دوران انحصار پزشکی به سر آمده است

در نظام پزشکی همه از سیاستگذار گرفته تا تصمیم‌گیر، مجری، ناظر و منتقد پزشکند و همه هم به شدت صنفی. افزایش ۲۰‌درصدی ظرفیت پذیرش پزشکان برای سال ۱۴۰۱ انگار به مذاق برخی خوش نیامده است! جدای از برخی پزشکان که افزایش ظرفیت‌های آموزش پزشکی انحصارشان را می‌شکند و منافعشان را به خطر می‌اندازد و مخالفت‌شان با چنین موضوعی چندان دور از انتظار نیست، برخی چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب هم انگار با افزایش ظرفیت‌های پزشکی و به تبع آن آسایش بیمارانی که ناگزیرند برای دریافت ساده‌ترین خدمات پزشکی کیلومتر‌ها راه را طی کنند و علاوه بر سختی بیماری، غربت و آوارگی را هم تحمل نمایند، موافق نیستند یا این ماجرا را دستمایه‌ای برای مقاصدی دیگر قرار داده‌اند. کمبود پزشک موضوعی است که حتی وزارت بهداشت با تمام مخالفت‌هایش نمی‌تواند آن را کتمان کند و وزیر کنونی بهداشت پیش از آنکه روی صندلی وزارت بنشیند به این مسئله اذعان کرده و گفته بود: «به نظر می‌رسد جو‌سازی برخی از این متخصصان است که می‌خواهند درآمد شان کم نشود.» حالا و با افزایش ظرفیت آموزش پزشکی، نگرانی برخی پزشکان برای کم نشدن درآمدشان قابل درک باشد، اما منتقدان سیاسی باید مواظب استدلال‌های سست و مغالطه‌آمیز خود درباره این موضوع باشند.

صف‌های طولانی مطب برخی پزشکان، چادر زدن و ماشین‌خوابی خانواده بیمارانی که به دلیل دسترسی نداشتن به امکانات بهداشتی- درمانی و پزشک راهی غربت شده، خریدار داشتن ناز برخی اطبا و قبول زیرمیزی‌های نجومی برای معالجه بیماری، فشار کاری شدید به پزشکان متعهد و به طور ویژه دستیاران و رزیدنت‌های رشته‌های پزشکی در کنار آمار و ارقامی که در رابطه با پزشکان در کشور وجود دارد، همه سند‌هایی از کمبود پزشک در کشور است و این کمبود آنچنان در حال حرکت به سمت بحران است که برای عامه مردم هم قابل لمس بوده است، با وجود این، مقاومتی سخت در صنف پزشکان برای افزایش ظرفیت رشته‌های پزشکی وجود دارد، به گونه‌ای که با طرح موضوع افزایش ظرفیت رشته‌های پزشکی، چهار رکن نظام سلامت یعنی وزارت بهداشت، سازمان نظام پزشکی، کمیسیون بهداشت مجلس و فرهنگسرای علوم پزشکی از این تصمیم برآشفته و در نامه‌ای به رئیس‌جمهور خواستار لغو مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شده اند؛ درخواستی که حتی با صحبت‌های خودشان در تناقض بود! وقتی عین‌اللهی طرفدار افزایش ظرفیت پزشکی بود
بهرام عین‌اللهی، وزیر بهداشت کنونی سال ۹۵ به عنوان یک کارشناس سلامت در گفتگو با «جوان» در انتقاد به کاهش ظرفیت پذیرش رشته‌های پزشکی گفته بود: «در شرایطی که کشور‌های منطقه به شدت در حال افزایش نیرو‌های تحصیلکرده هستند، ما به دنبال کاهش هستیم و مانند مسئله جمعیت در سال‌های آینده دچار بحران و مجبور می‌شویم از امارات و ترکیه پزشک بیاوریم. از سوی دیگر باید خروجی افراد بازنشسته، جمعیت مردم و نیازشان در سال‌های آینده سنجیده شود.» وی درباره نگرانی از کاهش کیفیت آموزش پزشکی با افزایش کمیت هم تأکید کرده بود: «بنده سال‌ها در بحث ارزیابی کیفی رشته‌ها کار کرده و به این نتیجه رسیده‌ام که کیفیت را باید در بسیاری از مقوله‌ها مانند استاد، مواد درسی، تجهیزات و دانشجو جست‌وجو کرد. برای به دست آمدن کیفیت نباید رشته‌ها را کم کنیم بلکه هر چه رشته‌ها افزایش یابد، رقابت بین دانشگاه‌ها نیز بیشتر می‌شود و به کیفیت دست خواهیم یافت.» حالا چند سالی از آن ماجرا گذشته و دکتر عین‌اللهی در جایگاه وزیر بهداشت قرار گرفته است و باز هم به صراحت مخالفتش را با افزایش ظرفیت‌ها اعلام نمی‌کند، اما بهانه زیرساخت‌ها را به میان می‌آورد. تناقض در گفتار آقای رئیس!


محمد رئیس‌زاده، رئیس سازمان نظام پزشکی هم همچون رؤسای پیشین این سازمان مدافع صنف پزشکان است و منافع آن‌ها برایش ارجحیت دارد. بر این اساس است که وقتی پای تعرفه‌ها به میان می‌آید، از تمایل نداشتن به ادامه تحصیل در برخی رشته‌های تخصصی سخن می‌گوید: «به دلیل استقبال‌نکردن پزشکان از ادامه تحصیل در رشته‌های تخصصی و فوق‌تخصصی ممکن است در سال‌های آینده با بحران کمبود متخصص مواجه و ناچار شویم بیماران را برای ادامه درمان به کشور‌های دیگر بفرستیم»، اما وی وقتی پای ماجرای افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان رشته‌های پزشکی به میان می‌آید، موضع‌گیری‌اش متفاوت می‌شود و تأکید می‌کند: «ما به هیچ عنوان در مقایسه با کشور‌های منطقه کمبود پزشک نداریم و وضعیت‌مان بسیار هم خوب است»، این در حالی است که هم اکنون در سال۱۴۰۰ در بین ۲۵کشور آسیای غربی و آسیای‌میانه از نظر سرانه پزشک به عنوان یکی از شاخص‌های سلامت، با رقم ۱۶پزشک در هر ۱۰هزار نفر (۱۱پزشک عمومی و پنج پزشک متخصص) در جایگاه بیستم قرار گرفته‌ایم، زیرا از سال ۶۸ تا ۸۳ آمار پذیرش دانشجو در رشته‌های پزشکی تا یک‌سوم کاهش پیدا کرد.
سیدحسن قاضی‌زاده‌هاشمی، وزیر بهداشت دولت یازدهم هم به عنوان یکی از نخستین مسئولانی که کمبود پزشک را پذیرفت، در این باره گفته بود: «با هیاهو‌های ایجاد شده این باور ایجاد شده بود که ۲۰هزار پزشک بیکار داریم، با پرداختی‌های ماهانه ۱۵ و ۱۷میلیون تلاش خود را برای حضور این پزشکان در مناطق محروم به کار گرفتیم، اما با وجود پرداخت‌های مناسب، تنها حدود ۲هزار پزشک اعلام آمادگی کردند. این به این معنی است که یا پزشک نداریم یا آن‌ها تنها شماره نظام پزشکی دارند و دیگر پزشک نیستند.» دوران منحصربه‌فرد بودن پزشکان سر آمده
شاید به همین خاطر است که ایران را بهشت پزشکان می‌دانند و این موضوعی است که حتی بخشی از جامعه پزشکی هم به آن اذعان دارند. دکتر محمدهادی ایمانیه، پزشک و استاندار فارس در واکنش به تهدید برخی پزشکان ایرانی به مهاجرت در صورت قطع مبالغ غیرقانونی آن‌ها می‌گوید: «پزشکانی که تهدید به مهاجرت می‌کنند، می‌توانند بروند و ما آن‌ها را بدرقه خواهیم کرد، زیرا دوران منحصربه‌فرد بودن پزشکان سرآمده است. معنا ندارد برای جراحی قلب ۹۰میلیون تومان هزینه دریافت شود، زیرا تعرفه بخش خصوصی ۱۲میلیون تومان است و دلیلی ندارد پزشکی چندین برابر مبلغ مشخص شده هزینه دریافت کند، در صورت بروز و تکرار چنین مسائلی حتماً باید از پزشک شکایت شود و دانشگاه علوم پزشکی با رویکرد جدید خود به جد پیگیری خواهد کرد.» تصمیمی کارشناسی‌شده و فراجناحی
در بحث کمبود پزشک نیز هم اکنون هدف‌گذاری متولیان رسمی نظام سلامت رسیدن به سرانه ۱۸پزشک به ازای ۱۰هزار نفر است که میانگین سرانه پزشک منطقه در سال ۲۰۱۸ حدود ۲۳پزشک به ازای ۱۰هزار نفر بوده و این میانگین در کشور‌های پیشرو بین ۴۰ تا ۵۰ پزشک است. در این شرایط حتی اگر با روند فعلی به ۱۸پزشک به ازای۱۰هزار نفر هم برسیم، باز هم از کشور‌های منطقه عقب‌تر هستیم که این موضوع با اسناد بالادستی در تعارض است.
همه این‌ها استدلال‌هایی است که می‌تواند منطق لزوم افزایش ظرفیت پزشکی را توجیه کند؛ استدلال‌هایی که منطق‌شان آنقدر قوی است تا بتواند کارشناسان شورای عالی انقلاب فرهنگی را توجیه کند. فارغ از نگاه سیاسی و جناحی، برای رفاه و آسایش مردم باید به حال ظرفیت رشته‌های پزشکی فکری بشود و این مسئله نقطه قوت کار کارشناسی شورای انقلاب فرهنگی در افزایش ظرفیت رشته‌های پزشکی است.