روزنامه آفتاب یزد
1400/10/26
با هم بودنهای نو
بابک خطی- دو نفری که به زندگی با هم قصد میکنند، میتوانند در مورد روابط و حقوق خود آنگونه که میپسندند و باور دارند تصمیم بگیرند. آنها میتوانند شرایط و حقوق دو طرف را به بیشترین سطح از توازن و تعادلی که خواستهی هر دوی آنها است نزدیک کنند.قدرت انعطاف و پذیرش همراه با چشمان باز و بازوان گشاده به سمت تغییرات شروط لازم برای رسیدن به تعاملی سازنده و مرضیالطرفین است.
و اما مسائل پایهای این توافق
۱- مسئله مهریه: در رابطه غیرسنتی توام با حقوق برابر، طبعا مهریه نهایتا نقشی سمبلیک بازی خواهد کرد و به هیچ وجه نباید حاوی بار مالی باشد. چرا که وقتی زوجی تصمیم به نوعی زیست غیرسنتی میگیرند، روی تضمینهایی بجز یک عدد مالی یا اموال منقول و غیرمنقول برای صیانت از زندگی توافق کردهاند.
۲-جهیزیه: لوازم، ابزار و ادوات لازم برای شروع زندگی در تعریف عمومی به جهیزیه معروف شده است و طبعا در قرارداد غیرسنتی
با هم بودن تامین این لوازم نه بر عهده یک طرف که بر عهدهی هر دو طرف خواهد بود که براساس گفتگو و توافق دوطرفه عمل خواهد شد.
۳-حق طلاق، کار، تحصیل، سفر و...
داشتن حق طلاق توسط هر دو طرف رابطه از شروط اولیه و بدیهی رابطهی غیرسنتی است. اینجا گروهی از افراد انتقادهایی وارد میکنند و گرفتن حق طلاق برای زن را در ابتدای یک وصلت نامبارک میدانند و دلیلشان هم این است که چرا باید در ابتدای ساختن یک زندگی و شیرینی این لحظات، یک طرف به جدایی و طلاق بیندیشد. در برخی شرایط سنتیتر، حتی طرح چنین خواستهای توهینآمیز تلقی میشود.
علت این برداشت منفی را باید ناشی از منظری دانست که از آن به این مسئله نگاه و موجب ایجاد خطای شناختی میگردد. مسئله این است که داشتن حق طلاق و قصد طلاق اساسا دو مفهوم کاملا جدا است. حق طلاق اساسا هیچ ربطی به زمینهی ذهنی برای جدایی در ابتدای زندگی ندارد و صرفا چیزی است که هر یک از زن و مرد باید به عنوان حقی اولیه صاحب آن باشند و چون در قرارداد سنتی مرد این حق را به صورت ذاتی دارد در مورد او این مسئله مطرح نیست. اما چون زن در این قرارداد سنتی این حق انتخاب را ندارد پس لازم است که برای نیل به توازن و برابری این حق بدون هیچ قید و شرطی به او داده شود تا الاکلنگ اختیارات زوج در مورد حق طلاق به تعادل برسد.
سایر حقوق چون کار، تحصیل، سفر خارجی و... برای زن را هم میبایست با همین احتجاج توصیف کرد و چنانکه واضح است چون یک طرف این حقوق را بالذاته دارد برای رسیدن به تساوی و تعادل باید به طرف مقابل هم داده و ثبت گردد. لازم به تاکید است که برای رسمیت بخشیدن به حقوق فوق این موارد ضمن ثبت در قرارداد ازدواج باید در دفتر اسناد رسمی هم به طور جداگانه ثبت گردد.
۴-پیشبردن امور زندگی:
در رابطهی مدرن در مرحلهی پیش بردن امور زندگی نیز اصل بر رضایت و توافق دوطرف هست یعنی زوجین باید در برابر میزان مسئولیتی که در پیشبرد امور زندگی ریز و درشت دارند اختیار هم داشته باشند. به عنوان مثال کار بیرون از خانه و درون خانه از قبیل پخت و پز و رفت و روب و تیمار کودکان جملگی باید بین دو نفر تقسیم گردد و در این مورد نباید قائل به انگارههای ذهنی پیشساختهی جنسیتی بود.
۵-در مورد زندگی پس از جدایی نیز عاقلانهترین تصمیم تقسیم مساوی آوردههای مالی و سرمایههایی است که توسط هر دو نفر طی زندگی کسب شده است.
چالشی که به ایجاد تصویر نادرست و واژگونه از رابطهی غیرسنتی متعادل که سعی در توصیف آن نمودیم، میانجامد اجرای سلیقهای و انتخابی موارد مختلف آن است. مثلا مردی که مهریه را امری سنتی میداند و مایل به لغوش باشد ولی حاضر نباشد حق طلاق یا سایر حقوق دیگر را واگذار کند. یا زنی که هم مهریه بخواهد و هم حق طلاق و سایر حقوق یا زوجی که به هرشکل حاضر به تقسیم منصفانهی کار داخل و بیرون خانه نباشند یا اینکه یک طرف حقوق دریافتیاش را مربوط به شخص خود و نه زندگی مشترک دانسته، تامین مخارج زندگی را از طرف مقابل انتظار داشته باشد.
باید تاکید گردد این شترگاوپلنگها به هیچوجه معادل قرارداد غیرسنتی متوازن نیست چرا که تنها منویات و خواستههای یک طرف در آن رعایت شده است.
طبعا تنظیم و توصیف دقیق یک رابطهی برابر مصادیق و ظرائف متعدد دیگری هم دارد که ممکن است در هر زوج متفاوت از دیگری باشد. اما اصل کلی و عنصر حیاتی آن که رضایت و توافق دو طرفه در درجه اول و وجود مسئولیت و اختیار متناسب در مرحلهی بعد است، در همه موارد مشابه خواهد بود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
آینده نگری تهران و ریاض
ظریف بماند برای فرصتی مغتنم تر؟!
قابل توجه وزیر ارتباطات
در بازی با عراق زنان به ورزشگاه میآیند
پیشرفتهایی در مذاکرات وین حاصل شده است
مهندسی مجدد آموزشعالی، یک نهضت ملی
کاربرد چهرهشناسی در روابط عمومی
با هم بودنهای نو
گمشدهی واشنگتن در مسئله ایران، روسیه و چین چیست؟
در میان «بهاره رهنما»ها باید «سادیو مانه» بود!
علاقه به قهرمانهای فوت شده!
منتظر استعفاء هستیم