روزنامه خراسان
1400/10/18
پرایدی که شبیه سانتافه شد
شاید برای شما هم مانند ما تصور پراید با سیستم رمز برای روشن شدن، کیلومتر دیجیتال یا آبسردکن و دیگر آپشنها، قبل از دیدن ویدئو های «عمیدعلی میر» در شبکه های اجتماعی محال بود اما کافی است هشتگ پراید سورنا را در فضای مجازی دنبال کنید تا با ویدئو کلیپ های عمیدعلی آشنا شوید و این امرمحال را به عینه ببینید. این پراید که در فضای مجازی هم غوغایی به پا کرده، به دست جوانی از دیار سیستان و بلوچستان به جدیدترین آپشن های روز یا ابتکاری خودش مجهز شده است. این جوان مبتکر که به دنبال علاقه خود رفته، در این ویدئو ها سعی میکند با لهجه شیرین دیارش به توضیح آپشن های نصب شده روی خودروی شخصیاش که آن را سورنا مینامد اما مردم به آن لقب سانتافه دادهاند، بپردازد. با او در این پرونده زندگی سلام همراه شدیم تا راجع به شرایط کار و ایدههایش بیشتر آشنا شویم.در کودکی ماشین کنترلی ساختم
علاقه «عمیدعلی» 34 ساله به ساخت چنین وسایلی از همان دوران کودکی شکل گرفته است. او در توضیح این اتفاق میگوید: «در دوران کودکی یک ماشین کنترلی ساختم. آن زمان در زابل تجهیزات کافی نبود و من به اجبار برای تهیه تجهیزات مد نظرم به مشهد سفر میکردم و بعد از آن هم به دلیل آشنایی که در آن شهر داشتم، همان جا مشغول کار در قسمت برق ساختمان شدم. سال های آخر کارم در مشهد، بحث هوشمند سازی در ساختمان مطرح بود. من به این بخش علاقه مند شدم، به خصوص وقتی که مثلا با یک دکمه از داخل تبلت میتوانید نور داخل اتاق را کنترل کنید. این شد تا برخلاف دیپلم حسابداری که در دبیرستان گرفتم، از طریق فیلم، کتاب و به صورت خودآموز شروع به یادگیری کردم. این را هم بگویم که یک دورهای در مشهد برای کسب درآمد، در چهارراهها تراکت پخش میکردم اما هیچ وقت هدفم را فراموش نکردم».
بعد از دزدیده شدن پرایدم
برای استارتش رمز گذاشتم
با شروع آشنایی با بحث هوشمند سازی، عمیدعلی سعی میکند این علاقه را به خودرو پیوند بزند. او در این باره میگوید: «همزمانی آشنایی و علاقه من به هوشمند سازی با خرید خودروی پراید، باعث شد به فکر ارتقای امنیت و امکانات آن بیفتم. البته باید این را هم بگویم که در همین مشهد خودروی من را دزدیده بودند که یک هفته بعد پیدا شد. پس تصمیم گرفتم برای استارت خودروام رمز بگذارم تا اگر درهایش هم باز شد، لااقل نتوانند خودرو را روشن کنند. بعد از این به سرم زد تا سیستم قفل کارتی هتلها را به خودرو اضافه کنم. اگر دقت کرده باشید این مدل کارت فقط در را باز میکند و آن را قفل نمیکند اما با دستگاه من نه تنها میتوانید قفل کنید بلکه با نگاه داشتن آن میتوانید در صندوق عقب را هم باز کنید».
ایدههای ذهن من بیشتر خدادادی هستند
«نمونه ایدههای من در بازار نبود تا به قول معروف بتوانم کپی کنم بنابراین مجبور شدم دست تنها هم برنامه نویسی، هم طراحی و هم ساختش را انجام دهم». عمیدعلی با گفتن این نکته به سراغ مهم ترین اختراعش میرود و میگوید:«ایدههایی که در ذهنم شکل میگیرد، بیشتر خدادادی است و من فقط برای این که اتفاق بیفتد تلاش میکنم. مثلا برای من همیشه سوال بوده است که چرا کیلومتر خودرو از ساعتی/ عقربهای تبدیل به عدد نمیشود. بعد با کلی تحقیق برنامهاش را گیر آوردم و در مدت حدود سه ماه تغییرات لازم را پیاده کردم. خیلی سخت بود و من در این مسیر با کلی شکست و همخوانی نداشتن کیلومتر با خودرو و ... روبهرو بودم. بعد از این کار سعی کردم سیستم پیامکی خودرو را راهاندازی کنم. این سیستم برخلاف مدل خارجیاش که با دکمههایی مثل on/off کار میکند، فارسی است. مثلا شما در خانه میتوانید از طریق پیام دادن بدون باز شدن در خودرو، خودرو را روشن کنید».
سخنگوی خودروی من
با لهجه حرف میزند
اما خلاقیت عمیدعلی به همین جا محدود نمیشود. او درخصوص سخنگوی خودرویی که ساخته است ،میگوید: « بعد ازآشنایی با سیستم سخنگوی سمند، تصمیم گرفتم این سیستم را اضافه کنم اما بعدش با خودم گفتم خب چرا فقط فارسی صحبت کند؟ چرا انگلیسی و عربی و حتی لهجه شیرازی یا زابلی نتواند صحبت کند؟ پس برای تنوع و جذابیت بیشتر این زبانها و لهجهها حتی قابلیت اعلام روشن و خاموش شدن خودرو را هم اضافه کردم. قابلیت دیگری که حتی در ماشین های خارجی هم تا حالا نبوده این است که اگر کمربند خودرو یا مانتو و چادر لای در خودرو باشد، تشخیص می دهد که لای کدام در گیر کرده است».
برای خرید قطعه های یک پروژه قید خرید مرغ را زدم!
عمیدعلی درباره هزینه پروژه های خود و سختی تامین هزینههای آن میگوید: «همان طور که در بقیه مصاحبهها گفتم، از روز اول همه هزینهها برعهده خودم بوده است. حتی برای پروژه کیلومتر دیجیتال و از آن جا که به علت این که تکی یا نمونه بود، چیزی حدود 3 میلیون تومان هزینه برد و من برای تامین این هزینه مجبور شدم لپ تاپی را که تازه خریده بودم و هنوز قسطهایش تمام نشده بود ، بفروشم. من برای این کار حتی از نان شب هم برای خرید تجهیزات و ادامه پروژه مد نظرم زدم، مثلا یک بار بین خرید مرغ و خرید یک قطعه که حدود 40 هزار تومان بیشتر قیمت نداشت، مانده بودم. در آن جا قطعه را خریدم هرچند با این کار مجبور شدم یک هفته مرغ نخورم. جالب است که آن قطعه هم کار نکرد».
نه تنها حمایت نشدم
بلکه مسخره هم شدم
اختراعات عمید علی تنها به خودرو و سیستمهای آن مربوط نمیشود. او درباره اختراع جالب خود و ثبت آن میگوید: «شاید خندهدار باشد اما به دلیل مصرف زیاد چای به این فکر افتادم تا یک سماور هوشمند با توانایی آب کردن خودکار، تشخیص لحظه به جوش آمدن یا خاموش و روشن کردن اتوماتیک بسازم تا همیشه چای آماده باشد. البته من هیچ ادعایی ندارم. قطعا بهتر از من در همین ایران هستند که شاید نتوانستند مثل من از شام شب برای هدف خودشان بزنند یا حتی معروف نشدهاند. در خارج از ایران اگر شما طرحی حتی روی کاغذ داشته باشید به شما بها میدهند اما در این جا که طرح ساخته میشود، نه تنها حمایت نمیکنند، بلکه مسخره هم میکنند. مثلا من برای ثبت اختراع همین سماور کلی دردسر کشیدم. از شایعات مبنی بر دزدیدن طرح که بگذریم، اداره ثبت اختراع با کلی سوالهای تخصصی، ثبت اختراع را سخت کرده بود. در این میان شرکت های خصوصی هم برای ثبت هر اختراع 15 میلیون میگیرند. خب من با ثبت 10 اختراع باید چیزی حدود 150 میلیون برای یک تکه کاغذ می پرداختم».
خودرو ساز بزرگ
برای من کاری نکرد
عمیدعلی که حسابی از یک شرکت خودرو ساز داخلی گلهمند است، از پیشنهاد این خودروسازی میگوید: «یک بار با من تماس گرفتند، جالب است بدانید که اول ادعا کردند که این آپشن هایی که اضافه کردم در خود کامپیوتر خودرو هست که من با دلیل ثابت کردم که ربطی ندارد. بعد هم که از مدرک دیپلم من باخبر شدند با بیاحترامی گفتند به شما چه ربطی دارد که در این حوزه کار میکنید. وقتی در جواب از علاقهام به این کار گفتم من را به تهران دعوت کردند. من هم در جواب گفتم شما از پشت تلفن این طور برخورد میکنید، اگر بیایم تهران چه میکنید. در ضمن آن زمان هم شروع اولین محدودیت های کرونایی و بسته شدن جادهها در ایران بود، این مدیر خودرو سازی حتی پیشنهاد صدور مجوز تردد یا دسترسی به وسیله نقلیه یا حتی هواپیما را به من نداد. این رفتار درست برخلاف شرکت های خصوصی بود که با روی باز مشتاق دیدار من بودند و از پیشنهاد همکاری و سرمایهگذاری حرف میزدند. حال آن که آن شرکت معروف بعد از آن هم دیگر تماس نگرفت».
میخواهم آپشن تاچ را به شیشههای خودرو اضافه کنم
گویا ذهن و آینده عمیدعلی مملو از ایده های ناب است. او در این باره میگوید: «یک ماه پیش در یزد طرحی را مطرح کردم که حائز مقام سوم شد. این طرح ساخت دستگاهی بود که در زمان روشن بودن خودرو مانع استارت زدن مجدد آن میشود. در یک طرح دیگر هم قرار است یک پرده برقی اتومات که به وسیله دکمه باز و بسته میشود به صندلی عقب اضافه کنم. طرح زیاد است مثلا برقی کردن شیشههای عقب پراید که کاری ندارد یا طرح یک دستگاه دیگر که شیشههای خودرو مثل تاچ گوشی قابلیت لمس و باز شدن رمز را داشته باشد. یا در یک طرح دیگر قصد دارم مانند خودروی رولز رویس طوری طراحی کنم تا آرم خودرو به داخل برود. در آخر هم باید بگویم چیزهای دیگری هم هست اما خب دستم خالی است، مثلا راهنمایی طراح کردم که در هنگام استفاده در جای کیلومتر خودرو شما میتوانید دوربین سمتی را که راهنما میزند، ببینید».
مردم همیشه از من
حمایت کردهاند
عمیدعلی در خصوص حمایت مردم و پیشنهادهایی که به او شده است هم حرفهای جالبی میزند: «مردم واقعا به من لطف دارند و همیشه من را حمایت کردهاند. حالا هم منتظرند تا محصولات خودم را در بازار عرضه کنم تا بخرند. از آن جا که بیشتر مردم ما پراید دارند و خب این خودرو مخصوص قشر ضعیف هم است، میتواند خیلی به آنها کمک کند. مثلا همین قیمت محافظ استارت که حدود 300 هزار تومان میشود، از خسارت میلیونی استارت و گیربکس جلوگیری می کند و باعث بالا رفتن عمر آن میشود. یک مشکل هم برای شراکت این است که شریک باعث بالا رفتن قیمت و فشار به مردم است. یک بار در یک ویدئو گفتم 100 میلیون میخواهم، خیلیها گفتند خودرو و زمین خودمان را میفروشیم و کمک میکنیم اما هنوز به جمع بندی برای این کار نرسیدم».
سایر اخبار این روزنامه
جهش دانش بنیان ها از سکوی مجلس
دوش های آزادی، مالکیت مشترک و گاف های عجیب!
گزارش وزارت خارجه از سیر پرونده هواپیمای اوکراینی
رویاهای کوچک در زمستان سرد
پرایدی که شبیه سانتافه شد
وعده های آرمانی 2 وزیر در آزمون واقعیت
سلام بر مسافرانِ به خانه برگشته
12 مصوبه برای تسهیل زیارت
قیام 17دی زنان انقلابی مشهد ضربه جدی به اختناق پهلوی
«مثبت و روبه جلو» توصیف دیپلمات ها از وین
خروش علیه مظلومیت «حکیم توس»
ازدواج های فوتبالی
ماجرای دزدی که عاشق دختر پولدار شد!
اماواگر پایین ترین نرخ بیکاری 25 ساله