روزنامه آرمان ملی
1400/10/29
آن روزکه شاه گریست !
جعفرگلابی روزنامهنگار 43 ســـال پــیش درچنین روزهایی مردم از رفتن شــاه در پوست خود نمیگنجیدند، در خیابانها جشن واقعی برپا بود وگلها که به هوا میرفت روی جمعیت رقصنده به زمین میآمد. دست افشانی و غزلخوانی خبر از دوران عاشقی میداد که اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها! هنگامی که شاه رفت سخت گریست و تا زمانی که درگذشت هرگز نخواست یا نتوانست ویرانی خود را پنهان کند. مصاحبههای او پس از خروج از ایران در ردیف عبرتآموزترین گفتوگوهای تاریخند! او بیش از هر چیز درشوک رویگردانی انفجارگونه مردم از نظامش بود و باورش نمیشد که آن همه هیبت، عظمت، اقتدار و محبوبیتی که تصور میکرد درمیان مردم دارد به طرفهالعینی نابودشده باشد و از دست دوستان ابرقدرتش هم کاری برنیاید. خدا میداند که شاه در دو سال پس ازخلع از قدرت چندبار تاریخ حکومت خود را مرورکرده است؟ اگر زلزله انقلاب او را کمی واقع بین کرده باشد حتما رفتار خود با دکترمصدق آزارش داده است. مصدق دشمن او نبود و اگرحمایتش میکرد نفت ملی شده را تحویل میگرفت. همان نفتی که بعدها ثروت و قدرتش را ازآن بهدست آورد. نه تنها دکترمصدق که امام هم ابتدا و بارها او را نصیحت کرد و به صراحت گفته بود: ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند میکنند تو را، من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی؛ همه شکر کنند... او حتما به یادآورده است گزارش دادگاه مهندس بازرگان را که آن مرد سلیم با آینده اندیشی دقیق تذکرداده بود که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم. اگر شاه برای خود حجتی داشت که گروههای چریکی را در زندان شکنجه کند حتما یادش آمده بودکه آیتا... طالقانی و آیتا... منتظری و آیتا... مطهری و دکتر یدا... سحابی و صدها مخالف متدین ودلسوز دیگر جز گفتن و نصیحت کردن و انتقاد نمودن کاردیگری نکرده بودند. اتفاقا مبارزان و ناراضیان جوانترچون دیده بودندکه کوچکترین انتقادها با داغ ودرفش پاسخ داده میشود دست به سلاح بردند. شاه حتما رفتارخود از موضع خدایگان و بزرگ ارتشداران را با مردم به یادآورده است، آن زمان که جای مخالفان نظام شاهنشاهی را یا در زندان یا خروج راحت ازکشور اعلام کرده بود، همان زمان که هزارفامیل دربار در اوج ثروت ولذت در انواع پستها و مقامها رنج زاغهنشینها را نمیدیدند، شاه پرستی وتملقها و مدحهای عجیب اصطلاحاتی ساختگی و میانتهی برای کسب پول و ایجاد امنیت جهت چپاول مردم بود. مگر شاه بجز پول دارای کدام امتیاز و فضیلت بود که دنیاپرستان را سینه چاک خود کند؟ اتفاقا حاکمان اطرافیانی که پول و مقام نمیخواهند را دوست نمیپندارند و ثنای فرصتطلبان را مغتنم میشمارند! او بهتر از همه میدانست که چگونه دست ساواک را برای خشونت علیه مخالفان بازگذاشته و هیچ قاعده و قانون انسانی این سازمان مخوف را محدود نمیکرد. شاه کمکم بهترین تکیه خود را نظامیان فرمانبردار دانست و به آنها قدرت فراوان داد در حالی که در میان آنها هم به جای دستچین کردن شجاعان استراتژیست به چاپلوسان میدان میداد، لذا هنگام انقلاب هیچ نظامـــی با اراده و آگاه و متشخصــی نبودکه مستقلا ارتش را رهبری کند.گاردجاویدانی که دژ مستحکم خود میپنداشت با سرعت باورنکردنی در برابر مردم هویت و کارکرد خود را از دست داد. داستان شاه از بدمستیها تا آخرین گریهاش در ایران و بغضهای تاریخیاش در مصاحبهها خیره کننده است! دیکتاتوران واقعا حقایق عریان را نمیفهمند و نمیبینند؟ ثناگویان را در اطراف خود جمع میکنند برایشان هزینه میکنند و عاقلان و دلسوزان و مصلحتاندیشان و آیندهنگران و واقعگویان شجاع را به اتهام ترس وبیدانشی منزوی میکنند. آقای زاهدی که همچنان بر علاقه خود به محمدرضا پهلوی تاکید میکرد به صراحت معتقد شده بودکه ما اطرافیان شاه به او خیانت کردیم که آنچه دوست داشت بشنود را به سمعش میرساندیم! شاه تصور میکرد که بهتر از همه میفهمد و میداند درحالی که خیلی دیر و ناقص مهمترین اطلاع زندگیش یعنی اضمحلال پایههای سلطنتش را فهمید! او مدعی شدکه پیام انقلاب مردم را فهمیده است ولی ماهها مقاومت کرد و بالاخره با زور، آخرین سنگرهای رژیمش را تحویل مردم داد. اگرشاه قبل از17شهریور اعلام شنیدن میکرد و با انقلابیون وارد مذاکره میشد و انتخابات آزاد برگزار میکرد شاید امکان سلطنت و نه حکومت را ازدست نمیداد و اگر پس از17 شهریوراستعفا میکرد و قدرت رابه یک دولت انتقالی تحویل میداد ممکن بود حتی بتواند در ایران بماند و آواره جهان نشود. شاه مستبد بزم بود و نه حاکم رزم لذا نه تن به قواعد دموکراتیک داد و نه توان مقاومت دیرپا داشت تا با اراده و سرکوب شدید پیروزی انقلاب رابه تاخیر افکند. او نه در 26 دی ماه 57که از کودتای 28مرداد سقوط و تنهایی خود را آغاز کرده بود و همه را به پایین میکشید! شاه عبرت دیکتاتوران نمیشود (البته هیچ دیکتاتوری اهل عبرت گرفتن از عاقبت شاهان وسلاطین نخواهد بود) چون بد و ضعیف بازی کرد و احتمالا دیکتاتوران دیگر از او خرده بگیرند که خیلی زود واداد وگریخت. کما اینکه جز بنعلی درتونس دربهارعربی بقیه ماندند و ثابت کردند با زور و پول و دسیسه میشود بیشترماند.
سایر اخبار این روزنامه
برجام تورم را تا ٢٥درصد كاهش ميدهد
گره توافق در مذاكره با آمريكا باز می شود؛ نه چين و روسيه
اُمیکرون، سوغات گردشگران عراقی و ترکیه به ایران
4 وزیر هدف استیضاح در بهارستان
دعواي يمن و امارات هيچ ربطي به ايران ندارد
٧٠درصدجامعه چقدر قدرت خريد دارند؟ فقط٣٨درصد
موانع توليد را واقعي برطرف كنيد؛ نه شعاري
بهمن ، راه شمال را بسـت
راهاندازی قرارگاه «تولد نوه در ایران»
مذاکرهکنندگان جدید کارنامه ارائه دهند
عملیات احیا در وین
چرا پنهان کاری؟
مهمترین ایراد به لایحه رتبهبندی
آن روزکه شاه گریست !