روزنامه آرمان ملی
1400/11/16
نه نازک نارنجی هستیم نه پوست کلفت
سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران دوست بازنشستـــهاي را که از قضا بازنشسته يکي از سازمانهاي خيلي خوب است و هميشه هم شاد و شنگول بود و هرجا ميآمد فضا را به سمت شادي ميبرد و به نوعي بر طبل بيخيالي ميکوبيد در سفر چند ساعتهاي که همراه شدم، گرفته و ناراحت ديدم. توضيح داد که دو فرزند پسر دارد و هر دو بيماري زمينهاي دارند، يکي متاهل و مستاجر که صاحبخانه خيلي خوبي داشته و در منطقه جنوبي تهران ماهانه دو ميليون تومان کرايه پرداخت ميکرده و ممنوندار صاحبخانه بوده اما ظاهرا قرار است که صاحبخانه خانه را بفروشد. از اين رو در جستوجوي آپارتمان جديد هستند که کمترين قيمت ماهانه 13 ميليون تومان است. پدر با اينکه پسر مستقل و شاغل است اما نميتواند نسبت به شرايطش بيتفاوت باشد و از اينرو اين احساس درد شديد در چهره اين دوست و کلامش کاملا آشکار و قابل لمس بود. کمي که نگاه ميکنيم، اين احساس درد را خيليها به دوش ميکشند. همگان در مجالس عروسي، عزا، اداره، صف نانوايي، استاديوم ورزشي، اماکن عمومي و... از همين موضوع صحبت ميکنند که آخرش چه ميشود؟ قيمتها روزانه به طور نسبي افزايش پيدا ميکند...و اين نااطميناني همراه مردم است. دولتمردان بايد شرايط را به گونهاي مديريت کنند که نگرانيهاي معيشتي مردم در کنار ساير نگرانيهايي که دارند، کم شود. ايران کشوري با موقعيت ژئوپليتيک خاص و با ظرفيتها و منابع بسيار غني است و هر کدام از اينها ميتواند فرصتي براي اشتغالزايي و درآمدزايي بيشتر باشد. لذا وقتي با مردم صحبت ميکنيم که خود من هم يکي از همين مردم هستم، الان دنبال رفاه آنچناني نيستيم که اگر به ما ندادند، اي داد بيداد کنيم براي مواردي که ضروري نيست و جزو تجملات و براي زمان عيش و نوش است. لذا آنقدر نازک خيال يا نازک نارنجي هم نيستيم که چون نميتوانيم به سفرها و مهمانيهاي لاکچري برويم، اعتراض کنيم. دردي که ما داريم درد يک معيشت و گذران روزانه است. واقعيت اين است که در گزارشهاي اعلامي خود مسئولان کشور راجع به خط فقر و تعيين حداقل ميزان حقوق کارگري و همينطور بازنشستگان اين تناسب وجود ندارد. از آن طرف هم آنقدر پوست کلفت نيستيم که دردمان نيايد. بالاخره اين همه مدت تحمل کرديم، اين همه مدت همکاري و همراهي کرديم، بالاخره دردمان ميآيد. آدم پوست کلفت است که دردش نميآيد. ما هم اين درد را براي خودمان احساس ميکنيم چون زندهايم و نميتوانيم بيتفاوت باشيم و هم درد ديگران را احساس ميکنيم. حداقل اين موضوعي است که ما در حوزه مددکاري اجتماعي بيشتر با آنها مواجه هستيم چون نميتوانيم از انسانيت به دور باشيم و از انسانيت به دور است اگر نسبت به درد مردم بيتفاوت باشيم. ما به واسطه نوع کاري که در سازمانهاي مختلف داريم، شايد بيش از هر کسي درد مردم را داريم ميشنويم. گاهي مواقع استخوانهاي خود ما هم به درد ميآيد. واقعيت اين است که بايد تدبير کرد والا ادامه اين شرايط نگرانيها را بيشتر ميکند. بارها گفتهايم که استمرار اين شرايط حوزه امنيت را ميتواند خدشهدار کند. هفته قبل هم يکي از نمايندگان مجلس در نطق پيش از دستور خود به اين موضوع پرداخت. حداقل در حوزه کارشناسي، ساليان سال است که اين دغدغهها دارد مطرح ميشود. باور کنيد، باور کنيد، باور کنيد بخشي از دردي که احساس ميکنيم ناشي از تحريمهاي ظالمانه است، بخشي ناشي از بد مديريت شدن حوزههاي اقتصادي است که گاهي مواقع حتي ميتواند تحت تاثير ديپلماسيهاي اتخاذ شده و مديران ناکارآمد، ناشايست و فاسد باشد که هرازگاهي اخبار اختلاس و غيرهشان را ميشنويم و ديگر هم حيا نميکنيم که نگوييم که هستند. لذا همه اينها واقعا دردمان ميآورد و نميتوانيم نسبت به اين شرايط آن درد را احساس نکنيم. چون لازمه انسان بودن اين است که درد ديگران را هم در کنار درد خودمان حس کنيم. به اميد روزي که با تدابير اتخاذ شده لب مردم خندان شود، دلشان شاد شود و از زندگيشان لذت ببرند و هيچ پدر و مادري و هيچ بزرگي شرمنده فرزندان و کوچکترها نشود.
سایر اخبار این روزنامه
ســـرم در صـــف...
شما عامل مهاجرتيد؛ نه خارجيها
وزنكشي ايران و آمريكا روي تشك سياست
جمهوريخواهان با قبل تفاوت كردهاند
اذعان به حقوقهاي نجومي در اين دولت
رقص حرام بود؛ ظاهرا حالا شده حلال!
آمارهای رسواگر؛ - استقراض را پنهان نكنيد
تازه رسيديد به همان برجام ظريف
آقای شریعتمداری! غرب ستیز بودنت را باور کنیم یا کامپیوترآی مک آمریکایی روی میزت را
راه علاج مشکلات اقتصادی
نه نازک نارنجی هستیم نه پوست کلفت
روزهای عقلانیت وتصمیم فرارسیده است