مرد میدان بود و پشتوانه دیپلماسی عزتمند

مرد میدان ما شهید سلیمانی، در میدان دیپلماسی نیز چنان اثرگذار بود که دیپلمات‌های ما حالت فعال، تهاجمی و توان قدرت چانه‌زنی در عرصه‌های مختلف پیدا کردند.
دیپلماسی را می‌توان دانش، فن و هنر هدایت روابط و مناسبات بین‌الملل تعریف کرد که سیاست خارجی تعیین شده از سوی مراجع حاکمیتی را به اجرا می‌گذارد و از طریق گفتگو منافع ملی را تأمین می‌کند.
میزان قدرت و مقدورات اعمال قدرت در دیپلماسی نقش تعیین‌کننده دارد و تنها زمانی در دیپلماسی می‌توان امید به تأمین منافع داشت که از پشتوانه قدرت مناسب برخوردار بود؛ بنابراین برخورداری از قدرت یا فقدان آن می‌تواند دیپلماسی را در گونه‌های عزتمند یا ذلت‌بار جای دهد.
با توجه به ارزش‌های بنیادین سیاست دینی، دیپلماسی عزتمند باید موارد زیر را تأمین کند:


۱- نفی سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری.
۲- حفظ استقلال همه‌جانبه و جلوگیری از نفوذ و مداخله بیگانه.
۳- ظلم‌ستیزی.
۴- عدالت‌خواهی.
با توجه به موارد فوق و نگاهی به عملکرد شهید سلیمانی در میدان که توانست با عمل جهادی، مقاومت اسلامی را تقویت و از سرنگونی ملت‌های همسو با جبهه اسلامی در سوریه و عراق ممانعت کند، عمق نفوذ منطقه‌ای کشورمان را توسعه دهد و به بهبود و ارتقای روابط و مناسبات سیاسی و نظامی ایران و روسیه کمک کند، پشتوانه‌ای از قدرت برای دیپلماسی کشور فراهم کرد که چنانچه دستگاه دیپلماسی آن زمان از آن به خوبی استفاده می‌کرد، می‌توانست منافع ملی کشور را تأمین و بسیاری از خواسته‌ها و مطالبات نظام را به طرف‌های مقابل بقبولاند.
شهید سلیمانی با اثبات توان مقابله با تهدیدات صهیونیست‌ها، امکان مقابله با اهداف و راهبرد‌های منطقه‌ای امریکا و تحمیل شکست به آن‌ها و نافرجام گذاشتن سناریو‌های خطرناکی، چون جنگ نیابتی با استفاده از تروریسم وحشی تکفیری، موازنه قدرت در منطقه را به نفع جمهوری اسلامی ایران و به ضرر امریکا و متحدانش تغییر داد. او توانست با کمک ارتشی بدون مرز و متشکل از نیرو‌هایی از چند کشور اسلامی، نه‌تن‌ها عرصه را بر امریکا و رژیم صهیونیستی تنگ کند، بلکه نفوذ و کنترل ایران بر منطقه را تا مرز‌های دریای سرخ و دریای مدیترانه گسترش دهد، یعنی دقیقاً همان پدیده‌ای که نوآم چامسکی آن را وحشتناک‌ترین کابوس امریکا می‌دانست؛ بنابراین میدان و مرد آن یعنی شهید سلیمانی توانست وضعیتی تهاجمی و فعال برای دیپلماسی پدید آورد که به دیپلمات‌های ما توان چانه‌زنی برای پیشبرد اهداف یا حداقل نپذیرفتن خواسته‌ها و مطالبات غیرمنطقی و زیاده‌خواهانه طرف‌های غربی را می‌داد.
اما متأسفانه فاصله برخی اعضای تیم مذاکره‌کننده یا رؤسای بالادستی آن‌ها با ارزش‌های مکتبی و انقلابی شهید سلیمانی، نه‌تن‌ها اجازه بهره‌برداری از این وضعیت طلایی میدان را نمی‌دادند، بلکه پیشروی او را برای خود زحمت می‌دیدند و از او توقع داشتند خود را با موقعیت و مواضع دیپلماسی محافظه‌کار و غیرانقلابی تطبیق دهد.
حال آنکه سردار سلیمانی با شناخت دقیق معادلات متکی بر باور‌های دینی و نگاه انقلابی و واقعیت‌های منطقه، نه‌تن‌ها امکان تحمیل خواسته‌ها در میدان را به طرف امریکایی مقدور می‌دید، بلکه اعمال قدرت سرمیز مذاکره را نیز ممکن می‌دانست. البته او در روش نیز به دیپلماسی عزت متکی بود و لذا التماس ژنرال امریکایی را برای دیدار یا نامه‌نگاری رد می‌کرد و هیچ‌گاه آن را فرصتی برای خودنمایی تلقی و انتخاب نکرد.
گرچه او برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای نظام رنج سفر به مسکو و دیدار با پوتین را بر خود هموار و از این موقعیت فراهم آمده برای تقویت جبهه مقاومت و به عقب راندن تروریست‌های معاند بهره می‌برد.
آنچه برای او در میدان و دیپلماسی اهمیت داشت، حفظ عزت ملی و کرامت ملت‌ها و نرفتن زیر بار زور بود.
او با توجه به ماهیت استکباری و ظالمانه دشمن، هزینه و خسارت سازش را فهم و البته هزینه مقاومت را نیز درک می‌کرد و هزینه‌ای که نباید فقط از جیب مردم یا حیثیت نظام پرداخت شود و او در ورود به میدان سخت مبارزه با تروریسم تکفیری و تروریسم دولتی امریکا هم از آبرو و هم از جان مایه گذاشت. این‌گونه بود که به اثبات رساند مرد واقعی میدان است.