رمزگشایی از طرح و ‌نقش قالی‌های ایرانی

 بچه که بودیم، قالی منبع خیال‌بازی‌هایمان بود. وقت تنهایی ما و بی‌حوصلگی بزرگ‌ترها، دنیای مخفی فرش، پیش چشم‌مان جان می‌گرفت. قهرمان قصه‌ای می‌شدیم که کسی جز خودمان نمی‌شنیدش. جدیت ماجراهایی را که بین حاشیه و گل وسط میدان رخ می‌داد، کسی جز ما درک نمی‌کرد. فقط ما می‌دانستیم اگر پای‌مان روی خط حاشیه برود، بازی را باخته‌ایم. فقط ما می‌دانستیم گل وسط قالی، منطقه امنی است که باید خودمان را به آن برسانیم تا از گزند جانورهای بی‌شکلی که ریزریز لابه‌لای گل‌های رنگارنگ بافته شد‌ ‌بودند، جان سالم به‌در ببریم. حالا که دیگر بچه نیستیم و از آن خیالِ خلاق خبری نیست، فرش‌ها ساکت شده‌اند اما فقط تا زمانی که گوش شنوایی برای‌شان نداشته‌باشیم. قالی، صرف‌نظر از این‌که چقدر رمق برای قوه خیال ما مانده‌باشد، قصه‌های زیادی برای گفتن دارد. فرقی ندارد چند ساله‌ایم و چقدر حوصله دل سپردن به داستان داریم، در تاروپود قالی قصه‌هایی بافته شده‌است. در پرونده امروز، به‌کمک «یوسف صمدی‌بهرامی»، پژوهشگر فرش و مدرس دانشگاه، بعضی از این قصه‌ها را رمزگشایی و بازخوانی می‌کنیم. حرف های ایشان را در ادامه می خوانید:
طرح قالی عشایری بازنمایی اسطوره‌های‌ایرانی است
سه سبک فرش داریم؛ عشایری، روستایی و شهری که ازنظر تکنیک بافت، رنگ و نقش با هم فرق دارند. من بیشتر روی فرش عشایری کار کرده‌ام چون سبک زندگی کوچ‌رویی از ابتدا تا حدود 100سال پیش تفاوت چندانی نداشته‌است و به همین دلیل دست بافته‌های عشایر اطلاعات خیلی خوبی به ما می‌دهند. مثلا ما می‌دانیم این فرش‌ها خودمصرفی بوده‌‌اند، یعنی به بافنده سفارش داده نمی‌شده، بنابراین ازنظر طرح و نقش، دخل‌وتصرفی در آن‌ها نمی‌شده‌است. همچنین می‌دانیم بافنده‌ها باورها، آرزوها و اعتقادات‌شان را به طرح و نقش تبدیل و آن‌ها را در تمام دست بافته‌های‌شان اعم از انواع زیرانداز، روانداز و محفظه‌هایی مثل توبره، خرجین و چنته ثبت می‌کرده‌اند. نقوش دست بافته‌ها در واقع به‌نوعی بازنمایی طرح‌های روی دیواره غارها و سنگ‌نگاره‌هاست که براساس آن‌ها به نوع ارتباط بشر با طبیعت پی می‌بریم. بشر درابتدا خود را دربرابر طبیعت، ضعیف می‌پنداشت. پس برای قابل‌فهم کردن جهان پیرامونش، شروع کرد به داستان ساختن برای پدیده‌های طبیعی و برای هرکدام نیروهایی ماورائی قائل شد تا بتواند ازطریق اجرای آیین‌ها و مراسم، با آن نیروها -که گرداننده جهان هستی می‌دانست‌شان- ارتباط برقرار کند و کنترل حوادث طبیعی را به‌دست بگیرد. زندگی بشر، جنگ دایمی با طبیعت بود و اولین اشتباهش می‌توانست آخرین اشتباهش باشد، پس نیروهای ماورائی یعنی اسطوره‌ها را خلق کرد و به کمک طلبید. من برای ادعایم که می‌گویم ردپای اسطوره‌ را تا فرش‌های عشایری می‌توان پی گرفت، دو دلیل دارم؛ اول، اعتقاد قدیمی به «گره» و دوم، انطباق طرح‌های این دست بافته‌ها با داستان‌های اساطیری. دلیل اول را توضیح می‌دهم و برای دلیل دوم، مصداق‌هایی می‌آورم. باور به گره را در زندگی امروز هم داریم؛ ما طبق رسمی قدیمی در سیزده‌به‌در، آرزو می‌کنیم و سبزه گره می‌زنیم چون اعتقادی وجود داشته‌است مبنی‌بر این که گره، قدرت دارد. در بحث جادو و طلسم هم دیده‌اید که بعد از خوانده شدن ورد، نخی را گره می‌زنند. فرش تماما با گره بافته می‌شود و بافنده اعتقاد داشته‌است بیان کردن آرزوها و باورهایش با گره، آن‌ها را محقق می‌کند. بچه که بودیم، مادربزرگم می‌گفت صبح که از خانه بیرون می‌روید، موقع بستن بند کفش به چیزهای بد فکر نکنید. می‌خواهم بگویم این باور چقدر در زندگی روزمره تنیده شده‌بود.
 
بازخوانی قصه‌های نهفته در تاروپود قالی
در قالی هر نگاره‌ای کارکرد خاصی دارد. بافنده براساس نوع استفاده‌اش از دست بافته و مفهوم هر نگاره، طرح خاصی را در ذهن می‌پرورانده و به‌وسیله رنگ به آن قدرت می‌داده‌است. درواقع قالی و به‌ویژه دست بافته‌های عشایری، شبیه نامه‌ای تصویری است. من سال‌هاست سعی دارم این نامه‌ها را بخوانم اما قبل از آشنا کردن شما با رمزگشایی‌هایم باید بگویم که کار من صرفا کشف‌وشهود است. پیشتر در این زمینه تحقیق علمی انجام نشده‌است و آن چه می‌گویم براساس تعبیر و تفسیرهای شخصی است که برای آن‌ها به اسطوره استناد می‌کنم. در ادامه قصه پشت تعدادی از نگاره‌های رایج در دست بافته‌های عشایری را با هم می‌خوانیم.

درخت زندگی
تفسیر رایج از به‌کاررفتن نقش‌های گیاهی در قالی  می‌گوید این طرح‌ها تصور انسان از بهشت‌اند. شاید شنیده‌باشید که فرش‌های باغی را باغ بهشت می‌نامند اما به‌نظر من این تعبیر درست نیست. اگر چنین بود، قالی را زیر پا نمی‌انداختند چون بهشت، مفهومی مقدس است. من معتقدم نقش گیاه در قالی درواقع درخت زندگی است که بر تفسیر اسطوره‌ای از آفرینش هم منطبق است. در باور اساطیری ایرانی، انسان از تخم گیاه آفریده شده است؛ مشی و مشیانه، شاخه‌ای از ریواس، نخستین جفت بشر است که نسل انسان از آن زاده می‌شود. طبق این پیش‌زمینه، وقتی بافنده عشایری یک قالی پر از نقوش گیاهی می‌بافد وروی آن می‌نشیند، درواقع از درخت زندگی، انرژی حیات می‌گیرد چون طبق باور اسطوره‌ای، خود را زاییده گیاه و جزئی از آن می‌داند.
ماهی
یکی دیگر از نقوش پرکاربرد، طرح ماهی است. اسطوره می‌گوید این جهان درابتدا مثل کاسه‌ای پر از آب بود که حبابی ازجنس الماس از آن محافظت می‌کرد. اهریمن آن الماس را می‌شکند و به «کلپاسه» می‌گوید ریشه درخت زندگی را بجود تا حیات ازبین برود. ماهی ازسوی اهورامزدا مأمور می‌شود تا از درخت زندگی مراقبت کند. طبق این داستان، ماهی نگهبان حیات است و در باور عشایری هم نقش ماهی روی قالی چنین کارکردی دارد. بافنده با این طرح، از زندگی محافظت و برای خود و خانواده‌اش طلب خیر و برکت می‌کند.
 بز
نقش بز طبق تفسیری امروزی، چیزی نیست جز بازنمایی چهارپایی که بافنده کوچ‌رو ازنزدیک می‌شناخته و زندگی‌اش به آن وابسته بوده‌است‌ اما این نقش هم قصه‌ای دارد. در گذشته اعتقاد بر آن بوده که ماه، آب‌دان آسمان است؛ یعنی خدای نگهبان آب. زندگی بشر به آب، بستگی داشت‌ و او به‌مرور زمان متوجه شد که بین جزرومد ماه و بالاوپایین رفتن آب دریا ارتباطی وجود دارد؛ پس ماه را نگهبان آب فرض کرد تا بتواند با خواهش و قربانی به‌پای او با نگرانی کمبود آب مقابله کند. برای این کار، در زمین نمادی از ماهِ دورازدسترس جست و بز را که شاخش شبیه هلال ماه بود، انتخاب کرد. به‌ این‌ترتیب بز را نماد باران‌خواهی می‌دانیم که بشر با نقش کردن آن روی سفالینه‌ها و دست بافته‌ها در واقع طلب باران می‌کرده‌است.
مار و اژدها
فرش‌ها معمولا چند حاشیه دارند. گفته می‌شود این حاشیه‌ها درواقع سد و دیواری هستند دربرابر ورود نیروهای شر. در فرش نقشی داریم شبیه حرف «اسِ» انگلیسی که به‌غلط به آن نقش S می‌گویند اما درواقع مار و اژدهاست. مار در فرهنگ امروز ایران نقش منفی دارد اما در گذشته حکم نگهبان و محافظ را داشته‌است؛ مثل آن‌که می‌گوییم مار روی گنج خوابیده‌است، یعنی از چیزی ارزشمند محافظت می‌کند. پس وقتی در قالی می‌بینیم که دورتادور حاشیه فرش، نقش مار و اژدها بافته شده‌ یعنی بافنده می‌خواسته به این ترتیب از چیزی مانند نیروی حیات محافظت کند. دربرابر حاشیه، نقش چهارپاره را داریم که وسط ترنج بافته می‌شده است. برای بشر عدد 4 مهم بوده چون نماد چهار عنصر اصلی حیات است و چهار جهت اصلی جغرافیایی و چهار فصل سال. یعنی بافنده با بافتن نقش چهارپاره وسط قالی، آرزو می‌کرده گردش روزگار و چرخش آب و باد و خاک و آتش به‌نفع او باشد. در فرش، غیر از نگاره‌ها، اعداد هم معنی و کارکرد دارند و تعداد نقش‌ها تصادفی نیست. تکرار نقش‌ها درحکم چیزی شبیه ذکر، دستاویزی بوده‌است تا بافنده نیروهای ماورائی را به‌کمک بگیرد.


 
آرزوها و باورهای تنیده در نخ و رنگ
تا این‌جا دانستیم در گذشته برای قالی که امروز به‌چشم ما یک کالای زیباست، نقش و کارکردی در زندگی روزمره قائل بوده‌اند. حالا زمان زیادی از بافتن آرزوها در تاروپود قالی گذشته‌است و بافنده‌ها معنی و کارکرد نقش‌ها را نمی‌دانند؛ و از آن جایی که تلاشی برای ثبت قصه‌های قالی انجام نشده، تعبیرهای اشتباهی از نگاره‌ها صورت گرفته‌است. مثلا شکل مثلث در باور اسطوره‌ای نماد اهریمن است ولی الان آن را به اشتباه تداعی کوه می‌دانند. بافنده عشایر وقتی در حاشیه فرش، مثلث می‌بافته، قصد داشته‌است که نیروهای اهریمنی را از زندگی‌اش دور کند. در ادامه مثال‌هایی برای‌تان می‌آورم تا پیوند قالی و زندگی روزمره را بهتر درک کنید.
آرزوی طول عمر| در هر طایفه‌ یک قالی خاص و متفاوت وجود دارد که به آن «قالی دخترباف/دختربافت» می‌گویند. دخترها که به سن ازدواج می‌رسند، برای جهیزیه‌ خودشان قالی ویژه‌ای می‌بافند که همه هنر و توانایی‌های‌شان را در آن به‌نمایش می‌گذارند. اصطلاحا به این قالی «نقش غلط» می‌گویند؛ یعنی بافنده لزوما از قواعد مرسوم پیروی نکرده و کار عجیب و نامتداولی انجام داده‌است. از هر قالی دخترباف فقط یکی وجود دارد و شبیه آن دیگر هیچ‌وقت بافته نمی‌شود. دربرابر این قالی، فرش‌های «بی‌بی‎باف» را داریم که نمونه کارهای فاخر و قوی هستند چون بافنده آن‌ها مهارت و تجربه بالایی دارد. در جهیزیه عروس، دست بافته دیگری وجود دارد به‌اسم «تکلی» که روی زین اسبی می‌اندازند که با آن عروس را می‌برند. مادر عروس روی تکلی، یک لاک‌پشت خیلی بزرگ می‌بافد. لاکپشت در باور اسطوره‌ای نماد طول عمر و باروری است و مادر به این‌ترتیب آرزو می‌کند که دخترش عمر طولانی داشته‌باشد و بچه‌های زیاد به‌دنیا بیاورد. امروز به‌غلط، نقش لاکپشت را چای‌دان یا نقش سماوری می‌گویند.
طلسم دفع شر| باور به چشم‌زخم از قدیم در فرهنگ ما وجود داشته‌است. مادربزرگ من تعریف می‌کرد که در دهات‌شان کسی بوده معروف به شوری چشم. یک روز کوه ریزش می‌کند، سنگ بزرگی از کوه می‌افتد و راه را بند می‌آورد. یک نفر را می‌فرستند سراغ شخص شورچشم. همین که چشمش به سنگ می‌افتد، می‌گوید «عجب سنگ بزرگی» و سنگ درجا خرد می‌شود. این ماجرا که امروز به‌نظر ما قصه می‌رسد، بخشی از باور مردم بوده‌ و به همین دلیل است که هیچ فرش عشایری بدون طلسم چشم‌زخم نداریم. بافنده حتما گوشه‌ای از فرش، نگاره لوزی (نماد طلسم چشم‌زخم) می‌بافته تا چشم بد را دور کند اما در بعضی فرش‌ها تعداد این نگاره خیلی زیاد است که می‌فهمیم هدف از بافتن فرش، کارکرد ضد چشم‌زخم بوده‌است. شاید مثلا شخصی در طایفه به این ویژگی مشهور بوده‌است و با بافتن قالی می‌خواسته‌اند از خودشان محافظت کنند. توقع داشتن کارکرد از نگاره‌ها را در طناب‌های مخصوص بستن بار هم می‌بینیم. در نگاه امروزی، این طناب‌ها زیبا و شکیل هستند اما چه لزومی داشته که بافنده برای طناب مخصوص بار، این‌همه زحمت و زمان صرف کند؟ بافنده دغدغه زیبایی‌شناسانه نداشته‌ بلکه با بافتن طلسمی خاص قصد داشته دزد و راهزن را از بارش دور کند و منظورش از طلسمی دیگر، محافظت از حیوان دربرابر سقوط بوده‌است.
 
از شاه‌عباسی و اسلیمی تا گلدانی و محرابی
آشنایی با معروف‌ترین طرح‌و‌نقش فرش‌های ایرانی
که همه‌شان اعجاب‌انگیز به نظر می‌رسند

مهسا کسنوی | روزنامه‌نگار
بیشتر کشورهای جهان با یک یا چند محصول منحصر به فرد شناخته می‌شوند. محصولی که در دنیا جایگزینی ندارد و البته با فرهنگ، آداب و رسوم و جغرافیای آن کشور گره خورده است. در خصوص کشور ما محصولات زیادی هستند که معرف ایران به بقیه کشورها هستند اما در بین همه این محصولات فرش ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد. تنوع طرح، نقش و رنگ یکی از خصوصیات فرش ایرانی است که در گذر زمان دستخوش تغییراتی شده که برای دوستداران هنر جذاب است. در ادامه به بررسی معروف‌ترین طرح‌و‌نقش فرش‌های ایرانی خواهیم پرداخت.
 
   شاه عباسی| اساس کلی طرح‌های شاه عباسی بر مبنای کاربرد گل معروف شاه عباسی در این فرش است. طرح شاه عباسی شامل یک برگ آزاد متداول است که یک گل در این طرح دیده می‌شود. دو نوع طرح شاه عباسی در هنر شرقی وجود دارد، یکی از این طرح‌ها از لوتوس نشئت می‌گیرد که محصولی از هنر مصری است. دیگری از درخت خرما نشئت می‌گیرد که از هنر آشوری به وجود آمده است. این نقش به زمان صفویه برمی‌گردد.
 

   واگیره‌ای یا بندی| در این فرش یک قطعه کوچک از یک طرح در سرتاسر فرش چه از جهت طول و چه از سمت عرض تکرار می‌شود و این قطعات در مرحله تکرار به هم می‌پیوندند.

   درختی| در طرح‌هایی که موسوم به طرح درختی هستند تلاش بر این است که ارتباط با طبیعت نشان داده شود. در بسیاری از طرح‌های درختی، ترکیب اصلی را درخت و درختچه‌های کوچک و بزرگ تشکیل می‌دهند که به شکل انفرادی یا به شکل ترکیبی با بقیه اجزا هستند. طرح درختی جانوری یا حیوان دار، طرح درختی سبزیکار یا آب نما،  طرح درختی سروی و طرح درختی گلدانی از جمله طرح‌های معروف در این مدل فرش هستند.

   اسلیمی| در نام گذاری طرح اسلیمی نظرات متفاوتی وجود دارد. شاید کلمه اسلیمی از اسلیم به معنای جوانه باشد و شاید هم این لغت مصغر اسلامی باشد و می‌دانیم که در هنرهای اسلامی از طرح اسلیم به معنی شاخه‌های دورانی در میان برگ‌ها بسیار استفاده شده است.
 
 
 

   ترکمن یا بخارا| فرش‌های ترکمن از لحاظ هندسی و شکستگی خطوط جزو طرح‌های ایلی و خاص مردم کوچ نشین است که به طور ذهنی و بدون نقشه بافته می‌شود و از این نظر نشان دهنده هنر فردی مردم یک منطقه است.

   شکارگاهی| درون‌مایه اصلی این فرش نمایش صحنه‌های شکار و شکارگاه است. به نحوی که در قسمت‌های مختلف فرش یک سوار کار با وسیله‌ای شبیه تیر و کمان یا نیزه مشغول شکار آهو یا دیگر جانوران است.

   بته‌ای| از طرح و نقش بته جقه به عنوان سروی سر به پایین هم یاد می‌شود که نشانگر تواضع ایرانی است. معروف‌ترین طرح‌های بته‌ای امل بته جقه، بته شاخ گوزن، بته ترمه، بته سرابندی، بته خرقه‌ای، بته قلمکار اصفهان، هشت گل، بته کردستانی یا هشت بته، بته میر شکسته و بته لچک ترنج هستند.
 

   طرح قابی(خشتی)| طرح قابی یا خشتی یکی از انواع طرح درختی است و ویژگی‌های خاص خود را دارد. طرح‌ها به قسمت‌ها یا قاب‌های مختلفی تقسیم می شوند که به طور منظم در کنار هم قرار دارند و داخل هر قاب با گل و برگ‌های مختلفی تزیین شده است. طرح قـابی عمدتا در استان چهارمحال و بختیاری بافته می شود و به زبان محلی به آن طرح کیشتی یا خشتی هم می گویند.

   گلدانی| یکی دیگر از طرح‌هایی که در قالی ایرانی دیده شده و قدمت طولانی هم دارد، طرح گلدانی است. اولین و مهم ترین ویژگی این مدل قالی این است که طرح‌هایی به شکل گلدان در اندازه های مختلف در آن دیده می شود. برای همین است که به این نام خوانده می‌شود. نمونه‌های بسیار زیبا و مهمی از این طرح در موزه‌های کشورهای زیادی وجود دارد و برخی از آن‌ها در موزه های  هامبورگ، نیویورک، پاریس، میلان، لندن و تهران به نمایش گذاشته شده است.

   محرابی| گونه ای از نقشِ فرش است که از محرابِ نماز و تزیینات آن الهام گرفته است. در قدیم این طرح در قالیچه‌هایی به کار می رفت که به عنوان سجاده استفاده می شد  و به همین دلیل به سجاده‌ای و جانمازی مشهور بوده‌اند.