روزنامه آفتاب یزد
1400/11/19
شبی که کی روش زانو زد
امید مافی- فوتبال دوباره جهان را بهم ریخت و به عرصهای فراخ برای اشکها و لبخندها بدل شد. آنجا در یائونده وقتی الیو سیسیه ۴۵ساله نبرد مرموز و کشنده را از کارلوسکی روش ۶۸ساله برد، صد و دو میلیون نفر در کنار رود نیل خون گریستند و روزه سکوت گرفتند. هزاران کیلومتر آن طرفتر اما در داکار پایتخت سنگال شانزده میلیون پاپتی بدون کفش و لباس نو روی ابرها قدم زدند و در ازدحام بوقها و ماشینها به غرور ملی
رنگ دادند.
چه کسی فکر میکرد در ایستگاه پایانی جام ملتهای آفریقا یائونده به تبعیدگاه فراعنه بدل شود و شاگردان کی روش کبیر پس از صد و بیست دقیقه نبرد خونبار در ضیافت پنالتیها اسیر ذغال سنگهای سنگال شوند و با تیر خلاص سادیو مانه سرهای خود را به سکوهای سیمانی بکوبند.
مصر وقتی فینال را واگذار کرد که امپراتوری چون محمد صلاح با دماغ باد کرده به آوردگاه جهنمی قدم گذاشت و دیگر سربازان صحرای سینا نیز در طول صد و بیست دقیقه حواس خود را با فریاد سبزهای آن سوی اقیانوس اطلس پرت کردند. اینگونه شد که پس از تسخیر یک جام، لبخند به تنها راه نجات سرزمینی بدل شد که با ۴۵ درصد نرخ بیکاری مدتها بود صورت مادران داغدارش را در ماهی تابهها سرخ میکرد. در شبی که داکار تا صبح نخوابید و خلف برونو متسو برای چیدن یک مشت ستاره دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد، این کارلوس جنتلمن بود که روی نیمکت اکبیری هزار بار مرد و زنده شد و دست آخر تفنگ را روی زمین انداخت تا متسوی فقید با آن موهای بلوند روشن زیر خروارها خاک بخندد و برای استخوانهای پوسیدهاش چند نخ سیگار مارلبرو روشن کند.
فوتبال باز هم به مرهمی برای دردها بدل شد تا مادران خسته از شیون و ماتم، زخمهای حاصل از کاردهای فرو رفته بر جسم نزار فرزندان خود فراموش کنند و کافههای شبانگاهی سنگال برای یک شب لااقل تا صبح بیدار بمانند و شریک حماسه ببرهای خوشبختی شوند که تا همین چند روز پیش زانوی غم بغل گرفته بودند.
کاش همیشه چنین باشد و دور از قطار خالی سیاست، فوتبال با واگنهای مملو از مسافران سرمست تا دوردست آرزوها پیش بتازد و کاری کند که بزرگترین فرماندهان عالم چون سینیور کی روش پس از چند پنالتی راه خانه خود را گم کنند.
این فوتبال است که از میان خیابان و ماشین و در و دیوار و خانه و سیگار و هزار زهر مار دیگر میآید و برای ساعاتی لااقل فانوسهای کم سوی زندگی را روشن میکند. پس زنده باد توپ چرمی و قفس توری!