روزنامه وطن امروز
1400/10/12
حاجقاسم مصداق «من ینتظر و مابدلوا تبدیلا»
حجتالاسلام نصرالله پژمانفر: اعوذبالله من الشیطان الرجیم/ بسمالله الرحمن الرحیم / مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا از مؤمنان کسانی هستند که به آنچه بر آن با خدا پیمان بستند صادقانه وفا کردند، برخی از آنان پیمانشان را به انجام رساندند و به شرف شهادت نایل شدند و برخی از آنان شهادت را انتظار میبرند و هیچ تغییر و تبدیلی در پیمانشان ندادهاند (احزاب / ۲۳). هر کدام از ما تاکنون بارها این آیه را دیده و خواندهایم، بویژه در سالهای اخیر که شهدای ما شهدای خاصتری شدهاند. بارها در سخنرانیهایمان، در استوریهایمان، در معرفی صفحات مجازیمان و در خیلی موقعیتهای دیگر که قرار بوده خودمان را وصل کنیم به شهدا، این آیه را استفاده کردهایم. عموما هم تأکیدمان بر این بخش آیه بوده است: «فَمِنْهُم من قَضَى نَحْبَهُ». این بخش از آیه همان است که پرده از آرزوی قلبی همه ما برمیدارد؛ شهادت. با گفتن این بخش بیشتر حسوحال شهدا را پیدا میکنیم و حق هم همین است. اما در این آیه عجیب ۳ گزاره دیگر هم مطرح است که کمتر به آن توجه کردهایم؛ «صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا الله ... وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ ... وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا». اتفاقا میشود گفت برای ما که ماندهایم این ۳ بخش از آیه باید مهمتر هم باشد، چرا که در حقیقت شرایط و مقدمات رسیدن به بخش اصلی که همان نایل شدن به فیض شهادت است، محسوب میشوند. وقتی سیره عملی شهدا بویژه شهدای ۱5-۱0 سال اخیر را مطالعه میکنیم، میبینیم تنها ویژگی این شهدا این است که ابتدا خود را در ۳ بخش دیگر آیه تعریف کردهاند و آنگاه روزی به فیض شهادت رسیدهاند. آنها با خدا عهد بستهاند، در این عهد خود تبدیل و تغییری نمیدهند و در ادامه جزو آنهایی میشوند که منتظر شهادتند. اما این عهد چیست؟ دوباره باید برگردیم به سیره همین شهدای بزرگ. از شهید شهریاری بگیریم تا سیدالشهدای مقاومت، شهید سلیمانی همگی در شرایطی شهید شدهاند که بهوجهی از وجوه اعتلای نظام مشغول بودهاند. ممکن است عرصه مشغولیت آنها حتی تقابل مستقیم با دشمن هم نداشته باشد اما همین که تلاششان برای اعلای کلمهالله - که همان جمهوری اسلامی است – بوده، کافی است تا دشمن آنها را به شهادت برساند. جهان، جهان تقابل جبهه الله و جبهه شیطان است. هر کس به اعتلای جبهه الله کمک کند، مصداق «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ» است؛ چه در عرصه علم و فناوری باشد، چه در عرصه علوم انسانی و جهاد تبیین و چه در عرصه دفاعی. در چنین تقابلی همه ابنای بشر حضور دارند. هیچ کس هم بیطرف نیست. البته مقدماتی هم لازم است. برای پی بردن به این مقدمات هم باید دوباره مروری بر سیره عملی شهدا داشته باشیم. مطالعه حیات حاجقاسم این مقدمات را بیشتر برای ما باز میکند؛ ایشان از ابتدای پیروزی انقلاب عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده و در ادامه در هر عرصهای که انقلاب بنای ورود داشته جزو افراد ثابت و پای کار است. از ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۸ به فاصله ۴۱ سال این شهید عزیز، حتی یک روز هم دست از جهاد برنداشته و در اهداف خود مصداق «ما بدلوا تبدیلا» بوده است. ۴۱سال جهاد و مبارزه، هر روز در گوشهای از جهان اسلام. بهواسطه همین صبر و پایداری بر هدف است که او به دست خود شیطان به شهادت میرسد؛ اتفاقی که برای دیگر شهدای ما رخ نداد. جهاد حاجقاسم با دشمن، جهادی کاملا آگاهانه و برگرفته از عاشورا بود. وقتی صحبتهای او را میشنویم که خطاب به آمریکا میگوید: «ما را از چه میترسانی؟ بپرس! ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم ...» ابعاد این آگاهی تاریخی و معرفت به جهاد برای ما بیشتر و بهتر باز میشود. متوجه میشویم که او همواره خود و دیگر مؤمنان را در سپاه حسین(ع) میبیند و همین باعث شده تا جزو «من ینتظر» باشد. این جهاد آگاهانه و تاریخآگاهی نخستین ویژگی حاجقاسم است. در ذیل این تقابل حاجقاسم ۲ راهبرد اصلی را دنبال میکند؛ تقویت جبهه خودی و تضعیف جبهه دشمن. با نگاهی به ابعاد فعالیتهای او برای پیادهسازی راهبرد «تقویت جبهه خودی» حتی اسرار برخی رفتارهای سیاسی حاجقاسم هم برایمان روشن میشود. حاجقاسم رو به دشمن و پشت به میهن ایستاده است. از هرچه در مقابل اوست برائت میجوید و از آن طرف با هر چه در پشت سر است، ولایت (همبستگی) دارد. از همین گذرگاه به دومین ویژگی بارز حاجقاسم میرسیم؛ ولایتپذیری. رهبر معظم انقلاب ۲ بعد اصلی برای ولایت ذکر میکنند: همبستگی یک انسان مؤمن نسبت به دیگر مؤمنان و همبستگی فکری، روحی و جسمی انسان مؤمن با ولی زمان. با بررسی سیره عملی حاجقاسم متوجه میشویم او در هر ۲ بعد ولایت به مرحله بالا و تقریبا دستنیافتنی میرسد. مردمی بودن، بیادعا بودن، متواضع بودن و نگاه دینی و انقلابی به آدمها، ویژگیهاییاست که حاجقاسم دارد و نشان همبستگیاش با دیگر مؤمنان است. تشییع میلیونی پیکر او در شهرهای مختلف و کهکشانی از مردم که دور او ایجاد شد، نشان میدهد اتفاقا مردم به این نگاه حاجقاسم پاسخ دادهاند و او را یکی از خودشان میدانند که در مقابل دشمن ایستاده است. اما در بعد تبعیت و ارتباط روحی، فکری و جسمی با ولی زمان هم او خود بهتر توضیح میدهد؛ آنجا که میگوید: «... از شئون عاقبت بخیری تبعیت از ولایت فقیه است که در روز قیامت این را خواهید دید...» 1. در خاطراتی هم که همرزمان حاجقاسم عزیز تعریف میکنند این نکته از شاخصترین ویژگیهای او دیده میشود. در نظام شیعی، تبعیت یک امر سلسله مراتبی است و او همه این مراتب را طی کرده است. این سیره عملی حاجقاسم است که نشان میدهد او قبل از آنکه به فیض شهادت برسد خود را در خیل شهدا تعریف کرده و انتظار پیوستن به آنها را میکشیده است؛ بدون اینکه کوچکترین تغییر و تبدیلی در عهد خود با خدا ایجاد کند؛ «یا لیتنا کنا معه و نفوز معه فوز عظیما». --------------------------------------- پینوشت 1- ویژگیهای عملی حاجقاسم به نقل از سردار مقدمفر- خبرگزاری تسنیم- 8 دی 1400