اروپای ضعیف به ضرر ایران است

آفتاب یزد: خروج آنگلا مرکل از مقام صدراعظمی آلمان باعث شد تا باردیگر نگاه‌ها به سمت اتحادیه اروپا و آینده آن جلب شود چرا که با کناره‌گیری مرکل اروپا این بار به سمت شروع جدیدی برای آینده خود حرکت می‌کند و مقاماتی جوانتر با نگاهی جدید به ملی گرایی و همگرایی اروپایی به روی کار می‌آیند و همین امر چشم انداز متفاوتی را برای اروپا رقم خواهد زد. در این میان برخی بر این باورند که اروپا دارای رهبرانی ضعیف شده است که توانایی تاثیرگذاری بر اروپا و جهان بین‌الملل را ندارند و این اتفاق خوبی نیست چرا که این مسئله باعث افزایش نفوذ روسیه و چین شده و ضعف سیاست خارجی بایدن نیز عامل دیگری در برتری هژمونی شرقی خواهد بود. از سوی دیگر کارشناسان روابط بین‌الملل بر این باورند که اروپای قوی می‌تواند شریک مطمئن‌تری برای ایران باشد و اگر اروپا ضعیف نشده بود در خروج ترامپ از برجام، از خودش ضعف نشان نمی‌داد. برای بررسی این موضوع با احسان حضرتی، کارشناس روابط بین‌الملل به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
آینده اتحادیه اوپا را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ به نظر شما اروپا ضعیف شده است؟
اروپا به سمت ضعیف شدن پیش می رود اما هنوز دچار ضعف مفرط نشده است.به هرحال روندی که در طول یک دهه اخیر در اروپا اتفاق افتاده است باعث شده تا ضعف این اتحادیه به چشم بیاید.به همین خاطر من فکر می‌کنم این ضعف برای این اتحادیه خطرناک است و حتی در میان مدت تاثیر منفی خود را بر نظام بین‌الملل خواهد گذاشت.
یعنی با تغییرات روسای دولت‌های اروپایی این ضعف به وجود آمده است؟


بله،این اصلی‌ترین دلیل این اتفاق است.به هرحال مقاماتی که در اروپا بر سر کار بودند و نحوه عملکردشان باعث قدرتمندی اروپا شده بود اما این افراد به آرامی کنار رفته اند.
سیستم حکومتی دولت‌های اروپایی متکی به شخص نیست اما این حرف شما ناقض این نظریه است.
خیر،ناقض نیست،درست است که در این اتحادیه مدل‌های حکومتی متکی به فرد نیستند،اما افراد در قوام سیاسی یک کشور چه در بُعد داخلی و چه بُعد خارجی نقش موثری دارند.از سال 1950 تا به امروز اشخاص مختلفی در کشورهای اروپایی در راس کار حضور داشتند که تاثیر گذاریشان غیر قابل انکار است. همین قدرت تصمیم‌گیری و اجرای آن باعث شده بود تا اروپای قدرتمند را شاهد باشیم، ولی امروزه با مسئله ضعف اروپا مواجه هستیم.
چرا فکر می‌کنید اروپا ضعیف شده است؟
در طول سال‌های گذشته،نقش اروپا در نظام بین‌الملل غیر قابل انکار بود.از دوران جنگ سرد تا به امروز ردپای پررنگ اروپا را میتوانید دنبال کنید، بهرحال مواضع اروپا در سازمان‌های بین‌المللی و مسائل جهانی قابل اعتنا و به نحوی تاثیرگذار بوده است، داشتن دو عضو دائم در شورای امنیت در زمانی که شرق و آمریکا چندان در یک صراط قرار نمی‌گیرند به اتحادیه اروپا قدرتی خاص داده بود. اگر منطقی به این دوران شصت ساله نگاه کنیم، به خوبی متوجه می‌شویم که در طول یک دهه اخیر دیگر آن تاثیرگذاری را نمی‌بینیم.
به نظر شما ضعف اروپا تنها شامل اتحادیه می‌شود و یا سایر کشور‌ها را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد؟
در همه زمینه‌ها متضرر می‌شود.در بحث داخلی اروپا شما در مسئله برگزیت دقت کنید.ضعف رهبران اروپایی نتوانست انگلستان را مجاب کند برای ماندن و رفتن آنها از اتحادیه اروپا. این کار عملا نشان داد که کشورهای دیگر هم می‌توانند بدون وابستگی به اروپا زندگی کنند. حتی میتوان این ادعا را مطرح کرد که کشورهایی که به دنبال عضویت در اتحادیه اروپا بودند، با بروز برگزیت، دچار تردید در هدف خود شده اند. از سوی دیگر اگر قرار باشد اروپایی که روزگاری نماد همگرایی در جهان بین‌الملل بوده است، به سوی واگرایی برود، کشورهای اروپایی دیگر به دنبال اهداف و منافع مشترک نخواهند رفت و رقابتی که در جذب سرمایه و مسئله صادرات شکل می‌گیرد، باعث می‌شود تا نفوذ چین، روسیه و حتی کشورهای ثروتمند عربی گسترش یابد که خود این مسئله چندان صورت خوشی نخواهد داشت.
تاثیر این مسئله را در عرصه جهانی چطور ارزیابی می‌کنید؟
همین مسئله نفوذی که عرض کردم یک سوی ماجراست، مذاکراتی که در عرصه بین‌الملل شکل می‌گرفت، حالا در هر زمینه و
مسئله ای، اعضای اصلی اتحادیه اروپا در بطن آن بودند. اصلا بگذارید مثالی بزنم، زمانی که مسئله برنامه هسته‌ای ایران به صورت جدی و رسمی در جهان مطرح شد، قبل از اینکه بخواهد اتفاقی رخ بدهد، این اعضای تروئیکای اروپایی یعنی انگلیس،فرانسه و آلمان بودند که به تهران آمدند و با دولت وقت مذاکره کردند. زمانی که در سال 82 بیانیه سعدآباد اعلام شد، همه ممنون اروپا بودند که توانست با ایران مذاکره کند،در تمام سال‌های گذشته مسئولیت مذاکره با ایران به عهده کشورهای اروپایی بوده است، اصلا ما با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مذاکره می‌کردیم، حتی زمانی که از سال 94 گروه پنج به علاوه یک مقابل ما قرار گرفت بازهم حرمت کسوت اروپایی‌ها حفظ شد. اما متاسفانه به دلایلی مختلف شاهد کنار رفتن اروپا شده ایم. حتی اگر الان هم ما با اروپا بازهم داریم مذاکره می‌کنیم، دلیلش عدم موافقت ایران با حضور آمریکاست.
به نظر شما چرا ایران دیگر نتوانست با اروپا به توافق برسد؟
چون ضعیف شدند و توانایی مدیریت مذاکرات را نداشتند،زمانی که آمریکای اوباما آمد به مذاکرات، به دلیل تعامل گسترده نتیجه مطلوب حاصل شد، اما آمریکای ترامپ همه چیز را بهم ریخت.
به نظر شما ترامپ در تضعیف اتحادیه اروپا نقش داشت؟
بله قطعا نقش داشت،بهرحال ترامپ توانست در بسیاری از معادلات جهان، دیگر قدرت‌ها را کنار بگذارد و به صورت
تک قطبی عمل کند،کاری با نفس اقداماتش ندارم،اما در عمل توانست اروپا را مجبور کند تا پیرو آمریکا باشد و یا حداقل اروپا بدون مشورت مستقیم با آمریکا دست به اقدامی نمی‌زد. این شرایط را شما مقایسه کنید با زمانی که ماجرای 11 سپتامبر رخ داد و بحث محور شرارتی که بوش پسر مطرح کرد،اروپا عملا مقابل آمریکا ایستاد،فرانسه، آلمان و ایتالیا در جنگ علیه عراق شرکت نکردند و بوش هم نتوانست آنها را مجاب کند. اما ترامپ
خوش شانس بود که در زمان ریاست جمهوری خود با افرادی مانند کهل،شیراک،برلوسکونی،شرودر و دیگر رهبران نامدار اروپایی
همزمان نشد.
نقش مرکل را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ باتوجه به اینکه جامعه جهانی او را زن قدرتمندی می‌داند.
بله . مرکل قدرتمند بود، اما تنها بود.مرکل به تنهایی نمی‌توانست اروپا را در مقابل آمریکا رهبری کند.معاصران مرکل افرادی ضعیفی بودند،همین عاملی بود تا میدان برای ترامپ خالی از رقیب کاریزماتیک باشد.
سود چین و روسیه در این ماجرا چگونه بود؟
آنها هم مانند آمریکا وقتی میدان را خالی دیدند،عملا در اروپا دست به یکه تازی زدند،درست است که سرمایه گذاری‌های اقتصادی و مبادلات اروپا با چین بسیار اغوا‌کننده است، اما اگر رهبران قدرتمندتری بر سرکار بودند، در مقابل این حجم از نفوذ تجاری – اقتصادی چین، ایستادگی و برایش حدودی مشخص می‌کردند.روس‌ها هم توانستند در اوکراین،گرجستان و.... حوزه نفوذ خود را گسترش دهند،چون اروپا ضعیف‌تر از گذشته است. اروپا عملا در حال تبدیل شدن به یک سازمان قاره‌ای است که در مذاکرات جهانی فقط حضور دارد و گاهی هم بیانیه می‌دهد.
اما در مذاکرات فعلی وین و مذاکرات برجام نقش پررنگی داشته و دارند.
بله عرض کردم، عدم اجازه ایران به حضور مستقیم آمریکا در این دوره از مذاکرات دلیل این حضور اروپاست،در برجام هم زمانی که با آمریکا مستقیم مذاکره کردیم،اروپا کنار رفت.
اروپای ضعیف با رفتن رهبران قدرتمند شکل گرفت،آیا می‌توانیم بگوییم با روی کار آمدن چنین رهبرانی باز هم شاهد اروپای قدرتمند باشیم؟
نمی توانیم صراحتا این نظر را بدهیم،شاید این موضوع لازم باشد،ولی کافی نیست، به صرف حضور چند رهبر قدرتمند نمی‌توان انتظار شکل‌گیری اروپای قدرتمند را داشت،بلکه باید رهبرانی روی کار بیایند که هم یک چهره کاریزماتیک در سطح اروپا و جهان داشته باشند و هم بتوانند تمام اعضای اتحادیه اروپا را در مسائل مختلف با خود همراه کنند. در واقع باید بتوانند سیستمی تقریبا شبیه کنسرت اروپا در سال 1815 را ایجاد کنند البته نه به آن شدت، ولی واقعا اروپا به این شرایط به رهبران قوی نیاز دارد که البته این موضوع زمان بر است.
موانع شکل‌گیری اروپای قوی در حال حاضر چه مسائلی هستند؟
خب اصلی‌ترین مانع در درون خود اتحادیه اروپاست،به نظر می‌رسد که واگرایی در اروپا بیش از پیش به چشم می‌آید،باید حس اروپا دوستی و همگرایی در اروپا قوی شود،رهبرانی بیایند که مردم را تهییج کنند به اتحادیه اروپایی، از سوی دیگر کشورهایی مثل چین و روسیه قطعا تلاش می‌کنند به نوعی مانع این اتفاق شوند،سیاست خارجی ضعیف بایدن عملا باعث شده تا شرق در اروپا نفوذ گسترده‌ای داشته باشد و هر بار به نوعی استقلال این اتحادیه را تهدید کند.
یعنی شما معتقدید اروپای قوی زیر سایه آمریکا شکل می‌گیرد؟
خیر،اصلا اینطور نیست،اروپا برای آمریکا یک شریک
فوق استراتژیک است،این مسئله در زمان سال‌های بعد از جنگ بین‌الملل دوم تا امروز همیشه وجود داشته است و دو طرف به حمایت‌های هم نیاز دارند،اما وقتی آمریکا در عمل نمی‌تواند در مقابل نفوذ شرق بایستد،علی الخصوص از زمان روی کار آمدن بایدن،خب روس و چین هم کار خود را با طیب خاطر بیشتری پیش می‌برند.
به عنوان سوال آخر بفرمایید، اروپای قدرتمند چه سودی برای ایران دارد؟
اروپای قدرتمند می‌تواند یک شریک مهم در همه زمینه‌ها برای ایران باشد، در اردیبهشت سال 97 زمانی که آمریکا از برجام خارج شد،اروپای ضعیف کاری نتوانست انجام بدهد و در ظاهر تنها ابراز تاسف کردند،حال آنکه یک اروپای قوی می‌توانست در میدان باقی بماند،بدون نیاز به مذاکره روابط خود را بر اساس برجام گسترش دهد. اروپای قوی یک شریک مطمئن و قابل اتکا برای ایران خواهد بود.