روزنامه آفتاب یزد
1400/11/09
یک خط در میان!
آفتاب یزد – یوسف خاکیان: راستش را بخواهید من تازه متوجه این موضوع شده ام، میپرسید کدام موضوع؟ عرض میکنم. گفتگو ندارد یعنی پرواضح است که طریقه عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین سازمان سینمایی هر چهار سال یا هر هشت سال یکبار تغییر میکند. این یعنی هر دولتی که سرکار میآید به آن علت که فکر میکند باید مانند بولدوزر تغییرات اساسی به وجود بیاورد، میآید تمام آنچه را که دولت قبلی انجام داده را کن فیکون میکند و از نو خودش عمارتی نو میسازد، حداقل تا جایی که سلولهای خاکستری مغز ما یاری میکند در حوزه فرهنگ و هنر اینطور بوده، دولت اصلاحات با آن دبدبه و کبکبهاش آمد و اصلاحاتی را انجام داد و موضوع برخی از فیلمها را که پیشتر مجوز میگرفتند را جزو خطوط قرمز خود قرار داد و آنها را بایکوت کرد، گرچه از دیگر سو برخی اقداماتش هم به حال هنر این مرز و بوم مفید فایده بود و مثلا روزنامهها تا حدودی توانستند نفسکی بکشند و تقریبا هرچه میخواهند، بنویسند. اصلاحاتیها که رفتند و اصولگرایان که آمدند ورق برگشت، روزنامهها محدود شدند و البته ساخت فیلمهای سینمایی با موضوعات خاص هم در هالهای از ابهام قرار گرفت اما از دیگر سو اعلام شد که هر هنرمند خارج نشینی که دوست دارد میتواند به مملکتش بیاید و در آن زندگی کند (حال بماند که قول اجازه فعالیت را به آنها میدادند یا نه، یا در ابتدا میدادند بعد میزدند زیرش) یکسری هم آمدند (مثل حبیب محبیان که آمد و اتفاقا در اینجا ماندگار شد و خدابیامرز در خاک سرزمینش هم جان به جان آفرین تسلیم کرد) (حال بماند که عدهای زورشان از دولتیها بیشتر بود و نگذاشتند بنده خدا یک آواز «حتی در مایه دشتی» بخواند و دلش خوش باشد که در سرزمین خودش هم توانسته فعالیت موسیقایی کند و باز هم بماند که نگذاشتند پیکر بیجانش را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن کنند و خانوادهاش مجبور شدند او را در جای دیگری به خاک بسپارند) بعد هم که اصولگرایان احمدینژادی رفتند و به جایشان دولت تدبیر و امید آمد انگار که خودش تکلیف خودش را با خودش نمیدانست، میپرسید چرا؟ یادتان نیست در همین 8 سال که شیخ حسن روحانی بر مسند ریاست دولت یازدهم و دوازدهم نشسته بود چند وزیر برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر کرد، هر چند وقت یکبار یک نفر میآمد چند صباحی روی صندلی وزارت مینشست و بعد هم میرفت، شاید یکی از دلایلش آن بود که فرهنگ و هنر همیشه در این سرزمین مانند طفلی یتیم بوده و هیچکس دلش برای او نمیسوخته، جالب اینجاست که تمام این افرادی هم که میآمدند تقریبا هیچ کار مفیدی برای حوزه فرهنگ و هنر انجام نمیدادند جز آنکه برخی فیلمها که پیشتر توقیف بود را از توقیف در میآوردند و برخی فیلمهای دیگر را همچنان در کمد سازندگان آنها باقی میگذاشتند، ماجرای استاد شجریان هم با آنکه رئیس دولت تدبیر و امید در آغاز کارش قول مساعد برای حل شدن مشکل او را داده بود همچنان لاینحل باقی ماند و خسروی آواز بدون آنکه بتواند کنسرت جدیدی را در سرزمین مادری خود روی صحنه ببرد به دلیل رفاقت دیرینهای که با بیماری سرطان داشت تاب نیاورد و چهره در نقاب خاک کشید و پس از اما و اگرهای فراوان پیکر بیجانش در محوطه طوس در جوار حکیم ابوالقاسم فردوسی آرام گرفت. در حوزه سینما هم شاهد بودیم که دبیران وقت جشنوارههای فیلم فجر نتوانستند تعامل سازندهای را با اهالی رسانه و هنرمندان ایجاد کنند و فضا را طوری مدیریت نمایند که به قول معروف نه سیخ بسوزد و نه کباب. البته که در کنار تمام این دلایل، یک علت عمده دیگر نیز در اواخر دولت دوازدهم به وقوع پیوست که در علم پزشکی به آن «کووید 19» میگفتند. کرونا که آمد همه چیزهای سالم مانده را نیز خراب کرد و حوزه فرهنگ و هنر در بخشهای مختلف تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، سینما، ادبیات و... به وضعیتی گرفتار شد که حتی در کابوسهای وحشتناکش هم شبیه آن را نمیدید. اما بالاخره دولت تدبیر و امید هم با تمام ناکامی هایش مانند تمام ناکامیهای دولت احمدینژاد پایان یافت و نوبت به عرضه اندام دولت سیزدهم رسید. یکی از معدود روزنامههایی که از همان ابتدا به حمایت از دولت سیزدهم در حوزه فرهنگ و هنر اهتمام ورزید، رسانه ما بود. حتما گزارش هایمان را خوانده اید، صفحه فرهنگی ما هم آمدن محمدمهدی اسماعیلی و قرار گرفتنش روی صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به فال نیک گرفتیم و هم انتخاب محمد خزاعی را به عنوان رئیس سازمان سینمایی، این به فال نیک گرفتن اتفاقا از همان زمانی آغاز شد که منتقدان و صاحبان قلمهای دیگر رئیس شدن محمد خزاعی را در سازمان سینمایی آخرین میخ محکم بر تابوت سینما قلمداد کردند و چهها که دربارهاش ننوشته اند. همان زمانها ما فکتهایی را به شماره پشت سر هم ردیف کرده و بیان نمودیم که آنطور که باد میوزد و شاخه میجنبد اوضاع سینما پس از این رو به بهبود خواهد گذاشت و شرایط تغییر خواهد کرد. البته که هنوز هم بر سر عقیده خودمان هستیم اما برخی اوقات از گوشه و کنار خبرهایی میشنویم و میخوانیم که وقتی با خودمان خلوت میکنیم حساب و کتابمان با حوزه فرهنگ و هنر و روسایش جور در نمیآید. برای مثال همین ماجرای مسئولیت نظارت بر شبکه نمایش خانگی که قرار بود به سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واگذار گردد و ساترا و صداوسیما هیچ نقشی در مجوزهایی که در این شبکه به آثار تصویری ارائه میشود نداشته باشد، اما بعد دیدیم که رئیس سازمان صداوسیما ابتدا در گفتگویی اعلام کرد که نظارت بر این بخش باید بر عهده ساترا باشد هرچند که وزارت ارشاد هم نقش مهمی در این میان دارد و بعد هم در نشستی که با 12 تن از مدیران وزارت ارشاد داشت اعلام کرد که بسیار متعجبم از فیلمنامههایی که در دولت قبل برای شبکه نمایش خانگی مجوز گرفته و به فیلم هم تبدیل شدند. همین موضوع بیانگر مسئلهای ست که ما در بخشی از این گزارش درباره تخریب بولدوزری عملکرد دولتهای پیشین در حوزه فرهنگ و ارشاد بیان کردیم. چنین اظهارنظری از سوی رئیس جدید رسانه ملی درباره فیلمنامههای نشان میدهد که از خیلی وقت پیشها ساترا و صداوسیما کمر همت را محکم بستهاند که کار شبکه نمایش خانگی را یکسره کنند و مجوز نظارت بر تولیدات این شبکه را برای همیشه از وزارت ارشاد بگیرند. این در حالی است که برای رسیدن شبکه نمایش خانگی به جایگاهی که اکنون در آن قرار دارد زحمات زیادی کشیده شده، اما حالا قرار است این زحمات نادیده گرفته شوند و شبکه نمایش خانگی به جایی که از ابتدا در آن قرار داشت برگردد و بشود یک رسانه مانند رسانه ملی و این یعنی هم مخاطبانش ریزش پیدا خواهند کرد و هم هنرمندانی که در آن فعالیت میکنند. در حوزه موسیقی هم با اینکه برای اولین باز بالاترین مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یعنی محمدمهدی اسماعیلی با اهالی و فعالان این عرصه دیدار کرد اما دو نکته بسیار مهم مورد توجه این مقام قرار نگرفت. اول اینکه هیچ هنرمندی حوزه موسیقی سنتی و اصیل در نشست مذکور حضور نیافت و همه اهالی موسیقی پاپ بودند (البته بجز سالار عقیلی که او هم جدیدا به سمت موسیقی تلفیقی گرایش پیدا کرده) و دوم آنکه در نشست مذکور هیچ بانوی هنرمندی از بانوان فعال در حوزه موسیقی شرکت نداشت، در حالیکه بانوان هم در این حوزه فعالیتهای گستردهای دارند و بیشک حرفهای گستردهای درباره مشکلاتی که در سر راه فعالیتشان وجود دارد، خواهند داشت، سخنانی که وزیر محترم حداقل میتوانست شنوای آنها باشد و برای حلشان اقداماتی در دستور کار خود قرار دهد. نکته مهم بعدی باز هم درباره سینماست، اینکه تکلیف فیلمی مانند «رستاخیز» احمدرضا درویش با آنکه دولت جدید و وزیر جدید هم آمده اما هنوز مشخص نشده که آیا این فیلم بالاخره رنگ پرده را به خود خواهد دید یا نه.از همه اینها که بگذریم میرسیم به باز شدن سالنهای سینما، تئاتر و موسیقی، خاطرتان هست در اواخر دولت گذشته چه تصمیمات سفت و سختی برای بسته نگه داشتن سالنها میگرفتند، این رویه با تغییر دولتها و آمدن دولت جدید ناگهان 180 درجه تغییر مسیر داد و همه سالنها باز شدند و آمد و شد در آنها جریان پیدا کرد، این در حالی است که ماجرای واکسیناسیون هنوز به صورت صد در صد به پایان نرسیده و این یعنی هر آن امکان دارد ما از کرونا که ویروس بسیار زیرک و آب زیر کاهی ست رکب بخوریم و دوباره قصه بیماریها شروع شود. با این تفسیر به نظر میرسد در پایان این گزارش باید این پرسش مهم را مطرح کنیم که آیا نباید در مواجه با این گردنه سخت میان سلامتی مردم و ادامه بیمحابا و بیواهمه فعالیت هنری به جای آنکه یک دفعه پا روی پدال گاز بگذاریم و با آخرین سرعت به جلو حرکت کنیم، راه میانه را در پیش میگرفتیم و عاقلانهتر رفتار میکردیم؟
به هر روی آنچه مهم است را پیشتر در گزارشهایی که در دفاع از مدیران جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کردیم، بیان نمودیم. همانجا که بارها گفتیم همه چیز پس از گذشت سالهای اول و دوم و سوم از آغاز دولت سیزدهم مشخص خواهد شد، اینکه آیا قرار است دولت جدید در حوزه فرهنگ و هنر همان رویه دولتهای پیشین را ادامه دهد و یک خط در میان یکی به نعل بکوبد و یکی به میخ و نتایج اسفباری را به بار بیاورد یا اینکه قرار است در حوزه فرهنگ و هنر حول حالنایی اساسی ایجاد کند و جراحی بزرگی در بخشهای مختلف آن به وجود بیاورد؟ برای فهمیدن پاسخ این پرسش انگار هنوز باید صبر کنیم تا ببینیم در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.
سایر اخبار این روزنامه
اروپای ضعیف به ضرر ایران است
سر شدگی
ظرفیتهای مردمی در امور قضایی به کار گرفته شود
سیاست دولت سیزدهم اشتغال بومیها در ادارات هر شهر
یک خط در میان!
۷ شهر ایران در وضعیت قرمز کرونا
زبان خیابانی؛ ارگو
کارزار هوای پاک حق شهروندی است!
«به سفر قطر کردیم»!
واقعیاتی درباره گفتگوی تهران-ریاض
مصائب یک حضور
تاثیرپذیری مشارکت عمومی و خصوصی از کاهش ارزش پول
نقض قانون ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل توسط مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران