درباره سفر اميرخان متقي

 هفته گذشته اميرخان متقي وزير خارجه دولت موقت طالبان در راس يك هيات سياسي و اقتصادي به تهران سفر كرد. هيات همراه وي شامل وزراي اقتصاد، صنعت، تجارت و همچنين رييس بانك مركزي افغانستان بودند. تركيب هيات همراه اميرخان متقي حكايت از آن دارد كه طالبان خود را در قامت يك دولت مستقر مي‌بينند و انتظارات آنها از سفر به جمهوري اسلامي ايران فراتر از يك سفر كاري براي پيگيري موضوعات دوجانبه بوده است. نكته قابل توجه در اين سفر اهداف متفاوت ميزبان و ميهمان بود. چنانچه كه در ملاقات آقاي اميرعبداللهيان وزير خارجه موضوعاتي كه مطرح شد، شامل اين دغدغه ايران بود كه چگونه مي‌توان وضعيت مردم افغانستان را بهتر كرد و از اين شرايط خارج شد و با تمركز بر اقتصاد مردم محور شرايط زندگي را براي مردم آسان نمود كه بخشي از اين راه‌حل از طريق ايجاد دولت فراگير قابل دستيابي است و مشخصه‌هاي اين دولت بايد به گونه‌اي باشد كه در امتداد اقدامات 20 سال گذشته و همچنين در مسير آينده با ثبات و همراه با صلح افغانستان باشد. براي نيل به اين اهداف ايران نيز در چارچوب سياست حسن همسايگي و روابط خويشاوندي با مردم افغانستان تمامي بضاعت خود را به كار خواهد گرفت كه آينده افغانستان متفاوت از امروز باشد.   اما به نظر مي‌رسد مهم‌ترين هدفي كه طالبان از اين سفر پيگيري مي‌كردند، نياز شديد طالبان به شناسايي در كوتاه‌ترين زمان ممكن است تا زمينه روابط گسترده دو كشور مهيا شود. اميرخان متقي مدتي قبل در گفت‌وگو با خبرگزاري آناتولي به صراحت بيان كرده بود كه شناسايي طالبان توسط همسايگان به اين گروه روحيه مي‌دهد. واقعيت اين است كه موضوع به رسميت شناختن هيات حاكمه فعلي افغانستان امتيازي نيست كه اعطا شود بلكه طالبان با رفتار مسوولانه خود با مردم افغانستان و كشورهاي همسايه بايد شرايط به دست آوردن آن را به دست بياورند. در عين حال جمهوري اسلامي ايران امتياز بزرگ شناسايي دوژور را نبايد رايگان در اختيار طالبان قرار دهد. 
اشتباهاتي كه طي سال‌هاي اخير در رابطه با دولت‌‌هاي حامد كرزي و اشرف‌غني انجام داديم را نبايد تكرار كنيم. امتيازهايي كه اين دو رييس‌جمهور از ما گرفتند ولي بديهي‌ترين خواسته‌هاي ما، از جمله اجراي جامع و كامل معاهده هيرمند و تعيين رژيم حقوقي هريرود و حقابه زيست‌محيطي هامون‌ها را مشخص نكردند، نبايد تكرار شود. 
دومين هدفي كه طالبان از اين سفر پيگيري مي‌كردند موضوع گفت‌وگو با برخي از رهبران جبهه مقاومت ملي بود. شايد اين هدف را بتوان هدف مشترك طرفين در اين سفر تلقي كرد. اين موضوع از آن جهت براي ما حايز اهميت است كه بتوانيم طرفين مناقشه كنوني در افغانستان را به دستيابي يك راه‌حل مسالمت‌آميز متقاعد كنيم؛ لذا با برنامه‌ريزي‌اي كه از قبل انجام شده بود ملاقاتي بين هيات طالبان و جبهه مقاومت ملي انجام شد تا به وضعيت كنوني افغانستان خاتمه داده شود و در سايه گفت‌وگو ميان طرف‌هاي اصلي در افغانستان زمينه ايجاد يك دولت فراگير در افغانستان فراهم شود و شبح جنگ از روي سر مردم افغانستان برداشته شود. طبق برخي اطلاعات رهبران سياسي و بزرگان قومي افغانستان كه با تصرف كابل توسط طالبان عمدتا از كشور فرار كرده‌اند با آغاز فصل بهار در حال سازماندهي يك جنگ گسترده عليه طالبان هستند. مذاكراتي كه بين گروه‌هاي افغان از يك سال قبل در دوحه پيگيري مي‌شد با فرار اشرف غني و سقوط دولت افغانستان قطع شده بود و هيچ گفت‌وگوي رسمي بين گروه‌هاي افغان وجود نداشت، از اين رو ابتكار جمهوري اسلامي ايران براي گشودن باب مذاكره ميان گروه‌هاي افغان كه از يك سال قبل در دوحه پيگيري مي‌شد و با فرار اشرف غني و سقوط دولت افغانستان متوقف شده است اقدامي كليدي است. جمهوري اسلامي ايران در گذشته بارها اعلام كرده است كه با طرف‌ها و جريان‌هاي مختلف سياسي افغانستان در ارتباط است و تلاش مي‌كند كه مذاكرات واقعي بين‌الافغاني به نتيجه برسد و بحران كنوني در افغانستان خاتمه يابد و صلح و ثبات جاي شرايط ناپايدار كنوني را بگيرد و بهانه از دولت امريكا گرفته شود تا دارايي‌هاي بلوكه‌شده دولت افغانستان را آزاد و مردم اين كشور را از زير بار فشار مشكلات اقتصادي رها سازد. درك جمهوري اسلامي ايران از شرايط كنوني افغانستان اين است كه تنها تشكيل دولت فراگير مي‌تواند به بحران كنوني خاتمه دهد و چنانچه طالبان اصرار بر اين موضع خود داشته باشند كه ساير اقوام و گروه‌هاي سياسي را در قدرت شريك نسازند، بهبود اوضاع و رفع مشكلات امكان‌پذير نيست. خوشبختانه امروز همه كشورهاي همسايه افغانستان حتي پاكستان نيز بر تشكيل دولت فراگير در افغانستان تاكيد دارند و چنانچه راهكاري براي يكپارچه كردن مواضع كشورهاي همسايه در اين زمينه طراحي و از يك موضع واحد اين خواسته از طالبان مطالبه شود، قطعا طالبان متوجه اين موضوع خواهند شد كه موضع كنوني آنها غير قابل دفاع است و براي خاتمه دادن به شرايط كنوني نياز به درك شرايط واقعي حاكم بر جامعه افغانستان است. طالبان پنج ماه پس از تصرف كابل مشاهده مي‌كنند كه امور جاري افغانستان آن‌گونه كه تصور مي‌كردند پيشرفت نداشته و اين شرايط موجب شده كه طالبان راه مذاكره با مخالفان خود را در پيش بگيرند و در نهايت با پادرمياني ايران، ملاقات طالبان با احمد مسعود و اسماعيل خان در تهران عملي شد. چرا اين ملاقات طالبان با اين دو شخصيت جبهه مقاومت كه اهميت دارد را بايد اين‌گونه تفسير كرد كه از ميان تمام گروه‌هاي افغان اهميت جمعيت اسلامي افغانستان براي طالبان آشكار و واضح است. جمعيت اسلامي افغانستان در مقابل طالبان صف‌آرايي كرده و اگر طالبان بتوانند بخشي از جمعيت اسلامي افغانستان كه در دوره رياست‌جمهوري اشرف غني با سياست‌هاي تفرق‌افكنانه او به‌شدت از يكديگر پراكنده شده‌اند ارتباط برقرار كنند، چند مزيت براي طالبان در پي خواهد داشت كه مهم‌ترين آن جلوگيري از مخالفت‌هاي مسلحانه در شمال افغانستان به ويژه پنجشير و بدخشان است. طالبان در تهران موفق شدند با مهم‌ترين گروه تاجيك‌ها كه پايگاهي در ميان مردم افغانستان دارند، ارتباط برقرار كنند. اگر طالبان موفق شوند تعدادي از چهره‌هاي شاخص جبهه مقاومت را با خود همراه كنند آنگاه مي‌توانند ادعا كنند كه دولتي فراگير تشكيل داده‌اند. در اين زمينه طالبان براي اينكه تبليغ كنند كه با جمعيت اسلامي به تفاهم رسيده‌اند، حتي به حداقل‌هاي موجود متوسل شده از جمله اينكه سرپرستي آقاي عبدالقيوم سليماني برادرزاده اسماعيل‌خان را كه از دو سال قبل به عنوان معاون سفير مشغول كار بوده و به لحاظ پروتكلي بعد از خروج سفير افغانستان از تهران، سرپرست سفارت افغانستان در تهران محسوب مي‌شود را به عنوان اعطاي يك امتياز به اسماعيل‌خان براي جلب همكاري او تبليغ نمودند. بعد از ملاقات هيات طالبان با امير اسماعيل‌خان كه به لحاظ تفكر سياسي در مقايسه با ساير رهبران جبهه مقاومت فردي منعطف به حساب مي‌آيد او گفته است: «درخواست ما از طالبان حاكميت قانون و عدالت اجتماعي و مشاركت فراگير است و در صورت عدم تمكين طالبان به اين درخواست‌ها ما به هر گزينه مناسبي متوسل مي‌شويم.» اين موضع هشداري است به طالبان و هزينه‌هاي عدم پذيرش روش‌هاي مسالمت‌جويانه براي كشورهاي همسايه و مردم افغانستان و طالبان بسيار سنگين خواهد بود و براي جلوگيري از هرگونه برادركشي و تخريب زيرساخت‌هايي كه طي ۲۰ سال گذشته هزينه‌هاي زيادي براي ايجاد آنها شده است لازم است كه گفت‌وگوهاي سازنده جاي خود را به دشمني و رجزخواني‌هاي بيهوده بدهد.
آن‌گونه‌كه صبغت‌الله احمدي سخنگوي جبهه مقاومت ملي افغانستان و آقاي عبدالقيوم سليماني سرپرست سفارت افغانستان در تهران مذاكره با طالبان را ارزيابي كرده‌اند اين مذاكره در فضايي دوستانه انجام شده و هدف جبهه مقاومت اين بوده كه طالبان را مورد ارزيابي قرار دهند كه آيا طالبان به اموري همچون تعامل درست با مردم، رعايت حقوق زنان، تامين حقوق شهروندي و نظام غير متمركز اعتقاد دارند يا خير؟ آقاي احمدي مدعي است كه طالبان در وسط مذاكره با عصبانيت محل مذاكره را ترك كرده‌اند و تنها به بيان اين موضع اكتفا كرده‌اند كه احمد مسعود و اسماعيل‌خان بدون هيچ نگراني مي‌توانند به كشور بازگردند، ولي آقاي عبدالقيوم سليماني گفته است كه مذاكره طرفين تا پايان در فضاي كاملا دوستانه انجام شد و طرفين نظرات خود را با حفظ احترام بيان كردند و دور اول مذاكرات به خوبي برگزار شده است، طبيعي است كه طرفين نياز به مشورت با دوستان خودشان داشته‌اند و اين مذاكره در آينده تداوم خواهد يافت. واقعيت اين است كه مردم افغانستان از جنگ خسته شده‌اند و هر دو طرف خوب مي‌دانند كه جنگ راه‌حل مشكلات كنوني افغانستان نيست. سابقه جنگ‌هاي گذشته در افغانستان نيز حكايت از اين دارد كه حكومت‌هاي بنيان‌گذاشته‌شده بر پيروزي از راه جنگ متزلزل و ناپايدار بوده است. اگر در سال ۱۳۸۱ كه امريكا طالبان را با جنگ شكست داد، در تشكيل نظام جديد طالبان را نيز شريك كرده بود و در روند‌هايي كه منجر به تشكيل نظام جديد در افغانستان شد، نمايندگان طالبان را نيز دعوت مي‌كردند و به اين گروه نيز نمايندگي متناسب مي‌دادند، امروز ما شاهد اين سرخوردگي و كينه انباشته شده نمي‌بوديم. قطعا شرايط كنوني نيز پايدار نيست و وضعيت كنوني دوام نخواهد آورد. 
مطالبي كه اخيرا رهبران طالبان و حكمتيار در مورد حكومت همه‌شمول بيان كرده‌اند كه همه كارگزاران نظام سابق افغانستان فاسد بودند و تن دادن به حكومت همه‌شمول يعني جا دادن مزدوران ساير كشورها در كابينه و اينكه عبدالسلام حنفي معاون نخست وزير طالبان در توييتر پيام مي‌دهد كه به هيچ‌وجه و تحت هيچ شرايط طالبان با رهبران فاسد سياسي، بدنام، خودفروخته و مزدور سر سازش نداشته و قرار نيست كه با تعامل با اينها حكومت اسلامي را بدنام ‌سازيم، صرفا بهانه‌اي براي شريك نساختن ساير اقوام در قدرت است. طالبان مي‌توانند راه مشاركت را باز نمايند و نمايندگان خوش‌نام و عناصر وطن‌پرست و با سوابق مثبت ساير اقوام را جذب نمايند و راه را براي تشكيل دولتي فرارگير هموار كنند.