‌پروپاگاندا‌درمانی

‌پروپاگاندا‌درمانی مهسا جزینی ‌ دبیر گروه سیاسی مهسا جزینی-دبیر گروه سیاسی مؤثرترین راه ارزیابی عملکرد یک دولت و بهترین شاقول برای مقایسه با دولت‌های قبل، بررسی عملکرد آن است. دولت روحانی با همه نقاط ضعف یا قوتش، رفته و عمر دولت فعلی هم به یک سال نرسیده است. گرچه در همین مدت هم می‌توان تصمیمات گرفته‌شده را ارزیابی کرد، اما برای مقایسه، نیاز به پیش‌شرط دیگری نیز هست به نام انصاف. انصاف حکم می‌کند اجازه دهیم حداقل یک سال از عمر این دولت طی شود. این پیش‌شرط برای همه ضروری است؛ منتقد و مدعی فرقی نمی‌کند. کاش حامیان رئیسی اجازه می‌دادند به جای پروپاگاندای لفاظی، عملکردها سخن بگویند. پیش‌نیاز آن البته کمی خویشتن‌داری، صبوری و سکوت است؛ چرا‌که در غیر این صورت این تصور پیش می‌آید که نکند چیزی در چنته نیست یا موانع آن‌قدر عظیم‌اند که کاری از کسی ساخته نیست. در میان حامیان، آنها که راه هشدار به دولت را در پیش گرفته یا در تعریف و تمجید به دوری از غلو و بیشینه‌کردن انتظارات توصیه می‌کنند، قطعا از آنها که همچنان در پی مقایسه دو دولت به شیوه لفاظی‌اند، راهی منطقی‌تر طی می‌کنند. آنها نسبت به کسانی که دولت قبل را متهم به تنبلی، پیری و سستی می‌کردند و حالا می‌گویند «رخوت و رکودی که در گذشته در کشور سایه افکنده بود با تحرک، پویایی و تلاش در حال جبران است...» دوراندیش‌تر و عاقل‌تر هستند. 
در میان حامیان دولت فعلی، برخی حتی در مقام مقایسه، دست به نیت‌خوانی زده و گفته‌اند: «الحمدالله قوه مجریه به دست کسی افتاده که خدوم، سالم و بی‌حاشیه است و می‌خواهد برای حل مشکلات مردم و انقلاب کار کند». خواننده این جملات در ذهن خود ناخودآگاه شروع به تحلیل و معنی‌سازی می‌کند که پس یعنی دولت قبل نه خادم بود و نه سالم و برعکس، پرحاشیه بود و نمی‌خواست برای حل مشکلات مردم کار کند! شاید دیگرانی هم پیدا شوند که ایراداتی مشابه همین به دولت فعلی بگیرند! مشکل پروپاگاندا‌درمانی این است که هم خود و هم مخاطبان را بی‌نیاز از ارائه ادله و شواهد می‌داند؛ گویا همین که با کنایه و لفاظی، قبلی را بکوبند و فعلی را بالا ببرند، کفایت می‌کند. نکته عجیب‌تر درباره این مدل رفتار، مسبوق به سابقه بودن آن است. از تجربه دولت احمدی‌نژاد زمان زیادی نگذشته است، اما برخی نعل به نعل همان شیوه را در حمایت پی گرفته‌اند. البته این اصرار به تکرار راه طی‌شده، چیز دیگری را هم می‌رساند و آن اینکه متوقف‌کردن حمایت از احمدی‌نژاد، نه از بابت اعتراض به عملکردش در حوزه عمومی، بلکه به خاطر موضع‌گیری‌هایش در حوزه‌‌ای خاص بود؛ وگرنه محتملا او تا آخر دولتش مستحضر به پشتیبانی تامه اصولگرایان باقی می‌ماند. شاید حالا خیال دوستان از این بابت شش‌دانگ راحت است که احمدی‌نژادیسم دیگر بازنمی‌گردد.