الزامات پیوستن به نظام زنجیره ارزش جهانی

مجید دهقانی تحلیلگر مسائل اقتصادی غیر تعرفه‌ای تجارت «حمل ونقل، بیمه، و سایر هزینه‌های بین مرزی»،  بسیار بیشتر از هزینه‌ها و موانع تعرفه‌ای از فعالیت کشورها در عرصه جهانی جلوگیری می‌کند. هزینه‌های تجاری در کشور ما در بخش‌های مختلف متفاوت است، علاوه بر ابعاد پولی، درک موقعیت کنونی جهان یکی از ضرورت‌های اساسی است که در صورت تحقق آن دستیابی به جایگاه مناسب در روابط و مناسبات جهانی دسترس پذیر خواهد بود. تهیه و تدوین راهبردهای جامع و فراگیر درباره فرایند جهانی شدن با در نظر گرفتن ویژگی‌های متفاوت و ابعاد متفاوت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فنی این پدیده. با توجه به وضعیت ترکیبی این پدیده که دارای دستاوردهای مثبت و تأثیرات منفی است. آسیب‌پذیری‌ها در این فرایند گسترده است ولی این به معنای نفی منطق جهانی شدن نیست. بلکه به معنای یافتن راه حل برای معضلات جهانی با منطق و بینش جهانی است. لذا مؤثرترین راه استفاده از فناوری‌های رو به توسعه جهان با کمترین هزینه است. شناخت تجارب و رویکردهای دیگران در قبال جهانی شدن برای ایجاد راهبردی جامع برای کشورها ضروری است. با مشاهده افزایش در زنجیره ارزش جهانی، برخی افراد در کشورهای در حال توسعه معمولا خواستار این هستند که کشورشان را بیشتر درگیر فعالیت‌های مرتبط با زنجیره ارزش جهانی نموده و بیش از پیش به سمت فعالیت‌هایی با ارزش افزوده بالاتر حرکت کنند. تحقیقات مربوط به زنجیره ارزش جهانی می‌تواند به شناسایی عوامل مرتبط با یکپارچگی با زنجیره ارزش جهانی کمک کند. برای درگیر شدن کشورهای در حال توسعه در زنجیره ارزش جهانی به وضوح نقش ژئوپلیتیک بسیار مهم است و طبق آمار تجاری موجود به نظر می‌رسد که جهان به واسطه سه درگاه «هاب»، با هدف توسعه تجارت با یکدیگر پیوند خورده است. 1 - مرکز اصلی ایالات متحده است2 - یکی دیگر که در آسیا قرار دارد، چین و کره3 - و دیگری در اروپا قرار دارد به ویژه آلمان. یکی از مهم‌ترین موانع برای کشورهای در حال توسعه و به‌ویژه ایران، هزینه‌های تجاری است، امروزه هزینه‌های «در حمل و نقل، بیمه و سایر هزینه‌ها»، دارای سایر هزینه‌های غیر محسوس که دربردارنده هزینه‌های اطلاعاتی، موانع غیر پولی «مقررات، صدور مجوز و غیره»، قراردادهای ناایمن و ضعیف اداری- تجاری که منجر به عدم اطمینان می‌شود هستند. این موانع تجاری می‌تواند بسیار بیشتر از موانع تعرفه‌ای مشکل‌ساز شود. در بخش‌هایی با زنجیره ارزش پیچیده مانند وسایل نقلیه موتوری، رایانه، ماشین‌آلات، و غیره هزینه‌های تجاری «غیر تعرفه‌ای» بیش از 4 برابر تعرفه‌ها است. در برخی کالاهای تجاری مانند کشاورزی، مواد معدنی و چوب این هزینه‌های تجاری معمولا کمتر است. اتخاذ سیاست صنعتی که درواقع همه اقدامات مبتنی بر چارچوب استراتژی توسعه صنعتی را شامل می‌شود و به‌معنای هدایت تخصیص منابع به‌سوی بخش‌های صنعتی با هدف بهبود عملکرد رفاهی اقتصادی در بلندمدت است. یک برنامه راهبردی در راستای جهانی شدن موفق برای کشور است. به تعبیر دیگر سیاست صنعتی با تحریک طرف عرضه فعالیت صنعتی، بر رشد اقتصادی موفقیت‌آمیز متمرکز می‌شود. تقویت رقابت‌پذیری بین‌المللی، نوسازی ساختار صنعتی، دستیابی به مزیت‌های نسبی پویا از طریق کمک به رشد سریع صنایع بالقوه و تصحیح موارد شکست بازار از اهداف این سیاست به‌شمار می‌آیند. لازم به ذکر است اتخاذ سیاست صنعتی با اتخاذ سیاست در بخش صنعت متفاوت است. سیاست صنعتی همه اقدامات دولت «اعم از مقررات‌گذاری، کاهش تصدی‌گری، تسهیلات مالی و... «را که با جهت‌گیری تحول صنعتی رخ می‌دهد دربرمی‌گیرد. البته؛ به‌رغم گستردگی استفاده از سیاست‌های صنعتی در دنیای امروز، همچنان بر سر انتخاب نوع سیاست‌ها مناقشه وجود دارد. با این وجود یک وفاق کلی در ارتباط با ایجاد محیط مطلوب برای صنعتی شدن از طریق حاکمیت قانون، ثبات اقتصاد کلان، آزادی اقتصادی، ایجاد رقابت سالم و شفاف، تحول درسیستم آموزش به‌سوی مهارت پروری، تأمین عمومی آموزش، حقوق مالکیت تضمین شده، توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان، شکستن و رفع هرگونه انحصار، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، انتقال تکنولوژی، حذف موانع تولید و کسب و کار و اجرای قانونی قراردادها، لازمه حضور موثر کشورمان در نظام زنجیره ارزش جهانی است.