بحران فرونشست یعنی مهاجرت و آسیب‌های اجتماعی

ماجرا از فیلم‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی آغاز شد؛ فیلم‌هایی که شکاف‌های عمیق ناشی از فرونشست زمین در خانه‌ها و حتی ابنیه تاریخی همچون پل‌خواجو را نشان می‌داد، اما انگار ماجرای فرونشست محدود به اصفهان نیست، اگر چه این منطقه در رتبه نخست فرونشست در کشور قرار دارد. قم و تهران هم در رتبه‌های بعدی هستند و در یک کلام به جز گیلان تمام استان‌های کشور با سطحی از فرونشست مواجهند.
فرونشست در کشور از ۲۵ سانتیمتر آغاز می‌شود و به دو تا سه متر می‌رسد. این فرونشست هم به دلیل مدیریت نامناسب آب و خشک شدن سفره‌های آب زیرزمینی رخ داده و به دلیل ساخت‌وساز‌های بی‌رویه در مناطق جنگلی و تخریب محیط زیست، حتی بارش‌های باران هم به جای آنکه در سطح آب فرو رود و سفره‌های زیرزمینی را تغذیه کند، سیلاب شده و ویرانی از خود به جای می‌گذارد. برای بررسی پدیده فرونشست و وضعیت مناطق مختلف کشور از منظر این پدیده پای صحبت دکتر محمدرضا محبوب‌فر، کارشناس و پژوهشگر حوزه بحران‌های محیطی و عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار ایران نشسته‌ایم. آقای دکتر محبوب‌فر در حال حاضر از چالش فرونشست زمین تحت عنوان بمب ساعتی یاد می‌شود و این بحران در برخی نقاط کشور بسیار جدی است. چه بخش‌هایی از ایران‌مان بیشتر با چالش فرونشست مواجه است؟ میزان آن در کشور ما چقدر است؟
فرونشست در حال حاضر به یک ابربحران در کل کشور تبدیل شده است و بحران آب در کشورمان را می‌توانیم تحت عنوان ورشکستگی آبی بدانیم. فرونشست به مثابه یک بمب ساعتی در زیر پای مردم شهر‌های مختلف کشورمان قرار گرفته است. تنها دو سه استان در شمال و جنوب کشور هنوز به مرحله هشدار در خصوص فرونشست نرسیده‌اند و اگر تا دیروز فاجعه متوجه بیابان و بیرون از سکونتگاه‌های انسانی بود، الان فاجعه به داخل شهر، میراث فرهنگی و بنا‌های تاریخی رسیده است و بسیاری از ترمینال‌های مسافربری، فرودگاه‌ها و همچنین جاده‌های مواصلاتی را در هم نوردیده است. این فرونشست حاصل بی‌توجهی‌های گذشته است. در گذشته از سوی متخصصان آب عنوان می‌شد که منابع آب کشور را باید مدیریت کرد، اما متأسفانه منابع آب کشور به اسم توسعه نابود شد و فرونشست در ایران در شهر‌های مختلف وجود دارد. الان فرونشست شدید در اصفهان، بعد در قم و بعد تهران است و این فرونشست از ۲۵ سانتیمتر شروع می‌شود و حتی به دو تا سه متر می‌رسد. بحران فرونشست تنها متوجه تخریب نیست بلکه حتی به بحران‌های اجتماعی یعنی مهاجرت هم دامن می‌زند و شهر‌های بزرگ کشور از جمله تهران و اصفهان با سرریز آسیب‌های اجتماعی در پی همین فرونشست و بحران آبی که اتفاق افتاده است، مواجه شده‌اند. این فرونشست و خشکسالی مردم را به مهاجرت مجبور کرده است و پس از این هم خواهد کرد. ما در کشور با یک دوگانه مواجهیم؛ از یک طرف بحران خشکسالی داریم و از سوی دیگر شاهد چالش سیلاب در پی بارش‌ها در برخی استان‌های جنوبی و غربی بوده‌ایم. این بارش‌ها نمی‌تواند بحران خشکسالی را فرونشاند؟
این سیلاب‌ها و بارندگی‌ها در جایی که باید فراوانی داشته باشد و به طور یکنواخت در طول سال پراکنده و توزیع شده باشد، وجود ندارد، بنابراین ما از یک سو با سیلاب و از سوی دیگر با بحران آب مواجهیم و به رغم بارندگی‌ها و سیلاب، خشکسالی هیدرولوژیکی همچنان در کشور پابرجاست و ما تناقضی بین سیلاب و بی‌آبی در کشور را شاهد هستیم. دلیل این مسئله هم این است که تخریب محیط زیست و مصرف منابع آبی کشور به قدری گسترده بوده که اگر تغییر اقلیم و تغییرات آب و هوایی در سطح جهان توانسته است موجب افزایش دو درجه‌ای دمای هوا در ۳۰ سال گذشته شود، در کشورمان این افزایش دما بالاتر از دو درجه و حتی در برخی مناطق تا ۱۰ درجه بوده است. این مسئله با کاهش رطوبت در سطح کشور و در نتیجه کاهش بارش‌ها همراه بوده است. بارش‌هایی که هم اکنون در کشور رخ می‌دهد، در شهر‌های ساحلی شمال و جنوب یا مرکز و مناطقی، چون یزد اتفاق می‌افتد، در حالی که باید این بارش‌ها در ارتفاعات و مناطق کوهستانی باشد. الگوی بارش در سطح کشور دگرگون شده است و در نقاطی که باید بارش مناسب وجود داشته باشد، همچنان این بارش مطلوب نیست. این بارش‌ها به صورت مقطعی و ناگهانی است و در طول سال آبی کشور پراکنده نشده است و توزیع یکنواختی ندارد، بنابراین درست است خشکسالی هواشناسی در کشور برطرف شده، اما ما دچار خشکسالی هیدرولوژیکی هستیم. بحث بارش‌ها و خشکسالی و مدیریت منابع آب با موضوع فرونشست زمین چه ارتباطی دارد؟


در مناطقی که بارش وجود داشته باشد، این بارش باید وارد خاک شود و به آب‌های زیرزمینی برسد، اما خیلی از بارش‌هایی که در کشور اتفاق می‌افتد به دریا یا به رودخانه می‌رسد ورودخانه‌ها و تالاب‌ها از حالت فصلی بودن خارج نمی‌شوند، مثلاً دریاچه ارومیه یا تالاب جازموریان منابع آب سطحی بودند که فصلی شده‌اند یا در زاینده‌رود بارش به قدری نبوده که سیلاب وارد رودخانه شود و رودخانه پر آب شود، بنابراین بارش‌هایی که وجود دارد به صورت روان‌آب هرز می‌رود و وارد رودخانه نمی‌شود. این را هم در نظر داشته باشید که در ۱۰ سال گذشته ما شاهد ساخت‌وساز گسترده در جنگل‌ها و مناطق کوهستانی بوده‌ایم. این ساخت‌وساز‌ها به صورت توسعه در حریم شهر‌ها و توسعه ویلاسازی‌ها بوده است، به طوری که در شهر‌های شمالی بیش از ۵۰ درصد مناطق جنگلی به ویلا‌سازی اختصاص یافته است یا مناطقی که جزو مرتع و زمین‌های کشاورزی است به ساخت‌وساز‌های عمودی و افقی اختصاص داده شده است، بنابراین هر چند ما شاهد سیلاب و بارش هستیم، اما ساخت‌و‌ساز‌های بی‌رویه و جنگل‌تراشی‌ها موجب می‌شود روان‌آب به صورت سیلاب شود و این سیلاب‌ها به جای فرورفتن در خاک و زمین وارد دریا و منابع آب سطحی می‌شوند و نمی‌توانند آبخوان‌ها را تغذیه کنند. از سوی دیگر بارش‌هایی که در بیابان‌های اصفهان و یزد می‌بارد، تبخیر شده و نمی‌تواند آبخوان‌ها را تغذیه کند. در حال حاضر آبخوان‌ها از مرز ورشکستگی هم عبور کرده و سفره‌های آب زیرزمینی خشک شده یا باقی مانده آب آن‌ها ۲۰-۱۰ درصد بیشتر نیست و همین مسئله هم بحران آب و فرونشست زمین را تشدید می‌کند. تبخیر از سطح خاک و زمین، دگرگونی الگوی بارش در نقشه جغرافیایی ایران و هرز رفتن بارش‌ها و سیلاب‌ها و حتی خروجشان از کشور یا ریختن آن‌ها به منابع آب فصلی، همه موجب فرونشست می‌شود. در صورت تداوم وضعیت فعلی و عدم‌برنامه‌ریزی اساسی برای منابع آبی کشور و مصرف آن فرونشست تشدید هم می‌شود. بسیاری از منابع آبی کشور در طول هزاران سال گذشته تشکیل شده‌اند و نمی‌توان انتظار داشت با یک سیلاب و یک بارندگی یا با یک سالی که تحت عنوان ترسالی یاد می‌شود، مشکلات مرتفع شود.
دلیل اینکه ریزش‌های بارانی در جای مناسب خود نیست، چیست؟ آیا ما ابر‌ها را بارور می‌کنیم و عدم‌باروری اصولی موجب این پدیده می‌شود؟
خیر در مقطع کنونی ما نمی‌توانیم باران مصنوعی و بارور‌سازی ابر‌ها را ایجاد کنیم و تجهیزات و تکنولوژی به‌روز آن را نداریم. از طرفی افزایش درجه حرارت در ایران قابل توجه بوده و بعضاً تا ۱۰ درجه سانتیگراد هم مشاهده شده است. این افزایش درجه حرارت به دلیل تخریب‌های بی‌رویه و افسارگسیخته محیط زیست و از بین رفتن منابع آبی است. در برخی شهر‌ها مثل اصفهان و تهران به محض ابرناکی آسمان و مهیا شدن شرایط برای بارش، می‌بینیم باد وزش می‌یابد و ابر‌ها پراکنده می‌شوند که به دلیل افزایش حرارت و کاهش رطوبت است.

عنوان می‌شود بالغ بر ۲۸‌میلیون نفر از جمعیت شهری با خطر فرونشست زمین دست و پنجه نرم می‌کنند. از نگاه شما این آمار درست است؟
اصفهان، قم و تهران استان‌هایی هستند که به ترتیب روی خط فرونشست هستند. الان تهران به قدری افزایش جمعیت پیدا کرده که حتی عنوان می‌شود برخی استان‌های کشور خالی و جمعیتش به سمت تهران سرریز شده است. ما با در نظر گرفتن همان جمعیت ۱۵‌میلیون نفری می‌توانیم بگوییم ۲۸‌میلیون نفر حداقل جمعیتی است که با فرونشست و تبعات دومینویی آن مواجهند. در واقع همه شهر‌های کشور در تمامی نقاط با فرونشست مواجهند، اما درجه آن در مناطق مختلف متفاوت است. فرونشست در دشت یا فلات ایران در وضعیت قرمز به سر می‌برد و فقط دو، سه شهر شمالی هستند که در آن‌ها این پدیده به وضع بحرانی نرسیده است، حتی در مناطقی مثل گلستان، مازندران و گیلان و به ویژه گلستان و مازندران ما شکاف‌هایی را در جاده‌های مواصلاتی مشاهده می‌کنیم که هشدار آغاز فرونشست در این مناطق است. وضعیت استان گیلان نسبت به سایر شهر‌های کشور بهتر و ایده‌آل‌تر است، اما این استان در معرض خطر جابه‌جایی جمعیتی است و با افزایش قیمت زمین و افزایش ساخت‌و‌ساز‌ها و ویلاسازی‌ها در این استان، این خطر وجود دارد با افزایش جمعیت در استان گیلان و مصرف منابع آبی، تنها استان کشور که از فرونشست فعلاً گریخته نیز به سرنوشت سایر استان‌های کشور دچار شود. شما به عنوان یک کارشناس و فعال عرصه محیط زیست چه راهکار‌هایی را برای مدیریت پدیده فرونشست پیشنهاد می‌کنید؟
در لایحه بودجه ۱۴۰۱ دولت فعلی همچون دولت‌های قبلی تعاریف جدیدی در طرح‌های انتقال آب یا سدسازی داشته است. در حالی که با توقف هجمه به منابع آبی و محیط زیست و مدیریت منابع آب در درازمدت، مسئله فرونشست و بی‌آبی و کم‌آبی را می‌توان برطرف کرد، بنابراین باید تغییر رفتار رخ دهد. اگر این تغییر رفتار رخ ندهد، با توجه به اینکه یخچال‌های طبیعی کشور در بام ایران یعنی استان چهارمحال‌و‌بختیاری با خشکسالی امسال که امید نمی‌رود احیا شود، با بحران‌های فعلی زیست‌محیطی و فرونشست، خطر خالی شدن سکونتگاه‌ها در دوره کوتاه‌مدت پنج‌ساله برای ۳۰ درصد از مساحت کشور را پیش‌بینی می‌کنم و در چشم‌انداز ۱۰ ساله ۴۰ درصد از پهنه کشور از سکنه خالی می‌شود. باید پروژه‌های انتقال آب متوقف شود و دریچه سد‌های مغایر با محیط زیست به روی طبیعت و محیط زیست باز شود. به هیچ عنوان حق آب طبیعت نباید به حقابه کشاورزی تنزل یابد.