روزنامه اعتماد
1400/11/07
يوزهاي در اسارت توران، در يك قدمي زادآوري
فرناز حيدريدامپزشك معتمد سازمان حفاظت محيط زيست به «اعتماد» خبر داد كه بالاخره پس از 10 ماه تلاش و به دنبال جفتگيري طبيعي بين يوزهاي در اسارت (ايران و فيروز) احتمال تولد تولههاي در اسارت پررنگ شده است. ايران، يوز مادهاي است كه پيش از دي 1396 به اسارت آمد و از همان ابتدا در پارك پرديسان نگهداري ميشد تا در 17 فروردين 1399 به مجموعه تحت حفاظت توران بازگشت. فيروز هم، يوز نري است كه ابتدا در مهر سال 1393 همراه برادرش سياوش در توران مشاهده و در آن زمان تخمين زده شد كه احتمالا متولد بهار سال 1391 است. سياوش و فيروز تا اسفند سال 1394 با يكديگر بودند اما پس از آن ديگر سياوش ديده نشد. آذر سال 1395 يوز نر غالب منطقه توران بعد از درگيري با سگهاي گله ديگر ديده نشد و بعد از آن فيروز به نقاط اصلي قلمرو يوز نر غالب سركشي ميكرد بنابراين فيروز سالها يوز نر غالب توران بود اما اين يوز هم در اسفند سال 1399 توسط دكتر بهرنگ اكرامي، دامپزشك معتمد سازمان حفاظت محيط زيست و به منظور حضور در پروسه تكثير در اسارت از طبيعت زندهگيري و به سايت تكثير توران منتقل شد. در حال حاضر 4 يوز آسيايي به نامهاي كوشكي، دلبر، ايران و فيروز در اسارت هستند. كوشكي يوز نري است كه سال 1386 به اسارت در آمد و ابتدا در پناهگاه حيات وحش مياندشت خراسان شمالي نگهداري ميشد اما در 11 آذر سال 1393 به پارك پرديسان تهران منتقل و در 17 فروردين سال 1399 به مجموعه تحت حفاظت توران در استان سمنان منتقل شد. دلبر يوز مادهاي است كه در سال 90 به اسارت درآمد و ابتدا در محيط محصوري در توران نگهداري ميشد اما در 12 آذر سال 1393 به پارك پرديسان منتقل و در 17 فروردين سال 1399 مجدد به توران بازگشت. تا به امروز يوزهاي آسيايي در اسارت، موفق به زادآوري نشدهاند اما بهرنگ اكرامي؛ دامپزشك معتمد سازمان حفاظت محيط زيست و سرپرست تيم دامپزشكي تكثير در اسارت يوزهاي استان سمنان، در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد كه حالا او و همكارانش اميدوار هستند كه لقاح حاصل از جفتگيري اين 2 يوز، به توليد تولههاي در اسارت منجر شود. اين در حالي است كه اكرامي تاكيد دارد تولههاي جمعيت پشتيبان تنها اندكي از ريسك ميكاهند و اين امر به هيچ عنوان وظيفه احيا و حفاظت زيستگاهي اين زيرگونه را كمرنگ نخواهد كرد و با اين دريچه اميد باز شده، بايد با شدت بيشتر و با اميدواري بر كارهاي حفاظت از يوز متمركز شد.
كمي درباره پروسه كار و خطرهاي آن توضيح دهيد.
ايران يوزپلنگ مادهاي است كه تا به امروز سابقه جفتگيري و زايمان نداشته است. شرايط تخمداني گربهسانان به اين شكل است كه بايد پروفايل هورموني در آنها ايجاد شود كه اجازه جفتگيري بدهند حتي ممكن است كه اگر در زمان فحلي آن پروفايلها متعادل نشود، حيوان از خود علايم فحلي نشان دهد اما اجازه جفتگيري ندهد. تخمكگذاري در يوزها شرطي هست ولي گاه تخمكگذاري خودبهخودي هم در يوزپلنگ گزارش شده. ما ابتدا مشكل در رفتارشناسي حيوان داشتيم چنانكه زمان فحلي هم دقيق مشخص نبود. رفتارهايي مانند غلت زدن در يوزپلنگ هميشه هست اما بايد تفكيك شود كه چه زماني حيوان در فاز فحلي است تا در زمان مناسب به يوز نر معرفي شود. به غير از ايران كه توله در اسارت بوده، با رفتارهاي خاص يوز نر طبيعت هم روبرو بوديم پس مجموع شرايط براي ما حساسيتزا بوده چون بايد خطرهاي زيادي را ميپذيرفتيم و براساس آن خطرها تصميمگيري ميكرديم.
آيا ايران و فيروز فقط يك بار به هم معرفي شدند؟
خير پيش از اين هم يك مرحله خطر كرديم و آنها را به هم معرفي كرديم اما اتفاقي رخ نداد به همين دليل به اين جمعبندي رسيديم كه بايد فازهاي فحلي حيوان را شناسايي كرد و براي اين كار از كيتهاي استروژني مدفوعي استفاده كرديم. نمونهگيريهاي مدفوع را هم با هماهنگي يكي از همكاران در آزمايشگاه و طبق پروتكلها انجام داديم.
چه مدت زماني نمونهگيري ادامه داشت؟
5 ماه نمونهگيري را ادامه داديم. در حقيقت از اوايل مهرماه (10 مهر) به اين جمعبندي رسيديم كه حيوان چون در حال ورود به فاز فحلي است، بايد نمونهگيري كنيم تا دادهها مبناي درستي داشته باشد. بعد از آن هفتهاي 3 بار به مدت 48 ساعت به 48 ساعت نمونهگيري كرديم و از هر 16 نمونه (هر 3 هفته) يك آناليز انجام داديم. اوايل نمونهگيري حيوان ماده، فاز فحلي نداشت و حالت پايدار داشت، اما اواخر آبان يك سيكل را مشاهده كرديم و بعد از آذرماه سيكلها شدت پيدا كرد و نوسانات هورموني مشاهده شد.
پس در آذرماه هم مجدد بايد دو يوز را معرفي كرده باشيد؟
در آذرماه با توجه به 2 سيكلي كه مشاهده كرديم، يك پيشبيني سيكل ارايه شد و 2 يا 3 روز پيشتر از آن بازه زماني به سايت تكثير رفتيم تا رفتارها را از نزديك بررسي كنيم. يك روز كه رفتارها مشكوكتر شد، معرفي را انجام داديم. در خلال اين پروسه رفتارهاي هر 2 حيوان را كامل زيرنظر داشتيم و آنجا بنابر صلاحديد فني يوز نر موسوم به كوشكي را هم وارد رقابت كرديم. بعد از ورود كوشكي به رقابت، رفتارهاي بهتر فحلي را از سمت ايران مشاهده كرديم.
مشورتي هم انجام داديد؟
بله با كارشناسان آفريقاي جنوبي مشورت شد؛ آنها البته نظراتي دادند اما براي من ثابت شد كه نظرات آنها با تيپ كار ما در ايران بسيار متفاوت است. نظرات در جاي خود ارزشمند هست اما بايد پرداخت روي آنها شود يعني اينكه ما نميتوانيم و نبايد فقط پروتكلهاي آفريقاييها را اعمال كنيم چون اگر اين كار ميخواست بر اساس صحبتهاي آنها پيش برود، اصلا به نتيجه نميرسيد. يوزهاي آفريقايي با يوزهاي آسيايي بسيار متفاوت هستند و براساس چندين باري كه نظرات آنها را پرسيديم، به اين جمعبندي رسيديم كه به كار ما نميآيد اما به هر حال از نظرات آنها هم استفاده كرديم.
برنامهريزي براي تلقيح مصنوعي را هم مدنظر داشتيد؟
بله روي تلقيح مصنوعي هم فكر كرده بوديم.
و در چه مرحلهاي جواب گرفتيد؟
در فاز دومي كه يوز ماده فحل شد و معرفي كرديم، جواب نگرفتيم اما زمان معرفيها را بيشتر كرديم تا حيوان از نظر محيطي بيشتر تحريك شود. آناليز هورموني انجام داديم و بعد از 40 روز حيوان اصلا نه فحل بود و نه اينكه جفتگيري اتفاق افتاد چون جفتگيري گربهساني مانند يوز مدتدار است و بدون ترديد بايد توسط نگهبانها ديده شده باشد.
فرضيه شما آن زمان چه بود؟
تصورم اين بود كه حيوان تخمكگذاري كرده، يوز ماده وقتي تخمكگذاري ميكند، وارد فاز پروژستروني ميشود و نزديك 40 الي 50 روز ميگذرد كه مجدد حيوان فحل شود. فاز پروژستروني بر رفتارهاي جنسي تاثيرگذار است و آن را تغيير ميدهد، در مجموع روي بروز رفتارهاي فحلي اثر مثبت دارد، سيستمهاي رحم يوز ماده را تغيير ميدهد و بعد از آن وقتي حيوان مجدد فحل ميشود، بازسازي ايجاد ميشود كه البته همين گونه هم شد و نگهبانها رفتارهاي فحلي خاصي را در حيوان ماده مشاهده كردند.
در آن زمان مجدد حيوان نر و ماده را به هم معرفي كرديد؟
بله دقيقا در همان زمان معرفي كرديم و از همان شب تا غروب فردا به دفعات جفتگيري رخ داد (16 الي 17 بار) و بر اساس صلاحديد فني صبح روز سهشنبه 5 بهمن يوزها را از هم جدا كردند چون اين احتمال بود كه يوز نر با يوز ماده درگيري داشته باشد و مشكل ايجاد شود. اما در يك بازه زماني 36 ساعته پروسه موفق بود، اين را هم بايد بگويم كه هر چقدر دفعات جفتگيري در يوزها بيشتر باشد، نرخ باروري و تخمكگذاري افزايش پيدا ميكند. هدف ما اين است كه بر ضعف اسپرمهاي يوز نر كه يك مشكل جدي در بقاي يوزها است، غلبه كنيم بنابراين وقتي دفعات بيشتر باشد، تعداد اسپرمها بيشتر است و احتمال موفقيت لقاح بيشتر خواهد شد.
پس تا اينجاي كار موفقيت حاصل شده و احتمال زادآوري نادرترين گربهسان دنيا هست؟
بله وظيفه ما تا اينجا خوب پيش رفته اما از اينجا به بعد ديگر طبيعت تصميم خواهد گرفت. براي موفقيت حاصلشده بايد از زحمات بچههاي استان سمنان، محيطبانها و اداره كل و دانشگاه سمنان صميمانه قدرداني كنم.
چندي پيش فيلمي منتشر شد كه يك يوز نر ديگر طبيعت به نام فراز هم به محوطه فنسكشي نزديك شده، آيا در نظر داريد كه اين يوز نر را هم از طبيعت زندهگيري كنيد؟
فراز يوز نر ديگري است كه در طبيعت قلمرو فيروز را اشغال كرده، سايت تكثير در اسارت سمنان جزو قلمرو فراز است حتي اين يوز نر 2 كيلومتر دورتر از سايت يك چشمه آبشخور دارد و از آن هميشه استفاده ميكند. فراز يوز ماده جوان ما را هم شناسايي كرده و در 2 فاز معرفي ايران به فيروز، فراز به سايت نزديك شد. در فاز دوم مدت زماني كه فراز نزديك فنس يوزها شد، خيلي بيشتر بود و رقابت بين يوزهاي نر را بيشتر كرد. فراز در اطراف فنس همه جا را علامتگذاري كرد و حتي يكي، دو بار هم به فيروز پريد ولي من فكر ميكنم حضورش در مجموع روي موفقيت موثر بوده. اما نيازي به زندهگيري فراز نيست چون حضور فيروز در سايت تكثير اولويت بود اما زندهگيري فراز از نظر من توجيه ندارد. فراز ممكن است كه بچه فيروز باشد بنابراين ما به دليل مسائل ژنتيكي اين كار را نميكنيم.
سایر اخبار این روزنامه
روند انفجاري ابتلا به كرونا
دراگان! هنر مربيگريات را نشان بده
زندگی روی آوار
يوزهاي در اسارت توران، در يك قدمي زادآوري
به تنشزدايي با تهران ادامه ميدهيم
درخواست شفافيت اقليت و سكوت اكثريت
تشريح 5 مصوبه جديد براي نجات بورس
خروج سرمايه و دورنماي اقتصاد ايران
ظهور ميلياردرهاي بيپول
نفس گيلان منتظر تصميمات رييسجمهور
طالبان اينگونه تغيير كردند
عكس روز
غربگرايي - شرقگرايي يا چندجانبهگرايي؟