صداوسیما گوشه رینگ!
پولاد امین، شهروندآنلاین| این روزها «جیران» پرتکرارترین نام در فضای مجازی و رسانهای ایران است، با انبوه خبرهایی که درباره توقیف یا توقف انتشارش در بیشتر رسانههای هنری و سینمایی منتشر شده است. همزمان؛ «خاتون» حجم قابل توجهی از جنجالها و حواشی و البته تحسینهای رسانهای را به خود اختصاص داده. «جزیره» نیز همینطور و البته «نیسان آبی» که به رغم اجماعی که در کیفیت نهچندان بالایش وجود دارد، ولی به هر حال انتشار هر قسمتش حداقل در روز انتشار باعث شیوع شگفتانگیز اصطلاحات و تکیهکلامهایی میشود که انگار مستقیم از این سریال به دایره واژگانی مردم راه باز کرده. آنسوتر «میدان سرخ»، «حرفهای» و «خسوف» را داریم که با اینکه هر سه عملا شکست خوردهاند، ولی با این حال، انتشار هر قسمتشان فضایی خبری پیرامون سریالسازی در خارج از تلویزیون ایجاد میکند.
چند ماه پیش این فضا در اختیار «زخمکاری» بود و پیشتر هم در اختیار «قورباغه»، «خوب بد جلف؛ رادیو اکتیو»، «دراکولا»، «ملکه گدایان»، «میخواهم زنده بمانم»، «سیاوش»، «گیسو»، «مردم معمولی» و پیش از آنهم «دل»، «ممنوعه»، «عاشقانه»، «نهنگ آبی»، «مانکن»، «ساخت ایران»، «رقص روی شیشه»، «هیولا» و… اگر عقبتر برویم «شهرزاد» و «قهوه تلخ» و «قلب یخی» که راه به نخستین روزهای سریالسازی در شبکه نمایش خانگی باز میکنند.
همزمان؛ «جوکر» دل از بسیاری برده که تنها و تنها خواهان ساعاتی فراغت و خندیدن هستند. همان کاری که «شبهای مافیا» هم به نوعی آن را انجام داده بود. «همرفیق» هم همین کار را میکرد و البته «پیشگو» و «شب آهنگی» هم. مانند بیشمار تاکشوهای دیگری که این روزها همزمان با هم در حال تولید و انتشار است، تا جایی که ظاهرا قرار شده هر کسی که بتوان سلبریتی نامید، یک تاکشوی مختص خود داشته باشد. و البته انبوه سریالها و فیلمهای روز خارجی که نقشی قابل توجه در شکلدادن به سلیقه مخاطبان در یکی، دو سال اخیر داشتهاند. حالا در این میان کاری با انبوه برنامهها و مصاحبههای ورزشی و فوتبالی و چیزهایی از این دست نداریم که حتی اگر شده دقایقی، یقه مخاطبان فضای مجازی را گرفته و پای تماشا مینشانند.
اینها تنها نام شماری از سریالها و برنامههایی است که نهایتا در یکی، دو سال اخیر در پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری عرضه شدهاند. فهرست پروپیمانی که بزرگیاش زمانی مشخص میشود که میخواهیم نام سریالهای تلویزیونی را که در همین بازه زمانی روی آنتن آمدهاند، مرور کنیم… زحمت نکشید. نمیشود. واقعا نمیشود. جز یکی، دو نام پرتکرار مانند «پایتخت» و «نون.خ» و «بچه مهندس» که سابقه چندین سری و سالهای متمادی پخش و نمایش آنها را در اذهان ماندگار کرده، نام جدیدی به ذهن نمیآید!
جایگزین تلویزیون خصوصیحوالی 10 سال پیش، زندهیاد علی معلم -که البته آن زمان زنده بود و زندهیاد نبود- اولین کارشناسی بود که گفت در ایران سریالهای نمایش خانگی به نوعی جای شبکههای خصوصی تلویزیون را گرفتهاند.
این منتقد محترم و معتبر با اشاره به اینکه «سریالسازی برای شبکه نمایش خانگی به دلیل محرومیت کشور از شبکههای تلویزیونی خصوصی است»؛ گفت که «مردم شبکه نمایش خانگی را جایگزینی برای شبکههای تلویزیونی خصوصی میدانند و البته یک راهحل برای عبور از تلویزیونی که تنها برای یک سلیقه خاص برنامه تولید میکند.»
به عقیده علی معلم «صداوسیما متاسفانه سلیقه محدودی در سریالسازی دارد که نمیتواند سلیقه مخاطب را تامین کند. در این میان سریالهای شبکه نمایش خانگی که نگاه و ممیزی دیگری دارند، فرصتی است برای تامین این سلیقههای متفاوت که این امر عجیب را در هیچ جای دنیا نمیتوان دید.»
حالا بعد از گذشت حدود 10 سال کارکرد ویژه پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری در فضای رسانهای ایران بهتر و بیشتر احساس میشود. شبکهای که شاید محصولات متنوعش از نظر کیفی تفاوت چندانی با تولیدات تلویزیون نداشته باشد، ولی تنها و تنها به دلیل قواعد اندکی بازتر ممیزی و دوری نسبی از انحصارطلبی گروههای فیلم و سریال شبکههای تلویزیونی، در این سالها توانسته سلیقههای شمار بیشتری از مخاطبان را اقناع کرده و نهتنها به رقیبی جدی برای تلویزیون تبدیل شده، بلکه موجودیتی قدرتمند در کنار تلویزیون نیز از خود نشان داده است. تا جایی که تلویزیون را ناچار کرده برای مقابله با نفوذ روزافزون محصولات این شبکه تلاش کند صدور مجوز و انجام ممیزی بر محصولات این شبکه را در اختیار بگیرد.
اینها همه یعنی پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری دارند به یک رسانه درستوحسابی تبدیل میشوند. رسانهای سرگرمکننده، چیزی در مایههای یک نیمچه تلویزیونی خصوصی که به شکل عجیبی -که تقریبا در دنیا بیسابقه است- نهتنها خودش برنامهها و سریالهای مختلفی تولید و توزیع میکند، بلکه در اوج مسائل و مشکلات اقتصادی کشور، مردم را هم درگیر این فرآیند و آنها را مجاب کرده برای تماشای برنامهها پول پرداخت کنند. و حالا اینکه چنین رسانهای تبدیل به رقیبی قدرتمند برای تلویزیون رایگان کشور شده؛ شاید بیش و پیش از اینکه نشاندهنده قدرت و قوت تولیدات این شبکه باشد، به نحوی طعنهآمیز میتواند ضعف و فترت تلویزیون دولتی را عریان و عیان کند.
فرود تا اوجشبکه نمایش خانگی البته از ابتدا چنین جایگاهی نداشت و یک زمانی عرصه سوتوکوری بود، مالامال از فیلمهای درجه چند سانسورشده و البته چند فیلم ایرانی که خریدشان اجباری بود. عرصهای چنان نحیف که سریالسازی برای این شبکه منطقی به نظر نمیرسید و بیش از احتمال موفقیت ریسک شکست داشت. اتفاقی که آن اوایل بارها هم رخ داد و سریالهایی مانند «قلب یخی»، «ویلای من»، «ابله»، «کوچه مروارید» و… زمین خوردند. حتی با ستارگان محبوب و نامهای بزرگی چون هدیه تهرانی و حمید فرخنژاد و مهران مدیری که پا به این وادی گذاشته بودند.
«شهرزاد» -بعد از «قهوه تلخ»- اما این روند را تغییر داد و نقطه پایانی گذاشت بر داستانی سرتاپا شکست. سریالی که نهتنها ناامیدیهای مخاطبان عادتکرده به سریالهای پرحاشیه پردردسر اغلب نیمهتمام را تمام کرد که خودش هم به سری سوم رسید و سرمشقی شد برای سریالسازان دیگر.
موفقیت «شهرزاد» فضای سریالسازی را تغییر داد و کاری کرد شبکه نمایش خانگی حداقل در زمینه سریالسازی گوی سبقت را از صداوسیما برباید که اتفاق کوچکی نیست.
تنها کارشناس تخصصی شبکه نمایش خانگی:
سعید رجبی فروتن به عنوان تنها کارشناس تخصصی شبکه نمایش خانگی در رسانهها دلیل موفقیت سریالها و برنامههای خارج از تلویزیون را تنوع بیشتر آنها میداند. او میگوید: «سبد فرهنگی ارایهشده توسط شبکه نمایش خانگی منوی متنوعتری دارد و در واقع حق انتخاب بیشتری به مخاطبان میدهد. در واقع موفقیت این شبکه به این دلیل است که توانسته طیفی از مخاطبان ناراضی از سریالهای صداوسیما را جلب و جذب کند.»
سعید رجبی فروتن درباره اینکه آیا کارکرد تلویزیون مانند پلتفرمهای عرضه آنلاین -یا شبکه نمایش خانگی- منحصر به ایران است یا در کشورهای دیگر نیز چنین نگاهی به تولیدات خارج از تلویزیون وجود دارد، میگوید: «بهعنوان دانشآموخته علوم رسانه بر این باورم که اول باید به این موضوع توجه داشت که ذات و نفس این اتفاق که در کنار رسانه ملی، با سرمایه بخش خصوصی و بدون دریافت هیچ کمکی از دولت تولید محتوا صورت بگیرد، اتفاق مبارکی است. اما در پاسخ سوال شما باید گفت که حداقل در آن زمانی که انتشار سریالهای نمایش خانگی تنها روی سیدی و دیویدی صورت میگرفت، این ادعا درست بود که ما تنها کشوری هستیم که برای توزیع در این پلتفرم سریال اختصاصی تولید میکنیم. اما الان بر بستر اینترنت الگوی موجود همان الگوی شرکتهای غربی و شرقی است که تولیدات این سرویسها عملا جایگزین تلویزیونهای کابلی هستند که از نظر تکنولوژی در حال انقراض هستند.»
اما آیا فارغ از ذات مبارک یا نامبارک تولید محتوا با سرمایه بخش خصوصی اینکه مخاطبان ناچار باشند برای تماشای سریالی که باید رایگان روی آنتن برود، پول ماهانه پرداخت کنند، اتفاق درستی است؟ برنامههایی که مردم کشورهای مختلف از طریق تلویزیون میبینند، اما ما مجبوریم همانها را با پرداخت حق اشتراک تماشا کنیم.
سعید رجبی فروتن میگوید: «تلویزیون ما نقش سرگرمکننده خودش را کاملا از دست داده. به عبارت بهتر توجهی به علایق و سلایق تمام مخاطبان ندارد. این باعث میشود بخشی از تماشاگران دنبال تامین نیازهای سرگرمی خود از شبکههای ماهوارهای یا پلتفرمهای عرضه آنلاین باشند. به هر حال آنجا آزادی عمل بیشتر است، دیگر. پس در حقیقت باید بگویم که چون تلویزیون وظایف خودش را انجام نمیدهد، پلتفرمها آن وظایف را بر عهده میگیرند.»
حالا مروری کوتاه و گذرا بر سریالهای آتی پلتفرمهای عرضه آنلاین حکایت از این دارد که در ماههای آتی سیطره این پلتفرمها دستکم بر فضای سریالسازی این سرزمین سنگینتر خواهد شد.
در ماههای آینده سریال «آکتور» به کارگردانی نیما جاویدی و بازی نوید محمدزاده یکی از کنجکاویبرانگیزترین مجموعههای شبکه نمایش خانگی خواهد بود.
سریال «یاغی» به کارگردانی محمد کارت و بازی پارسا پیروزفر و طناز طباطبایی یکی دیگر از سریالهای احتمالا پرمخاطب نمایش خانگی خواهد بود. و البته «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار و بازی بهنوش طباطبایی (فعلا) که بر اساس رمانی به همین نام از سیمین دانشور ساخته میشود و صرفا به همین اعتبار هم کنجکاویبرانگیز میتواند باشد.
سریال «شبکه مخفی زنان» به کارگردانی افشین هاشمی و بازی لیلا حاتمی، احمد مهرانفر، حمید فرخنژاد و سیامک انصاری درباره جنبشهای حقوق زنان دیگر سریال جذاب شبکه نمایش خانگی در سال 1400 خواهد بود.
«آهوی من مارال» به کارگردانی مهرداد غفارزاده بعد از جنجالیهایی که سازندهاش برای «جیران» ایجاد کرده، قطعا بسیاری را برای تماشایش کنجکاو کرده است. و البته سریال «سودا» به کارگردانی ایمان یزدی و با حضور علیرضا طلیسچی، محمدرضا علیمردانی، بهاره کیانافشار و سمیرا حسنپور؛ «بیگناه» به کارگردانی مهران احمدی و بازی محسن کیایی، شبنم مقدمی، ماهور الوند و مسعود رایگان؛ «آمستردام» به کارگردانی مسعود قراگزلو و بازی شهرام حقیقتدوست، مهدی سلطانی و هنگامه قاضیانی؛ «عقرب عاشق» به کارگردانی حسین سهیلیزاده و بازی آرمان درویش، محمدرضا فروتن و سیاوش خیرابی؛ «ساخت ایران 3» به کارگردانی بهمن گودرزی و حضور امین حیایی و مجید صالحی؛ «نوبت لیلی» به کارگردانی روحالله حجازی و بازی مریلا زارعی، امین شعرباف، لاله مرزبان و پردیس احمدیه و البته «پدر گواردیولا» به کارگردانی سعید نعمتالله و بازی مهران مدیری، مهران غفوریان و حمید فرخنژاد هر کدام به نوبه خود میتوانند در فضای سریالسازی پلتفرمها نویددهنده اتفاقاتی جذاب باشند!