کتابی 50 تا 300 میلیون
به ناز مقدسی| اگر در مورد شغلمان بپرسید، پاسخ این است: «ما زندگینامه مینویسیم، به تجربیات، داستانها و خاطرات شما گوش میکنیم و آنها را در قالب یک کتاب ثبت میکنیم. » اینها را خانم الف در سایت گروه نویسندگان در سایه نوشته است. الناز انصاری، روزنامهنگاری را پس از ۱۲ سال رها کرد تا شغل جدیدی را پایهگذاری کند: نوشتن از زبان دیگری.
به جز زندگینامه، نوشتن تاریخچه کسبوکار، یادنامه، پادکست زندگینامه و تاریخچه خانوادگی جزو کارهای او است:
« این شمایید؛ بهترین راوی زندگیهایی که آن را نفسبهنفس زندگی کرده و این ماییم، نویسندگان در سایه که داستان زندگی شما را به یک چیز ماندگار تبدیل میکند. یک کتاب. یک زندگینامه.»
خانم انصاری در همه جای جهان به افرادی مثل شما می گویند« ghost writer». در ایران به چه نامی باید شما را شناخت؟
ما گروه نویسندگان در سایه هستیم. گوست رایتر ها کار اصلی شان نوشتن بیوگرافی است. یعنی شما هر زندگینامه ای که می بینید یا اتوبیوگرافی است یا بیوگرافی که بی تردید توسط گوست رایتر نوشته شده. یعنی در واقع این فرق کتاب های زندگینامه است. با توجه به اینکه تعداد بیوگرافی ها بیشتر از اتو بیوگرافی ها است. نتیجه می گیریم که شغل اصلی گوست رایتر ها بیوگرافی است.
شما بیشتر برای چه کسانی و چه
چهره هایی کتاب می نویسید؟
من فکر می کنم تا این لحظه به صورت حرفه ای فقط تیم ما این کار را انجام می دهد. یعنی من از مطبوعات خارج شدم و هیچ کار دیگری انجام نمی دهم جز نوشتن زندگینامه. حتی پادکستی که تولید
می کنیم آن هم بیوگرافی است. یک مشکل این است که کلا آدم ها نمی دانند این کار یعنی چه؟ خب این موضوع هم شامل مشتری ما می شود و هم مخاطب. مثلا همین که زندگینامه، اتو بیوگرافی و بیوگرافی دو تا نویسنده متفاوت دارند برای همین کیفیت های شان هم خیلی فرق دارد. بنابراین حتی در نگاه اول هم ممکن است مشتری ما فکر کند که دارد یک کار غیر اخلاقی انجام می دهد که کتابش را من بنویسم بعد اسم خودش روی جلد است. در حالی که این ویژگی خود بیوگرافی است. ذهن به مرور به آدم دروغ می گوید، یک چیزهایی را فراموش می کند و بند داستانی درستی ندارد برای وقایع. این گره ها با کمک یک نفر دیگر باز می شود. برای من پیش آمده که وقتی برای مشتری ام کتاب بیوگرافی نوشتم خودش از ربطی که در وقایع پیدا کردم شوکه شده بود. چون به هر حال 90 سالش بود و خیلی چیزها را فراموش کرده بود. البته این طبیعت خاطره و روایت است و ربطی به توانایی من یا شخص دیگری ندارد.
یعنی شما می نشینید پای خاطرات
آدم ها و بعد از دل صحبت هایشان بیوگرافی می نویسید؟
دقیقا. اصلا فرقش با مصاحبه مطبوعاتی همین است. در کار روزنامه نگاری شما وقتی درجه یک هستی که سوال های چالشی تری می پرسی. همیشه آماده اید برای اینکه اطلاعات تان را به رخ مخاطب یا
مصاحبه شونده بکشید و او را به نوعی گیر بیندازید تا بهترین حرفش را بزند. ولی جلسات مصاحبه ای که ما برای کتاب ها داریم فرق می کند. اگر چه ما باید با تحقیقات میدانی و
کتابخانه ای اطلاعات مان را تکمیل کنیم ولی اصل ماجرا، داستان یک شخص دیگر است و شما در مصاحبه نباید اطلاعاتت را به رخ بکشی. بیشتر شبیه جلسات تراپی است تا مصاحبه مطبوعاتی.
شغل سختی دارید. نوشتن به جای دیگران.
بله کار ما نیاز به تحقیقات میدانی دارد. در واقع کتاب بیوگرافی شخصی، اگر چه اطلاعاتش در توسط نویسنده دیگری نوشته شده ولی اولا اطلاعاتش برای راوی داستان است دوما نویسنده در سایه باید لحن شخصیت اصلی را درست مثل خودش در ادبیات داستان بگنجاند. نکته مهم در این کار این است که صدای شخص در خاطراتش قابل تشخیص باشد. وقتی خانواده ، همسر یا فرزندانش بیوگرافی را می خوانند باید صدای او را در جمله ها حس کنند نه صدای من نویسنده را.
اصلا چرا مردم سفارش می دهند شخص دیگری به جای آنها کتاب بنویسد؟
میل به جاودانگی و اینکه احساس کنی زندگیت بی ثمر نبوده و در ابعاد مختلف ثبتش کنی. چه برای اینکه فقط اطرافیان و نزدیکانت بخوانند چه برای اینکه بخواهی در تیراژ بالاتر چاپ کنی. این میلی است که خیلی از آدم ها دارند و از یک سنی به بعد بیشتر به آن فکر می کنند. یعنی از وقتی که شما به مرگ فکر کنی و خود به خود به اینکه بعد از آن چه چیزی از شما باقی بماند هم فکر می کنی. من این را با جزئیات بیشتری می فهمم چون ممکن است بخواهم کسی را قانع کنم این کار ضرورت دارد.
در آنجا خیلی این کار مرسوم است و همه مردم می دانند که تا وقتی که زنده هستند باید این کار را بکنند. چون اگر آدم مشهوری نباشد ممکن است فرزندانش بخواهند برای پیشینه خانوادگی شان این خاطرلات را جمع کنند. بنابراین فکر می کنم میل به این کار در همه وجود دارد ولی چون فکر می کنند خودشان باید بنویسند معمولا این کار را نمی کنند. در حالی که هیچ کتاب بیوگرافی توسط شخص نوشته نشده.
اتوبیوگرافی و بیوگرافی چقدر با هم فرق می کنند؟
اتوبیوگرافی وقتی خیلی خواندنی می شود که راوی ماجرا شخصیت تاثیرگذاری داشته باشد. مثل اما گلد من نویسنده کتاب «آن گونه که من زیستم». یا در ورژن ایرانی اش خاطرات و دست نوشته های آیت الله رفسنجانی. این به این دلیل بود که همه مردم ایشان و آن سبقه تاریخی را می شناختند. یک فرد عادی شاید دست نوشته اش حتی برای خانواده اش هم جذاب نباشد. نکته مهم در این کار این است که این کار در همه جای دنیا کار لوکس و گرانی است و خدمات اختصاصی دارد چون سفارشی ترین حالت یک کار است.
کتاب بیوگرافی یک اثر منحصر به فرد است و اگر مثلا وسط کار، شخص سفارش دهنده پشیمان و از قرارداد خارج شود عملا هر چیزی که نویسنده تا آن روز نوشته دیگر به درد استفاده در جای دیگری نمی خورد. برای همین هم این شغل در همه جای دنیا دستمزد بسیار بالایی دارد.
در ایران هزینه سفارش یک کتاب بیوگرافی چقدر است؟
در ایران دستمزدها خیلی خیلی کمتر از دستمزدی است که اتحادیه نویسندگان اروپا و آمریکا دارند. اگر بخواهیم هزینه مان را براساس نرخ جهانی محاسبه کنیم با این قیمت دلار چیزی حدود یک میلیارد تومان می شود. برای همین هم من از همان اوایلی که کارم را شروع کردم یکی از دغدغه هایم همین بود که اصلا قیمت گذاری باید بر چه اساسی باشد. بنابراین تصمیم گرفتیم بر اساس نوع سفارش قیمت گذاری کنیم. اینکه چقدر زمان بر است وچه تعداد نیروی انسانی برای این کار درگیر می شوند، چقدر کار تحقیقی و خلاقانه دارد.
شما چقدر می گیرید؟
قیمتی که من کار می کنم بین 50 تا 300 میلیون رقم قراردادهایم بوده است.
شما که نویسنده درسایه هستید، بنابراین روی کتاب های بیوگرافی، اسم چه کسی به عنوان نویسنده نوشته می شود؟
معمولا این کتاب ها اسم ندارند ولی اخیرا دیدم که یکی از کتاب هایی که برای شخص نوشته بودم را در تیراژبالاتر چاپ کرده و روی جلد کتاب نوشته است به قلم:«اسم خودش را نوشته بود.» البته من هم ترجیح می دهم اسم خودشان نوشته شود.
سلبریتی و چهره های شناخته شده، که معمولا دلشان نمی خواهد از زندگی خصوصی شان زیاد گفته شود، نسبت به روایت زندگینامه شان گارد ندارند؟
نه چون معمولا به سفارش خودشان می آیند. حتی گاهی هم پیش می آید که یک جلسه با مشتری می گذارم وچون ارتباط درست شکل نمی گیرد یا احساس می کنم راوی خیلی در بیان خاطراتش رو راست نیست اصلا کار را قبول نمی کنم. در کل یکی از مهمترین موضوعات در این حرفه مسأله اعتماد است.
گوست رایترها خیلی رازدار هستند درست است؟
بله به هر حال خیلی وقت ها آدم ها همه اسرار زندگی شان را برای گوست رایتر تعریف می کنند ولی ممکن است بخواهند این بخش در کتاب نوشته نشود. بنابراین باید اطمینان داشته باشد که این اسرار حتی بعد از مرگش هم افشا نخواهد شد.
مردم واقعا چقدر به نویسنده ها اعتماد می کنند تا خاطرات و حتی بخش از رازهای زندگی شان را برای او بازگو کنند؟
ببینید تا به حال برای من مشکلی پیش نیامده. به هر حال ما معمولا از لحظه ای که آن شخص تصمیم می گیرد کتاب بنویسد تا زمانی که قرار داد را ببندیم معمولا 3، 4 ماه طول می کشد. در این جلسات و رفت و آمد ها ما با هم بیشتر آشنا می شویم. ضمن اینکه ما هم در جریان این جلسات متوجه می شویم با چطور خاطراتی مواجه هستیم. اما به هر حال تا به حال پیش آمده که یکی از مشتریانم از من خواسته که از تیم ما کسی به غیر خود من درگیر پروژه نشود.
با اسناد و مدارکی که از راوی قصه ها دارید چه می کنید؟ جایی لو نمی روند؟
نه ماموظف هستیم که بعد از پایان قرار داد همه اسناد و مدارک و دست نوشته ها و هر آن چیزی که برای پیشبرد پروژه امانت گرفته باشیم را به صاحبش بر می گردانیم. حتی من روی کامپیوترم هم دیگر هیچ نسخه ای از این کتاب را ندارم و بعد از پایان قرار داد حتی فراموش می کنیم که برای فلان شخص کتاب نوشتیم. حین کار هم در دفتر کار، برای خطاب کردن مشتری ها بین خودمان هم اسم مستعار می گذاریم.
جالب ترین موضوعی که به شما پیشنهاد نوشتنش را داده اند چه بود؟
واقعا هر 12 نفری که برایشان نوشتم را دوست دارم. یکی از آنها خیلی کار جالبی بود. اما به دلیل همان رازدار بودن خواهش می کنم ننویسید.