قدم های کوچکِ سرنوشت

پرستو رفیعی خبرنگار
روی صندلی نشسته اما پاهایش را مدام حرکت می‌دهد. مادر چشم غره‌ای به او می‌رود تا شاید برای لحظه‌ای آرام بگیرد، اما کودک بی‌تفاوت به کار خود ادامه می‌دهد، هراز گاهی هم مجله‌های روی میز را برمی‌دارد، ورق می‌زند و به سمتی دیگر پرت می‌کند. مادرش با ناراحتی می‌گوید: معلوم نیست این بچه به کی رفته اصلاً آرام و قرار نداره، فقط بازیگوشی می‌کنه و به حرف هیچ کس هم گوش نمی‌ده والا نه من این‌طوریم نه پدرش، اینها همه اثرات مهدکودکه. خانمی که در کنارش نشسته با او همدردی می‌کند و می‌گوید دختر من از اون طرف بوم افتاده، صبح تا شب روی مبل نشسته یا با گوشی بازی می‌کنه یا تلویزیون تماشا می‌کنه، هرچی بهش می‌گم به کتابات هم یه نگاهی بنداز انگار نه انگار. تعریف از خود نباشه اما من آدم فعالی هستم و اصلاً نمی‌تونم با بیکاری کنار بیام، پدرش هم همین طور اما یکی از فامیل‌های نزدیکمون این طوریه فکر کنم به اون رفته. همسرم می‌گه این دیگه بزرگ شده و شخصیتش شکل گرفته نمی‌شه درستش کرد. زن میانسالی که چند صندلی آن طرف‌تر نشسته، می‌گوید: ای بابا به این چیزا نیست که. من کلی کتاب و مقاله تربیتی و روانشناسی خوندم با مشاور صحبت کردم که مثلاً پسرم را درست تربیت کنم، مهد کودک هم نرفته اما معلوم نیست بعضی از کارها و حرف‌ها را از کجا یادگرفته. کی پدرها و مادرهای ما برای تربیت ما اینقدر وقت می‌گذاشتند؟ اما ما هنوز هم مطیع حرف‌هاشون هستیم و سعی می‌کنیم همان‌طور که اونها دوست دارند رفتار کنیم...
تعلیم و تربیت یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که از بدو تولد انسان مورد توجه قرار می‌گیرد و مسیر زندگی افراد در دوران بزرگسالی را تعیین می‌کند. بسیاری معتقدند این مهم در همان سال‌های نخستین زندگی اتفاق می‌افتد و تغییر عادات رفتاری آموخته شده در سال‌های نوجوانی و بزرگسالی امکان پذیر نیست یا به سختی صورت می‌گیرد. برخی دیگر اما معتقدند انسان همواره در حال آموزش است و تعلیم و تربیت محدود به سال‌های نخستین زندگی نیست. گروهی دیگر اما تربیت هر فرد را وابسته به تعاملات خانوادگی می‌دانند و برخی دیگر رفتار کودک را وابسته به تربیت خانوادگی و اعضای خانواده نمی‌دانند و آن را به محیط‌های خارج از خانه مرتبط می‌دانند.
دکتر حسین ابراهیم مقدم روانشناس و استاد دانشگاه، بحث تربیت کودکان، بخصوص در سنین خردسالی را موضوعی مهم و حائز اهمیت عنوان می‌کند و در این باره به «ایران» می‌گوید: کسانی که در حوزه‌های روانکاوی و روانپویشی فعالیت دارند و همچنین کسانی که در مباحث شناختی از دور دستی بر آتش دارند، دوران کودکی بخصوص 5 سال ابتدایی زندگی را بسیار حائز اهمیت می‌دانند تا جایی که مدعی می‌شوند فرد در 5 سال اول دوران کودکی بسیار می‌آموزد و سنگ بنا، پایه و اساس شخصیت او در همین دوران شکل می‌گیرد. متفکرانی مانند پیاژه هم معتقدند اساس معرفت و دانش در مرحله حسی و حرکتی است که این مرحله همان دوسال اول زندگی است.


وی در ادامه به افرادی که دچار مشکلات روانشناختی هستند اشاره می‌کند و می‌گوید: هنگامی که این افراد را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که بسیاری از آنها در همان دوران کودکی مسائلی مانند احساس عدم امنیت را تجربه کرده‌اند یا شاهد رابطه نامناسب و مشکلات بین پدر و مادر بودند. حتی برخی از این افراد تحت تأثیر عوامل مختلف، فجایع و بلایا یا گاهی حوادث بسیار وحشتناک‌تری مانند کودک آزاری و مسائلی از این دست قرار گرفته‌اند.
نقش والدین در تربیت کودک برجسته است
وی می‌افزاید: لذا به نظر می‌رسد آنچه که افراد در دوران کودکی از دنیای اطراف به دست می‌آورند و آنچه از مهر و محبت واحساس امنیت، از خانواده دریافت می‌کنند سنگ بنای شخصیت آنها خواهد بود. به همین خاطر است که خیلی از کشورها به تربیت کودکان حتی قبل از تولد روی آورده‌اند. در این روش از محرک‌هایی خاص مانند صدای موسیقی یا لالایی‌هایی که مادر می‌خواند استفاده می‌شود. جنین محرک‌ها را دریافت می‌کند و به آنها واکنش می‌دهد. به این ترتیب تعلیم و تربیت او آغاز می‌شود و در دوران پس از تولد و کودکی نیز ادامه می‌یابد. بررسی‌ها نشان می‌دهد روند زندگی چنین کودکانی در دوران بزرگسالی مثبت است. اما در مقابل چه بسا افرادی که در دوران کودکی خود با مشکلاتی مواجه بوده‌اند. یک مثال ساده افرادی هستند که در کودکی خیلی زود یا حتی خیلی دیر از شیر گرفته شده‌اند. احتمال اینکه این افراد در بزرگسالی به سمت مواردی مانند استعمال سیگارو دخانیات یا لذت‌های دهانی بروند یا انسان پرحرف و وابسته‌ای شوند، زیاد است.
این روانشناس تأکید می‌کند: این دوران عمدتاً در کنار خانواده و در آغوش خانواده رسمیت پیدا می‌کند و نقش پدر و مادر در تربیت کودک بسیار برجسته است. البته سایر اعضای خانواده مانند خواهر و برادر یا اقوامی که در خانواده زندگی می‌کنند مسلماً تأثیرگذار هستند اما این تأثیر به اندازه نقش والدین نیست. باید بدانیم که رابطه پدر و مادر با یکدیگر، وضعیت روانی، نوع برخورد و مسائلی که هر کدام از والدین می‌توانند داشته باشند در حالت‌هایی که به‌عنوان حالت‌های روانی فرزند می‌شناسیم به طور مستقیم تأثیر‌گذار است.
این استاد دانشگاه می‌گوید: البته بعد از خانواده در بحث‌هایی مانند اجتماعی شدن حضور کودک در گروه همسالان در مهدکودک یا پیش دبستانی توصیه می‌شود. مخصوصاً در مورد فرزندان تنها و تک فرزند مشاهده شده که حتی با وجود آنکه کودکان هرآنچه را نیاز دارند از سمت خانواده دریافت می‌کنند، باز هم در برخی از موارد فرایند اجتماعی شدن آنها کند‌تر صورت می‌گیرد. به همین دلیل ما توصیه می‌کنیم در صورت امکان کودکان از امکاناتی مانند مهدکودک و پیش دبستانی استفاده کنند. البته این را هم فراموش نمی‌کنیم که توصیه برای استفاده از این اماکن فقط به خاطر حال بچه‌ها نیست و بعضاً به‌دلیل حال والدین مخصوصاً مادر هم هست. برخی از مادرها بشدت خودشان را در مباحثی مانند رشد، پرورش و آموزش فرزندشان درگیر می‌کنند. بنابراین خودشان هم واقعاً با رفتن بچه به مهدکودک زمانی را برای اوقات فراغت پیدا می‌کنند. وی با اشاره به اینکه در شرایط فعلی و قرنطینه‌های هرچند نسبی ناشی از شیوع کووید19، تعاملات اجتماعی به اندازه کافی و مناسب وجود ندارد، تأکید می‌کند: در شرایط فعلی خانواده‌ها باید میزان ارتباط با فرزندانشان را بیشتر کنند و زمانی را به بازی، مطالعه با فرزندان و در کنار هم بودن اختصاص دهند. البته اینکه بچه‌ها از طریق فضای مجازی وارد گروه‌های همسال شوند و ارتباطات را برقرار کنند شاید ایده‌ای سالم و به نوعی به دور از نقص به نظر نرسد اما در بعضی اوقات ممکن است ما چاره‌ای جز این نداشته باشیم.
دکتر ابراهیمی مقدم توصیه می‌کند: ما والدین بهتر است با رعایت پروتکل‌های بهداشتی فرزندمان را در فضاهای باز و در ارتباط با دنیای پیرامون قرار دهیم و بگذاریم مراودات و دوستی‌ها و مواردی از این دست را ببینند و با آن آشنا شوند. درغیر این صورت ممکن است ما ناخواسته فرزندانی دوری گزین یا کسانی را که دارای مشکلات شخصیتی هستند، پرورش دهیم که بعدها اصلاح رفتار آنها بسیار هزینه برخواهد بود، یا در برخی از موارد امکان پذیر نخواهد بود.
آغاز تعاملات اجتماعی پس از یادگیری تقلیدی
دکتر رشید دوقانلو روانشناس نیز بر این باور است که تربیت فرزند امری خطیر و بسیار مهم است تا جایی که به نظر می‌رسد هدف از خلقت تربیت درست فرزندان است.
او در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: به گفته آلبرت بندورا نخستین عامل مؤثر در تربیت کودک، تقلید است. یعنی کودک در نخستین گام برای آموزش، یادگیری تقلیدی را در پیش می‌گیرد و هر آنچه از رفتار و گفتار گرفته تا نحوه لباس پوشیدن را که از والدین و اطرافیان می‌بیند، تقلید می‌کند، بنابراین خانواده تا سنین 3 و 4 سالگی کودک در تربیت او بسیار تأثیر‌گذار است. اما پس از این سنین، برخی از کودکان به اقتضای شغل و شرایط زندگی والدین برای ساعاتی از روز به مهدکودک و سپس پیش دبستانی سپرده می‌شوند. هرچند که در برخی از مهدهای کودک‌ برای تربیت و تعالی کودکان هدفمند اقدام نمی‌شود اما مشاهده می‌شود دوره پیش دبستانی و حضور کودک در میان همسالانش نقش چشمگیری در تربیت کودکان ایفا می‌کند.
دکتر دوقانلو می‌افزاید: در واقع هنگامی که کودکان از چهارچوب خانواده خارج می‌شوند به نوعی با دیگران و طبیعت ارتباط برقرار می‌کنند و پیامد رفتار خود را با دیگران و طبیعت می‌بینند. کودکان بر این اساس نکات جدید را می‌آموزند و اشتباه های خود را اصلاح می‌کنند. مثلاً کودکان همواره در محیط خانواده مورد نوازش قرار می‌گیرند اما ممکن است از جانب مربی یا دیگر افراد به اندازه والدین خود مورد مهر و محبت قرار نگیرند. در این شرایط آنها با مفهومی به نام ناکامی آشنا می‌شوند.
به گفته این روانشناس، کودکان 4 تا 5 ساله وارد پیش دبستانی یک می‌شوند. در این دوره کودکان بیشتر تعاملات اجتماعی را می‌آموزند. در پیش دبستانی دو که کودکان 5تا 6 سال وارد آن می‌شوند دیگر کودک از تعامل با دیگران و ماندن در کنار همسالان خود نمی‌ترسد و وارد مهارت آموزی می‌شود. بازی کردن کودکان و حتی دعوا کردن آنها با هم سبب می‌شود بسیاری از مهارت‌های زندگی را بیاموزند. قصه گویی موضوع مهم دیگری است که در پیش دبستانی دو بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد و کودکان بسیاری از نکات تربیتی را در قالب داستان و قصه یاد می‌گیرند. آنچه که در پیش دبستانی یک و دو بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد این است که کودکان به رشد کلامی نیز دست می‌یابند. گفته می‌شود در همین دوره‌ها حدود 900 تا 2500 کلمه به دایره لغات کودکان اضافه می‌شود.
وی معتقد است: حضور کودکان در جمع به خلاصی آنها از آپارتمان نشینی و مهمتر از آن به رشد عاطفی کودک منجر می‌شود و مانع از گوشه‌گیری آنها می‌شود.

برش

حسین ابراهیم‌مقدم، روانشناس با اشاره به اینکه در شرایط فعلی و قرنطینه‌های هرچند نسبی ناشی از شیوع کووید- 19، تعاملات اجتماعی به اندازه کافی و مناسب وجود ندارد، تأکید می‌کند: در شرایط فعلی خانواده‌ها باید میزان ارتباط با فرزندانشان را بیشتر کنند و زمانی را به بازی، مطالعه با فرزندان و در کنار هم بودن اختصاص دهند. البته اینکه بچه‌ها از طریق فضای مجازی وارد گروه‌های همسال شوند و ارتباطات را برقرار کنند شاید ایده‌ای سالم و به نوعی به دور از نقص به نظر نرسد اما در بعضی اوقات ممکن است ما چاره‌ای جز این نداشته باشیم.