روزنامه آرمان ملی
1400/10/25
بازگشت اعتماد عمومي؟ - فقط عمل به وعدهها
آرمان ملی: بیش از پنج ماه از روی کارآمدن دولت سیزدهم به ریاست آیتا... رئیسی میگذرد و در این مدت حوزههای تحت نظر رئیس جمهور عملکردهایی را از خود بر جای گذاشتهاند که بر اساس آن میتوان به قضاوت عملکردها نشست. اما آنچه مسلم است دولت با وجود تلاشهای بسیار نتوانسته در حوزه معیشت مردم و کنترل وضعیت اقتصاد کشور چندان موفق عمل کند. چنانکه اگر نگاهی به وضع بازار سرمایه و افزایش قیمتها در بازارهای مختلف بیندازیم این مهم به راحتی به دست میآید. با این رویه مردم هنوز منتظرند تا شرایط تغییر کند. برای بررسی عملکرد دولت و تاثیر آن در جامعه، راهکارهای بازیابی اعتماد عمومی و عملکرد مجلس، «آرمان ملی» با هدایتا... آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید. عملکرد دولت سیزدهم را در بیش از 5 ماهی که روی کارآمده در حوزههای مختلف به ویژه وضع معیشتی مردم چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر میرسد که در بسیاری از شاخصها و رویهها به انتهای خط رسیدیم. یعنی روشهایی که طی چند وقت گذشته به کار گرفته شده چندان بازدهی لازم را نداشته است. امروز امید مردم به آینده کمتر از زمانهای دیگر شده و این چیزی نبوده که کسانی که برای کشور زحمت کشیدهان، بخواهند. نیت این بوده که جامعه با نشاط، سرحال و پویا باشد اما برخی رفتارها از سوی برخی جریانها خلاف این امر بوده و موجبات نا امیدی و بیاعتمادی مردم را فراهم آورده است. لذا امروز جامعه هزینه برخی عملکردهای جریانی که عنوان اصولگرایی بر روی خود گذاشتند اما به هیچ اصولی پایبند نیستند را میپردازد. بیش از 200 نماینده اصولگرا از آقای رئیسی دعوت کردند که کاندیدا شود و شرایطی فراهم شد که سایر کاندیداها در عرصه حضور نداشته باشند و یک نفر یکه تاز میدان باشد اما پس از تشکیل دولت نیز حتی خیلی از کسانی که از وی حمایت کردند دیدند که در همین عملکرد چند ماهه دولت نتوانسته قدمهای بزرگی بردارد خود را کنار میکشند. در حالی که این نوع رویکرد معنی ندارد؛ اگر این دولت مورد تایید است که باید تا آخر پشت آن بایستند و حمایت کنند. چرا که همه در یک قایق قرار دارند و نمیتوان یکی را تنها گذاشت و کنار کشید. این در اصول سیاست نوعی بیوفایی تلقی میشود و قطعا آموزههای بدی هم برای نسلهای بعد از خودشان خواهد داشت و نقش مثبتی هم در تاریخ رقم نخواهند زد. دولت آقای رئیسی نیز جدای از جریان اصولگرا نیست و اگر بخواهد موفق باشد باید دولتی قدرتمند باشد. متاسفانه همان فرمولی که در دولتهای قبلی مشاهده میکردیم که دولتهای در سایه مینشستند و تصمیمگیریهای اصلی را انجام میداند و دولت در برخی از امور چندان اختیاری نداشت؛ ظاهرا در این دولت نیز به به چشم میخورد. این مساله را میتوان در سیاستهای بودجهای، برنامهای و روابط بینالملل دید. به نظرم سیاسیون و کسانی که منتقد هستند خیلی نباید به دولت بپردازند چرا که مثل دولتهای پیشین این دولت نیز دربرخی از امور اختیارات لازم را ندارد که بخواهد پاسخگو مستقیم باشد. لذا فکر میکنم به جایی رسیدهایم که اصولگرایان وارد فاز سیاسی و گفتمان شوند و با مردم ارتباط بگیرند. اشکالی ندارد که اگر امروز در مساله برجام گیر کردیم آن را با مردم در میان بگذاریم. امروز دیگر نمیتوانیم معیشت مردم و آینده فرزندانمان را قربانی یک دندگیهای اصولگرا و اصلاحطلب کنیم. بنابراین نباید هیچ رودربایستی نیز با مردم صورت گیرد، اگر قرار است جایی تدبیر کنیم و تاکتیکی کمی عقب بنشینیم با مردم مطرح شود و اگر هم قرار است محکم بایستیم باز هم به مردم بگوییم. اما اینکه مسائل را به مردم نگوییم و کسانی که آن طرف مرزها هستند در جریان جزئیات مسائل باشند صورت خوبی ندارد. مردم حق دارند دلخور باشند اما کمتر گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای مردم وجود دارد. با توجه به شرایط فعلی و حاضر در جامعه و مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم باید چه اقدامات و رویکردهایی انجام شود تا اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی بازیابی شود؟ فکر میکنم بحث بازیابی اعتماد بیشتر یک شعار است، چرا که اساسا اعتماد میتواند یک شبه از دست برود اما چیزی نیست که یک شبه به دست آید. اعتماد یک فرآیند تاریخی است. وقتی مردم ببینند که مسئولان به قول خود عمل کردند و صرفا مسائل را با گفتار درمانی بدون عمل پیش نبردند خود میتواند تاثیرات بسزایی در بحث اعتماد مردم داشته باشد. در برخی اوقات حتی برای مردم نتیجه هم مهم نیست اما اینکه ببینند تلاشی در جهت آن گفتهها صورت گرفته خود مثمر ثمر خواهد بود. اما وقتی بارها میبینند که این اتفاق نیفتاده، صداقتها کتمان شده و در برخی مقاطع به مردم وارونه گفته شده نمیتوان انتظار کاهش نیافتن اعتماد عمومی و تلاش برای بازسازی آن داشت. چرا که وقتی اعتماد مردم ترک خورد به راحتی درست نمیشود. حال اگر آقایان میخواهند اعتماد مردم را بهدست بیاورند، بفرمایند فضای سیاسی را بازتر کنند و نمایندگان واقعی مردم را روی کار بیاورند تا مردم زبان گویای خود را در نهادهای مختلف داشته باشند. دیگر اینکه مردم را نامحرم قلمداد نکنند و حرفها و شعارهایشان تاجایی که میشود با عملکردها یکی شود. عملکرد مجلس یازدهم را با توجه به شعارهای داده شده که بعضا عملی نشده و تاثیر آن در جامعه را چگونه میبینید؟ از همان ابتدا میگفتیم که حرفها و شعارهای برخی مجلسیها پایه اساسی ندارد. اگر فکر میکردند که دولت آقای روحانی منشأ همه اشکالات است، اکنون که همه چیز دست خودشان است، پس چرا امروز شرایط تغییری نکرده است. البته آن زمان هم میگفتیم که دولت روحانی بیاشکال نیست و حتما اشکالاتی داشت اما 70 درصد مشکلات آن زمان مربوط به دولت نبود منتها در آن زمان بحث دولت را به عنوان یک اشکال مطرح کردند. حال که دولت را کنار زدند، امروز با این سوال مردم حوزههای انتخابیه خود مواجه هستند که اکنون که دولت عوض شده چرا مجلس و دولت جدید کاری از پیش نمیبرند؟ تنها راهی که به ذهن اینها میرسد این است که خودشان را آن طرف خط و دولت را این طرف خط قرار دهند که این هم منطقی نیست، به هر حال فکر میکنم که طبیعی بود وعدههای داده شده به جایی نرسد.
سایر اخبار این روزنامه
توافق 25 ساله ايران- چين؛ جزييات نامشخص فعلا
طالبان از«ترانزيت مواد مخدر» ايران، از «احمد مسعود» نمیگذرد
معلمان و بازنشستگان در تجمع سراسري
حادثهای عجیب؛ سنگپرانی به اتومبیلها در اتوبانها
رضا عطاران، دلتنگ قاب تلويزيون؟
بازگشت اعتماد عمومي؟ - فقط عمل به وعدهها
یارانه نقدی و کوپن در انتظار خانوارها
علي عسگري با دستور بالاتريها آمده
«اعتبارسنجی» جاي «وثيقه» در گرفتن وام بانكي
شوخی با اقشار میلیونی زیر خط فقر
حکایت صادرات محصولات زراعی
برجام در فرآیند تنشزدایی ایران و آمریکا
استراتژی حفظ بقا
ضمانتهای اجرایی یک بخشنامه مهم