سیمای مادران شهدا در سینما

کسی نمی‌داند در دل مادران شهدا چه می‌گذرد؛ همان‌ها که ثمره زندگی‌شان را در راه آرمانی متعالی تقدیم کردند و زینب‌وار، همچون کوهی استوار، روزگار را به یاد و در فراق عزیزترین‌شان گذراندند. در باب بزرگی روح و دل دریایی مادران شهدا، این اسوه‌های مقاومت آثاری در سینمای ایران تولید شده است. در اینجا و به بهانه سالروز وفات حضرت ام‌البنین (س) و روز تکریم مادران شهدا، نگاهی به چند فیلم شاخص که شخصیت اصلی و محوری‌شان مادران شهدا بوده‌اند، می‌اندازیم. «الفت» چشم به راه یونسش
بهترین و ماندگارترین نقش‌آفرینی مریلا زارعی تا به امروز؛ یک بازی بی‌نظیر و غافلگیرکننده؛ مادری در پی تنها پسرش. الفتِ چشم به راه یونسش. فیلم متمایز و ارزشمند نرگس آبیار بر اساس یک زندگی واقعی. این فیلم از روی قصه‌ای ساخته می‌شود که آبیار قبلاً کتابش را نوشته است. قصه شیار۱۴۳ مستند است و واقعی؛ مادری که سال‌ها چشم به راه آمدن فرزند است و سخت امیدوار که دردانه‌اش زنده باشد. مریلا زارعی برای نقش الفت سنگ تمام می‌گذارد و درخشش فیلم در جشنواره‌های داخلی و خارجی را درپی دارد. همه می‌دانند که سیمرغ جشنواره سی‌ودوم فجر برای زارعی است. خودش می‌گوید الفت را در سجاده نماز پیدا کرده و حاصل باورهایش است. سکانس آخر فیلم بی‌نظیر است. الفت یونسش را می‌یابد، اما فقط استخوان‌هایش را. آبیار با شبیه‌سازی هوشمندانه و خلاقانه در آغوش کشیدن بقایای پیکر یونس از سوی الفت، با بغل کردن فرزندش در خردسالی، با روح و روان مخاطب بازی می‌کند. روایت غیرخطی قصه، جذابیت دیگر شیار۱۴۳ است؛ فیلمی که می‌توانست در گرداب کلیشه و شعار گرفتار آید، با ظرافت و خلاقیت کارگردانش به یکی از بهترین آثار سینمای دفاع مقدس تبدیل می‌شود. ثریا قاسمی، عزیز «ویلایی‌ها»
بازتاب رنج مضاعف یک مادر شهید در جست‌وجوی فرزند و در هراس از دست دادن نوه‌هایش. «ویلایی‌ها» قصه تقابل زنان با جنگ است. حضور پررنگ زنان در یک فیلم دفاع مقدسی؛ فیلمی که قصه‌اش در منطقه جنگی می‌گذرد، اما اسیر کلیشه‌های فیلم‌های جنگی نمی‌شود؛ زنانی که آمده‌اند تا از عزیزان‌شان خبری بگیرند. عزیز با چالش مضاعفی دست و پنجه نرم می‌کند. عروسش آمده تا نوه‌هایش را به خارج از کشور ببرد؛ نقشی که ایفایش برای ثریا قاسمی هم غمبار است. عزیز نماد مادران شهیدی است که مقاوم هستند و تکیه‌گاهی مطمئن برای دیگران؛ یک اثر فوق‌العاده و غافلگیرکننده از کارگردان فیلم اولی. منیر قیدی پس از سال‌ها دستیار کارگردانی، در فیلم اولش کاری می‌کند کارستان. ثریا قاسمی در ویلایی‌ها بی‌نظیر است. بازیگر کهنه‌کاری که نشان می‌دهد همچنان دود از کنده بلند می‌شود. عزیز، نماد استواری است، همچون کوه. بازی فوق‌العاده ثریا قاسمی بارانی از جوایز را برایش به ارمغان می‌آورد؛ سیمرغ بهترین بازیگر مکمل زن جشنواره سی‌وپنجم فجر، دیپلم افتخار یازدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی و از همه مهم‌تر جایزه بهترین بازیگر زن مکمل جشنواره آسیا پاسیفیک. قاسمی می‌گوید بازی در فیلم‌های دفاع مقدسی را دوست دارد. ویلایی‌ها یک فیلم آبرومند و شریف است. احترام‌السادات «بوسیدن روی ماه»
سنگ صبورِ سنگ صبوری دیگر؛ مادر شهیدی که مرز‌های فداکاری را جابه‌جا می‌کند. ایثار مطلق؛ احترام‌السادات و فروغ؛ دو مادر چشم به راه فرزند؛ یکی آرام و درون‌گرا و دیگری شلوغ و پرجنب و جوش؛ تضادی که به تکامل ختم شده است. انتظار ۲۰ ساله از برای نوردیدگان؛ صبری جان‌فرسا. شیرین یزدان‌بخش اگر چه دیر پا به عرصه بازیگری می‌گذارد، اما با بوسیدن روی ماه جبران مافات می‌کند. می‌گوید برای بوسیدن روی ماه از ته دل اشک ریخته است؛ مادری که هیچ‌وقت در عالم واقع مادر نبوده است. می‌گوید در معراج شهدا و به وقت بازی، دیگر بازی نمی‌کرده است. احترام‌السادات را با از خودگذشتگی، عهد و پیمانی دیرینه است. گذشتن از فرزند به خاطر دوست. او پیکر پسرش را به جای پیکر فرزند دوستش معرفی می‌کند. فروغ بیمار است و رفتنی. آرامش در وقت اضافه. فروغ پیش از مرگ باید از چشم‌انتظاری دربیاید؛ ایثار دوباره. دل دریایی. هم شیرین یزدان‌بخش و هم رابعه مدنی فوق‌العاده هستند. یزدان‌بخش برای بازی در فیلم، نامزد سیمرغ جشنواره فجر می‌شود. تمام غم یک مادر چشم‌انتظار و دردمند، متبلور در صورت اوست. یک بازی ماندگار. بوسیدن روی ماه به رغم حواشی‌اش فیلم ارزشمندی است؛ فیلم همایون اسعدیان. قصه دوستی‌ها و رفاقت‌ها و فداکاری‌های دیده نشده است؛ قصه مادران همه چیز تمام.


آهو خردمند، فخری «مهمان داریم»
اسطوره اسطوره‌ها. مادر سه شهید و فرزند چهارمی که جانباز است و قطع نخاع. کوه مقاومت؛ مادری که با پسرانش در عالم رؤیا ارتباط دارد؛ یک مادر شهید متمایز. فخری خاص است. در فراق سه پسرش می‌سوزد و رنج می‌برد از درد و محنت چهارمی؛ زنی که غصه‌هایش را درونش می‌ریزد و دم برنمی‌آورد. آهو خردمند آن زمان که ایران بود گزیده کار می‌کرد و «مهمان داریم» و نقش فخری یکی از نقاط عطف کارنامه بازیگری‌اش است. خودش می‌گوید داغ شهید هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود. خردمند، فخری را در خود حل کرده و بازتاب داده است. مرارت فخری در چهره و چشم‌های خردمند عیان است. فخری محنتی مضاعف دارد. فرزند جانبازش دیگر سودای زندگی در سر ندارد. مادرانه‌های پایان‌ناپذیر یک مادر. نگرانی همزمان برای فرزند و شوهر. سنگ صبور همه؛ سنگ زیر آسیاب. فخری اهل هیاهو نیست. معصوم است و سر به زیر. خردمند در فیلم مهمان داریم کار را تمام کرده است؛ یک فیلم خوب از محمدمهدی عسکرپور. خردمند از موهبت حضور یک بازیگر توانا در نقش مقابلش برخوردار است؛ پرویز پرستویی. خودش می‌گوید برداشت شخصی‌اش را از کاراکتر فخری بازی کرده و نه لزوماً آنچه در فیلمنامه بوده است. نجمه «پرده‌نشین»
در سریال پرده‌نشین بهروز شعیبی، نجمه همسر حاج آقا شهیدی، روحانی معتمد شهر است؛ مادر شهیدی مفقودالاثر. خبر شهادت پسرش در بدترین زمان ممکن به او می‌رسد. پسر دیگرش (محمدحسین) بر اثر توطئه‌ای بی‌گناه در زندان است و همسرش تحت فشار‌ها و هجمه‌هایی خردکننده. نجمه نمی‌داند کدامین غم را بر شانه‌های نحیفش بکشد؛ داغ تازه شده پسر، قصه عاقبت آن یکی یا همسری که آبرویش در خطر است. نقطه تمایز نجمه با سایر مادران شهیدی که در فیلم‌ها و سریال‌ها (هر چند معدود) دیده‌ایم، توجه ویژه او به همسرش و نگرانی از بابت حالش است. او فقط یک مادر داغدار نیست بلکه زنی است که تلاش دارد کانون خانواده‌اش را حفظ کند. نجمه حتی نگران حال حاج آقا شهیدی هم است که خبر پیدا شدن پیکر پسر بزرگش را برای او آورده‌اند. نجمه مقاوم است؛ محکم و استوار، حتی مویه‌هایش هم آرام است. او با خدا معامله کرده است. حساب و کتابی با این دنیا ندارد. نویسندگان پرده‌نشین برخلاف اغلب سریال‌های تلویزیونی توانسته‌اند شمایلی درست و مقرون به واقعیت را از مادر یک شهید طراحی کنند. ژیلا سهرابی هم به خوبی به کاراکتر نجمه جان داده است. سهرابی همان بازیگری است که دهه ۶۰ نقش عزت‌الدوله، همسر میرزاتقی خان فراهانی را در سریال امیرکبیر بازی می‌کرد؛ بازیگری گزیده‌کار و سختگیر.