روزنامه‌نگاري سنتي و مدرن

غزل لطفي 
چهارشنبه هفته گذشته اولين نشست مجازي در خصوص مبحث روزنامه‌نگاري در كلاب روزنامه اعتماد با حضور كارشناسان و اساتيد اين حوزه مورد بحث و بررسي قرار گرفت كه شرح آن را در زير مي‌خوانيد. 
در ابتداي اين مبحث بهروز بهزادي، مدير مسوول و سردبير روزنامه اعتماد به طرح موضوع پرداخت و گفت: ما در مبحث روزنامه‌نگاري سنتي و مدرن مي‌توانيم هم در قالب سخت‌افزار و هم نرم‌افزار به صحبت بپردازيم كه سخت‌افزار شامل ابزارهايي است كه مورد استفاده قرار مي‌دهيم مانند گوشي‌هاي هوشمند و ديگر ابزار هوشمند و نرم‌افزار هم توليد محتواست با طرح اين موضوع به صحبت‌هاي دكتر رضاييان گوش مي‌دهيم.
مجيد رضاييان، استاد دانشگاه در شروع صحبت‌هاي خود به تشريح روزنامه‌نگاري سنتي و مدرن پرداخت و گفت: نياز بيان تفاوت بين مطالعات رسانه و مطالعات روزنامه‌نگاري بايد بيشتر مورد تاكيد قرار گيرد يعني «Media Studies» و «Journalism Studies» تفاوت دارد و «Communication Studies» يا مطالعات ارتباطي مادر اين دو محسوب مي‌شود و روزنامه‌نگاري در واقع مطالعات عملي و ارتباطات و مطالعات نظري و رسانه تركيبي از اين دو است كه شامل بخشي عملي و بخشي تئوريك است. وقتي مطالعات رسانه را مورد بحث قرار مي‌دهيم و واژه‌هاي سنتي و مدرن را به‌ كار مي‌بريم بايد به اين موضوع بپردازيم كه آيا روزنامه‌نگاري به دو بخش مدرن و سنتي تقسيم شده است يا رسانه‌ها؟ 
در پاسخ به اين پرسش من معتقدم كه در واقع اينكه روزنامه‌نگاري مدرن شده به خاطر تكنيك‌هاي آن است.
ابتدا در مورد رسانه صحبت مي‌كنم؛ تا قبل از جهان «وب» هر رسانه‌اي كه آمده فضاي جديدي را باز كرده و بر اساس نظريه «مك لوهان» در راستاي حواس پنجگانه ما رسانه‌اي ايجاد شده است اما در مورد دنياي وب تفاوت در اين است كه رسانه «متن‌محور»، رسانه «صدامحور» و رسانه «تصويرمحور» باهم جمع شده‌اند يعني text, voice, image, و وقتي وارد اين بحث مي‌شويم عملا پيچيدگي خاصي به وجود مي‌آيد زيرا فضاي «وب» طوري عمل كرد كه همه موارد بالا را در خود جاي داد، بنابراين به تناسب رشد تكنولوژي از دهه ۹۰ تاكنون كه از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ «وب يك»، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰ «وب دو» و از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۵ «وب سه» كه در سال ۲۰۲۳ كامل خواهد شد ما با دنيايي جديد مواجه شده‌ايم و عملا از جهان «اطلاعات» وارد جهان «فكت» و سپس وارد جهان «پسافكت» شده‌ايم و در حال حاضر در حال ورود به جهان «داده‌ها» هستيم كه در آن از «data journalism» و دنياي «meta verse» و «اينترنت سه‌بعدي» و همچنين «دنياي V.R يا روزنامه‌نگاري واقعيت افزوده» صحبت مي‌شود. با بررسي همه مواردي كه گفته شد به يك پاسخ واحد مي‌رسيم؛ بنابرين تكنولوژي باعث شد كه رسانه از سنتي به مدرن بدل و نسل به نسل رسانه‌هاي جديد افزوده شود. در نتيجه روزنامه‌نگاري از سنتي به مدرن تبديل نشده، بلكه تكنيك‌هاي آن تغيير كرده است. در حال حاضر گزارش‌هاي طولاني مثلا ۴۰۰۰ واژه‌اي را ديگر كسي نمي‌خواند و بهترين گزارش ۱۱۰۰ كلمه است و هر ميزان كه بتواني كوتاه‌تر بنويسي موفق‌تر خواهي بود. به عبارتي هرچه نسل به نسل رسانه‌ها مدرن‌تر شد روزنامه‌نگاري را هم تحت‌تاثير قرار داد و من با تقسيم‌بندي سخت‌افزار و نرم‌افزار كاملا موافق هستم به اين علت كه در دنياي روزنامه‌نگاري يا دنياي توليد مطلب يا دنياي خردورز كه كاري به ظرف ندارد كه همان رسانه مي‌شود بلكه با مظروف يعني توليد محتوا و روزنامه‌نگاري سر و كار دارد، جهان نرم‌افزاري يا به عبارتي مغزافزاري دايم در حال تغيير است.


در ادامه الياس حضرتي؛ موسس و مدير مجموعه رسانه‌اي «اعتماد» به بيان روزنامه‌نگاري در ميدان عمل پرداخت و تشريح كرد: «روزنامه اعتماد» متعلق به همه افرادي است كه روزنامه‌خوان هستند و علاقه به رسانه دارند. در واقع ما براي «اعتماد» مالكيت شخصي قائل نيستيم و اين رسانه به همه ملت تعلق دارد و از حضور تمام اساتيد روزنامه‌نگاري در آن بهره مي‌بريم. ما امروز در ميدان عمل ايستاده‌ايم و نيازمند كمك همه اساتيد و متخصصان فن هستيم تا در توليد محتوا، شكل ظاهري و نشر و توزيع بهترين عملكرد را ارايه دهيم. در حال حاضر برخلاف گذشته كه روزنامه نياز به عكس و تيتري داشت كه در دكه و در برابر ديد قرار بگيرد تا مورد توجه باشد با توجه به تغيير ذائقه مردم و وجود فضاي مجازي كه در آن روزنامه به رايگان در اختيار افراد گذاشته مي‌شود، به‌طور كلي دنياي مجازي تهيه و توزيع روزنامه را متحول كرده است. البته در نظر داريم كه تنگ‌نظري‌هاي مسوولان و حاكمان باعث محدوديت‌هايي شده است و متاسفانه مرجعيت رسانه از داخل كشور به بيرون منتقل شده و اين خسارتي جبران‌ناپذير براي كشور ايجاد كرده است طوري‌كه من واقعا هميشه نگران امنيت كشور هستم؛ نه از نظر جنگ فيزيكي يا موشكي بلكه از نظر دخالت‌هاي رسانه‌هاي خارجي كه لحظه به لحظه در مباحث فكري، اعتقادي، اجتماعي و سياسي و فرهنگي صورت مي‌گيرد و نهادهاي داخل حاكميت نيز نمي‌توانند مانعي بر اين امر ايجاد كنند اين در حالي كه بايد در داخل كشور به تقويت رسانه‌ها پرداخته مي‌شد كه البته مورد بحث اين نشست نيست. در ادامه اين مبحث، نكته مهمي كه امروز با آن مواجه هستيم، تغيير ذائقه مخاطبين است و الان سوال اصلي اين است كه براي ديده شدن و مهم‌تر از آن تاثيرگذار بودن چه بايد كرد؟ در مجموعه رسانه‌اي اعتماد كه شامل چند رسانه (روزنامه ‌اعتماد، روزنامه تعادل، مجله كرگدن، سايت اعتمادآنلاين) است طوري فعاليت مي‌كنيم كه هم ظاهر سنتي اعم از سردبيري، دبيران سرويس و... را حفظ كرده‌ايم و هم در عين حال با توجه به تحولات و پيشرفت دنياي وب نسبت به ارسال تك‌تك مطالب در دنياي مجازي نيز اقدام مي‌كنيم. با اينكه «اعتماد» در شرايط مطلوبي قرار دارد اما هميشه نيازمند كمك صاحب‌نظران هستيم تا رسالت رسانه‌اي خود را هرچه بهتر به انجام برسانيم.
بهروز بهزادي، سردبير و مديرمسوول روزنامه اعتماد نيز به اين موضوع اشاره كرد كه ما در گذشته زمان‌هايي را داشتيم كه روزنامه ماهي يك‌بار منتشر مي‌شد در واقع در خارج از كشور منتشر و با كالسكه به ايران آورده مي‌شد بعد روزنامه در كشور ما صنعتي شد و روزنامه‌هاي بزرگي نيز توليد شد و تا زماني كه دنياي مجازي نبود حاكميت داشتند. اما امروز روزنامه به شكل كاغذي و سنتي نفس‌هاي آخر را مي‌كشد گرچه من معتقدم كه روزنامه سنتي با شكلي خاص و زيبا و كاغذهاي مرغوب براي افرادي كه نوستالژي كاغذ دارند، مي‌تواند تا سال‌ها منتشر شود. 
امروز تعريف گذشته از روزنامه كه بايد شب تا صبح در چاپخانه منتشر مي‌شد و در اختيار خوانندگان قرار مي‌گرفت تغيير كرده و اينترنت به كمك همه آمده است تا هم سرعت انتشار بيشتر شود و هم هر لحظه امكان به‌روزرساني مطالب در دست باشد تا بهترين و جديدترين مطالب ارايه شود.
در ادامه اين نشست عباس عبدي، روزنامه‌نگار و تحليلگر سياسي - اجتماعي به بيان مبحث رگرسيون پرداخت و گفت: هدف رگرسيون اين است كه به تبيين يك متغير وابسته تحث‌تاثير متغيرهاي مستقل مي‌پردازد. مثلا متغير وابسته‌اي به نام راديكاليزم محافظه‌كاري داريم كه يكسري متغير مانند جنسيت، سن، طبقه اجتماعي و... كه رگرسيون به ما توضيح مي‌دهد هر كدام از اين متغيرها تا چه حد قدرت دارند كه تبيين كنند كه يك فرد محافظه‌كار است تا راديكال و اين ضريبي پيدا مي‌كند كه اهميت دارد و هر متغيري كه ضريب بيشتري داشته باشد نقش آن نيز بيشتر خواهد بود. اين مثال به جهت بيان اين نكته بود كه جامعه ايران چرا نتوانسته از روزنامه‌هاي سنتي شيفت كند به سمت روزنامه‌نگاري مدرن؟ اين اتفاقي است كه در جوامع ديگر از طريق همين روزنامه‌ها رخ داده است اما در ايران روزنامه‌ها نتوانستند اين شيفت را انجام دهند حتي روزنامه همشهري به دليل اينكه نتوانست خودش را تطبيق بدهد، نابود شد. 
پاسخ به اين سوال در همان بحث رگرسيون است به اين معنا كه مهم‌ترين متغيري كه تعيين‌كننده رفتار رسانه‌ها در ايران بوده است وابسته به سوبسيد، يارانه يا رانتي است كه وزارت ارشاد به آنها تخصيص مي‌دهد و رسانه‌ها مجبور به ادامه فعاليت در محيطي گلخانه‌اي بودند زيرا توليدات آنها آنقدر جذاب نبود كه خواننده در عرصه عمومي مابه‌ازاي آن پول پرداخت كند و رسانه بتواند روي پاي خود بايستد. رسانه‌اي كه بخش اعظم درآمد آن از طريق يارانه كاغذ يا آگهي تامين مي‌شود وابسته به اين متغيرها خواهد بود. مساله اصلي روزنامه‌ها در حال حاضر اين است كه چطور مي‌توانند خود را از بند ناف يارانه‌ها جدا كنند. موضوع مهم بعدي، حق كپي‌رايت است كه در ايران به آن توجه نمي‌شود و اين درحالي است كه در هيچ‌جاي دنيا اينچنين نيست كه شما خبري را توليد كنيد و شخص ديگري بدون توجه به حق كپي‌رايت به راحتي آن را كپي كند. 
بايد در نظر بگيريم كه مجموعه‌اي از مشكلات است كه ابتدا بايد به برداشتن اين موانع پرداخت تا رسانه‌ها به‌طور طبيعي به سمت مدرن شدن سوق داده شود زيرا در آن زمان ديگر سنتي بودن براي‌شان سودي نخواهد داشت و فقط باعث عقب‌افتادگي و شكست آنها مي‌شود. 
با توجه به اينكه من از نظر اقتصاد سياسي به اين موضوع پرداختم بايد دقت داشت تا زماني كه اين موانع برداشته نشود به خصوص در مورد حق تاليف و قانون كپي‌رايت كه اگر رعايت نشود پايه اصلي روزنامه‌نگاري كه توليد محتوا و گزارش است زير سوال مي‌رود. 
‌اين نشست با توضيح حميد ضيايي‌پرور روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه، در تفاوت روزنامه‌نگاري سنتي و مدرن ادامه پيدا كرد و وي گفت: من معتقدم روزنامه‌نگاري مكتوب و روزنامه‌نگاري مجازي كه در حال حاضر متداول شده هر دو به يك معناست و مهم‌ترين دليلي كه از تيراژ رسانه‌هاي مكتوب جهاني كم شده است جنبش جهاني محيط زيست به جهت كاهش قطع درختان است و اين جنبش نه تنها در مورد روزنامه بلكه همه آثار مكتوب اعم از كتاب و كاغذ فعال است و تيراژ همه آثار كاغذي كاهش پيدا كرده است و طبيعتا مخاطبان نيز به سمت استفاده از رسانه‌هاي جايگزين كاغذ رفته‌اند. 
دليل دوم رشد فضاي مجازي است و سرعت انتقالي كه اين فضا دارد. 
دليل سوم ظهور ژورناليسم شهروندي است. در دوراني كه من و ديگر دوستان هم‌دوره‌اي من روزنامه‌نگاري را طي كرديم، جايگاه شهروند در حد بازخورد و فيدبك بود اما امروز شهروند صاحب رسانه است؛ پيج و اكانت در اپليكيشن‌هاي مختلف دارد و اطلاع‌رساني مي‌كند و اين مدل روزنامه‌نگاري شهروندي كه از لحاظ روزنامه‌نگاري حرفه‌اي انتقادات زيادي بر آن وارد است، جذابيت فوق‌العاده‌اي دارد كه اولين جذابيت آن حذف دروازه‌باني خبر است و مردم احساس مي‌كنند كه خبر را خام و دست اول دريافت مي‌كنند در واقع روي خبر پالايش و پيرايش و حذف و كنترل و سانسور انجام نشده است. حتي ممكن است خبر غلط هم باشد اما همان‌طوركه پخش زنده تلويزيون جذابيت دارد روزنامه‌نگاري شهروندي هم جذاب است. 
دليل چهارم رايگان بودن رسانه‌هاي جديد است كه به ظاهر براي دريافت اخبار پولي پرداخت نمي‌شود البته هزينه خريد گوشي موبايل، اينترنت و پهناي باند هست اما براي دريافت اخبار به صورت مستقيم پولي پرداخت نمي‌شود. 
دليل پنجم قابليت رسانه‌هاي جديد است. قابليت سفارشي شدن كه مي‌توان انواع رسانه‌ها و اپليكيشن‌ها را متناسب با نياز تنظيم كرد. مثلا كسي كه به سينما علاقه‌مند است تمام رسانه‌هاي او خبر و تحليل سينمايي در اختيارش قرار مي‌دهند كه اين سفارشي شدن در رسانه‌هاي قبلي وجود نداشت و رسانه‌ها حالت عمومي داشتند همچنين قابليت تعاملي هم همين‌طور است چون خود فرد صاحب رسانه است امكان باز انتشار و فيدبك وجود دارد و البته قابليت مولتي‌مديا و چند رسانه‌اي بودن هم اضافه شده كه جذابيت‌هاي صدا و تصوير را به‌ همراه دارد كه در روزنامه‌نگاري مكتوب وجود ندارد. 
در ايران مسائلي مانند دولتي بودن، وابستگي به يارانه‌ها كه آقاي عبدي اشاره كردند، بي‌اعتمادي عمومي و تحريم، برخوردهاي حاكميتي و قضايي با روزنامه‌نگاران و رسانه‌نگاران، نبود حق كپي‌رايت و ضعف نظام آموزشي باعث افول روزنامه‌نگاري سنتي شده است. در پايان به بيان راه‌حل مي‌پردازم. در حال حاضر روزنامه خراسان كه من سال‌ها در آن فعال بودم رسانه مجازي دارد به نام آخرين خبر كه با حدود ده ميليون مخاطب يكي از موفق‌ترين رسانه‌هاي مجازي كشور است و زماني به عنوان بازوي روزنامه خراسان شروع به فعاليت كرد و امروز به عنوان رسانه‌اي مجازي و موفق مي‌تواند الگوي رسانه‌هاي ديگر باشد.
سليمان محمدي، عضو شوراي سردبيري روزنامه اعتماد نيز به تشريح بحث پرداخت و توضيح داد؛ تا اينجا روزنامه‌نگاري سنتي را روزنامه‌نگاري مكتوب و روزنامه‌نگاري مدرن را روزنامه‌نگاري مجازي و فضاي وب در نظر گرفته‌ايم اما اگر برگشتي داشته باشيم به صحبت‌هاي آقاي عبدي، روزنامه مكتوب هم مي‌تواند همه ويژگي‌هاي رسانه مدرن را داشته باشد اما نيازمند آماده‌سازي شرايط است. بايد در نظر گرفت حضور در فضاي مجازي تنها شرط مدرن بودن رسانه نيست. به‌طور مثال يك رسانه سانسورشده به هر شكل و شمايلي هم كه ارايه شود، نمي‌تواند بين مخاطبان جايي پيدا كند، بنابراين ورود به فضاي مجازي و حتي توليد محتوايي با مختصات رسانه‌هاي مدرن به تنهايي نمي‌تواند نجات‌دهنده باشد. 
فريبا آباقري، موسس و عضو شوراي سردبيري روزنامه‌هاي عطرياس و جامعه فردا نيز در ادامه به بيان تجربيات خود در زمينه انتشار روزنامه عطر ياس پرداخت و گفت: در زمينه انتشار اخبار محلي به صورت موضوع‌محور و محله‌محور فعاليت‌هاي موفق و تاثيرگذاري داشتيم و پس از آن و با نظر شوراي سردبيري تصميم به راه‌اندازي جامعه فردا به صورت مولتي‌مديا گرفتيم كه در اين راه علاوه بر مشكلاتي كه همه رسانه‌ها با آنها كم‌و‌بيش مواجه هستند با اين مشكل مواجه شديم كه روزنامه‌نگاران ما كه بسيار خوب مي‌نويسند و تحليل مي‌كنند در زمينه تهيه محتواي ديجيتال دچار ضعف هستند اين موضوعي است كه در همه دنيا حل شده و مثلا خبرنگار بي‌بي‌سي با يك موبايل در مناطق جنگي گزارش تصويري تهيه مي‌كند اما ما در ايران هنوز دچار ضعف هستيم. در واقع ما روزنامه‌نگاراني حرفه‌اي داريم كه هنوز آموزش‌هاي لازم را نديده‌اند و نتوانسته‌اند همراه با نيازهاي جامعه خود را به‌روز كنند. مورد مهم ديگري هم كه بايد به آن توجه داشت، رقابت است كه ما هم بايد با رسانه‌هاي داخلي دولتي و قدرتمند رقابت كنيم كه از امكانات فراواني برخوردار هستند و هم با رسانه‌هاي خارجي كه اخبار را بدون سانسور در اختيار مخاطبان قرار مي‌دهند و اين دو موضوع مجموعه فعاليت‌هاي رسانه‌اي را هر قدر هم كه براي توليد محتوا تلاش شود كمرنگ مي‌كند اما همه اين موارد نبايد باعث شود از تلاش دست بكشيم و بايد روزنامه‌نگاراني تربيت كنيم كه محتواي متناسب با فضاهاي مختلف اعم از مكتوب و مولتي‌مديا را توليد كنند تا همگام با نياز مخاطبان قدم ‌برداريم.
فياض زاهد، استاد دانشگاه و از پيشكسوتان روزنامه‌نگاري ايران نيز به بيان نكاتي در زمينه روزنامه‌نگاري در ايران پرداخت؛ اولين نكته‌اي كه به ذهنم مي‌رسد ناصبوري حكومت در تحمل فرآيند روزنامه‌نگاري در ايران است و در كتاب عصر طلايي مطبوعات در ايران مفصل توضيح داده‌ام كه از زمان محمدشاه وقتي اولين روزنامه به نام كاغذ اخبار به عنوان اولين اثر مكتوب رسانه‌اي منتشر شد تا امروز بين حكومت مركزي و استقرار و ثبات آن و ضعف روزنامه‌نگاري رابطه مستقيمي وجود دارد. هرگاه حكومت مركزي قوي بوده، به تخريب روزنامه‌نگاري پرداخته و هرگاه ضعيف بوده، روزنامه‌نگاري تنفسي كرده است البته دو دوره استثنايي هم داريم اولي دوره دكتر محمد مصدق و دومي دوره سيد محمد خاتمي و جز اين دو دوره هميشه همين شرايط حفظ شده است. آفتي كه پس از دوره دوم خرداد پيدا كرديم، اين بود كه روزنامه‌نگاري بار احزاب سياسي را نيز به ‌دوش كشيد و روزنامه‌نگاران تبديل شدند به بلندگوهاي جريانات سياسي و در واقع وقتي احزاب سياسي قدرتمند وجود نداشت روزنامه‌ها جاي آنها را گرفتند. دومين موضوع محدوديت‌هايي است كه روزنامه‌نگاري با آن مواجه شده است مثلا در دوره احمدي‌نژاد محدوديت‌هاي اجتماعي حتي فراتر از سياسي شد و گزارش درباره زنان خياباني، فقر، كودكان بي‌سرپرست، حاشيه‌نشيني و آسيب‌هاي اجتماعي محدوديت بيشتري پيدا كرد كه البته در كشورهاي ديگر مانند آلمان شرقي و اتحاد جماهير شوروي در گذشته و چين در حال حاضر نيز چنين مواردي بوده است. حصر روزنامه‌نگاري در ايران باعث شد گروهي به مشاغل ديگر روي بياورند و گروهي نيز مهاجرت كنند كه اين امر در واقع براي رسانه‌هاي سياسي كشورهاي ديگر در خصوص ايران لژيونر تربيت كرد و اين در نوع خود جالب است كه به علت محدوديت در داخل در واقع ما افرادي كه عاشق اين حرفه بودند را از دست داديم و رسانه‌هاي خارج از مرزها به توليد محتوا براي داخل پرداختند. مي‌دانيد كه رسانه بايد هميشه وسط معركه باشد و براي محيط پيرامون خود رپورتاژ تهيه كند، اما اين هم مشكلي است كه دامنگير شده و مرجعيت رسانه را از داخل به خارج سوق داده است. 
شهاب‌الدين طباطبايي، مدير مسوول راوي نيز به بيان تجربيات خود در حوزه ويديو ژورنال پرداخت و گفت: با نسلي مواجه هستيم كه عمدتا متولد سال ۱۳۷۵ به بعد هستند كه با مطالعات شخصي، توليد محتوا مي‌كنند و حتي براي محتوايي كه توليد مي‌كنند نيز اسپانسر پيدا مي‌كنند و همه اميدواري من به نسلي است كه به محدوديت‌ها فكر نمي‌كنند و فقط در فكر توليد محتوا هستند. 
بدرالسادات مفيدي، روزنامه‌نگار باسابقه و عضو هيات‌مديره انجمن صنفي مطبوعات ايران نيز در خصوص تفاوت روزنامه‌نگاري سنتي و مدرن گفت: فعاليت‌هايي كه شهروند خبرنگاران دارند يا افراد در صفحات مجازي خود نظير اينستاگرام به توليد محتوا مي‌پردازند در واقع نبايد جزو روزنامه‌نگاري قرار داد. تعريف ساده روزنامه‌نگاري يعني انتقال صحيح و شفاف اخبار به مردم است كه در گذشته توسط رسانه‌هاي مكتوب انجام شده و تاكنون نيز ا‌دامه پيدا كرده است كه همراه با پيشرفت تكنولوژي هم پيشرفت كرده و از صفحه‌بندي‌هاي سنتي به شرايط ديجيتال فعلي رسيده كه بسيار هم عالي و طبيعي است. اما مشكلي كه الان با آن برخورد مي‌كنيم، اين است كه در گذشته رعايت اخلاق روزنامه‌نگاري و دقت در كار بود. به لحاظ حرفه‌اي در روزنامه‌نگاري مدرن اخلاق حرفه‌اي جاي كمتري دارد. نكته بعدي دقت در كار است و نسل جديد روزنامه‌نگاري حاضر به پذيرش بعضي اعمال نظرات حرفه‌اي توسط دبيران سرويس و سردبيران نيست و همچنين ما با بي‌دقتي‌هاي فراوان اعم از غلط‌هاي املايي و مطالب ويرايش‌نشده كه به جهت سرعت در انتشار تهيه شده است، مواجه هستيم. 
دكتر بهزادي در ادامه گفت: مدرن بودن را در سخت‌افزار (استفاده از اينترنت) و نرم‌افزار (نوع نگارش) هر دو مي‌بينم. امروز نوع گرافيكي كه استفاده مي‌شود با گذشته بسيار متفاوت است و ما به دنبال كيفيتي بالا هستيم. مدرنيته به كمك روزنامه‌نگاري كاغذي مدرن آمده است و نوعي تحول ايجاد كرده كه به صفحه‌آرايي و ارايه شكيل مطالب كمك بسياري كرده است. 
در ادامه دكتر زاهد به اين نكته اشاره كرد كه با احترام به ساحت روزنامه‌نگاران جوان اما به نظر مي‌رسد روزنامه‌نگاري درگير نوعي بي‌سوادي شده است. در گذشته شايد انتقال مطالب به سرعت الان نبود اما روزنامه‌نگاران مطالعات فراواني در زمينه‌هاي گوناگون داشتند و اين امر به انتقال دقيق مطالب كمك مي‌كرد امروزه همان‌طوركه در همه جوانب زندگي دچار سرعت شده‌ايم در روزنامه‌نگاري هم شاهد سرعت و عدم دقت هستيم كه با توجه به اينكه اين حرفه با جامعه و انتقال مطالب به آن سروكار دارد نيازمند توجه بيشتر به اين موضوع است. 
عباس عبدي نيز اضافه كرد: از گذشته تاكنون هميشه فرم روزنامه‌نگاري به محتوا غالب بوده است. من معتقد نيستم كه روزنامه‌نگاري رشته‌اي جداگانه است، بلكه روزنامه‌نگاري يك دوره تخصصي است. افراد مي‌توانند در هر رشته‌اي تحصيل كنند سپس براي انتقال مطالب يك دوره روزنامه‌نگاري هم ببينند. من معتقد نيستم كه روزنامه‌نگاري اقيانوسي با عمق يك بند انگشت است. در دنيا افرادي هستند كه در رشته‌هاي مختلف متخصصند و در زمينه روزنامه‌نگاري هم فعال هستند اين اشخاص محتوايي قوي را ارايه مي‌دهند اما ما در ايران در اين زمينه ضعيف هستيم و اين موضوع باعث ارايه محتوايي ضعيف شده است.
ضيايي‌پرور به عنوان نكته پاياني شيفت كردن به مولتي‌مديا و ايجاد پلتفرم در فضاي مجازي را مهم دانست و گفت: مخاطبان امروز نسل جواني هستند كه با رسانه مكتوب خيلي ارتباط برقرار نكرده‌اند. بنابراين در بخش چند رسانه‌اي، رسانه‌ها به عنوان بخشي اصلي مي‌توانند رسانه را متحول كنند و اين يك تصميم شجاعانه مديريتي خواهد بود كه به جذب مخاطب و همچنين تقويت اقتصادي رسانه كمك مي‌كند. 
فريبا آباقري نيز در پايان به نقش مخاطب تاكيد كرد و گفت: مخاطب امروز دوست دارد نقش پررنگ‌تري داشته باشد و ما براي اينكه بتوانيم با رسانه‌هاي خارجي رقابت كنيم نياز داريم در اين زمينه فعاليت بيشتري داشته باشيم و به نظر من استفاده از شهروند خبرنگاران موضوع مناسبي است تا با مخاطبان خود به صورت تعاملي برخورد كنيم و هرچه تعداد اين افراد بيشتر شود و به آموزش آنها بپردازيم به ما هم در كار كمك بيشتري مي‌كنند. ما بايد براي جلوگيري از عدم رعايت اخلاق حرفه‌اي، به عنوان رسانه پيشقدم باشيم تا شهروند خبرنگاران هم با تبعيت از ما به انتشار اخبار صحيح و شفاف بپردازند و در نظر داشته باشيم هميشه مي‌شود ده يا بيست رسانه را تعطيل كرد اما نمي‌شود جلوي ۵۰ ميليون شهروند خبرنگار را گرفت. 
دكتر بهزادي در پايان به اين نكته اشاره كرد كه اگر به‌ جاي روزنامه‌نگاري از واژه ژورناليسم استفاده كنيم دربر‌گيرنده همه مباحث سنتي و مدرن خواهد بود. موضوعي كه من هم با آن مواجه شده‌ام بعضي از همكاران ما در نوشتن شلخته شده‌اند و اين شلختگي قبل تا زمان آقاي احمدي‌نژاد نبود و اين موضوع با توجه به محدوديت‌هاي آن زمان شروع شد و خصوصا مشكلات اقتصادي رسانه‌ها باعث ادامه پيدا كردن آن شد كه بايد درصدد رفع آن باشيم. 
الياس حضرتي، صاحب‌امتياز و مدير مجموعه رسانه‌اي «اعتماد» در پايان گفت: من به عنوان كسي كه در عرصه فعاليت هستم و از صبح تا شب درگير اين موضوع هستم، همان‌طوركه در صحبت‌هاي دوستان هم گفته شد معتقدم بي‌صبري حكومت‌ها و در كنار آن خلق روزنامه‌نگاري مدرن و مهم‌تر از اين موارد در جامعه بي‌اعتمادي‌اي كه نسبت به حكومت و افراد نسبت به يكديگر حاكم شده است باعث شده هر كسي تندتر صحبت كند يا بي‌سند و منطق نقد كند و صدايش بيشتر شنيده شود درحالي‌كه ما در روزنامه اصل را بر اين گذاشته‌ايم كه نقدها محترمانه و باارايه سند و منطق باشد. آبروي افراد براي ما بسيار مهم است حتي در مواردي كه شخصي جرمي مرتكب شده از افشاي نام افراد پرهيز مي‌كنيم تا مشكلي براي خانواده افراد پيش نيايد. 
آنجايي كه محتواي خوب، عكس و تيتر خوب ارايه شود، رسانه موفق خواهد بود و محتواي خوب همراه با امكانات جديد باعث موفقيت و تاثير‌گذاري صدچندان رسانه مكتوب خواهد بود. حتي حكومت هم حساسيت بيشتري بر رسانه‌هاي مكتوب دارد زيرا تاثيرگذار‌تر هستند. به‌طور مثال گزارش‌هاي خانم سام‌گيس در روزنامه اعتماد دنبال‌كنندگان بسياري دارد، زيرا دقيق نوشته شده است. ارايه مطالب دقيق و با سند و منطقي بسيار مهم است و در پايان از همه كارشناسان عزيز دعوت مي‌كنم در جلسات آينده حضور داشته باشند و به بيان راهكارهاي عملي بپردازيم.