آیا جنگلهای هیرکانی به سرنوشت تلخ زاگرس دچار خواهد شد؟

فرشید کریمی‪-‬ امروزه بر کسی پوشیده نیست که گربه پیر آسیا با حجم وسیعی از امراض و جراحات‌‌ها دست و پنجه‌‌نرم می‌‌کند که نفس‌‌های آن را همانند بیمار کرونایی سخت و دردناک نموده است. خشکسالی، تغییر اقلیم، بحران آب، فرونشست، بیابان‌‌زایی، فرسایش‌‌خاک، تخریب جنگل‌‌ها و مراتع، تغییرکاربری، نابودی تنوع-زیستی، پسماند، آلودگی‌‌هوا و... نمونه‌‌های آشکاری از پیامدهای چندین دهه بی‌‌مدیریتی و ناکارآمدی در ایجاد توازن بین توسعه و پایداری بوده است. هرچند واژه پایداری درگفتمان رایج مسئولین ارشد کشور مطرح می‌‌شود ولی در عمل به دلایلی چون قدرت‌‌طلبی، رانت، لابی‌‌گری‌‌ها و همچنین نوع مطالبات مردم متناسب باعدم توسعه اجتماعی و فرهنگی موجب شده است تا شاهد حجم گسترده‌‌ای از اقدامات غیرکارشناسی و غیرقابل جبران برای کشور باشیم.
بدون شک این اثرات و عوامل معلول یک دولت و گرایش سیاسی خاص نبوده بلکه محصول یک جریان فکری خطی و بسته است. در این بین قطعا نقش نمایندگان مجلس در نابودی سرزمین و ناپایداری زیست‌‌بوم کشور بیش از سایر دستگاه‌‌ها خواهد بود. اگر امروزه اصفهان به لجنگاه صنعت و زاینده‌‌رود به مرده‌‌رود، یزد به قبرستان صنایع تبدیل شده است و یا شاهد فاجعه در دریاچه ارومیه به دلیل وجود بیش از سه هزار حلقه چاه غیرمجاز، سدهای خالی، تخصیص بودجه برای طرح‌‌های فاقد ارزیابی محیط‌‌زیستی، قرار گرفتن بیش از ۴۰ تالاب کشور در معرض لیست قرمز مونترو و فرونشست ۶۰ سانتی‌‌متری در دشت-های
فلات مرکزی کشور هستیم مطمئنا به دلیل
فشارهای سیاسی، لابی‌‌گری‌‌ها و وجود تعارض منافع در نمایندگان مجلس بوده است. آن چیزی که واضح و مبرهن است و در طول دهه‌‌های اخیر کشور، تبعات آن را متحمل می‌‌شود نگاه محلی و منطقه‌‌ای نمایندگان مجلس است. نمایندگانی که با رویکرد عوام‌‌فریبانه منافع ملی را قربانی انتفاع کوتاه‌‌مدت و اقتصاد بادکنکی یا ناپایدار حوضه‌‌های انتخابیه خود می‌‌کنند و در جهت تحقق مطالبات عده قلیلی از مردم در کوتاه مدت به منظور جلب رضایت آن‌ها، حقوق ملت و آیندگان را تضییع و پایمال می‌‌کنند. نمایندگانی که بدون هیچ‌‌گونه مسئولیتی و به صورت کاملا غیرقانونی در عزل و نصب مسئولان دخالت دارند و بسیاری از نمایندگان شهرستانی شان و مقام نمایندگی را در حد بخشدار و دهیار تنزل داده و انتظارات مردم را از نمایندگان ملت به حداقل‌‌ترین مطالبات اجرایی کاهش داده‌‌اند.


پس از دهه‌‌ها بهره‌‌کشی حریصانه از جنگل‌‌های هیرکانی بدون توجه به توان اکولوژیک و بازگشت‌‌پذیری آن در کشور بالاخره از سال ۹۲ هشدارهای کارشناسان و اساتید حوزه محیط‌‌زیست و منابع طبیعی در مورد سرعت تخریب جنگل‌‌های کشور موجب شد تا در سال ۱۳۹۶ طی برنامه ششم توسعه، مجلس شورای اسلامی طرح تنفس جنگل‌‌های هیرکانی و ممنوعیت هرگونه‌‌بهره‌‌برداری از جنگل‌‌های کشور را به مدت ۱۰ سال تصویب نماید. هرچند
پس از گذشت ۴ سال از طرح تنفس انتظارات مورد نظر از احیای جنگل‌‌های شمال به صورت کامل به دلیل‌عدم تخصیص اعتبار محقق نگردید ولی بدون شک این اقدام مجلس امید همچون نگینی در تاریخ مصوبات سبز مجلس شورای اسلامی ثبت خواهد شد.
از زمان آغاز طرح تنفس جنگل عده‌‌ای از سودجویان که غالبا نمایندگان شرکت‌‌های بهره‌‌برداری را شامل می‌‌شدند به دلایل بسیار سطحی همچون توجه به تولیدات داخلی و ایجاد اشتغال در پی تخریب جنگل‌‌ها نسبت به تصویب طرح تنفس ابراز گلایه مندی می‌‌کردند این درحالی بود که میزان برداشت چوب از جنگل‌‌های هیرکانی کمتر از ۱۰ درصد چوب مورد نیاز صنایع داخلی بود با این وجود فشارهای پشت‌‌پرده برای تغییر در این قانون کماکان ادامه دارد اما آخرین تلاش‌‌ها برای شکستن حصار حفاظت از جنگل‌‌های هیرکانی از سوی ۳۳ نماینده استان‌‌های شمالی بود که طی نشستی با رئیس جمهوری خواستار آغاز بهره‌‌برداری از جنگل‌‌های کشور طی طرحی به نام برداشت از درختان ریشه‌‌کن شده و شکسته بود که موجی از انتقادات را از سوی کارشناسان و اساتید دانشگاهی کشور به همراه داشت زیرا نگاه اقتصادی صرف به جنگل‌‌های هیرکانی و مقایسه آن با جنگل‌‌های صنعتی ظلم آشکار و خیانت نابخشودنی است. جنگل‌‌های هیرکانی با قدمت چند میلیون‌ساله مامن و ملجا زیستمندان بسیاری است که آن را در جهان بی‌‌نظیر و یگانه نموده است در واقع آن‌‌چیزی که موجب ثبت جهانی جنگل‌‌های هیرکانی در رقابت با جنگل‌‌های کلچیت گرجستان در یونسکو نمود، تنوع زیستی بالای جنگل‌‌های هیرکانی بود به همین جهت نگاه خطی و صرفا بهره‌‌برداری چوبی کاملا مردود و محکوم است از طرفی وضعیت جغرافیایی و توپوگرافی جنگل‌‌های شمال هرگونه بهره‌‌برداری چوبی را فاقد توجیه اقتصادی و مخرب خواهد کرد.
اظهارات اخیر نماینده شهرستان‌‌های رودسر و املش در حضور وزیر جهادکشاورزی در نشست اداری این شهرستان مبنی بر بی‌معنی بودن طرح تنفس و همچنین انتقاد از سازمان‌‌جنگل‌‌ها در خصوص اجرای قوانین و برخورد با متخلفان نمونه دیگری ازعدم درک و درایت بسیاری از نمایندگان فعلی در مورد وضعیت کنونی جنگل‌‌های هیرکانی و اهمیت حفاظت از جنگل‌‌ها و مراتع در تضمین امنیت غذایی و جلوگیری از وقوع سیل و خسارت‌‌های میلیاردی آن خواهد بود. نماینده‌‌ای که در زمان وقوع سیل اخیر چکمه‌‌پوش بود هرگز به این مهم توجه نکرده است که بالغ بر ۶۰درصد حوزه آبخیز استان گیلان کانون بحران به شمار می‌‌رود و عامل وقوع سیل می‌‌تواند تخریب جنگل‌‌ها و مراتع به دلایلی چون چرای مفرط دام و تغییر کابری باشد و اگر سیلی همانند سیل گلستان جاری شود دیگر چکمه‌‌های ایشان کارساز نخواهد بود!
جناب آقای صفری که دبیری دوم فراکسیون محیط‌‌زیست را یدک می‌‌کشد یادآور بکارگیری واژه هندوانه (در ظاهر سبز ولی داخل سرخ) در نظام سوسیالیستی برای سیاستمدارانی که در ظاهر محیط زیستی و در عمل مخرب محیط‌‌زیست هستند، می‌‌باشد. عضو فراکسیون محیط‌‌زیست به جای مطالبه‌‌گری از وزیر جهادکشاورزی و تامین بودجه برای حفاظت از جنگل‌‌های هیرکانی و ساماندهی میلیون‌‌ها دام غیرمجاز در جنگل به دنبال اشاعه دامداری سنتی در جنگل‌‌هاست. نماینده شهرستان رودسر و املش و سایر نمایندگان که پیش از این با تصویب طرح امنیت غذایی ثابت کرده بودند که هیچ پشتوانه علمی و کارشناسی در مصوبات خود ندارند، اینبار تسهیل‌‌گر تخریب جنگل‌‌های هیرکانی هستند. جنگل‌‌هایی که طبق آمار سازمان جنگل‌‌ها و مراتع به طور متوسط هرساله ۲۸۳۰ هکتار از آن در
سه دهه اخیر نابود شده و مساحت آن در جنگل‌‌های هیرکانی از ۳ میلیون هکتار به ۹/۱ میلیون هکتار رسیده است و بالغ بر ۱۸ میلیون تن فرسایش خاک را در سال تجربه می‌‌کند و همچنین طبق برآورد موسسه تحقیقات سازمان جنگل‌‌ها بیش از ۱۲۵هزار حفره خالی در جنگل‌‌های هیرکانی وجود دارد که این خود معیاری برای سنجش وضعیت هولناک جنگل‌‌های هیرکانی است. همچنین شهرستان رودسر به عنوان حوزه انتخابیه حجت‌‌السلام صفری از جمله مناطقی است که با حجم گسترده‌‌‌‌ای از تعدی‌‌ها به منابع طبیعی دست و پنجه نرم می‌‌کند و مضاف بر آن جز پنج شهرستان استان گیلان است که از لحاظ میزان دام مازاد در وضعیت بحرانی قرار دارد حال با این وجود این سوال مطرح می‌‌شودکه اظهارات این نماینده مجلس چه پشتوانه علمی و عقلایی دارد؟ از سوی دیگر خسارت‌‌های میلیاردی سیل و تحمیل عواقب مالی و جانی به کشور و نقش اکولوژیکی جنگل‌‌های هیرکانی در سلامت غذایی، روانی و اجتماعی مردم از جانب این قشر از نمایندگان مغفول مانده است و به جای تغییر الگوی کشت، توسعه دامداری صنعتی، اصلاح سیستم کشاورزی مطابق با آمایش سرزمین و بهره‌‌وری پایدار از منابع به دنبال بهره‌‌کشی و نابودی منابع کشور در جهت نیل به اهداف شخصی هستند. حال پرسشی که مطرح می‌‌شود این است که چرا این تعداد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که سنگینی انقلابی بودنشان بر دوش مردم احساس می‌‌شود، در قبال توصیه‌‌های موکدانه مقام معظم رهبری در خصوص حفاظت از جنگل‌‌ها و مراتع و ممانعت از هرگونه تخریب جنگل‌‌ها حتی به بهانه‌‌های به ظاهر قابل قبول بی‌‌تفاوت هستند و برای کسب آرای مردم به هر عملی هرچند زیان‌‌بار برای کشور چنگ
می‌زنند؟
با این وجود باید منتظر ماند و دید که سرنوشت ۷درصدی جنگل‌‌های ایران به چه سمتی کشیده خواهد شد؟ آیا جنگل‌‌های هیرکانی همانند جنگل‌‌های زاگرس به سمت زوال و نابودی خواهد رفت؟ یا با هوشیاری نخبگان، اساتید و جامعه مدنی به سمت احیا و پایداری و بهره‌‌وری خردمندانه از آن سوق پیدا می‌‌کند؟