسعه بدون دموکراسی ممکن نیست؛ هرچند مثال نقض این موضوع در بعضی کشورها رخ داده است؛ اما پایداری رشد و توسعه بدون دموکراسی آنها مشخص نیست؛ بنابراین میدانیم چه میخواهیم؛ اما نمیدانیم چگونه باید به این خواستههایمان برسیم. اکنون باید از خودمان بپرسیم اصلاحاتی که روزگاری مجلس، دولت و نهادهای مدنی را در اختیار داشت، چرا شرایط کنونی را تجربه میکند؟ من نمیخواهم در این مجال وارد این بشوم که چه محدودیتهایی وجود دارد و میخواهم بگویم خودمان بهعنوان اصلاحطلبان چه کردیم».
خاتمی با برشمردن موانع سهگانه اصلاحات تصریح کرد: «اولین نکته این است که ما هرگز فکر نمیکردیم برای سیستم توسعه و پیشرفت اهمیتی نداشته باشد. ما تصور میکردیم با روش اصلاحات مشکل دارند و میخواهند رشد و توسعه به دست اصلاحطلبان رخ ندهد؛ اما اشتباه فکر میکردیم؛ زیرا فهمیدیم برتریجویی برای برخی از پیشرفت کشور و بهبود شرایط زندگی مردم مهمتر است. دومین مسئله تغییرات اجتماعی و نسلی است که درون کشور رخ داده است. امروز فاصله گستردهای میان ما و بچههایمان به وجود آمده است. این تغییرات نسلی باعث شد که بدون توجه به نسلهای تازه ادامه مسیر دهیم و نتوانستیم با جامعه ارتباطی درست برقرار کنیم. امروز شاید اصلاحات اعتبار خود را از دست نداده باشد و مردم بگویند که شما را هنوز نیروهای دلسوز و معتمدی میدانیم؛ درعینحال میگویند که کاری از دست شما برنمیآید و میگویند شما یکسری بحثهای قدیمی مطرح میکنید و موضوعات را در دور باطلی میاندازید. نسل جدید لزوما به دنبال توسعه سیاسی نیست و دنبال یک زندگی آرام است و برایش سبک زندگی اهمیت دارد. ما سیاسیها میدانیم اگر دولت حداقلهای توسعه سیاسی را رعایت نکند، سبک زندگی مردم هم مناسب نمیشود؛ زیرا همین حالا میبینیم در نبود توسعه سیاسی مجلس در خصوصیترین مسائل مردم دخالت میکند. ما بهعنوان جریان اصلاحات هنوز هم بر نقد قدرت متمرکز هستیم؛ اما به جامعه نگفتیم که این نقد قدرت چطور باعث بهبود سبک زندگی شما میشود و چون نگفتیم امروز میبینیم که مردم جریان اصلاحطلبی، اصولگرایی و تندرو و کندرو را یکی میدانند. مسئله سوم هم محدودیتهای عقلانی، اخلاقی و سنتی ماست. ما هیچگاه اهل زدوبند نبودیم، اهل اقدامات خیابانی نبودیم و اهل انقلابکردن نبودیم و هم میگوییم باید نظام را اصلاح کرد و باید پایی در حکومت و پایی در جامعه داشت. به هر حال ما این باورها را داشته و داریم».
او درباره ارائه راهکار برای برونرفت از موانع مذکور خاطرنشان کرد: «ما ناچاریم که ادبیات خودمان را تغییر دهیم. گفتمان و آرمانهای اصلاحات تغییر نمیکند و به هر حال ما خواهان دموکراسی هستیم؛ اما میشود ادبیاتمان را به گونهای تغییر دهیم که مردم متوجه شوند دموکراسی اگر سر سفرهشان باشد، چطور میتواند هم به تحقق هدف آزادی منجر شود، هم به بهبود اقتصاد. اکنون جریان اصلاحات صرفا بیانیههایی در همراهی با مشکلات عادی و روزمره مردم مانند اقتصاد، آب یا فقر میدهد یا در مسائل سیاسی مانند سقوط هواپیمای اوکراینی بیانیه میدهد که کافی نیست. مردم احساس میکنند جریان اصلاحات برای خالینبودن عریضه بیانیهای میدهد».
خاتمی در پایان گفت: «ما تا اطلاع ثانوی باید از حضور در قدرت چشمپوشی کنیم. هرچند ایران کشور اتفاقات پیشبینیناپذیر است. ما چه زمانی فکر میکردیم بعد از 88 در سال 92 بتوانیم آنگونه اثرگذاری در انتخابات داشته باشیم؟ حالا ممکن است این اتفاق بیفتد؛ اما حالا هم آنها تجربهشان بیشتر شده، هم ما دیگر دل و دماغ کارهای آن شکلی سیاسی را نداریم. من اگر بخواهم خلاصه بکنم، این است که جریان اصلاحات چند چیز را باید برای خودش و برای مردم روشن کند؛ نخست اینکه ایران اولویت اول ماست؛ یعنی هرچه امکانات و نیرو داریم، در درجه اول برای ایران بگذاریم. دومین چیزی که باید به صراحت بگوییم، این است که مهمترین مظهر اقتدار کشور این است که ما یک کشور آباد و با اقتصاد شکوفا داشته باشیم. نکته بعدی این است که آیا ما در چارچوب همین قانون اساسی میتوانیم گامهایی به پیش برداریم یا نه؟ بعضی از دوستان هستند که میگویند تا قانون اساسی عوض نشود، هیچ کاری نمیشود کرد. این به هر حال حرفی است که باید روی آن فکر کرد؛ اما آیا از ظرفیتهای همین قانون اساسی میتوان استفاده کرد؟ اگر ما با گفتمان و حرکتهای خودمان مسئولان را قرار است به این نتیجه برسانیم که قانون اساسی باید عوض شود، خیلی راحتتر است که در همین قانون اساسی اصلاحاتی انجام شود».
سایر اخبار این روزنامه
انزوای بینالمللی نتیجه طرح صیانت
فوکو را ميشود «فراموش كرد»؟
عزم جدی دولت برای رفع موانع تولید
مشکلات اقتصادی مردم را حل کنید
اصلاحات مردمگرا چشمپوشی از کسب قدرت
پاسخ خضریان به گزارش «شرق»
انتخابی فرمالیته دوومیدانیکاران برای داخل سالن آسیا
میگفتند دولت میرحسین قیمتگذار است نه خدمتگزار
صدرنشین و جداافتاده
آنچه ما نداریم
کل دولت در یک آیکون
اقتصاد ملی و معمای برگشت محمولههای صادراتی
استاد بیبدیل روزنامهنگاری